eitaa logo
قیام امام زمان ( عج) نزدیک است ✌️
209 دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
13.4هزار ویدیو
77 فایل
السلام علیک ایها القائم سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده قیام تو را انتظار میکشد... و دلهای غمدیده به امید قیام تو می تپد صحیفه مهدیه زیارت بقیة الله ارواحنا فدا در سختی‌ها #الهم عجل لولیک الفرج ارتباط با ادمین @hemati7975
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥🔥🔥🔥 خشم 💙رسول اكرم ص : خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى از شما به خشم آمد، وضو بگيرد. 📚مرجع: نهج الفصاحه ص 286 ، ‌‎‌‌ 📌نشر حداکثری با شما🌹
‍ از امام صادق پرسیدند: که چرا کسانی که در آخرالزمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟ 📿 فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است. 🕊 مرحوم آیت الله حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیت خود به فرزندش می گوید : 🌟«اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود ، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش است. ☄فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.» برای این که نماز صبح خواب نمانید، «قبل از خوابیدن» آخرین آیه سوره کهف را بخوانید و حین قرائت آیه، ساعتی که قصد دارید بیدارشوید را در ذهن داشته باشید. 📚 آیه اخر سوره کهف بسم الله الرحمن الرحیم 🎇«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحدا» ✨بگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستم (دعوی احاطه به جهان‌های نامتناهی و کلیه کلمات الهی نکنم، تنها فرق من با شما این است) که به من وحی می‌رسد که خدای شما خدای یکتاست، پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند. ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
🌕واسطه گری خداوند در قیامت، برای مسأله حق الناس 🌸رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه نشسته بودند، ناگهان لبخندى بر لبانشان نقش بست ، به طورى كه دندان هايشان نمايان شد! از ايشان علت خنده را پرسيدند، ✨ فرمود: - دو نفر از امت من مى آيند و در پيشگاه پروردگار قرار مى گيرند؛ يكى از آنان مى گويد: 🔸خدايا! حق مرا از او بگير! 🌹خداوند متعال مى فرمايد: حق برادرت را بده ! 🔹آن دیگری عرض مى كند: خدايا! از اعمال نيك من چيزى نمانده، متاعى دنيوى هم كه ندارم . 🔸 آنگاه صاحب حق مى گويد: پروردگارا! حالا كه چنين است از گناهان من بر او بار كن ! 🌹پس از آن اشك از چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله سرازير شد و فرمود: آن روز، روزى است كه مردم احتياج دارند گناهانشان را كسى حمل كند. 🌹خداوند مهربان به آن كس كه حقش را مى خواهد مى فرمايد: چشمت را برگردان ، به سوى بهشت نگاه كن ، چه مى بينى؟ 🔸او سرش را بلند مى كند، آنچه را كه موجب شگفتى اوست - از نعمت هاى خوب مى بيند، عرض مى كند: 🔸پروردگارا! اينها براى كيست ؟ 🌹پروردگار مى فرمايد: براى كسى است كه بهايش را به من بدهد. 🔸عرض مى كند: چه كسى مى تواند بهايش را بپردازد؟ 🌹مى فرمايد: تو. 🔸مى پرسد: چگونه من مى توانم ؟ 🌹مى فرمايد: به گذشت تو از برادرت. 🔸عرض مى كند: خدايا! از او گذشتم . 🌹بعد از آن ، خداوند مى فرمايد: دست برادر دينى ات را بگير و وارد بهشت شويد! 🌟آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: پرهيزكار باشيد و مابين خودتان را اصلاح کنید... 📚بحارالانوار،ج7،ص8 ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست خواب بودم، خواب دیدم ام/ بی نهایت خسته و ام/ تا میان گور رفتم گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گرفت/ روی من خروارها از بود/ وای، قبر من چه بود! بالش زیر سرم از بود/ غرق ، سوت و کور بود/ هر که آمد پیش، حرفی و رفت/ سوره ی برایم و رفت/ خسته بودم هیچ کس نشد/ زان میان یک تن نشد/ نه رفیقی، نه ، نه / ترس بود و وحشت و / ناله می کردم ولیکن / تشنه بودم، در پی یک / آمدند از راه نزدم / تیره شد در پیش چشمانم / یک ملک گفتا: بگو تو چیست؟ دیگری فریاد زد: تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر بود/ لرزه بر اندام من بود/ هر چه کردم سعی تا گویم / سدّ نطقم شد هراس و / از سکوتم آن دو گشته / رفت بالا گرزهای / قبر من پر گشته بود از و / بار دیگر با غضب نمود: ای گنه کار سیه دل، پر/ نام خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم بود/ گوش گویا نامشان بود/ نامهای خوبشان از رفت/ وای، سعی و زحمتم بر رفت/ چهره ام از میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن / کارهای و را بگو/ هر چه می کردم به نگاه/ کوله بارم بود مملو از / کارهای من بود/ بر زبان آوردنش بود/ چاره ای جز لب فرو نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از آب شد/ روحم از فرط بی تاب شد/ چون نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: خود را ای کردی / تو باشد / ما که ماموران / پس تو را سوی می بریم/ دیگر آنجا (دیر) بود/ دست و پایم بسته در بود/ نا امید از هرکجا و دل / می کشیدندم به خِفّت سوی / ناگهان آغاز شد/ از جنان شد/ مردی آمد از / دیگران چون و او چون / صورتش بود و / جام پر از خمر / می سرود/ درد را از قلب انسان / بر سر خود بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بود/ کِی به زیبائی او می رسید؟!/ پیش او یوسف می کشید/ سر را به زیر / بال خود را فرش ساختند/ حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا ؟! صاحب روز آمده/ گوئیا بهر آمده/ سوی من آمد مرا کرد/ مهربانانه به رویم کرد/ گشتم از خود بی خود از (ع)/ من کجا و دیدن روی (ع)/ گفت: کنید این را/ کنید این را/ اینکه این جا این چنین شده/ کام او با من وا شده/ مادرش او را به زاده است/ کرده بعد داده است/ خویش را در سوز عشقم کرد/ عکس من را بر دل خود کرد/ بارها بر من کرده است/ سینه اش را وقف کرده است/ سینه چاک بوده است/ چای ریز ما بوده است/ اسم من بوده است/ بوده است/ من را به می کشید/ در می دوید/ بهر به تن کرده / روز شده / بر نمود/ گاه میشد صورتش بهرم / تا به دنیا بود از من زده/ او غذای ام را هم زده/ از ما بود/ پیش چشمش غیر ما بود/ در مجلس ما می نشست/ با ی من می شکست/ را به دنیا داشت/ با داشت/ با نام من می شد / در روضه نمی دادش / بارها کرده است/ خویش را کرده است/ کرده چون برای / با خود او را نزد (س) می برم/ هرچه باشد او برایم است/ او بسوزد، است/ در نیست او شود/ باعث شود/ گرچه در ظاهر است و / قلب او بوی میدهد/ جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان / در و می دهم/ پیش می دهم/ آری آری، هرکه است/ او است/ ‌ ‌ ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
🔴 حکایت تکان دهنده فرزند شیخ رجبعلی خیاط از پدرش در مورد یک زن بی حجاب 🔰یکی از دوستان پدرم می‌گفت: یک روز با جناب شیخ به جایی می‌رفتیم، یکدفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه می‌کند! از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما می‌گوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه می‌کند! فهمید! گفت: تو هم می‌خواهی ببینی که من چه می‌بینم! ببین! من نگاه کردم دیدم همین طور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد! و آتش او به کسانیکه چشم‌هایشان به دنبال اوست می‌کند. جناب شیخ گفت: ... او راه می‌رود و مردم را همین طور با خودش به آتش می‌برد. https://rasekhoon.net/news/show/219656/
هدایت شده از یا زینب
بعضی چقدر به می‌روند! بعضی چقدر هستند!