#شهید_امروز
#برش_دوم|خرید تا رو دستِ فروشنده نماند...
💢زکریا يه بار برا خريدِ لباس، با يكی از دوستانش رفت بازار. یه لباس رو انتخاب کرد و با اینکه كمی زدگی داشت ، اون رو خرید. دوستش گفت: «اين لباس زدگی داره. نخر!» زکریا هم در جوابش گفت: «اگه نگيريم کسی این لباس رو نمیخره [روی دست صاحبش میمونه]، پس بهتره اين پيراهن رو بگيرم تا اسراف نشه.»
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_زندهدل #ایثار #شهدای_مرکزی #کمک_به_دیگران #اسراف #بی_تفاوت_نبودن
#شهیدطبس
🔸 شهید محمد منتظرقائم و شیوههای خاص فرماندهی
🌼#سادهزیست|مردم باورشون نمیشد اونی که با دوچرخه میاد سپاه، فرماندهست. ده سالی میشد که یه کت و شلوار رو میپوشید. بهش گفتم: این کت و شلوار خیلی کهنه شده؛ تو فرمانده سپاهی؛ زشته اینو بپوشی. گفت: این چیزا مهم نیست. ما باید طوری زندگی کنیم که هر کسی ما رو میبینه؛ ازمون درس بگیره.
🌼#حقوق|نصف حقوقش رو برگردوند به سپاه و گفت عوضِ مدتی که بیمار بودم و رفتم برا مداوا.
🌼#نظافت|صبح زود برا مصاحبه رفتم سپاه. یه نفر داشت سالن رو تی میکشید و سرویسها رو تمیز میکرد. رفتم توی دفتر و منتظر شدم برا مصاحبه بیان. دیدم همون بندهخدا اومد.تازه فمهمیدم فرمانده سپاه داشته تی میکشیده. گاهی هم میرفت توی توالت، در رو از پشت میبست و نظافت میکرد.
🌼#نگهبانی|فرمانده بود اما میگفت من خودم هم باید نگهبانی بدم. بینِ ساعت۱۲ تا ۲ صبح برا خودش هم نگهبانی میگذاشت.
🌼#اسراف|کارش رو طول میداد تا دیر برسه به سالن غذاخوری. دور سالن راه میرفت و ته مونده غذای نیروها رو میخورد تا اسراف نشه.
🌼#آبرو|حتی آبروی متهم هم براش مهم بود؛ لذا نمیذاشت شاکی بیشتر از آنچه لازمه، بگه. زمان دستگیری مجرمین رو هم گذاشته بود بعد از غروب آفتاب؛ میخواست همسایهها متوجه نشن، و آبروی متهم حفظ بشه.
🌼#بازجویی|داشت از یه متهم بازجویی میکرد، که یه نکته بهش گفتم. یهو از جاش بلند شد و من رو به زور نشوند جای خودش. اول قبول نمیکردم؛ اما بهم امر کرد و گفت: کاری که برای خداست؛ وقتی تو بهتر انجامش میدی، دلیلی نداره که من بخوام انجامش بدم.
📚منبع: کتاب مأموریت ساعت۱۲
@khakriz1_ir