eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
845 عکس
332 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 سردار شهید علی بسطامی [فرمانده اطلاعات‌عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنين] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴٢؛ (يکم اردیبهشت) تولد در روستای "اَما" از توابع شهرستان ملک‌شاهی ایلام 🔹حوالی سال ۱۳۴۶؛ مهاجرت خانوادگی به ایلام 🔸سال ۱۳۴۹؛ ورود به مدرسه ابتدایی ۱۷ شهریور کنونی 🔹سال ۱۳۵۴؛ شروع تحصیل در مدرسه راهنمایی دهخدا 🔸سال ۱۳۵۷؛ ورود به هنرستان امام خمینی ره 🔹سال ۱۳۵۷؛ شرکت در تظاهرات علیه شاه و مشارکت در پایین کشیدن مجسمه‌ی شاه 🔸سال ۱۳۵۷؛ فرار از دست مأموران و پناه گرفتن در کوه 🔹سال ۱۳۵۷؛ اصابت تیر ساواک به پا طی تظاهرات مردمی 🔸حوالی سال ۱۳۵۸؛ تشکیل انجمن‌اسلامی هنرستان به کمک چند نفر از دوستان خود 🔹حوالی سال ۱۳۶۰؛ عضویت رسمی در سپاه پاسداران 🔸سال ۱۳۶۵؛ پذیرش مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین(ع) 🔹سال ۱۳۶۷؛ (٧ خرداد) شهادت در منطقه عمومی مهران، بر اثر انفجار مین والمر؛ و برخورد ترکش به سر و پیشانی 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای امام­زاده علی صالح(ع)، واقع در بخش صالح­‌آباد 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی _____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🌸 سردار شهید ولی‌الله عباسی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔹چند بُرش از زندگی شهید: 🌼|ولی‌الله در اولین روز پاییز ۱۳۴۳ در شیروان چرداول استان ایلام متولد شد. 🌼|شام و نهار رو با دیگ می­‌آوردند پادگان و نیروها برا گرفتن غذا باید یه صف طولانی تشکیل می­‌دادند. معمولاً هم به نفرات آخر یا غذا نمی‌رسید یا مقدار کمی نصیبشون میشد. من شاهد بودم که ولی‌الله هنگام توزیع، آخرین نفری بود که برا تحویل غذا می‌رفت. توی صف هم اگه کسی بعد از ایشون برا گرفتن غذا می­ومد، ولی‌الله می‌رفت پشت سرش می­‌ایستاد و بهش می­‌گفت: من مسئول منظم کردن صف هستم؛ برو جلو... 🌼|دائماً توی اوقات فراغت، قرآن می­‌خوند. حتى توی صف غذا هم یه قرآن کوچک از جیبش در می­‌آورد و شروع به خواندن می­‌کرد. 🌼|یه‌ بار که به اجبار می‌خواست بره مرخصی، ماشینی رو در اختیارش گذاشتند تا با ماشین از خط بره، قبول نکرد و با پای پیاده راه افتاد... مرخصی هم که می­ومد، از لباس سپاه استفاده نمی­‌کرد. می­‌گفت: توی مرخصی نباید از لباس سپاه که بیت­ الماله، استفاده کنم. 🌼| یه ترکش به پای ولی­‌الله اصابت کرد و بلافاصله خون جاری شد. با یه چوب کبریت ترکش رو از پایش در آورد و با خونی که بیرون می­زد، روی پایش نوشت: مرگ بر آمریکا... 📚منبع: کنگره ملی سه‌هزار شهید استان ایلام 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی __ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 |فرمانده‌ای که بخاطر فقر مجبور شد مسیر منزل تا جبهه را ۲۴ ساعت با پای پیاده طی کند روایتی دردناک از زندگی سردار شهید علی غیوری‌زاده 🔸 شهید علی غیوری‌زاده؛ فرمانده‌ای که اسطوره‌ی مقاومته. میگن توی عملیات میمک می‌گشت تا از روی زمین گلوله پیدا کنه و به سمت بعثی‌ها شلیک کنه... توی یه عملیات هم ۱۶ ساعت ، تنها با ۸۹ فشنگ جلو دشمن مقاومت کرد... در عملیات چلچراغ عراق هم آخرین جمله‌ای که توی محاصره‌ی دشمن و پشت بی‌سیم گفت، این بود: من پاهام رو بسته‌ام تا عقب ننشینم، تا من زنده هستم دشمن از خاکریزم عبور نمی‌کنه، خداحافظ... همونجا شهید شد و جنازه‌اش بیش از ۱۲ سال مفقود بود... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 می‌گفت: کارم یه جوریه که ده سال دیگه بهم افتخار می‌کنی... و ده سال بعد شهید شد... روایتی کوتاه از زندگی دانشمند شهید داریوش رضایی‌نژاد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: