eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
#قدّیس ✍..شاید بد نباشد در همین زمینه ، حکایت دیگری نقل کنم: می گویند در هنگام جنگ صفین، امام به م
🌴 در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا اینکه یک روز در جمع عثمان و یارانش ، خطاب به او گفت:" تو باید بیت المال را در راه درست هزینه می کردی و به دست بندگان خدا می رساندی، اما من از رسول خدا شنیدم که فرمود هرگاه دودمان عاص به ۳۰نفر برسد، مال خدا را از آن خود می دانند و بندگان خدا را غلام خود می شمارند." 💢⭕️💢 عثمان از حاضرین ، صحت گفته ی ابوذر را پرسید، آنها گفتند ما چنین مطلبی را نشنیده ایم، اما ابوذر گفت:" من دروغ نمی گویم؛ می خواهی باور کن و می خواهی نکن." 📛 عثمان کسی را به سراغ علی فرستاد . وقتی علی وارد شد، عثمان مسئله را با او در میان گذاشت و گفت:" آیا تو چنین مطلبی را از قول پیامبر شنیده ای؟" علی گفت:" قرابت من با پیامبر؛ دلیل نمی شود که هرچه او گفته من شنیده باشم..اما این را می دانم که ابوذر راست می گوید؛ چرا که پیامبر درباره ی او به من فرمود: ابوذر یکی از راستگوترین مردم دنیاست." 💠 اما عثمان که نمی توانست ابوذر و انتقادهایش را تحمل کند، او را فتنه گری نامید که قصد سرنگونی حکومتش را دارد. لذا ابوذر را به صحرای ربذه تبعید کرد. عثمان دستور داد که هیچ کس حق ندارد با ابوذر سخن بگوید یا به بدرقه ی او برود و مروان بن حکم را مراقب اجرای این حکم کرد. 🔸🔸🔶 امیرالمؤمنین و پسرانش به همراه عقیل برادر علی و عماریاسر ؛ به بدرقه ی او رفتند و با او سخن گفتند و از او دلجویی نمودند. مروان بن حکم بر سر آنها فریاد زد و آنها را به سکوت و بازگشت فراخواند. 🔹🔹🔷 امام به مروان گفت:" از این جا دور شو که تو مردی از جهنمی!" سپس رو به ابوذر فرمود:" ای ابوذر! تو برای خدا خشم کردی ؛ لذا مردم بخاطر دنیایشان از تو ترسیدند و از اطراف تو پراکنده شدند و تو بخاطر دینت از آنها ترسیدی..پس دنیا را به آنها واگذار که پیروزی واقعی از آنِ توست." 💠💠 در روایت دیگری آمده است که یکی از دختران امیرالمومنین علیه السلام از ابن رافع خزانه دار بیت المال، گردنبندی قیمتی که از غنائم بصره و جزء بیت المال بود، بعنوان عاریه گرفت تا در عیدقربان ، با آن خود را زینت کند و پس از ۳روز بازگرداند. علی گردنبند را در گردن دخترش دید و شناخت. از او پرسید:" این گلوبند از کجا به تو رسیده است؟" 🍃🌸 دخترش گفت:" از ابن رافع به عاریه گرفتم تا در عیدقربان با آن زینت کنم." علی ، ابن رافع را خواست به او گفت:" آیا به مسلمانان خیانت می کنی؟" گفت:" پناه بر خدا می برم که خواسته باشم به مسلمانان خیانتی کنم." ⚪️🔴 حضرت فرمود:" پس چگونه گردنبندی که در بیت المال مسلمین بوده، بدون اجازه ی من به دخترم عاریه دادی؟" ابن رافع پاسخ داد:" ای امیرالمؤمنین! او دختر تو بود و از من خواست که برای زینت خود؛ آن را به وی عاریه بدهم و من دادم.. وانگهی من با مال خودم آن را ضمانت کردم و بر من است که آن را سالم به جایش برگردانم." 🔴⚪️ علی گفت:" همین امروز آن را به صندوق بیت المال بازگردان و مبادا این کار تکرار شود که مورد عقوبت من قرار خواهی گرفت." 🔶🔹🔸 وقتی این خبر به دختر علی رسید، به نزد پدر رفت و گفت:" مگر من‌ دختر و پاره ی تن تو نیستم پدر؟ من این گردنبند را عاریه گرفتم ، چرا بر ابن رافع خشم گرفتی و مرا نیز سرزنش می کنی؟" 🔶🔹🔸 علی گفت:" دخترم! به پرسش من پاسخ بده ؛ آیا همه ی زنان و دختران کوفه می توانند در عیدقربان، چون تو خود را با چنین گردنبندی بیارایند؟" 🌸 دختر سرش را پایین آورد و گفت:" خیر!" علی گفت:" خدا را خوش نمی آید که تو نسبت به سایرین از حقوق خاصی برخوردار باشی؛ در حالیکه تو به عنوان دختر علی ، باید در ساده پوشی و بی آلایشی الگو و سرمشق دیگران باشی." 🔹💠🔹 حکایت هایی از این دست در باب اخلاق و رفتار و زندگی علی؛ بسیار خوانده ام و در پی نوشت این کتاب قدیمی ، به همین چند حکایت بسنده می کنم. 📌پایان فصل۷ 🎚۹۳ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 و ...... تکرار ماجرای همیشگی تاریخ ! ضعف و سستی شیعیان ؛ برای یازدهمین بار، ذخیره‌ی خداوند را از صندوقچه‌ی دنیا گرفت. و باز .... آدمیزاد ماند و وحشتِ دنیایِ بی‌چراغ! 🏴🏴🏴 غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست 😭😭😭 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
#قدّیس 🌴 در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا اینکه یک روز در جمع عثمان و یارانش ، خطاب به ا
📌فصل۸ ⛪️ کلیسای حضرت مریم عذرا، در بلندترین نقطه ی کوه و لابلای درختان انبوه، رو به دریا ساخته شده بود و مجسمه ی بزرگ و باعظمت حضرت مریم را در مقابل آن ، می شد از هر نقطه از دریا دید؛ مجسمه ای که هدیه ی فرانسوی ها به مسبحیان بیروت بود. 🌲🌳 کشیش ایوانف در طول سالها زندگی در بیروت ، در هیچ مکان و کلیسایی چون کلیسای مریم عذرا، به آرامش روحی خاصی که به آن نیاز داشت، نمی رسید. 💒 در آن سال ها هفته ای نبود که چند ساعتی را به کلیسا نرود و در زیر مجسمه ی بزرگ و سفید حضرت مریم، روی صندلی چوبی قهوه ای رنگ ، رو به دریا ننشیند و مطالعه نکند. 📖 و اینک پس از سالها در یک روز ابری بیروت ، ساعت ۳بعدازظهر ، روی همان نیمکت چوبی نشسته بود و پیش از مطالعه ی کتابی که قصد داشت بخش هایی از آن را بخواند، داشت از نسیم خنکی که از سمت دریا می وزید و سرمای دلنشینی را بر گونه ها و پیشانی اش می نشاند، لذت می برد. ☁️ هنگامی که قصد داشت از خانه بیرون بزند، ایرینا گفته بود که شال و کلاهش را بردارد، اما او گفته بود که یک پیرمرد روس، نباید در فصل پاییزِ بیروت ، از سرما یخ کند ؛ به خود بلرزد و شال و کلاه بپوشد. 🧥 او روی پیراهنش ، پولیوری طوسی پوشیده بود و همین کافی بود تا خنکای نسیم را روی سر و گونه هایش ، جدی نگیرد. 🌁 پای چپش را روی پای راستش انداخت و به جلد کتاب نگاه کرد:" " نوشته ی عبدالفتاح عبدالمقصود، نویسنده ی اهل تسنن مصر. 📝 با خودش فکر کرد که چقدر جالب است که به جز شیعیان؛ اهل سنت و مسیحیان هم درباره ی علی کتاب می نویسند. این جلد از کتاب عبدالفتاح عبدالمقصود مصری، درباره ی جنگی بود که نویسنده ، نام آن را جنگ گذاشته بود. 📰 به گفته ی جرج جرداق، جنگ های علی همگی جنگ ها داخلی بودند و علی در زمانی به قدرت رسید که قدرت طلبانی چون معاویه برای رسیدن به قدرت و حکومت ، نفاق و بدعت در دین را در پیش گرفته بودندو این روش ها علی را ناچار به جنگ با آنان می ساخت. 🔷کشیش عینکش را به چشم زد. صفحات اولیه مقدمه ای بود در باره ی شکل گیری واقعه ی نهروان. به یاد آورد که علی وقتی به ناچار تن به حکمیت داد و از صفین به کوفه بازگشت؛ دو دستگی و انشقاق بین یارانش فزونی یافت. 📖 چند صفحه ای از کتاب را سرسری مطالعه کرد تا رسید به مطلبی که نویسنده در آن ، از تشکیل جلسه ای با حضور علی خبر می داد. شروع کرد به مطالعه ی آن: " علی جلسه ای متشکل از افراد خود تشکیل می دهد. لحظه ی حساسی است. مسجد کوفه مملو از مردمی است که آمده اند تا سرنوشت خود را پس از یک جنگ ناتمام ، دنبال کنند...همه نگرانند.. حال، حکمیت به پایان رسیده و حکمین دستور به عزل علی داده اند. مردم منتظرند تا نظر علی را بشنوند . اینکه علی درباره ی حکمیت چه تصمیمی گرفته است..؟ آیا خلافت را ترک می کند و تسلیم فریب معاویه و عمروعاص می گردد؟ یا جنگ با معاویه را از سر می گیرد؟؟... ادامه دارد... 🎚۹۴ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أشهد أنّ لا حبیبَ الّا ... تو أشهد أنّ لا أمل الّا .... تو أشهد أن لا عمل الّا .. تو شهادت می‌دهم ؛ نه رفیقی ... نه آرزویی ... و نه هیچ عمل صالحی... جز تو و انتظار تو نیســـت💫!!! آغاز ولایتت بر پهنای گیتی، بر ما مبارک است! و مبارک تر آن روز که؛ چشمان مهربانت، پناه تمام دلشوره‌هایمان شود! ✨✨✨✨✨✨✨ 🌺عید «جاء الحـق» مبارک برهمه 🌸خاصـه بـر سـادات آل فاطمه 🌺آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش 🌸حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش 🌺چند گویم با تو نزدیک از تو دور؟ 🌸سیـدی مـولایی عجـل لظهـور... ✨✨✨✨✨✨✨ @ketabkhanehmodafean