4_5796322897282729838.pdf
1.1M
📥 #دانلود_کتاب
📔 من دیپلمات نیستم؛ من انقلابیم
تحریم و مذاکره در بیانات مقام معظم رهبری از سال ۹۰ تا ۹۲
🖌 نویسنده: دفتر مطالعات گفتمان انقلاب اسلامی
#ولایت_فقیه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5764998755900196962.pdf
136.4K
📥 #دانلود_جزوه
📔 جزوه حقوق مدنی ۲؛ اموال و مالکیت
🖌 نویسنده:
#حقوقی
#حقوق_مدنی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
خلاصه مدنی 3.pdf
229.6K
📥 #دانلود_جزوه
📔 جزوه حقوق مدنی ۳؛ قواعد عمومی معاملات
#جزوه
#حقوقی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5987837060969399249.pdf
8.6M
📥 #دانلود_کتاب
📔 کافکا در کرانه
🖌 نویسنده: هاروکی موراکامی
📝 مترجم: مهدی غبرائی
#رمان
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ஜ۩۞۩ஜ 🌺🌺🌺 ஜ۩۞۩ஜ
#یک_جرعه_کتاب
⭕️وقتی کسی به همدلی نیاز دارد اطمینان بخشیدن و یا نصیحت کردن معمولا آزاردهنده است.
دخترم به من درسی داد که قبل از گفتن هر نصیحت یا اطمینان بخشیدن، از وجود چنین تقاضایی اطمینان یابم؛
🔸یک روز وقتی در آینه نگاه میکرد گفت: من به زشتی یک خوکم گفتم: "تو زیباترین مخلوقی هستی که خدا تاکنون بر روی کره زمین قرار داده است.
و او با اوقات تلخی نگاهی به من انداخت و فریاد کشید: "اه، بابا!" از اطاق بیرون رفت و در را هم، بهم کوبید بعداً فهمیدم که او به جای اطمینان بخشیدن بیموقع من، همدلی میخواست.
❌ میتوانستم بپرسم: "آیا تو امروز از قیافه ظاهریات احساس ناامیدی میکنی؟"
📙 #زبان_زندگی
✍🏻 #مارشال_روزنبرگ
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5884263078517804434.mp3
7.63M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
🎧 گوش کنید
📻 #نمایش_رادیویی
🎵 #سووشون اثر سیمین دانشور
3⃣قسمت سوم
#نمایشنامه
#سیمین_دانشور
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #سیزدهم
به شهید چمران انس و علاقه خاصی داشت، به خصوص به مناجاتهایش.
شهید محمد عبدی را هم خیلی دوست داشت، اسم جهادیاش را گذاشته بود عمار عبدی.
عمار از کلیدواژه «أین عمار» حضرت آقا و عبدی را از شهید عبدی گرفته بود.
بعضیها هم میگفتند از نظر صورت، شبیه محمد عبدی و منتظر قائم هستی. ذوق میکرد تا آن را میشنید.
الگویش در ریش گذاشتن شهید محسن دین شعاری بود.
زمانی که جهاد مغنیه شهید شد، واقعا بهم ریخت، داشتیم اسباب اثاثیه خانهمان را مرتب میکردیم؛
میخواستم چینش دکور را تغییر بدهم، کارمان تعطیل شد. از طرفی هم خیلی خوشحال شد و میگفت آقا زادهای که روی همه را کم کرد.
تا چند وقت عکس رسول خلیلی را روی ماشین و داخل اتاق داشت.
همه شهدا را زنده فرض میکرد که: اینا حیات دارند ولی ما نمیبینیم.
تمام سنگ قبرهای شهدا را دست میکشید و میبوسید، بعضی وقتها در اصفهان و یزد اگر کسی نبود پابرهنه میشد ولی در بهشتزهرا هیچوقت ندیدم کفشش را دربیاورد.
تاریخ تولد شهدا را که میخواند میزد تو سرش که: ببین اینا چه زندگی پر ثمری داشتن، ولی من با این سن هیچ خاصیتی ندارم!
تازه وارد سپاه شده بود، نه ماه بعد از عروسی.
برای دوره آموزش پاسداری رفت اصفهان؛ پنجشنبه و جمعهها میآمد یزد.
ماه رمضان که شد پانزده روز من را هم با خودش برد.
از طرف سپاه بهش سوئیت داده بودن، صبحها ساعت هشت میرفت تا دو بعد از ظهر.
میخوابیدم تا نزدیک ظهر بعد هم تا ختم قرآن روزانهام رو میخواندم میرسید استراحتی میکرد و میزدیم بیرون و افطاری رو بیرون میخوردیم.
خیلی وقتها پیاده میرفتیم تا تخته فولاد و گلستان شهدا، به مکانهای تاریخی اصفهان هم سر زدیم: سی و سه پل و پل خواجو.
همانجا هم تکه کلامی افتاد سر زبانش: امام و شهدا.
هروقت میخاست بپیچاند میگفت:امام و شهدا!
_کجا میری؟
پیش امام و شهدا
_با کی میری؟
با امام و شهدا
کم کم روحیاتش دستم آمده بود.
زیاد کتاب میخواند، رمانهای انقلاب، کتاب خاطرات عزتشاهی و زندگینامه شهدا.
کتابهای شهدا به روایت همسرشان رو خیلی دوست داشت: شهید چمران، همت و مدق.
همیشه میگفت: دوست دارم اگه شهید شدم، کتاب زندگیام رو روایت فتح چاپ کنه!
حتی اسم برد که در قالب کتابهای نیمه پنهان ماه باشد.
میگفت در خاطراتت چه چیزهایی رو بگو چه چیزهایی رو نگو.
شعرهایش را تایپ و در فایل جدا در کامپیوتر ذخیره کرد و گفت اینا رو هم ته کتاب اضافه کن!
عادت نداشتیم هرکس برای خودش کتاب بخواند. به قول خودش یا باید آن یکی را بازی میداد یا خودش بازی نمیکرد.
بلند میخواند که بشنوم.
در آشپزی خودش را بازی میداد اما زیاد راهش نمیدادم که بخواهد تنهایی پخت و پز کند.
چون ریخت و پاش میکرد و کارم دو برابر میشد؛ بهش میگفتم شما کمک نکنید بهتره.
آدم منظمی نبود، راستش اصلا برایش مهم نبود؛
در قوطی زردچوبه و نمک را جابجا میگذاشت، ظرف و ظروف را طوری میچید لبه اُپن که شتر با بارش آنجا گم میشد.
روزه هم اگر میگرفتیم باید باید باهم نیت میکردیم.
عادت داشت مناسبتها روزه بگیرد مثل عرفه، رجب، شعبان.
گاهی سحری درست میکردم، گاهی دیر شام میخوردیم به جای سحری.
اگر به هر دلیلی یکی از ما نمیتوانست روزه بگیرد، قرار بر این بود که آن یکی به روزهدار تعارف کند.
جزو شرطمان بود که آن یکی باید روزهاش را افطار کند، اینطوری ثوابش هم میبرد.
برای خواندن نماز شب کاری به من نداشت،
اصرار نمیکرد با هم بخوانیم.
خیلی مقید نبود که بخواهم بگویم هر شب بلند میشد برای تجهد؛
نه، هر وقت امکان و فضا مهیا بود، از دست نمیداد.
گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا میکرد؛ گاهی هم فقط یک سجده.
کم پیش میآمد مفصل و با اعمالش بخواند.
میگفت آقای بهجت فرمودند اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفته فقط یه سجده شکر به جا بیاور که سحر بیدار شدی، همونم خوبه.
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے #شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#رمان
#عاشقانه
#شهیدمدافعحرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5882247944287030179.mp3
1.81M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
با من مهربان باش
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت دوم / فصل اول
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#حدیث_روز
🔘 #پیامبر_اکرم (صلیاللهعلیهوآله): المُسلِمونَ إخوَةٌ، لا فَضلَ لِأَحَدٍ عَلى أحَدٍ إلّا بِالتَّقوى .
مسلمانان، با هم برادرند؛ هيچ يك را بر ديگرى برترى نيست، جز به تقوا .
📚 #المعجم_الكبير : ج ٤ ص ٢٥ ح ٣٥٤٧
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
_1_.pdf
2.12M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فقه 1⃣؛ شرح لمعه دمشقیه
🖌 نویسنده: شهید ثانی
📝 مترجم: حمید مسجدسرایی
#فقه
#شرح_ترجمه
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
2.pdf
1.33M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فقه 2⃣؛ شرح لمعه دمشقیه
🖌 نویسنده: شهید ثانی
📝 مترجم: عباس زراعت
#فقه
#حقوقی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
3.pdf
1.24M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فقه 3⃣؛ شرح لمعه دمشقیه
🖌 نویسنده: شهید ثانی
📝 مترجم: عباس زراعت
#فقه
#حقوقی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
_4_-1 (1).pdf
2.22M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فقه 4⃣؛ شرح لمعه دمشقیه
🖌 نویسنده: شهید ثانی
📝 مترجم: حمید مسجدسرایی
#فقه
#حقوقی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
_5_-1.pdf
1.84M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فقه 5⃣؛ شرح لمعه دمشقیه
🖌 نویسنده: شهید ثانی
📝 مترجم: حمید مسجدسرایی
#فقه
#حقوقی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
15564583686_.pdf
2.8M
📥 #دانلود_کتاب
📔 فقه 6⃣؛ شرح لمعه دمشقیه
🖌 نویسنده: شهید ثانی
📝 مترجم: عباس زراعت
#فقه
#حقوقی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
08 Mostanade Soti Shonood .MP3
16.07M
🔉 #مستند_صوتی_شنود
قسمت 8⃣
* پاسخ به سوالات
* چرا صوت ها سانسور می شود؟
* از کجا بفهمیم که این مستنذ زاییده ذهن نیست؟
* مرگ را حس کردم و نزدیک می بینم
* نیازی به مطرح شدن نمی بینم
* همین که افرادی متنبه می شوند، برای من کافی است.
* تواتر، راه اثبات تجربیات نزدیک به مرگ
* ایمان به عالم غیب، ثمره تجربه نزدیک به مرگ
* تماس با برادر راوی برای اتمام حجت
* جنس مطالبی که حکایت از حقیقت دارد
* با توجه به آیات قرآن تجسم شیطان امکان پذیر است.
* یکی از کید های شیطان
* تجسم شیطان، تحت اراده خدا
* شیطان قدرت ندارد که برای هرکس تجسم پیدا کند.
* ملاحظات کاری، علت سانسور مطالب
#شنود
#مستند_صوتی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
14000801-ramezani-sorood.2.mp3
1.24M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
🎧 گـوش ڪنیــد ♬
📼 #نواے_عاشقے
🎤 حاج #مجتبی_رمضانی
#میلاد_پیامبر_اکرم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | عید شما هم مبارک
جانم فدای رهبر
#میلاد_پیامبر_اکرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
در محضر رسولالله ﷺ.mp3
9.23M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
📻 پیامبر اکرم منبع وحی
🎙 #استاد_شجاعی
و أنّهُ سید الأنبیاء و المرسلین ...
اینکه پیامبر را، سرور تمام پیامبران و فرستادگان الهی میدانیـــم، و قرآن و تمام روایات بر این ادعا صحّه میگذارند ؛
اصلاً یک ادعا نیست!
پشتوانهی علمی، معرفتی و توحیدی دارد؛
که این مسئله را ثابت میکند!
| شاید هرگز نشنیده باشیم، آنچه را که در این فایل صوتی خواهیم شنید |
#امام_زمان
#میلاد_پیامبر_اکرم
🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #چهاردهم
خیلی دوست داشتم پشت سرش نماز را به جماعت بخوانم، دوران دانشجویی تجربه کرده بودم.
آن دورانی که به خوابم هم نمیآمد روزی با او ازدواج کنم.
در اردوها، کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، آقایان میایستادند ما هم پشت سرشان، صوت و لحن خوبی داشت.
بعد از ازدواج فرقی نمیکرد، خانه خودمان باشد یا خانه پدر و مادرهایمان، گاهی آنها هم میآمدند پشت سرش اقتدا میکردند.
مواقعی که نمازش را زود شروع میکرد بلند بلند میگفتم (والله یحب الصابرین).
مقید بود به نماز اول وقت، مسافرت که میرفتیم، زمان حرکت را طوری تنظیم میکرد که وقت نماز بین راه نباشیم.
زمانهایی که اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانههای بین راهی یا پمپ بنزین میگفت: نگه دارین!
اغلب در قنوتش این آیه را میخواند: (رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا)
قرآنی جیبی داشت و بعضی وقتها که فرصتی پیش میآمد میخواند: مطب دکتر، در تاکسی.
گاهی اوقات هم از داخل موبایلش قرآن میخواند.
با موبایل بازی میکرد؛
انگری بردز، هندوانهای بود که با انگشت قاچ قاچ میکرد، اسمش را نمیدانم و یک بازی قورباغه.
بعضی مرحلههایش را کمکش میکردم.
اگر من هم در مرحلهای میماندم برایم رد میکرد.
میگفتم نمیشه وقتی بازی میکنی صدای مداحی پخش بشه؟!
تنظیم کرده بود که بازی میکردم و به جای آهنگش، مداحی گوش میدادیم.
اهل سینما نبود ولی فیلم اخراجیها را با هم رفتیم دیدیم.
بعد از فیلم نشستیم به نقد و تحلیل.
کلی از حاجی گیرینفهای جامعه را فهرست کردیم، چقدر خندیدیم!
طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی میکرد و سلیقهاش را میشناخت.
از همان روزهای اول، متوجه شد که جانم برای لواشک در میرود.
هفتهای یکبار را حتما گل میخرید. همه جوره میخرید.
گاهی یک شاخه ساده، گاهی تزیین شده. یک بسته لواشک، پاستیل یا قرهقوروت هم میگذاشت کنارش.
اوایل چند دفعه بو بردم از سر چهارراه میخرد.
گفتم: واقعاً برای من خریدی یا دلت برای آن بچه گل فروش سوخت؟
از آن به بعد فقط میرفت گلفروشی.
دلرحمیهایش را دیده بودم. مقید بود پیادههای کنار خیابان را سوار کند، به خصوص خانوادهها را.
یک بار در صندوق عقب ماشین عکس رادیولوژی دیدم.
ازش پرسیدم: این مال کیه؟ گفت: راستش مادر و پسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن و آمده بودند برای دوادرمون. پول کم آورده بودن و داشتن برمیگشتن شهرشون!
به مقدار نیاز پول برایشان کارت به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آنها داده بود.
بعد برگشته بود آنها را رسانده بود بیمارستان.
میگفت: از بس اون زن خوشحال شده بود، یادش رفته عکسش رو برداره!
رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند یا نشانی ازشان بگیرد و بفرستد برایشان.
گاهی به بهزیستی سر میزد و کمک مالی میکرد.
وقتی پول نداشت، نصف روز میرفت با بچهها بازی میکرد.
یکجا نمیرفت، هر دفعه مکان جدیدی.
برای من که جای خود داشت، بهانه پیدا میکرد برای هدیه دادن.
اگر در مناسبتی دستش تنگ بود، میدیدی چند وقت بعد با کادو آمد و میگفت: این به مناسبت فلان روز که برات هدیه نخریدم!
یا مناسبت بعدی، عیدی میداد در حد دوتا عیدی.
سنگ تمام میگذاشت. اگر بخواهم مثال بزنم مثلا روز ازدواج حضرت فاطمه(س) وحضرت علی(ع) رفته بود عراق برای مأموریت.
بعد که آمد، یک عطر و تکهای از سنگ حرم امام حسین برایم آورده بود.
گفت: این سنگ هم سوغاتیت.
عطر هم قضای روز ازدواج حضرت فاطمه و حضرت علی!
در همان مأموریت خوشحال بود که همه عتبات عراق را دل سیر زیارت کرده است.
در کاظمین محل اسکانش به قدری نزدیک حرم بود که وقتی پنجره را بازی میکرد، گنبد را به راحتی میدید.
شب جمعهها که میرفتند کربلا!
بهش میگفتم: خوش به حالت، داری حال میکنی از این زیارت به آن زیارت!
در مأموریتها دست به نقد تبریک میگفت. زیر سنگ هم بود گلی پیدا میکرد و ازش عکس میگرفت و برایم میفرستاد.
گاهی هم عکس سلفیاش را میفرستاد یا عکسی که قبلا با هم گرفته بودیم.
همه را نگه داشتهام، به خصوص هدایای جلسه خواستگاری را: کفن و پلاک و تسبیح شهید.
در کل چیزایی که از تفحص آورده بود، یادگاری نگه داشتم برای بچهام.
تفحص را خیلی دوس داشت.
بعد از ازدواج، دیگر پیش نیامد که برود.
زیاد هم از آن دوران تعریف میکرد، میگفت: با روضه کار را شروع میکردیم، با روضه هم تموم!
از حالشان موقعی که شهید پیدا میکردن میگفت.
جزئیاتش یادم نیست، ولی رفتن تفحص را عنایت میدانست.
کلی ذوق داشت که بارها کنار تابوت شهدا خوابیده است.
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے #شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#رمان
#شهیدمدافعحرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5882247944287030180.mp3
1.91M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
با من مهربان باش
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت سوم / فصل دوم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
14000801-ramezani-sorood.mp3
1.16M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
🎧 گـوش ڪنیــد ♬
📼 #نواے_عاشقے
🎤 حاج #مجتبی_رمضانی
༺ ـבوستت בارم یا محمـב ༻
#میلاد_پیامبر_اکرم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#نهج_البلاغه
حکمت9⃣: اقبال و ادبار دنیا
🌼 وَ قَالَ(علیه السلام): إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى [قَوْمٍ أَعَارَتْهُمْ مَحَاسِنَ غَيْرِهِمْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحَاسِنَ أَنْفُسِهِمْ] أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.
🌼 و درود خدا بر او، در نکوهش دنیا فرمود: چون دنيا به كسى روى آورد، نيكیهاى ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبىهاى او را نيز بربايد.
#شرح_حکمت
#حکمت_نهم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
صوت-حکمت-نهم.mp3
2.34M
🎧 گوش کنید
📻 #شرح_صوتی_نهجالبلاغه
🔷 حکمت 9⃣
🎙 استاد مهدوی ارفع
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
#شرح_صوتی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈