eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.9هزار دنبال‌کننده
551 عکس
156 ویدیو
12 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸خوندنِ این خاطره برا فعالان فرهنگی و بچه‌های انقلابی، از نونِ شب واجب‌تره... |حاج‌سعید اشتیاق عجیبی برا کار فرهنگی داشت، اونم توی مناطقی که دغدغه‌ی اینکار بینِ مسئولین تقریباً مُرده بود. شنیدم اومده آبادان و می‌خواد جشنواره‌ی دفاع‌مقدس برا دانش‌آموزها برگزار کنه. بهش گفتم: حاجی! جشنواره‌ی دفاع مقدس، اونم برا دانش‌آموزها، و از همه مهمتر، توی مناطق محروم چطور به ذهنت رسید؟ لبخندی زد و گفت: "ما سالهاست داریم بین خودمون این مراسم‌ها رو برگزار می‌کنیم، مخاطبش هم خودمون هستیم و چیزی بهمون اضافه نمیشه. ماها دیدنی‌ها رو دیدیم، شنیدنی‌ها رو هم شنیدیم؛ در حالیکه این نسل جوان، این مردم عادی که دور از جنگ و حماسه‌ها بودند، باید این حماسه‌ها رو دریافت کنند. این نسل‌های تا باید بدونند که دفاع‌مقدس همه‌ش جنگ و خونریزی نبوده. بدونند شوخی و خنده و نمایش فیلم و ... هم بوده؛ برا همین تصمیم گرفتیم این برنامه رو به شکل جشنواره‌ای شاد، با حضور هنرمندان برگزار کنیم." حاج سعید محکم پای اینکار ایستاد. هنرمندای معروف رو هم به جشنواره‌ها می‌آورد. می‌گفت: همه‌ی بچه‌های محروم منطقه باید بیان... حتی وقتی فهمید توی روستایی بالای کوه، سه دانش‌آموز هست، گفت: اونا هم باید بیان. گفتیم: اونجا صعب‌العبوره؛ امکان آوردنشون نیست. اما حاجی قبول نکرد و خودش رفت آوردشون به جشنواره... 📚منبع:کتاب"به شرط عاشقی" صفحات ۲۰۰ تا ۲۰۲ 🔸۲۳‌دی‌ماه؛ سالروز شهادت سردار سعید سیاح‌طاهری گرامی‌باد @khakriz1_ir
۱۱۸ 🔸برخورد جالب شهید سیّاح‌طاهری با نوجوانی که به او توهین کرد... |پیرمردِ فقیری نشسته بود سرِ مزارش و گریه می‌کرد. می‌گفت: تا حالا انسانی به شریفیِ ایشون ندیده بودم... ظاهراً یه روز حاج‌سعید با ماشین از جایی‌ که آب بارون جمع شده بود، عبور می‌کرده و آبِ جمع شده می‌پاشه به سر تا پایِ پسرِ نوجوونِ این پیرمرد. پسر هم شروع می‌کنه به اهانت... اما حاجی جایِ دلخوری، سریع از ماشین پیاده میشه و بعد از عذرخواهی از پسر بچه؛ ایشون رو می‌رسونه خونه‌شون. اونجا می‌فهمه که وضعِ‌ مالی خوبی ندارند. برا همین میره یه شلوار واسه نوجوون می‌خره؛ و فردای اون روز براش می‌بره... پیرمرد با گریه می‌گفت: وقتی‌ شنیدم ایشون شهید شده، خیلی ناراحت شدم... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حاج سعید سیّاح‌ طاهری 📚 منبع: کتاب “به وقت عاشقی” ، صفحه ۱۶۲ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _______________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸بُرش‌هایی زیبا از زندگی سردار شهید حسین غنیمت‌پور 🌼 |قبل از انقلاب يه شب خواب ديدم امام‌خمينی به منزل ما اومد و گفت: بچه‌ها رو جمع كن تا نصيحتی به شما بكنم. وقتی همه جمع شدیم، امام در حالیکه نگاهش به حسین بود، گفت: شما از اول راهِ راست رو رفتی، از حالا به بعد هم، همين راه رو ادامه بده! حسين هم محو صورت نورانی امام شده بود. از امام پرسيدم: چرا شما اينقدر به حسين توجه دارید؟ امام فرمود: او در آينده سرباز امام زمان (عج) ميشه... بعد در حالیکه به سمت در می‌رفتند، دوباره فرمودند: مراقب حسينت باش كه سرباز امامه... قبل از بیرون رفتن هم برا سومين بار، سفارش حسين رو کردند و رفتند... 🌼 |خیلی اهل مطالعه بود. حتی كتاب‌های اديان ديگه رو هم می‌خوند. بهش گفتم: تو از خوندنِ كتاب سير نميشى؟ گفت: انسان بايد از همه‌ى لحظه‌هایِ عمرش استفاده كنه؛ بايد اونقدر اطلاعاتم رو بالا ببرم كه اگه يه كمونيست ازم سؤال كرد، بتونم قانعش کنم... 🌼 |توی بچگی مریض شد و امام‌رضا (ع) شفاش داد... هر وقت هم از جبهه ميومد، اول می‌رفت مشهد پابوسیِ امام‌رضا (ع)... بعد از شهادتش پانزده روز دنبال جنازه‌اش توی تهران گشتيم، اما پيدا نشد. از طرف بنياد شهيد تماس گرفتند و گفتند: پیکرِ حسين اشتباهی رفته مشهد. حتي حسین رو دور حرم م هم طواف داده بودند... خلاصه پيكر مطهر حسين برگشت و بعد از تشييع، در گلزار شهدای شاهرود به خاك سپرده شد.‌‌ 📚منبع: نوید شاهد"بنیاد شهید" 🔸۲۴دی‌ماه؛ سالروز شهادت سردار حسین غنیمت‌پور گرامی‌باد @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات اعتکاف شهدا.pdf
4.52M
📚 شهدا و اعتکاف... خاطراتی ناب از حضور شهدا در اعتکاف 🔸ویژه‌ی سخنوران، راویان و مسئولین اعتکاف؛ همچنین معتکفین عزیز _____________________________ 🇮🇷جهت دسترسی روزانه به خاطرات ناب و مستند شهدا؛ وارد کانال زیر شوید: @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۹ 🔸اگه ورزشکار هستی؛ این مدلی باش... |به ورزش‌‌های شنا و تكواندو علاقه داشت و ورزشكارِ كم‌نظيری بود. از حضورش در ورزش هم برایِ ارشادِ نسلِ جوان استفاده می‌كرد. توی ورزشگاه دوستـان زیادی رو پيدا، و اونا رو جذبِ برنامه‌های مذهبی کرده بود. خواهرش ميگه: حسیـن آقا هميشه برا رفتن به باشگاه وضو می‌گرفت و می‌گفت: با وضو میرم باشگاه؛ تا روح و جسمم با هم پرورش پيدا كنه... 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسین غنیمت‌پور 📚منبع: نویدشاهد “بنیاد شهید” ؛ پرونده فرهنگی شاهد 🔸۲۴دی‌ماه؛ سالگرد شهادت حسین غنیمت‌پور گرامی‌باد 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: