#فرمانده_تخریب_قرارگاه_نازعات_سوریه
#شهید_مدافع_حرم #محمد_حسین_بشیری
متولد #بیست_و_نه_تیر ۱۳۶۰ #همدان
شهادت#بیست_و_دو_آبان ۱۳۹۵ #حلب
.
اولین روزی که #فرمانده وارد کلاس شد،
اولین جمله ای که بکار برد این بود؛
اساس #تخریب، تخریب #هوای_نفس است
.
نقل میکرد : لحظه انفجار تله چند متری با اون فاصله داشت
لحظه ای که انفجار صورت گرفت محمد حسین با هیکل ورزیده و درشت را به اندازه شش متر پرت کرد روی خانه های خراب
میگفت : انقدر ترکش به سر و صورت و بدنش اصابت کرد که پاهاش مثل خمیر شده بود . . .
نفس های آخرشو تو بیمارستان حلب کشید
و پر کشید تا عرش خدا تا خستگی های مجاهدت های بی وقفه اش رو با شهدا رفع کنه
و شهر حلب میعادگاهی شد برای پرواز عشاق سینه سوخته و بهترین گل های روزگار...
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ .
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
#شهید_محمد_حسین_بشیری
#فرمانده_تخریب_قرارگاه_نازعات_سوریه
#مدافع_حرم_آل_الله
#لبیـڪ_یا_زینب
#لبیـڪ_یا_رقیه
#مدافعان_حرم_برای_پول_رفتند؟
#اللهم_الرزقنا_شهادة_فی_سبیلڪ
#شهادت_روزیتون
#اللهـم_عجــل_الولیکـــ_الفــرج 🌹
تیم #تخریب رفت که یه معبر باز کنه تا نیرو های گردان بتونن یه تک شبانه به دشمن بزنن...
از سیم خاردار که گذشتن و وارد میدان مین شدن پای یکی از بچه ها رفت روی مین #منور...
مین #منور منطقه رو روشن میکرد و باعث میشد همه عملیات لو بره،از طرفی بیش از هزار درجه سانتیگراد حرارت داره و کلاه آهنی رو حتی #ذوب میکنه...
حتی نمیشه بهش نزدیک شد
تا بقیه رفتن فکری کنن دیدن این #نوجوان غیرتی که سوختن رو از مادر یاد گرفته خودش فورا دست به کار شد...
کلاهش رو انداخت روی مین و خوابید روش
شکمش آب شد، بدنش میجوشید...
#پلاکش هم آب شد
اشک گوشه ی #چشم ما و #لبخند گوشه ی لب او...
معبر زده شد و #عملیات با موفقیت انجام شد...
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#شهدایی
#شلمچه
📌نگید نگفتم....
قبل از درگیرهای بنزینی، با وجود درگیری های عراق و لبنان، خطر #تخریب در ایران قابل پیش بینی بود.
الان هم قابل ذکر است که خطر ناامنی بیخ گوش ما است. دولت که بی خیال تحولات بود، مردم مراقب باشند. کوچکترین اشتباه باعث تبدیل ایران به پایگاه داعش می شود.
#دیاله در عراق یکی از شریانهای اصلی و نقطه اتصال #اقتصاد #ایران و #عراق به شمار میآید و #تروریستهای داعش به نمایندگی از ائتلاف غربی - عربی - صهیونیستی در تلاش هستند با ناامن کردن این استان، این شاهرگ اقتصادی را قطع کنند.
#شهید_علی_آسایش_جاوید
خلاصه ای از مسیر عشق:
علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با #جبهه . لذا علی به «علی عیدی» که عازم منطقه جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت .
پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز برمی گردد .
علی در #عملیات_نصر ۷ درمنطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد. ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت #عرفه ی سال ۶۶ بود. آن روز چهره علی روشن تر از همیشه بود .
در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از #تخریب چی ها به زمین افتاد و به #شهادت رسید .
علی که از دورناظر صحنه بود به سوی او رفت تا کمکش کند، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شد پاهایش زخمی و خونی شد. مولایش امام حسین(ع) را صدا کرد وگفت: یا حسین (ع)!
«رسول صارمی» علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد. آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود .
یکی از مجروحین می گوید: نگران نباش حاجی، پسرت از ناحیه پا زخمی شده و با «هلیکوپتر»آوردندش عقب. حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق #شهادت بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام. بعد از آن به واحد تعاون سپاه در پل قاری تبریز که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی» می گوید: چه خبر از بچه ها؟ حاج صادق می گوید: تخریب #شهدای زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید: گفتم از لیست شهدا چه خبر؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند. علی تو هم در لیست شهداست.
🍃نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد ، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش ، #غریبِ_مادر است....
.
🍃هرچه از زندگیش خواندم ، به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم😞.
.
🍃عشق به مادر ِ ارباب را، از اسم دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا کرده بود ، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند...به اندازه درک ما رایت الا جمیلا ..
.
🍃 استاد #تخریب ، در آخرین روز ماموریتش ، مدال شهادت نصیبش شد.
آن هم با بسته انتحاری که آسمانی اش کرد...
.
🍃 دلم سوخت؛ وقتی ، فهمیدم همچون حضرت مادر غریبانه سوخته است.گویی، #سوختن ، سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند .چه #رزمنده.
.
🍃بازهم به رسم مادر، شهادتش ، غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان #اولین_شهید_مدافع_حرم ، تیتر اول رسانه های خبر شد.
.
🍃رفیق ِشهید ِشاگردانش شد ، #رسول_خلیلی آنقدر #زائر #مزارش شد تا عاقبت بخیر شد .شاید #محمود_رضا_بیضایی در حضور #شهید ، از کوثرش گذشت و به عشق حقیقی لبیک گفت.
و #محمدرضا_دهقان به نیت شهادت ، کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت :"شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران در سوریه است . "
.
🍃شهید جان، تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود ؛مدت هاست در #برزخ ظلمت نفسی ، راه گم کرده ایم ، چشم های پر از گناهمان ، نابینای راه #سعادت شده است، فانوس #هدایت این روزهای سرگردانی باش....
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز تولد #شهید_محرم_ترک
.
📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۵۷
.
📆تاریخ شهادت : ۳۰ دی ۱۳۹۰
.
📅تاریخ انتشار : ۱ دی ۱۳۹۹
.
🥀 مزار: #بهشت زهرا تهران .
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش، #غریبِ_مادر است❣
.
🍃هرچه از زندگیش خواندم، به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم😞
.
🍃عشق به مادرِ ارباب را، از اسم دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا کرده بود، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند، به اندازه درک ما رایت الا جمیلا.
.
🍃 استاد #تخریب، در آخرین روز ماموریتش، مدال شهادت نصیبش شد.
آن هم با بسته انتحاری که آسمانی اش کرد🌹
.
🍃 دلم سوخت؛ وقتی، فهمیدم همچون حضرت مادر غریبانه سوخته است. گویی سوختن، سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند، چه رزمنده.
.
🍃بازهم به رسم مادر، شهادتش ، غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان اولین شهید مدافع حرم، تیتر اول رسانه های خبر شد.
.
🍃رفیقِ شهیدِ شاگردانش شد، #رسول_خلیلی آنقدر زائر مزارش شد تا عاقبت بخیر شد. شاید #محمود_رضا_بیضایی در حضور شهید، از کوثرش گذشت و به عشق حقیقی لبیک گفت و #محمدرضا_دهقان به نیت شهادت، کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت :"شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران در #سوریه است."
.
🍃شهید جان، تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود، مدت هاست در برزخ ظلمت نفسی، راه گم کرده ایم، چشم های پر از گناهمان، نابینای راه #سعادت شده است، فانوس هدایت این روزهای سرگردانی باش😓
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محرم_ترک
.
📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۵۷
.
📅تاریخ شهادت : ۳۰ دی ۱۳۹۰
.
📅تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۹
.
🥀 مزار: بهشت زهرا تهران
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#عاشقانه_های_شهدا
#بزرگ_مردان_کوچک
تیم #تخریب رفت که یه معبر باز کنه تا نیرو های گردان بتونن یه تک شبانه به دشمن بزنن...
از سیم خاردار که گذشتن و وارد میدان مین شدن پای یکی از بچه ها رفت روی مین #منور...
مین #منور منطقه رو روشن میکرد و باعث میشد همه عملیات لو بره،از طرفی بیش از هزار درجه سانتیگراد حرارت داره و کلاه آهنی رو حتی #ذوب میکنه...
حتی نمیشه بهش نزدیک شد
تا بقیه رفتن فکری کنن دیدن این #نوجوان غیرتی که سوختن رو از مادر یاد گرفته خودش فورا دست به کار شد...
کلاهش رو انداخت روی مین و خوابید روش
شکمش آب شد، بدنش میجوشید...
#پلاکش هم آب شد
اشک گوشه ی #چشم ما و #لبخند گوشه ی لب او...
معبر زده شد و #عملیات با موفقیت انجام شد...
#السلام_علیک
#یا_فاطمه_الزهرا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @kakamartyr3
هر چه دیدند
ما رَأیتُ إلّا جَمیلا بود
چون هدف خدا بود
فقط خدا ....
#وداع
#زنان_زینبی
#مادران_شهدا
#امان_از_دل_زینب
🌴 #سید_با_صفا
🌷 #شهید_سید_عبدالله_کهندل
▫️ شهادت : شهریورماه 1366 - سردشت(بلفت)
⚪️ #سید_عبدالله رو از#اردوگاه_قلاجه میشناسم
داشتم از کنار یکی از چادرها رد می شدم
دیدم یه صدای ناله میاد . توجه ام جلب شد، دنبال صدا رفتم و درب چادر رو بالا زدم دیدم یکی داخل چادر خوابیده و یک #گوشی_واکمن به گوششه و با لب های بسته و با تکان دادن دماغش از خودش صدا در میاره و از گوشه های پلک های بسته اش قطره های اشک سرازیره.💦
اول خیال کردم خودش رو به خواب زده .
یکی دوبار دستم رو مقابل صورتش تکون دادم که شاید پلکهاش حرکت کنه اما عکس العملی نشون نداد.
خواب خواب بود.
کنجکاو شدم که با واکمن داره چی گوش میده. گوشی رو از گوشش آروم برداشتم . دیدم صدای ناله اش بند اومد. گوشی رو در گوشم گذاشتم . صدای #قرائت_قرآن با لحن حزینی بود که تا اون روز نشنیده بودم. ضبطش رو خاموش کردم و گوشیش رو کنارش گذاشتم و پرده چادر رو انداختم و رفتم.
بعد از نماز ظهر و عصر در برگشت از #حسینیه اون رو کنار کشیدم و سر صحبت رو باز کردم و بهش گفتم راضی باش من خواب بودی اومدم خلوتت رو به هم زدم
از اون به بعد گاهی واکمنش رو به من می داد تا اون قرآن رو گوش بدم
#سید_عبدالله یه خورده زبونش می گرفت.
بعضی وقت ها از شدت علاقه ای که به من پیدا کرده بود می گفت:
برادر جعفر؟؟؟
من توی گردان با همه دوستم اما فقط با تو رفیقم.
من هم سر به سرش می گذاشتم و می گفتم : سیدجان .. رفیق یه دونه ر داره نه چند تا ررررررررررررررر😊
#عملیات_کربلای_2 هم با تیم ما اومد عملیات و توی مسیر برگشت از شدت خستگی غش کرد و کلی ما رو معطل کرد.
#بچه_های_تخریب توی #سردشت مستقر بودند و مقابل دشمن رو #مین_گذاری می کردند.
یه شب توی سنگر بحث #شهادت شد و هر کسی یه چیزی می گفت..
#سید_عبدالله گفت توی #تخریب شهادت سراغ من نمیاد تصمیم گرفتم از گردان برم به یه گردان رزمی.
چند وقت بعد هم تسویه گرفت و از تخریب رفت
یه روز صبح رفته بودم قاطر بگیرم. نزدیک تدارکات لشگر10 دیدمش. با هم روبوسی کردیم.
گفتم #سید_عبدالله برگشتی؟؟
گفت آره اومدم گردان کمیل لشگر27. سراغ همه بچه ها رو گرفت و از هم جدا شدیم
چند روز بعد تازه از شناسایی برگشته بودم که یکی از بچه ها گفت : #سید_عبدالله_شهید شده.
و یادم میاد شنیدم که گفتند وقتی با آمبولانس عقبش می بردند چندین بار روح از بدنش جدا شده باز یرگشته و توی آمبولانس بلند شده و نشسته بود.
#سید_عبدالله_کهندل به آرزوش رسید و ما موندیم و حالا حالا ها آرزو می کنیم:
به هرکس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما می شد ایکاش🤲
✍️ راوی : جعفرطهماسبی
۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۷ - سالروز عملیات بیت المقدس۶
مکان اجرا: شمال شهر ماووت کردستان عراق و بلندیهای شیخ محمد، آسوس و استروک
تلفات دشمن :۲۴۰۰ (کشته، زخمی و اسیر)
رمز عملیات: یا امیرالمؤمنین (ع)
ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: پیشروی و استقرار مناسب نیروها در شمال منطقه سلیمانیه عراق و تکمیل عملیات انجام شده در منطقه عملیاتی ماووت و امکان خروج معارضان کرد عراق از مناطق تحت هجوم ارتش عراق
نوع تک: نیمه گسترده
فرماندهی: سپاه
ا▫️▪️▫️
اعلام شدکه امشب باید به دشمن حمله کنیدلذا گردان ها نیروهایشان را پای کار آوردند
در آخرین روزرمضان 67 رزمندگان لشکر10نیز به دشمن بعثی در ارتفاعات شیخ محمد یورش بردند.
زمان زیادی را پیاده طی کردند و ساعت از2نیمه شب حمله رعدآساشروع شد
لشکر10 با4گردان همزمان از6محور به مواضع تیپ76از لشکر4 پیادهکوهستانی ارتش عراق مستقر بر ارتفاعات حملهور شدند
علیرغم ماموریتهای فراوانی که به #تخریب لشکر واگذار شده بوددر این عملیات توفیق شهادت نصیب بچه های تخریب نشد.اماهمسنگران ما دراطلاعات عملیات چندین شهیددادند