eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
840 عکس
323 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ۲۵ ✍ شهید محسن حاجی حسنی کارگر: |ای قرآن! من شرمنده‌ی توأم اگر از تو آوازِ مرگی ساخته‌ام که هر وقت در کوچه‌مان آوازت بلند می‌شود، همه از من می‌پرسند چه کسی مُرده است؟ چه غفلتِ بزرگی که می‌پنداریم خدا تو را برایِ مردگانِ ما نازل کرده است... 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۵) با کیفیت اصلی _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🌸 سردار شهید ولی‌الله عباسی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔹چند بُرش از زندگی شهید: 🌼|ولی‌الله در اولین روز پاییز ۱۳۴۳ در شیروان چرداول استان ایلام متولد شد. 🌼|شام و نهار رو با دیگ می­‌آوردند پادگان و نیروها برا گرفتن غذا باید یه صف طولانی تشکیل می­‌دادند. معمولاً هم به نفرات آخر یا غذا نمی‌رسید یا مقدار کمی نصیبشون میشد. من شاهد بودم که ولی‌الله هنگام توزیع، آخرین نفری بود که برا تحویل غذا می‌رفت. توی صف هم اگه کسی بعد از ایشون برا گرفتن غذا می­ومد، ولی‌الله می‌رفت پشت سرش می­‌ایستاد و بهش می­‌گفت: من مسئول منظم کردن صف هستم؛ برو جلو... 🌼|دائماً توی اوقات فراغت، قرآن می­‌خوند. حتى توی صف غذا هم یه قرآن کوچک از جیبش در می­‌آورد و شروع به خواندن می­‌کرد. 🌼|یه‌ بار که به اجبار می‌خواست بره مرخصی، ماشینی رو در اختیارش گذاشتند تا با ماشین از خط بره، قبول نکرد و با پای پیاده راه افتاد... مرخصی هم که می­ومد، از لباس سپاه استفاده نمی­‌کرد. می­‌گفت: توی مرخصی نباید از لباس سپاه که بیت­ الماله، استفاده کنم. 🌼| یه ترکش به پای ولی­‌الله اصابت کرد و بلافاصله خون جاری شد. با یه چوب کبریت ترکش رو از پایش در آورد و با خونی که بیرون می­زد، روی پایش نوشت: مرگ بر آمریکا... 📚منبع: کنگره ملی سه‌هزار شهید استان ایلام 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی __ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
۶۷ 🔸 آفتِ دوری از قرآن و ادعیه از نگاه سید آزادگان، آقای ابوترابی... |مدتی بود‌ که توی پیچ و خم زندگی و ناملایمات حسابی کم آورده؛ و تقریباً خانه‌نشین شده بودم. یه روز حاج‌آقا ابوترابی که دوستِ دورانِ اسارتم بود، به دیدنم اومد و گفت: عباس! می‌دونی چرا اینجوری شدی؟ چون تو از قرآن و دعا و زیارت‌عاشورا فاصله گرفتی. همین زیارت عاشورا و امثالِ اون بود که من و تو، و خیلی‌های دیگه رو زیرِ دستِ جلادانِ صدام زنده نگه داشت... 👤خاطره‌ای از زندگی سید آزادگان سیدعلی‌اکبر ابوترابی 📚منبع: کتاب فانوس زائر ؛ صفحه ۸۷ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سردار شهید حاجی‌زاده: جوانان و نوجوانان ایران اگر دنبال الگو می‌گردند؛ شهید نجفی آشتیانی الگوی خوبی‌ است 🔰دریافت چند خاطره‌ی زیبا و کوتاه از شهید نجفی 🔸۲۹ آبان؛ سالگرد شهادت سردار جعفر نجفی آشتیانی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
خاطرات شهید نجفی آشتیانی.pdf
حجم: 298.5K
📚 چند خاطره‌ی ناب و کوتاه از سردار شهید جعفر نجفی آشتیانی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدی که دکتر چمران بارها به او گفت: تو مالک اشتر من هستی... روایتی کوتاه از زندگی سردار شهید علیرضا ماهینی 🔸 ۱۰ دی‌ماه؛ سالروز شهادت سردار شهید علیرضا ماهینی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸 شرافت من از جانم ارزشمندتر است؛ به آن نزدیک نشوید... |شیخ عاشق قرآن بود و چیزی نمونده بود تا حافظ کل قرآن بشه که دستگیر شد. شاید هم توی ماه‌های آخر زندگیش قرآن رو کاملا حفظ کرده بود... یادمه آخرین بار برا دیدن شیخ به همراه مادر، برادرانم، خواهرم و سکینه دختر شیخ؛ صبح زود به زندان حایر ریاض رفتیم؛ اما این دیدارمون با شیخ رو تا ساعت ۱۲ظهر به تاخیر انداختند. مادر و برادرم نگران شده بودند؛ چون همیشه ما وارد محل ملاقات شده و منتظر رسیدن شیخ می‌شدیم، اما این‌بار وقتی وارد شدیم دیدیم او منتظر ماست. شیخ از دیدن مادر بسیار خوشحال شد. یادمه توی اون دیدار ورد زبان شیخ شده بود گفتنِ ذکرِ «الحمدلله رب العالمین»... می‌گفت: می‌خوام با شهادت به دیدار پروردگارم برم... ملاقات که تموم شد، زمان خارج شدن؛ درِ گوشی به شیخ گفتم: حرفهایی درباره حل پرونده محکومان به گوش می رسه‌.‌‌.. اما شیخ در جوابم گفت: منو رها کنید و به پرونده‌ی دیگران برسید. تو و «صادق الجبران» (وکیلش) از طرف من برای انجام هرکاری اختیار تام دارید؛ اما شرافت من از جانم ارزشمندتره، پس بهش نزدیک نشوید‌‌‌...‌ 👤 خاطره‌ای از زندگی شهید شیخ‌ نمر باقر النمر به روایت برادر 📚 منبع: خبرگزاری مهر [اینجا] ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸بُرش‌هایی از زندگی شهید محمدرضا پارسائیان 🌼 |اکثر شبها در حال خوندنِ نماز شب می‌دیدمش. بیشتر اوقات با نیروهای بسیجی، جلسات قرآن داشت و هر روز صبح هم زیارت عاشورا می‌خواند. سفارش همیشگی‌اش هم این بود که: فقط از نظر نظامی خودتون رو تقویت نکنین، اون چیزی که باعث پیشرفت شما میشه، معنویت‌تونه... 🌼 |وقت‌هایی که خونه بود، هیچ‌وقت روی تشکِ نرم نمی‌خوابید. می‌گفت: هر کس خودش رو به سختی عادت نده و راحت بخوابه، سنگر و جبهه ر‌و فراموش می کنه... 🌼 |توی جبهه یه شب نون‌هایی که بچه‌ها دورِ چادرهای خودشون ریخته بودند رو جمع کرد؛ صبح فرداش، به شدت با نیروهاش برخورد کرده و تذکر داد که: چرا اینطوری اسراف، و در نگهداری از نعمت خدا کوتاهی می‌کنید؟!!! 🌼 | توی منطقه ام‌الرصاص چند تا تیر خورد به پهلوش. چند بار الله اکبر و یا زهرا(س) گفت و افتاد. بعد هم با تکون دادنِ دست، خداحافظی کرد و گفت: برادران! تا پیروزی صحنه رو ترک نکنید... ده دقیقه بیشتر طول نکشید که به شهادت رسید... 📚 منبع: بخش فرهنگ و پایداری تبیان 🔸۲۱بهمن؛ سالروز شهادت محمدرضا پارسائیان گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸بُرش‌هایی از زندگی غوّاص شهید سعید حسنی‌تنها 🌼 |يكى از روزهاى ماه رمضان، وقت اذان ظهر بدنيا اومد. هفت ساله بود که توی كلاس‌هاى آموزش قرائت قرآن ثبت‌نامش کردم. اونقد خوب کار کرد و پیشرفت سریعی داشت، که توی ۱۳سالگی به مســــابقات بين‌المللی قرآن راه پیدا کرد و با کسب مقام، برنده‌ی سفر حج شد... 🌼 |مسابقات بین‌المللی قرآن بود و قاریان کشورهای مختلف هم حضور داشتند. سعیدِ سیزده ساله هم شرکت کرد و برنده‌ی سفر حج شد؛ اما حتی به من که مادرش هستم هم نگفته بود که چنین مقامی بدست آورده. یه روز همسایه‌مون گفت: مگه فامیلی شما "حسنی‌تنها" نیست؟ گفتم چرا... گفت: رادیو اسم پسرتون رو بعنوان برنده سفر حجِ مسابقات قرآن اعلام کرده... وقتی رفتم و از سعید صحت خبر رو پرسیدم. سرش رو انداخت پایین و آروم گفت: بله! درسته... 🌼 |سعید عاشق نماز شب بود. اون ایامی که باهاش بودم یاد ندارم یه شب نماز شبش ترک شده باشه. یه بار درِ گوشش گفتم: بهم نماز شب خوندن یاد میدی؟ لبخندی زد و آروم گفت: معلومه که یاد میدم! چی از این بهتر!؟ اگه خدا بخواد از همین فردا شروع می‌کنیم... مثل یه معلم دلسوز برام وقت گذاشت و با حوصله بهم یاد داد، و از اون به بعد منم شدم نمازِ شب خوان... البته خیلیا برا نماز شب بیدار می‌شدند. بعضی شبها اونقدر تعدادشون زیاد بود که انگار نماز جماعت می‌خوندند. اونم توی برف و سرمای طاقت‌فرسا... 📚 منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران + خاطرات همرزمان شهید 🔸۲۵بهمن؛ سالروز شهادت سعید حسنی‌تنها گرامی‌باد __ @khakriz1_ir
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 |فرازی کوتاه و تکان‌دهنده از وصیت‌نامه‌ی شهید پیرامون قرآن حتماً ببینید و نشر دهید ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معجزه‌ای از بهشت... عنایت عجیب و شنیدنی سردار شهید حاج‌کاظم نجفی‌رستگار از بهشت، به مادرش ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 راز موفقیتِ حاج‌رمضان در مبارزه با اسرائیل... 🎙 به روایت ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: