eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
7.8هزار دنبال‌کننده
901 عکس
422 ویدیو
14 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸جوانی ارتشی که حاضر نبود روی مردم اسلحه بکشد روایتی کوتاه از زندگی شهید منصور احیائی 🌼 |جزو کادر ارتش شاه بود، اما حاضر نشد روی مردم اسلحه بکشه. می‌گفت: چرا برادرکُشی کنیم؟! خلاصه منصور توی اوج تظاهرات علیه‌شاه به بهانه‌های مختلف توی خونه می‌ماند و سرکار نمی‌رفت، تا مجبور نشه روی مردمِ کشورش اسلحه بکشه؛ حتی همون ایام با اینکه کادر ارتش بود، شبها دوشادوش مردم توی تظاهرات علیه شاه شرکت می‌کرد. 🌼 |شوهر خواهرش توی تظاهرات سال ۴۲ شهید شد. منصور روزی سه بار به خواهرش سر می‌زد. بهش می‌گفت: ناراحت نباش! اگه امثالِ شوهرِ تو نمی‌رفتند، ما نمی‌تونستیم زندگی کنیم. 🌼 |منصور در مورد امام می‌گفت: ناراحت نباشید! مظلوم پیروز میشه. 🌼 |بعد از پیروزیِ انقلاب و آغازِ جنگ تحمیلی، داوطلبانه عازم کردستان شد. به دوستان و نزدیکانش گفته بود: من اگه کردستان نروم، خجالت می‌کشم حقوق بگیرم؛ باید برا مملکت تلاش کرد، تا به بیگانگان نیاز نداشته‌ باشیم. 🌼 |وقتی میدید بابت حضورش توی کردستان نگرانیم؛ می‌گفت: از کشته شدن که بالاتر نیست، اگه سرم رو نیاوردند، تنم رو میارن. می‌گفت: بچه‌های خواهرم که باباشون شهید شد، مگه گرسنه موندند؟ نه هرگز!... اگه از جانب خدا باشه، راضی‌ام. 🌼 |ساعت ۴بعدازظهر بود که منصور از کردستان زنگ زد. به مادرش گفت: مادر حلالم کن اینجا درگیری شدیده... و لحظاتی بعد از این تماس، گروهبان یکم منصور احیایی با اصابت گلوله به سینه‌اش به شهادت رسید. ➕منبع @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدی که در وصیت‌نامه‌اش نوشت: من امام‌زمان عج را دیدم... شهیدی که روی سنگ قبرش نوشته شده: اینجا خانه‌ی شهیدی است که به امید قیام مولایش آرام گرفته است 🎙 راوی: ▫️۲۶شهریور؛ سالروز شهادت مصطفی ابراهیمی‌مجد گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری جدید و روایتی متفاوت از لحظه‌ی شهادت حمیدرضا الداغی ▫️۲۷شهریور؛ سالروز تولد شهیدِغیرت حمیدرضا الداغی مبارکباد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸بُرش‌هایی از زندگی شهید عبدالحسین همتیان 🌼 |توی کردستان خدمت می‌کرد. جایی که پُر از کومله بود. با دلخوری گفتم: از وقتی لباس می‌پوشی، دلشوره‌ام شروع میشه؛ اصلاً اگه یکی دو روز دیرتر بری چی میشه؟ پیشونی‌ام رو بوسید و گفت: نمیشه مادر، من سربازم! درسته اونجا امنیت نیست، اما باید همه‌چیز رو بخاطر اسلام به جون خرید؛ بعد هم تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمی‌افته. 🌼 |از وقتی فهمید بین دو تا از دوستاش دعوا شده، به هر دری زد تا اونا رو با هم آشتی بده. می‌رفت پیش‌شون و می‌گفت: ناسلامتی شما با هم رفیقین، مثل برادر می‌مونین برای هم. بیا ازش بگذر! توی رفاقت این چیز‌ها پیش می‌یاد... وقتی نتیجه نگرفت، شروع کرد پیش هر کدام از خوبی‌های اون یکی گفتن. اونقدر گفت که بینشون صلح و صفا برقرار کرد. 🌼 |بچه‌ها بخاطر شهادت دوستان و شرایط سختی که بود، روحیه‌ی خوبی نداشتند. مراسم گرفته بودیم و دست به دعا شدیم. چراغها هم خاموش بود تا هر کسی بتونه ارتباط بهتری با خدا بگیره. نزدیك به آخرهای مراسم، عبدالحسین و دو تا از رفقای صمیمی‌اش بلند شدند و یه چیزی ریختند کف دست بچه‌ها. بچه‌ها هم به خیال اینکه گلاب‌ کفِ دستشون ریخته شده، می‌کشیدند به صورتشون. اما بعد از مراسم و روشن شدن چراغ‌های مسجد، همه با دیدن صورت‌های قرمز شده از دواگُلی لبخند به لب‌شون اومد، و برا لحظاتی غم از بچه‌ها دور شد. 📚منبع: نویدشاهد "بنیادشهید و امور ایثارگران" ‌‌‌‌________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا