eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80.6هزار عکس
15.7هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ♡به نام قرار بی قراران♡ فتوا صادر شد: «مولف کتاب آیات که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم، چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به می‌باشند. از غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود است ان‌شاءالله.» 🍃و این بار برخواسته از سرزمین سدرهای سبز، مظلومانه فدا می شود. 🍃در این درگه، زمان و مکان معنا ندارند، تفاوتی میان ایران، لبنان، آفریقا و حتی انگلستان یافت نمی‌شود. مگر نه اینکه "محور هدایت و گمراهی، و افکار انسان است؟"♥️ 🍃آری! اینگونه است که مصطفی محمود، از خیابان های سرد ، چشم می‌پوشد و به آرام خانه‌ی عشق حسین(ع)، پناه می‌جوید. او راه نگاه به سوی دارد، به سوی پیر غلام (ع). 🍃مصطفی محمود، لندن را به خویش مبدل می سازد و از خونش، رایحه ی متصاعد می شود. آری! اینگونه است♡ 🍃ما نیز باید کربلای وجودمان را بیابیم و آن دم که ولی اشارتی کرد، فرمانش را به جان پذیریم. 🌺به مناسبت سالروز تولد ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۱۲ فروردین ۱۳۴۷ گینه کوناکری 📅تاریخ شهادت : ۲ محرم ۱۳۶۸ لندن 📅تاریخ انتشار : ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ 🥀 مزار شهید : جنوب لبنان
✨به نام او که ترسیم‌گر صفحه جغرافیایی و خالق بشر در زمین است. 🍃بشری که مَلَک در شگفتی او مانده و فلک بعد از هزاران چرخ، او را در نقطه ای رها می‌کند که ماحصل و رفتار خویش بوده! حال میخواهد آن نقطه جهنم باشد یا . 🍃ولی حالا حرف قلم از بنده‌ای است که فلک و ملک حیران او ماند‌ند و به هنگام رهایی، به نقطه ای به درآمد که اهل زمین غبطه خوردند به حالش.نامش مجتبی بختی بود، یا شاید هم جواد رضایی*! 🍃که در همهمه سبز بهار وَ به هنگامه نور خداوند، این تحفه بهشتی را به امانت به خانواده‌اش سپرد؛ و مادرش چه خوب رسم امانتداری می‌دانست که سر را فدای تن بی سر ارباب کرد. 🍃 زندگی مجتبی شاید در همین دو سال دوندگی و بی‌قراری اش برای دفاع از حریم خلاصه میشد. و همین گره ای بود که مجتبی هرچه سعی در باز کردنش داشت کور تر میشد وَ با دعا و رضایت مادر بود که این گره باز شد و مقدمه ای شد بر آسمانی شدنش🕊 🍃امسال ششمین بهار است که مادر ، تولد سی و سه سالگی مجتبی را بر سنگ سرد مزارش جشن میگیرد💔 🎊میلادت مبارک (س) پ.ن* شهیدان مجتبی و مصطفی بختی که با نام های مستعار بشیر زمانی و جواد رضایی برای دفاع از حرم به سوریه رفتند. ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱٢ فرودین 📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ فرودین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا
✨به نام دلدار 🍃 اینجا کربلاست، سرای عشق و . در میان همهمه های ، عبدی را رویایی نیکو، مسرور می‌کند. حضرت خاتم به او بشارت می‌دهد و شرابی خوش‌گوار بدو می‌نوشانَد. و او یقین می‌یابد که خواهد رفت. آری! "شام" در انتظار اوست. ** 🍃همواره در این دَرگه، خضوع و خشوع، بهایی والا داشته است. وقتی ابوذر که و عابد و عاشقی حقیقی بود و از مدار مُنوَّر رضایت الهی، گامی فراتر نمی‌گذاشت، دست خود را از اطاعت یار خالی می‌داند، پس ما بندگان خطاکار شرمسار، بهر چه فخر می‌فروشیم و ادعای می‌کنیم. چرا گاهی از یاد می‌بریم را؟ چرا تقوایمان پر از نقصان است؟ 🍃بیا یک مرتبه بنشین و درونت را بکاو. آن رذائلی که تو را ضعیف می‌کند بشناس و بکوش برای قوی شدن. بکوش برای رسیدن به آنچه که مقربان حق تعالی، به آن رسیده بودند. 🍃حسرت نخور، هنوز هم فرصت هست. برخیز و پاکی خالصانه‌ی نهفته در وجودت را احیا کن.به جانی تازه بده.برخیز تا بتوانی همپای "ابوذرها" شوی. 🍃تبسم او در خاک های خون آلود ، ابدی شد و چشمانش همچنان در انتظار جوانانی مخلص است تا تداوم بخش ره باشند. ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۱ آذر ۱٣۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ فرودین ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ فرودین ۱۴۰۰
‍ 🍃دل تنگ، گلو انبار ، چشم محتاج اشک و منتظر شکستن دل های نادم از گناه است😔 🍃سرزانوها، زخمی از زمین خوردن های بسیار و نفس لوامه، عصبانی از گوشه ای آه حسرت می کشد. 🍃این جنگ هنوز هم ادامه دارد..اما در این مسیر هستند انسان هایی که راه مبارزه با نفس را نشان دادند و سرانجام شهد شیرین نصیبشان شد .مثل سید احمد پلارک. به گفته مادرش، شب هایش ترک نمی شد و سجده های طولانی اش مونس نماز شب هایش بود. 🍃همانی که خواب شهیدی را دید و به واسطه آن جایگاهش در را مشاهده کرد و پس از آن او بود و بهشت رضا و مزارشهیدی که خوابش را دید. 🍃همانی که در گفت: اگر یه نفر مریض شود بهتر از آن است که همه مریض شود. خودش داوطلب شد و همه را از رودخانه گذراند و در آخر او بود و پاهایی که از سرما یخ زده بودند😓 🍃برای با نفسش، سرویس های بهداشتی را می شست و همیشه بوی بد همراهش بود اما، در زمان شهادتش از بوی خوش، را پیدا کردند🌺 🍃حالا او به معروف است و زائران زیادی دارد که با استشمام بوی گلاب، مزارش را پیدا می کنند♡ 🍃شهدا مبارزه کردند با نفس، حال این ماییم و که هربارمعصیت را مهمان ناخوانده قلب های خسته می کند‌. 🍃ای شهید ... پرونده اعمال پر از گناه و گردن های کج شده از تنها دارایی این روزهای سرگردانی است. 🍃تو را قسم به که اشک هایت در اش زبانزد دوستانت بود نگاهمان کن. تورا قسم به همان هرصبحت و شال مشکی عزایت سفارشمان را به بکن ...😞 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۴. تبریز 📅تاریخ شهادت : ۲۲ فروردین ۱۳۶۶. شلمچه 📅تاریخ انتشار : ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا تهران.
🍃بی مقدمه می‌نویسم، از تویی که در آغوش متولد شدی در هیاهوی سال شصت و دو. شدی مخزن‌الاسرار مادر تا دلِ نگرانش از دوری فرزندش آرام بگیرد. 🍃او هم همه آن نگرانی ها را لالایی کرد و در گوشت ‌گفت، از رزم رزمنده ات‌گفت وَ تو به خواب رفتی. خلاصه اش کنم اینکه با همین لالایی ها قد کشیدی و شدی تخریب، سجاد دهقان. 🍃حال و هوای صاف و آبی آن روز های اردیبهشت با روحت عجین شده بود و نیتت را زلال و صاف ساخته بود، به قول همسرت همین اخلاص و نیت پاک‌ات تو را تا میان "ای کاش" هایت برد... 🍃آخر خواندم که گفته بودی ای کاش به تشت حامل سر مبارک می‌رسیدیم، ای کاش به سه ساله دلتنگ پدر می‌رسیدیم ای کاش...* 🍃و درست زمانی که اینها قرار بود دوباره تکرار شود و دنیا را باز به خود ببیند تو رسیدی! به جایی که میشد یک نفس تا عرش اعلا رفت، قطعه ای از را به غنیمت گرفت و پناهنده شد. 🍃و اکنون تو شش سال است که به خدا پناه بردی و در آسمان سکنی گزیدی وَ فرزندانت سی و هشتمین سالگرد میلادت را در زمین کنار مزارت جشن میگیرند. 💐 پ.ن* بخشی از وصیت نامه شهید ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۱ اردیبهشت ۱٣۶٢ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب 🥀مزار شهید : کازرون
‍ 🍃از شمال ایران تا شمال سوریه از مازندران تا ، مردانی که گویی از دریا آرامش و از خورشید درخشش را وام گرفته بودند، آنقدر که سیاحت در شهر مردمک هایشان، یاد آوار بود. همانقدر آرام، همانقدر نورانی. مردانی که... 🍃آه قلم، کمر خم کرده، نمی تواند. جوهر به سان کویر گشته است. خشک و سخت، نمی‌نویسد. برای گفتن و و سرودن از این مردان، هزاران و هزاران قطره جوهر و هزاران نظم و نثر کم است، چه رسد به این قلم و جوهرِ درمانده ی من😞 🍃آری! باید نام و راه این مردان را تک به تک، به رخ کاغذ کشید. این بار می‌خواهم از مردی بنویسم که به عشق، ایمان آورده بود. عشق به (ع) عشق به (س)، عشق به فرزندان‌شان، عشق به راهشان، به راه ، به خدا و نه عشق به این سیاره ی رنج و گردش ایام و تنی که روح والای او را تاب نمی‌آورد که اگر اینگونه بود، پیکر بی جانش در میان تار و پود خاک های سرد خانطومان به یادگار گذارده نمی شد. 🍃و من سوگند می‌خورم که او عشق به خدا را بیش از هر چیزی در قلبش پرورانده بود. بیش از عشق به گیتی، به هستی و حتی به (س) و امان از دل زینب😓 🍃روزی که زینتِ پدر چشم گشود، همه را از نظر گذراند. مادر، خواهر، برادر، اما پدر نبود؛ بود اما نبود. سیره اش بود اما چهره اش نبود. سیره ای که تا ابد جاری خواهد ماند. برای من، برای تو، برای اَب، برای زینب... 🥀به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۹ اسفند ۱۳۵۸. قائمشهر 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه 📅تاریخ انتشار : ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قائم شهر
👆خاکریز خاطرات ۲۶۹ 🌺 همنشینانِ امام حسین علیه‌السلام... 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ، ١٢ ساله ای است که به گفته سید صالح موسوی : " هر وقت اصلحه ژ_3 ، روی می انداخت نوک اسلحه روی زمین می شد.. در تمام روزهای از ٣١ شهریور تا ٢٨ مهر ۵٩ در ماند و به قول تمام بچه‌های باعث دلگرمی رزمنده‌ها بود . شب‌ها که روی پشت بام می‌خوابیدم از من در مورد و می‌پرسید! هر بار او را به بهانه‌ای از بیرون می‌بردیم تا سالم بماند باز غافل که می‌شدیم می‌دیدیم به برگشته و در مشغول کمک است ... آن نوجوان ١٢_١٣ ساله آن روز به وظیفه‌اش عمل کرد .. وظیفه‌اش بود که و را رها کند و از شهرش کند . 🌹 🕊 🌹
🍀🏴🌹🕊🌹🏴🍀 ما باید از حضرت معصومه علیها‌السلام، بیشتر استفاده کنیم . ایشان امامزاده بلافصل است . دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد . در زیارت نامه ایشان آمده : ای فاطمه معصومه ! تو برای ورود من به شفاعت کن ، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی @kakamartyr3
۱۲۷ 🔸محمد مهدی! شهیدِ عیدِ مبعث.‌.‌. |صبحِ روز عید مبعث بود. رفتارهایِ محمدمهدی نظرم رو به خودش جلب کرد. اون‌ روز حال و هوای عجیبی داشت. رفت یه گوشه و نماز صبح رو با یه معنویتِ خاصی خواند. وقتی هم سفره رو انداختیم تا صبحونه بخوریم؛ ایشون نیومد و گفت: می‌خوام صبحونه رو از دستِ پیامبر (ص) توی بهشت بگیرم. یه سیـب بهش تعارف کردند؛ که اون رو هم نخـورد و گفـت: دلم میوه‌ی بهشتی می‌خواد... محمد مهدی همون روز به شهادت رسید... 👤 خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمد مهدی خادم‌الشریعه 📚 منبع: کتاب هلال ناتمام؛ صفحه ۵۱ 🔰
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | از ماجرای مکالمه بی‌سیم شهید باکری با شهید کاظمی؛ تا گریه‌های امشب رهبر انقلاب پای شعر یک شاعر برای این اتفاق... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب: