فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهل ثانیه آرامش
نجوا با اِلاه، درد دل کردن با خدا، گریه برای معبود، حاجت خواستن از خالق، ذکر او و توجه به او مایه آرامش و حیات و رفع #سودا یعنی سردی و خشکی از بدن میشود.
تلاوت روزانه #قرآن، یا گوش دادن به اصوات قرآنی برای آن دسته از عزیزانی که #افسرده هستند و یا از انواع بیماریهای سودایی رنج میبرند بسیار مفید است.
اگر در بین مؤمنین، بی حالی و کسالت و تنبلی و خدایی نکرده #افسردگی فراوان شده است؛ بی شک چون از نجوای با خدا و تلاوت قرآن و توسل به اهلبیت علیهمالسلام فاصله گرفتهاند.
زمزمه آیات الهی و قرائت روزانه قرآن مجید نه تنها برای آخرتمان که برای رفع بیماری جسمی هم توصیه شده، پس از نان شب بر ما واجبتر است.
حالا چشمات رو ببند و ۴۰ ثانیه از کلام خدا و این صوت فوق زیبا آرامش کسب کن و در این شبهای پاییزی وجودت را گرم کن
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
خواب بودم، خواب دیدم #مرده ام/
بی نهایت خسته و #افسرده ام/
تا میان گور رفتم #دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را #گل گرفت/
روی من خروارها از #خاک بود/
وای، قبر من چه #وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از #سنگ بود/
غرق #ظلمت، سوت و کور #تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی #راند و رفت/
سوره ی #حمدی برایم #خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس #یارم نشد/
زان میان یک تن #خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه #شفیقی، نه #کسی/
ترس بود و وحشت و #دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن #بی_جواب/
تشنه بودم، در پی یک #جرعه_آب/
آمدند از راه نزدم #دو_ملک/
تیره شد در پیش چشمانم #فلک/
یک ملک گفتا: بگو #دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: #رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر #ساده بود/
لرزه بر اندام من #افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم #جواب/
سدّ نطقم شد هراس و #اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته #خشمگین/
رفت بالا گرزهای #آتشین/
قبر من پر گشته بود از #نار و #دود/
بار دیگر با غضب #پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، #بسته پر/
نام #اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم #چسبیده بود/
گوش گویا نامشان #نشنیده بود/
نامهای خوبشان از #یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر #باد رفت/
چهره ام از #شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن #جستجو/
کارهای #نیک و #زشتت را بگو/
هر چه می کردم به #اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از #گناه/
کارهای #زشت من #بسیار بود/
بر زبان آوردنش #دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو #بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از #حرارت آب شد/
روحم از فرط #الم بی تاب شد/
چون #ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
#عمر خود را ای #جوان کردی #تباه/
#نامه_اعمال تو باشد #سیاه/
ما که ماموران #حق_داوریم/
پس تو را سوی #جهنم می بریم/
دیگر آنجا #عذرخواهی #دیر (دیر) بود/
دست و پایم بسته در #زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل #فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی #نار/
ناگهان #الطاف_حق آغاز شد/
از جنان #درهای_رحمت #باز شد/
مردی آمد از #تبار_آسمان/
دیگران چون #نجم و او چون #کهکشان/
صورتش #خورشید بود و #غرق_نور/
جام #چشمانش پر از خمر #طهور/
#چشمهایش #زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان #میزدود/
بر سر خود #شال_سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب #بنشسته بود/
کِی به زیبائی او #گل می رسید؟!/
پیش او یوسف #خجالت می کشید/
#دوملک سر را به زیر #انداختند/
بال خود را فرش #راهش ساختند/
#غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا #حسین_فاطمه؟!
صاحب روز #قیامت آمده/
گوئیا بهر #شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا #شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم #خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از #بوی_حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی #حسین (ع)/
گفت: #آزادش کنید این #بنده را/
#خانه_آبادش کنید این #بنده را/
اینکه این جا این چنین #تنها شده/
کام او با #تربت من وا شده/
مادرش او را به #عشقم زاده است/
#گریه کرده بعد #شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم #آب کرد/
عکس من را بر دل خود #قاب کرد/
بارها بر من #محبت کرده است/
سینه اش را وقف #هیئت کرده است/
سینه چاک #آل_زهرا بوده است/
چای ریز #مجلس ما بوده است/
اسم من #راز_و_نیازش بوده است/
#تربتم #مهر #نمازش بوده است/
#پرچم من را به #دوشش می کشید/
#پابرهنه در #عزایم می دوید/
بهر #عباسم به تن کرده #کفن/
روز #تاسوعا شده #سقای_من/
#اقتدا بر #خواهرم #زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم #کبود/
تا به دنیا بود از من #دم زده/
او غذای #روضه ام را هم زده/
#قلب_او از #حب ما #لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما #ناچیز بود/
#باادب در مجلس ما می نشست/
#قلب_او با #روضه ی من می شکست/
#حرمت_ما را به دنیا #پاس داشت/
#ارتباطی_تنگ با #عباس داشت/
#اشک_او با نام من می شد #روان/
#گریه در روضه نمی دادش #امان/
بارها #لعن_امیه کرده است/
خویش را #نذر_رقیه کرده است/
#گریه کرده چون برای #اکبرم/
با خود او را نزد #زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم #بنده است/
او بسوزد، #صاحبش #شرمنده است/
در #مرامم نیست او #تنها شود/
باعث #خوشحالی #اعدا شود/
گرچه در ظاهر #گنه_کار است و #بد/
قلب او بوی #محبت میدهد/
#سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان #عقاب/
در #قیامت #عطر و #بویش می دهم/
پیش #مردم #آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه #پا_بست #من است/
#نامه_ی_اعمال او #دست_من است/
#بحق_بی_بی_زینب
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮
@khadem_emame12
╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯