eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80.6هزار عکس
15.7هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
18.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 یادی از شهید مدافع حرم قوه قضاییه 💠 شهید مهدی نوروزی 📍
همسر شهید علیرضا نوری در مورد اخلاق و منش این شهید گفت: شهید نوری خوش اخلاق و خوش رو بود و همیشه به لب داشت، بعد از شهادتش هم کسانی که از او یاد می‌کنند از خنده رو بودنش می‌گفتند. او بود و معمولا از کسی ناراحت نمی‌شد. همیشه با رفتار خوبش دیگران را متوجه اشتباهشان می‌کرد، از و دروغ بیزار بود و صداقت را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود. علیرضا طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم شهید می‌شود، حتی زمانی که وسایلش را جمع می‌کرد و گفت می‌خواهم به سوریه بروم، من گریه می‌کردم و می‌گفتم تو اگر بروی شهید می‌شوی.😭 او خیلی خوشحال بود، چون پنج یا شش بار درخواست رفتن داده بود ولی قبول نکرده بودند. این دفعه که موافقت کرده بودند خیلی خوشحال بود و می‌گفت من شهید نخواهم شد، می‌روم و دوباره برمی‌گردم. الان هم می‌گویم اگر تقدیرش شهادت بوده، خدا را شکر که با شهادت از دنیا رفت. . . ایـنجابیــت‌الشهــداســت #شهادت_طلبی 🌹
می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🔹دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔹شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی.
پدر و مادر روایت می‌کنند که مجید قبل از اعزام خواب دیده بود که حضرت زهرا (س) را دیدم که فرموده‌‌اند: مجید! تو وقتی می‌آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی. یک روز برای تشییع رفته بودیم گلزار «یافت آباد»، آنجا بود که به عمه‌اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه‌ام، دو هفته دیگر جای من هم همین جاست. وقتی به سوریه رفت، چون تک پسر بود او را به عملیات نمی‌بردند. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه‌ها را می‌گذاریم نگهبان دم ساختمان‌ها و خط نمی‌بریم، اما یک بار حرف آخر را زد، گفت: سید اگر من را بردی که هیچ، اگر نبردی شکایتت را به حضرت زهرا (س) می‌کنم، خودت می‌دانی و حضرت فاطمه (س). روزی هم که می‌خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر می‌شوند، همین‌طور هم شد، از یک گردان ۱۸۰ نفره چهارده نفر شدند که یکی از آنها هم مجید بود.
شهید عظیم واعظی الگویی برای بچه‌های مقاومت 🔹 شهید عظیم واعظی همیشه حرفش این بود که می‌خواهم برای دفاع از حرم بروم تا شهید شوم. وی در عملیات‌ها با شجاعت به سمت دشمن می‌رفت و تلفات ۸۰ نفره در یکی از عملیات‌ها حکایت از همان جنگجویی و شجاعت شهید واعظی دارد. 🔹عظیم واعظی در اعزام دوم خود به سوریه شهید شد و عنوان اولین شهید مدافع حرم فاطمیون را به خود اختصاص داد. 🔹شهید عظیم واعظی الگویی برای بچه‌های مقاومت بود. وی معتقد بود که باید جبهه مقاومت را حفظ کنیم و واقعاً با خون خود این جبهه را حفظ کرد.
تیر خلاصی به پیکر ها می زدند 🔹مادر یاسین خاطراتش از یاسین را این طور تعریف می کند: " یاسین زیاد از مجروحیتش و ماجرای رفتنش به سوریه حرف نمی‌زد، به ما چیزی نمی‌گفت که ناراحت نشویم. من از زبان یاسر درباره آخرین مجروحیت یاسین شنیدم که با چهارده نفر از هم گروهی هایش برای شناسایی رفته بودند که نیرو های داعش شروع به تیر اندازی می کنند و در همین حین بود که ترکش به پای یاسین می خورد و همان جا زمین گیر می شود و چون در حال دویدن و ضربان قلبش خیلی زیاد بوده و از طرفی تیر، مستقیم به شاهرگ پایش خورده، خون با فشار زیاد از رگ پایش بیرون می زده، به طوری که تا چند مترخاک های اطراف یاسین را خون فرا می گیرد. چند دقیقه بعد هم از شدت خونریزی از هوش می رود. 🔹️یاسین تعریف می کرد که داعشی ها بالای سر آن ها آمده اند و به دوستانش که زخمی شده بودند تیر خلاصی می زده اند و او دقیقا همه صدا ها را می شنیده اما توان تکان خوردن نداشته است، داعشی ها روی سر یاسین که رسیده اند و خونریزی شدید او را دیده اند، به گمان این که یاسین شهید شده به او تیر خلاصی نمی زنند و از آنجا می روند."
بسم رب الشهدا والصدیقین از شهید علیرضا بریری متولد ۳۰ فروردین سال ۵۵ در استان است. او یکی از رزمندگان بود که در پی تجاوز تکفیری‌ها به خاک از سال ۹۴ به عنوان نیروی مستشاری برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) در این کشور حضور یافت. وی به همراه ۱۲ رزمنده لشکر عملیاتی ۲۵ طی نقض آتش‌بس توسط تکفیری‌ها در اطراف سوریه در ۱۶ اردیبهشت سال ۹۵ در نزدیکی شهرک به رسید.
🌹🕊 شهید مهدی طهماسبی رهبری💕 در این زمان بسیار مظلوم هستند و خیلی از کسانی که روزگاری در کنار امام راحل بودند (البته به ظاهر) الان رهبری را تنها گذاشته اند و نظرات گستاخانه خودشان را در مقابل نظرات صریح رهبری بیان می کنند. اینها سعی می کنند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند زهی خیال باطل خداوند بهتر می داند که رسالتش را کجا قرار دهد. لذا عاجزانه از همهٔ خانواده ام به طور خاص و همهٔ دوستان و همهٔ کسانی که صدای من به گوششان می رسد این است که در خط و مسیر ولایت مطلقه فقیه باشید تا این انقلاب آسیبی نبیند. (عج) ♡
🌹به‌روایت همسر شهید : بزرگ‌ترین آرزوی احسان شهادت بود که این آرزو بعد از پنج سال و دو ماه از زندگی مشترک به اجابت رسید. مداومت به خواندن زیارت عاشورا و خواندن دو رکعت نماز حضرت فاطمه زهرا (س) بعد از هر نماز صبح از ویژگی‎های منحصربه فرد همسر شهیدم بود.. احسان عضو گروه تخریب تیپ 45 جوادالائمه، بارها به مناطق مرزی کشور و مبارزه با گروهای انحرافی پژاک و اشرار و نیز مناطق برون مرزی از جمله سوریه و لبنان انجام وظیفه کرده بود. 🌺 یاد شهـدا با ذکر صلوات هُم ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
شهیدی که در سوریه "نهضت سوادآموزی" برپا کرد 🔹شهید مهدی موحدنیا با وجود اینكه صاحب خانواده و دارای ۱ فرزند بود، با توکل به خدا پا به میادین نبرد حق علیه کفر گذاشت. 🔹این بار ماموریت موحد نیا در سپاه قدس بود و در آنجا به‌عنوان مربی مسئولیت سواد آموزی و آموزش نیروهای فاطمیون را بر عهده داشت. 🔹همسر شهید با یادآوری خاطراتش از دلتنگی‌های پدر و  پسر می‌گوید: " مهدی زمانی که سوریه بود هر وقت تماس می‌گرفت از دلتنگی‌هایش برای  پسرمون می‌گفت، زمانی که ابوالفضل ۶ ماهه شده بود آخرین دیدار پدر و پسر بود."