💠 برخی از مصادیق «ایامالله»
✍ یکی از مباحث مهم در زمینهی «ایامالله»، تطبیق روزها با ویژگیهای مشخص با «ایامالله» است. اینکه انسان «ایامالله» را بتواند بشناسد و نسبت به آنها شکرگزاری داشته باشد، همواره کمک خواهد کرد تا «ایامالله»های دیگر پدید آید.
🌺 مقام معظم رهبری، قیام ۱۵ خرداد ۴۲ در اعتراض به دستگیری امام خمینی، قیام مردم قم در ۱۹ دی سال ۵۶ در اعتراض به مقالهی اهانتآمیز به امام خمینی، قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۵۶ در چهلم شهدای ۱۹ دی قم، واقعهی کشتار مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷ توسط رژیم طاغوت و تمامی روزهای خونین انقلاب، بیعت نیروی هوایی ارتش با امام خمینی در ۱۹ بهمن سال ۵۷، تمام روزهای دههی فجر و روز ۲۲ بهمن ۵۷ که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد را جزو «ایام الله» می دانند.
🌸 رهبر معظم انقلاب نسبت به برخی از حوادث الهی بعد از انقلاب نیز تصریح به «ایامالله» بودن آنها نمودهاند:
روز رأی ۹۹ درصدی مردم به جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۵۸، روزهای هشت سال دفاع مقدس، تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸، حضور بینظیر مردم در انتخابات در دوران انقلاب اسلامی، حماسهی نهم دی ۸۸، حضور میلیونی مردم در تشییع سپهبد شهید سلیمانی و سیلی موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی عینالاسد عراق در دیماه ۹۸ را جزو «ایامالله» برشمردهاند.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ یکشنبه 👈 14 دی 1399
👈 19 جمادی الاول 1442👈 3 ژانویه 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙🌟 احکام دینی و اسلامی .
❇️ روز بسیار خوب و شایسته ای است برای :
✅ خواستگاری و عقد و عروسی .
✅ خرید حیوان و وسیله سواری .
✅ جابه جایی و نقل و انتقال .
✅ دیدار بزرگان .
✅ صید و شکار.
✅ شاگرد و کارگر گرفتن .
✅ نوشتن مقاله و کتاب و پایان نامه .
✅ و امور تعلیم و تربیت خوب است .
👼 زایمان مناسب و نوزادش شایسته و روزی دار خواهد شد . ان شاء الله
✈️ مسافرت :مسافرت خوب و سودمند و خیر دارد.
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز برای امور زیر خوب است :
✳️ خرید باغ و زمین زراعی .
✳️ قولنامه و قباله نوشتن .
✳️ خرید خانه .
✳️ داد و ستد .
✳️ امور کشاورزی و زراعی .
✳️ اشتغال به تجارت .
✳️ و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است .
🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑مباشرت و مجامعت.
مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند حافظ قرآن گردد و به قسمت و روزی خود راضی باشد . ان شاء الله
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث توانگری است .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، رفع درد بدن است .
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸به امیدپرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
025 37 747 297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۴ دی ۱۳۹۹
میلادی: Sunday - 03 January 2021
قمری: الأحد، 19 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️14 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️24 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️31 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️40 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️41 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد
🗓 یکشنبه ۱۴ دی ماه ۱۳۹۹
🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۲۸
🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۵۳
🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۵۷
🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۷:۰۱
🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۲۰
🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۱۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
هدایت شده از کشکول مذهبی محراب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
⌚️مدت: "۴۲:'۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_110 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• سر سفره صبحانه بودم که مامان گفت: بعد صبحانه
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_111
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
مامان چادرش رو پوشید وبه سمت در رفت
احساس میکردم از استرس دست هام که هیچی پاهامم میلرزه.
خودم را در اشپزخانه پنهان کردم
اخه من چه جوری با جهان تاج روبرو بشم؟!
یک لیوان اب خوردم شاید استرسم رو کمتر کنه
صدای مردانه اش رو که شنیدم فهمیدم وارد خانه شده
اما هرچی گوش تیز کردم صدای زن دیگری جز مادرم نبود!
سعی کردم بدون اینکه منو ببینن یک
داخل پذیرایے بندازم
از دیدن صحنه روبروم خشکم زد
تو سالن فقط مامان بود واحسان!
رفتم داخل اشپزخانه نشستم
به هم ریخته بودم
پس خانواده اش کجا هستن؟
یعنی حتی حاضر نشدن خواستگاری من بیان؟
اخه کجای دنیا پسر تنهایی میره خواستگاری؟
اصلا چطور توانسته بیاد؟
سرم درد گرفته بود
البته حق هم دارن
جهاااان تاج از اون کاخش بلند بشه بیاد خانه وخواستگاری دیبای بدبخت؟!
هه
نمیدانستم چیکار کنم از این حال وهوا بیرون بیام که مامان صدام کرد:
دیبا مامان چای رو بیار
انقدر کلافه شده بودم که اصلا یادم رفت چای بریزم بعدم توقع نداشتم انقدر زود صدام کنن
البته کس خاصی نیست که مامان باهاش حرف بزنه
سه تا چای ریختم و وارد پذیرایی شدم
اول به مامان تعارف کردم
بعد رفتم جلوی احسان که پشتی رنگ ورو رفته ی ما تکیه داده بود.
به من نگاهی انداخت
چشمانش برق زد وچایی رو برداشت و زیر لب ارام ممنونی گفت
رفتم وکنار مامان نشستم.
احسان که انگار متوجه دلخوریم شده بود گفت:
خداشاهده من خیلی اصرار کردم
اما هیچکس منو همراهی نکرد
سرشو انداخت پایین وادامه داد:
درسته برای شما ممکنه سخت باشه
ولی برای من انقدر غریب وتنها وبدون پشتوانه بیام خواستگاری سخت تره!
واقعیتش دلم به حالش سوخت
احسان هم راست میگفت
چیکار میتوانست بکنه؟!
مامان: ممنون از توضیحتون
مشکلی نیست
من با شما حرفام رو زدم
وشرایطم رو گفتم
فکر کنم فقط میمانه شما دوتاباهم حرف بزنین وتکلیفتون مشخص بشه
سرشو به نشانه تاکید تکان داد
مامان: دیبا عزیزم
اتاق رو نشانشون بده
بلند شدم
وجلو افتادم
احسان هم مثل یک بچه خوب پشت سرم امد.
من یک سر اتاق نشستم واحسان به طرف دیگر رفت ونشست.
سکوتی سنگین برقرار بود
سعی کردم بشکنمش
ـ ببخشید حرفی ندارین؟
احسان:حتما
حتما که دارم
واقعیتش حرفایی میخواهم بزنم که سخته
که میترسم از دستتون بدم
مکثی کرد
چیز خوشایندش اینه که خب
ماهم رو دوست داریم
مامان شما هم همسو با ما هستن
اما...
اما امان از خانواده من
سرشو روبالا اورد و تو چشمای من زل زد:
واقعیتش امکان داره زندگی ارامی نداشته باشیم
ممکنه کلا از ارث محروم واز خانواده طردم کنن
ممکنه...
پریدم تو حرفش:
همشو میدانم
به همش فکر کردم
شما واقعا میتوانین همه ی اینارو تاب بیارید؟
تصمیمتون قطعیه؟
احسان: اکه قطعی نبود که الان نمیومدم خواستگاری
ـ حتی وقتی سالها گذشت و احتمالا روزمرگی بر زندگیمون سایه انداخت
بازم از تصمیمتون پشیمان نمیشین؟
محکم گفت:
نه
من هم خیلی فکر کردم همه جوانب رو در نظر گرفتم تصمیمم جدیه!
با اینکه میترسیدم ولی انگار ازذوق کیلو کیلو قند تو دلم اب میکردن
سرش کامل پایین بود دستمالی از جیبش دراورد وعرق روی پیشانیش رو پاک کرد
وبا صدای ارام شروع کرد حرف زدن
احسان: دیباخانم
من این چند مدت مخصوصاوقتی کاملا ارتباطم باهاتون قطع بود متوجه شدم که...
متوجه شدم نمیتوانم بدون شما زندگی کنم....
واتاق در سکوت عمیقی فرو رفت
اصلا دیگه بعد این حرفش انگار لال شدم
سعی کردم به خودم بیام
با من من گفتم:
اگه...
اگه حرفی ندارین بریم تو پذیرایی
احسان که منتظر این حرفم بود به سرعت از جا بلند شد و از اتاق خارج شد.
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_112
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
احسان که وارد پذیرایی شد ودیگه نیازی دیگه بودنش ندید
رو به مامان گفت:
زحمت کشیدید
اگر کاری ندارید از خدمتتون مرخص بشم
مامان: زحمت کشیدید
صاحب اختیارید
احسان: ممنونم
پس خبر باشما
مامان نگاهی به من انداخت وگفت:
درسته این حرفی که میخواهم بزنم حرف غیر متعارفیه
ولی چون ماشرایطمون خاصه
وشما باز خودتون باید تماس بگیرید
به نظرم طولش ندیم.
مکثی کرد وبعد ادامه داد:
جواب ما مثبته
احسان سرشو بالا اورد و چشماش از ذوق برق زد
از ذوق زدگیش ذوق کردم....
هول کرد با من من گفت:
ممنون
پشیمان نمیشید
اصلا نمیدانست چی بگه
اما مامان خیلی مسلط ادامه داد:
این تصمیم دیبا هم بود
یک سری تصمیمات هم دارم
بعداز هماهنگی ومشورت با دخترم تصمیم نهایی رو خبرتون میدم.
احسان با همون ذوقش ادامه داد: ممنون
ان شاءالله
خداخیرتون بده
چشم
رفع زحمت کنم دیگه
زحمت نکشین تا بیرون بیاین
منتظرم
یاعلی
ورفت سمت در وکفشاش رو پوشید و به سمت در خروجی رفت وبعد هم صدای بسته شدن در خروجی.....
مامان هم لیوانا رو جمع کرد وبرد در اشپزخانه
همانطور که به دیوار تکیه داده بودم
لیز خوردم ونشستم
هنوز قلبم میزد
بهم ابراز احساسات نکرده بود که عاشقش شدم
حالا باید چیکار میکردم...
ولبخندی از ته دل روی لبم نقش بست وخداروشکر کردم
یهو مامان از اشپزخانه دراومد
و زد پشت دستش و گفت:
خاک عالم فهمیدی چی شد؟؟؟
ـ چی؟
مامان: اولش خب من دیدم تنها امده هول شدم
سریع فرستادم حرفاتون رو بزنین
بعدشم اون هول شد وزود رفت
ـ خب چی شده مگه؟
مامان نگاه حق به جانبی به من انداخت وگفت: چیزی تو پذیرایی کم نبود
یکم فکر کردم که یهو گفتم:
وااای کیک
بعدم زدم زیر خنده
مامان هم خندید
مامان همانطور که میخندید گفت:
خیلی خب
فداسرمون
پاشو دنیا رو از خانه همسایه بیار
مادرشوهرتم نیومد الکی بچم رو فرستادی خانه همسایه
بعدش بریم کیک رو خودمون بخریم
ـ چشمممم
مامان: حرفامونم فردا میزنیم که هم استراحت کنیم
هم پسره نگه هولیم...
وچشمکی برام زد وباز رفت تو اشپزخانه
منم بلند شدم که دنبال دنیای قشنگم برم
***
کیک رو خانوادگی خودمون خوردیم
وکلے خندیدیم
البته کلی هم دنیا غر زد که چرا نگذاشتم تو مراسم باشه
وچه قدر ناز کرد
که منم قربون صدقه اش رفتم ونازش رو خریدم
حالا که مطمئن بودم از ازدواجم
واین پرده شک کنار رفته بود
میفهمیدم من چه قدر احسان رو دوست دارم
وچه قدر این عاشق بودن حال خوش به ادم میده
وضو رو گرفتم
وباز چادر نمازم را روی سرم انداختم که امشب قطعا نماز شکرداره....
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ دوشنبه 👈 15 دی 1399
👈 20 جمادی الاول 1442👈 4 ژانویه 2021
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
👶 برای زایمان خوب و نوزادش صبور و فاضل خواهد شد . ان شاءالله
🤒 بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله
✈️ مسافرت :
مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، شهادت در راه خدا روزی فرزند گردد . ان شاء الله
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز انجام امور زیر نیک است :
✳️ خرید باغ و زمین زراعی .
✳️ قولنامه و قباله نوشتن .
✳️ خرید خانه .
✳️ داد و ستد .
✳️ زراعت .
✳️ اشتغال به تجارت .
✳️ و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است .
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، ایمنی از بلاست .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث صحت می شود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما
تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهماالسلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
025 377 47 297
0912 353 2816
0903 251 6300
📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتمابا لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک کانال ممنوع و حرام است
📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_112 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• احسان که وارد پذیرایی شد ودیگه نیازی دیگه بود
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_113
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
امروز روزِ دیگریست !!!
صبح با صدای اذان که از گوشی پخش می شد بیدار شدم و از تهِ قلبم صلواتی فرستادم به روحِ اون کسی که این برنامه رو برای گوشی طراحی کرده بود ...
گرچه هوا سرد بود و عقلِ سلیم نهیب میزد که دیوانه پنجره را باز نکن !
ولی دیگه خبری از عقلِ سلیم نبود وقتی دلم جایی بینِ تار و پودِ عشق و محبتِ احسان گیر کرده بود ؟!
وووووی ! لرز به تنم افتاد و زود پنجره را بستم ، دیوانه بودم انگار ....
یک امروز تصمیم داشتم با شیطان و خوابِ بین الطلوعین خداحافظی کنم
مامان مثل هر صبح دعای عهد میخوند و من عشق می کردم از دیدنِ این رابطهء دوستانه بینِ اون و خدایی که همیشه و همه جا بود و هست و خواهد بود !
- بی خواب شدی ؟
- نه مامان .... دوست دارم امروز صبحونه مهمونم باشید
- کور از خدا چی میخواد دختر خوب ؟ دو چشم بینا ..... بفرما ببینم چه گلی به سر ما و آشپزخونه و میز صبحونه میزنی !
انگار همین خواستگاریِ ساده و غریبانه ، اونم بی حضورِ کوهی بنام بابا کافی بود تا حس و حالِ یک زن خانه دار در من زنده بشه
هوا تاریک و سکوت برقرار بود گرچه کم کم سر و کلهء گنجشک ها و یا کریم های سحر خیز روی درختای کهنسالِ کوچه پیدا می شد و خبر از طلوع میدادن ...
دو ساعتی گذشته و حالا من و مهربونترین مامان و دوست داشتنی ترین خواهر دنیا پشت میز صبحونه نشستیم .....
سه فنجان چای و کاسهء کوچیکی عسل و برشی پنیر سفید به همراه نونِ گرم که بزرگترین شاهکارِ امروزم بود ، تمامِ رونقِ سفره و اوجِ سلیقهء منه !
چرا امروز کارها و رفتارام دست خودم نیست؟
هیجان اختیار قلبم رو به دست گرفته ...
به مرز بیست و دو سالگی نزدیک میشم ولی کارهام بیشتر شبیهِ دخترای تازه بالغِ سیزده چهارده ساله بهونظر میاد
عشق و رویای رسیدن به معشوق با آدم چه ها که نمیکنه !؟
- یه جوری گفتی صبحانه با من که گفتم از دیشب حلیم بار گذاشتی !
- من حلیم دوست ندارم آبجی جونم
مثل همیشه دنیا به جای من هم حاضر جوابی میکرد !
- برای اولین بار خیلی هم بد نبود ... ناشکری نکنید دیگه ! نوش جان کنید و بگید خدایا شکرت که همچین دسته گلی پرت کردی وسط این زندگی ...
خنده مهمون لبهامون شد ... میدونستم از دیشب غمِ نبودن و نداشتنِ بابا بیشتر از قبل به روحِ مامان تازیانه میزنه و آزارش میده !
خدایا ! یعنی دردی بدتر از غریبی و بی کسی هم هست ؟
- دستت درد نکنه ، خب امروز چه کاره ای مادر ؟
- هنوز نمیدونم ولی اضطراب و استرس بیچارم کرده مامان
- نگران نباش قربونت برم .... میگم ...
- چی مامان ؟
- میگم میخوای امروز برم مسجد بگم حاج آقا برات استخاره بگیره ؟
یک لحظه با ترس از جواب استخاره و سنگی که ممکنه مستقیم جلوی پام بیفته شتابزده جواب دادم :
- خودت بارها گفتی در کار خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست
یکی از اون نگاه های مخصوصِ خودش به من انداخت و در حالی که لقمه رو به سمت دهانش هدایت میکرد گفت :
- کار که خیره ... در این شکی نیست ولی عقل هم حکمِ خودشو داره دیگه !
دستم را جوری شیک و مجلسی با جوابی دندان شکن و با یک بندی نامرئی از پشت بست تا جراتِ مخالفت نداشته باشم
مامان بود دیگه ... عزیز و بی همتا ... دوست داشتنی و مهربون ... سخت گیر و یک کلام !
- هرچی شما بگید
- آبجی امروز هستی با من بازی کنی ؟
- نه جیگرم ... کار دارم فدات شم ...
- دیگه چه کار داری ؟ مگه آدم عروس بشه بازم باید کار کنه ؟
صدای خندهء مامان بلند شد و من اینبار از حرفِ حقی که این نیم وجبی زده بود خجالتزده !
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_114
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
احسان:
دیبا .... دیبا .... دیبا ....
حریری نرم و ابریشمین ... حریری الوان و نرم ....
هر معنا و مفهومی که به این اسم ربط پیدا می کرد لطیف و زیبا بود ...
حریر نرم بود و لطیف بعنوان پوشش
هلو نرم و لطیف بود و خوشمزه برای خوردن
لعنتی ! چرا بیراهه میری ذهنِ بی شعور من ؟
خدایا توبه ! خدایا عُذر تقصیر !
ببین با من و روح و روانم چکار کردی دخترِ خیره سر !
من که سرگرمِ زندگی و تنهایی و این جدالِ نابرابرِ خانوادگی بودم ....
من که با تمومِ حسرت های زندگی کنار اومده بودم
ببین خدا چطور اسیرم کرد !؟
از دیشب و بعد از پشت سر گذاشتنِ اون همه دلهره و اضطراب برای رو در رو شدن با خانواده ای که فقط در یک بزرگتر یعنی مادر خلاصه می شد ، اونقدر احساساتِ شیرین و رویاهای زیبا ذهنمو درگیر کرده بود که روی پاهام بند نبودم ....
چه زود خدا حاجتم رو داد !
چه زود مسیرم برای رسیدن به این میوهء خوش رنگ و لعاب بهشتی هموار شد
دستم از لحظهء وداع با دیبا ، بارها سمت گوشی رفته بود تا پیامی بدم یا تماسی بگیرم
ولی هرچه با خودم کلنجار رفتم نتونستم حرمتِ حرفها و محبتِ خالصانهء مادرش رو زیر پا بزارم و برای دلخوشیِ قلبِ بی قرارم هَتک حرمت کنم به اعتمادش نسبت به خودم !
هیچ وقت نفهمیدم مامان چطور میتونه اینقدر راحت آدمها رو با ترازوی مادیات بسنجه و راحت تر از اون ، بدبخت بیچاره ها رو زیر پاهاش له کنه ؟
دلم برای خودم می سوخت
تو زندگیم زیاد بودن لحظه هایی که باید به شنیدنِ قربون صدقه های مادرانهء مامان می گذشت ولی به دیدن غرور و نخوتی سپری شد که حتی در برابر من و پیمان هم از اون دست بر نمیداشت !
آخه کی گفته فرزندِ فلان الدوله بودن یا پسر و دخترِ وزیر و وکیل و مقامات بودن تنها ملاک برای عزت و آبروی آدماست ؟
کاشکی بابا بود !
شاید اون قفلِ تقدیرم رو می شکست ...
شاید اگه بود ریشهء احساسمون نسبت به هم خشک نمیشد ... شاید ...
امروز دوباره میرم پیش مامان ! هنوز صدای فریادش توی گوشمه که با تمومِ خشم و نارضایتی گفت : " برو که برنگردی پسرهء ناسپاسِ بی لیاقت
شیرمو حلالت نمیکنم احسان
یا میری و دست جهانگیرو میبوسی تا شاید منت بذاره و دخترشو بده بهت یا اگه رفتی دنبالِ او عفریتهء هزارکاره دیگه پاتو نمیذاری توی این عمارت !!! "
ولی من دست بر نمیدارم مادرم .... دیبا برام خیلی عزیزه ... اصلاً عاشقشم ولی تمومِ دنیا یک طرف ... مامان یک طرف !
خدایا کمککن دلشو به دست بیارم ... من دیبا رو از دست نمیدم ولی دلم به دعای مامان گرمه نه به نفرینش !
کمکم کن ...
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ سه شنبه 👈 16 دی 1399
👈 21 جمادی الاول 1442👈 5 ژانویه 2021
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛 از مشارکت ، منازعه ، وصلت پرهیز شود .
👶 مناسب زایمان نیست .
🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود.
🚘 مسافرت :
مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز برای امور زیر نیک است .
✳️ فروش جواهرات .
✳️ آغاز معالجات .
✳️ کودک به مهد نهادن .
✳️ و خوردن آشامیدنی ها نیک است .
💑 حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، مباشرت و عروسی مکروه است
🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،#اصلاح_مو(سروصورت)دراین روز از ماه قمری، باعث دولت می شود .
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث روشنی دل می شود .
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
تالیف:حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن : 025 377 47 297
0912 353 2816
0903 252 6300
📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است
📛📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام👇
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۱۶ دی ۱۳۹۹
میلادی: Tuesday - 05 January 2021
قمری: الثلاثاء، 21 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️12 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️22 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️29 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️38 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️39 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
هدایت شده از کشکول مذهبی محراب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
⌚️مدت: "۴۲:'۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
💠 دوست داشتنی ترین چیزها نزد خداوند
✍ بهترین روزی برای عابدان و پرهیزگاران شهادت و رسیدن به قرب الهی است؛ از این رو خداوند شهادت را که تنها ویژه بندگان با تقواست به آنان ارزانی می کند.
خون شهید دوست داشتنی ترین قطره ها در نزد خداوند است که رسول اعظم(ص) از آن خبر داده است.
🌷 از امام سجّاد(ع) نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «هیچ گامی را خدا بیش از دو گام دوست نمی دارد: یکی گامی که با آن صفی (مجاهد) در راه خدای متعال بسته شود؛ و دیگری گامی که برای صله رحمی برداشته شود که او قطع کرده است. و هیچ جرعه ای محبوب تر برای خدا از دو جرعه نیست: یکی جرعه خشمی که مؤمن آن را با بردباری فرو خورد، و دیگری جرعه بی تابیی که مؤمن با صبر و شکیبایی آن را فرو برد. و هیچ قطره ای در نزد خدا دوست داشتنی تر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، و قطره اشکی که در تاریکی شب در اثر ترس از خدا از چشمان مؤمنی فرو ریزد.»
🌹 قَالَ... عَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعَابِدِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ خُطْوَتَینِ خُطْوَةٍ یسُدُّ بِهَا مُؤْمِنٌ صَفّاً فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ خُطْوَةٍ یخْطُوهَا مُؤْمِنٌ إِلَی ذِی رَحِمٍ قَاطِعٍ یصِلُهَا وَ مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ جُرْعَتَینِ جُرْعَةِ غَیظٍ یرُدُّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةِ جَزَعٍ یرُدُّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ وَ مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ قَطْرَتَینِ قَطْرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعٍ فِی سَوَادِ اللَّیلِ مِنْ خَشْیةِ اللَّه.
📗امالی، ص11
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_114 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• احسان: دیبا .... دیبا .... دیبا .... حریری ن
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_115
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
- بیرووووون !!!
سومین باری بود که در طول سه روز به عمارت میومدم و شاید صدمین بار که صدای فریادِ جهان تاج بانو " تاج سرم " روی من و به اعتراض نسبت به خواستهء به حقی که داشتم بلند میشد ...
- آقا ... تو رو خدا
دیشب حالشون بد شد
هرچی هم به آقا پیمان زنگ زدم جوابمو ندادن
نذارید اینجوری عصبی بشن
- باشه پروانه ... باشه ،
یه قُلُپ آب بیار گلوم خشکه
- چشم آقا
احساس میکردم مدت طولانی از آخرین باری که آب نوشیدم گذشته !
حالِ خرابِ اسیری در من زنده شده بود که نه طاقتِ بند و قفس داشت و نه یارای رهایی و آزادی !
خدایا خودت عاقبتِ من و این ماجرای نفس گیر را ختم به خیر کن ...
- بفرمایید
لیوان را از داخل بشقابی که پروانه در دست داشت برداشتم و یک نفس سر کشیدم
- یه لیوان دیگه لطفاً
- به روی چشم
انگار به اِستِسقا دچار شده بودم !
جایی در انتهایی ترین مرز میان حلق و بینی و گوشم جوری خشک شده بود که آب هم چارهء برهوتِ به پا شده در آن نبود
بهتر از هر کسی میدونستم اینها تماماً واکنشهای عصبیِ بدنم به رفتارهای بی منطق و زور گویی های مامانه ....
چاره ای جز تحمل نبود ...
دستم از هر کسی کوتاه بود جز خدایی که خودش این راهِ بی انتها رو به روی من و دیبای قلبم باز کرده بود
آخ که دلم با بردنِ اسمش هم یه جوری میشه
آروم و قرار ندارم و این از تمام حرکاتم پیداست
پیمان هم قربونش برم انگار برادری و رابطهء خونیِ بینمون رو بوسیده و گذاشته کنار
شاید حق داشته باشه .... معلومه که حق داره
کدوم دیوانه ای این ثروتِ هنگفت رو میبوسه میذاره کنار جز منِ مجنونِ دیوانه ؟!
کدوم آدمِ عاقلی برای رسیدن به معشوق بهایی به سنگینیِ محروم شدن از ارثِ پدری و مهرِ مادری میپردازه جز من ؟!
صدای زنگ تلفن قبل از رسیدن دومین لیوان آب که در دستهای پروانه بالا و پایین میشد منو از افکارم بیرون کشید
با دست به دخترک اشاره کردم و خودم برای برداشتن گوشی پیشقدم شدم !
- جانم ؟
- سلام بر احسانِ فراری از خانه و کاشانه ! چطوری برادر ؟
- علیک ... شکر ... بگو کاری داشتی ؟
- هنوز وارثی و اینجوری مثلِ دشمنِ خونی با من حرف میزنی ! اگه محروم بشی که حتماً یه قَمه دست میگیری سرمو گوش تا گوش میبُری ...
- منو با کی مقایسه کردی استاد ؟
نه من هابیلم و پاک ! نه تو قابیلی و ناپاک ...
سالها بود که دیگه خبری از اون رابطهء برادرانه بین ما نبود
نه پُشت بودیم برای هم و در کنارهم ، نه مُشت در برابر بدخواهای هم ...
- پروانه کجاست ؟
- همین جا ... چطور ؟
- شمارش افتاده بود ... چکار داره ؟
- ساعت خواب استاااد ! حال مادر دیشب خوب نبود تو الان میپرسی ؟
- خدا بد نده ... چکارش کردی دوباره ؟
- من ؟ منظورت چیه ؟
- منظور ؟ منظور ....
هیچی فقط مواظب باش با این عشق و عاشقیِ مسخره هم سر خودتو به باد ندی هم دودمانِ ما رو !
پوزخندی به حرص نهفته در صداش زدم و گفتم :
- نگران نباش به سهم و حقِ خودت میرسی
- دیوانه !!!
من باید برم کار دارم
فعلاً
- به سلامت
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
همین را کم داشتم
تحقیر و توهین های مامان بس نبود ؟
کنایه ها و سرزنش های پیمان را کجای دلم می گذاشتم ؟
ای خدا !
کافر غریب و تنها نباشه جوری که من هستم !
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_116
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
گرچه آهو نیستم اما ضمانت لازمم !!!
دلم هوای حرم کرده بود
دلتنگ بودم برای آقای مهربانی ها
نذر کردم اگه این وصلت به سرانجام برسه حتماً اولین سفرم همراه با احسان به مشهدالرضا باشه
سه روز از اعلام رضایتِ مامان گذشته و من بی قرارم برای مردی که شاید بیشتر از من غریب و تنها مونده
من اگر بابا ندارم لااقل دلم به بودن و داشتنِ مامان گرمه
کسی که مرد نیست ولی مردانه پای ما دو خواهر ایستاده تا سربلند باشیم و خوشبخت بشیم
یعنی روزی میرسه که من هم برای فرزندم مادری کنم ؟
حس عجیبی دارم ... لذت و ذلّت با هم مهمان قلبم شدن !
احساس میکنم تقدیرم گره خورده به همنشینیِ تضادها ...
هر چه عاشقِ احسانم از مادرش نفرت دارم !
هرچه از بودن با او لذت میبرم ، دیدن و بودن در کنار مادرش منو خوار و ذلیل میکنه !
میدونم و میفهمم در کنار اون آدمِ عصا قورت داده بااااید نونَمو بزنم توی خون و بخورم ولی حیف که قلب عاشقم نفهم تر از این حرفهاست ...
یعنی این عشق و عاشقی ارزش داره که بار گرانِ ندیده گرفته شدن و تحقیر شدن پیش چشم خانوادهء همسرم رو به جون بخرم ؟
خداجونم این امتحانه یا اجبار یا انتقام ؟!
- دیبا ! هیچ معلومه کجا سِیر میکنی ؟
- جانم مامانم ؟
- دیگه هیچی ... از نفس افتادم بچه بس که یه نفس صدات زدم بیای کمک
چاره ای جز منت کشی نداشتم !
هم خسته بود و هم عصبی از این بی حواسی که چند روزی بود دچارش شده بودم
- ببخشید مامان
حواسم نبود
- خوبه والا ! هنوز نه به داره نه به باره حواس نداری
بری خونهء شوهر که کلاً آلزایمر میگیری
- ماماااان
به خنده افتادم ، مثل خودش که نتونست جلوی خندهء بلندشو بگیره
نذر کرده بود استارت ازدواجم که بخوره آش رشته بار بذاره
امروز قصد داشت نذرشو ادا کنه
سبزی هایی که خریده بود روی زیر اندازِ کهنهء گوشهء حیاط گذاشت و برای بردنِ چاقو و آبکش و سینی وارد آشپزخونه شد
- خیرِ سرم دختر بزرگ کردم قاتِقِ نونم باشه داره میشه قاتل جونم
- مامان !
- چیه ؟ چته قرصِ مامان مامان خوردی ؟
پاشو ببینم ، خوبه واسه تو نذر کردم و اینجا نشستی بِر و بِر نگام میکنی
- وا ! مامان خب به من چه ... تو نذر کردی من باید خودمو هلاککنم ؟
ای بابا ! حتماً اگه نذر میکردی پیاده و پای برهنه برم امامزاده داوود باید میرفتم نه ؟!
- لااال لطفاً
بدو بشین سَرِ سبزی که باید قبل از غروب آش پخش شده و ظرفهاشم جمع شده باشه
اگر نه !
با پررویی دستی به کمر زدم و در حالی که سرم رو با شیطنت به دو طرف تکون میدادم پرسیدم :
- اگر نه ؟؟؟
نامردی نکرد و چاقو را تهدیدوار به طرفم نشونه رفت و جوابمو پرت کرد توی صورتم !
- رفتی ، پاک کردی ، شستی ، ریز کردی که هیچ !
اگر نه دیگه من نه احسان میشناسم و نه داماد سرم میشه
حالا خود دانی ...
ای بابا !
چه گیری افتادم
فقط همین مونده بود مامان ازم آتو دست بگیره و مراسمِ باج گیری راه بندازه
بِخُشکی شانس !!!
....................................
تحویل گرفتنِ آخرین کاسهء خالیِ آش رشته ای که هنوز چشمم دنبالِ چشیدنِ یک قاشق از اون بود ، همزمان شد با از راه رسیدنِ احسانِ عزیزم !
وااای چه حالِ خوبیه کسی عزیزت باشه
البته مامان عزیزه ها ! بابا هم عزیز بود ولی خداوکیلی این عزیزکرده با همه فرق داره ...
- سلام بر دیبای لطیف خودم !
- سلام ... خوش اومدید
جوری در عرضِ چند روز با من و مامان احساسِ صمیمیت میکرد و راه به راه اینجا پَلاس بود که اگر کسی نمیدونست با خودش فکر می کرد از بچگی خونه زاد بوده !
- خسته نباشی
- هلاک شدم به خدا ... انگار مامان از خداش بود زودتر یکی بیا منو ببره خونهء بخت تا خیالش راحت بشه
خندهء نجیبی که لبهاشو از هم باز کرد خیلی جذاب بود ...
- برو بچه جون ... اگه مادرت بگه ، باید تا قلهء قاف هم بری این که چند تا کاسه آش پخش کردنه !
عجبا ! مامان خودش یک لشکر را حریف بود و حالا من بینِ این دو ناجوانمردِ عزیز و مهربان گرفتار شده بودم ....
#الههبانو
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
✴️ چهارشنبه 👈 17 دی 99
👈 22 جمادی الاول 1442 👈 6 ژانویه2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
👶 مناسب زایمان و نوزادش خوشبخت و محبوب خواهد شد . ان شاء الله
🚘مسافرت :
مسافرت مکروه و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ فروش جواهرات .
✳️ آغاز معالجات .
✳️ کودک به مهد نهادن .
✳️ و خوردن آشامیدنی ها نیک است .
💑 حکم مباشرت امشب (شب پنج شنبه) ،
فرزند امشب حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان می گردد . ان شاء الله
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث قوت دل می شود .
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث فقر و بی پولی می شود .
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
قم:انتشارات حسنین علیهما السلام
ادرس:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
09032516300
0912 353 2816
025 377 47 297
📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.نقل مطلب بدون لینک ممنوع و شرعا حرام و مدیون هستید
📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۷ دی ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 06 January 2021
قمری: الأربعاء، 22 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حضرت قاسم پسر امام کاظم علیهما السلام
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️21 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️28 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️37 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️38 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab