🔅#چراغ_راه ۳ [وصایای شهیدان]
✍ شهید سیدمجتبی علمدار: وصیت میکنم به قرآن...
#وصیت|به همهی شمایی که این صفحه را میخوانید وصیت میکنم قرآن را بیشتر بخوانید، بیشتر بشناسید، بیشتر عشق بورزید، بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید، بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید. سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد، نه زینتِ طاقچه های منزلتان.بهتر است قرآن را زینتِ قلبتان کنید...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت چراغراه(۳) با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#انس_با_قرآن #آرامش #شهید_علمدار #شهدای_مازندران #مزار_گلزارساری
#شریک_جهاد
🌸 سردار شهید سیدعلی دوامی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#معرفی_اجمالی|سیدعلی ۲۱ ماه مبارک رمضان به دنیا آمد و ۲۱ ماهرمضان در حالی که ۲۱ ساله بود به شهادت رسید. جالب این است که مادرش در سن ۲۱ سالگی سیدعلی را به دنیا آورد. به همین خاطر به شهید سیدعلی دوامی میگویند سردار راز ۲۱...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر مشخصات شهید سیدعلی دوامی با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهید_دوامی #شهدای_مازندران #مشخصات_شهید #ماهرمضان #امام_علی #شب_قدر #مزار_گلزارساری
#خاطره
🔸چند روایت از شهید عارفِ مازندران؛ در سالگرد شهادتش
🌼#گذشت|پیراهن که براش میخریدم؛ از مسجد جامع که برمیگشت، میدیدم لباسش عوض شده. میگفت: یکی از لباسم خوشش اومد، بهش هدیه دادم... ضبط صوتی که برایش خریده بودم رو هم داده بود به دوستاش، میگفت: اونا بیشتر نیاز دارن...
🌼#نمازشب|همیشه نماز شب میخوند؛ نماز شبهایی که با گریه همراه بود. اگر یک روز هم نماز شبش قضا میشد، سه روز روزه میگرفت... تا طلوع آفتاب هم نمیخوابید. میگفتم: علیجان! بخواب خستهای! میگفت: [بینالطلوعین] کراهت داره...
🌼#روضهیمادر|عاشقِ حضرت زهرا(س) بود. وقتی شهیدعلمدار توی روضههاش نام بیبی رو میبرد؛ سیدعلی با ضجه گریه میکرد. من ندیدم هیچ چیزی مانند روضههای مادر، سیدعلی دوامی رو اینگونه بیتاب کنه...
🌼#خمپارهشصت|میگفتم: مادر! دوست دارم شهید بشی؛ ولی نه مفت و راحت، باید حالا حالاها از دشمن بکشی!
سیدعلی هم با لبخند میگفت: مادر نزاییده کسی بتونه منو بکشه، مگر خمپاره۶۰؛ چون نامرده و صدا نداره... همیشه میگفت با خمپاره۶۰ شهید میشم. همینجورم شد. با ترکش خمپاره۶۰ توی شلمچه آسمونی شد
🌼#بهشت|یه روز در حال میوه خوردن، گفتم: کاش علی زنده بود و از این میوهها میخورد... تا اینکه خواب دیدم علی دستم رو گرفت؛ منو به باغی زیبا توی بهشت برد و گفت: مادرجان! اینجا هر چی بخوام فراهمه. ببین الان من سیب میخوام... یهو دیدم شاخههایی پر از سیبِسرخ براش خم شد و او از آن سیبهای آبدار خورد و شاخه برگشت؛ بعد انگور و ...
__________________
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_دوامی #شهدای_مازندران #مزار_گلزارساری
#روایت_شهادت
🔸روایت شهادت سیدعلی دوامی و راز عدد ۲۱
🌼#خطرناکه|روی گونیهای سنگر نشسته بود که یکی از بچهها بهش گفت: سید ببخشید! خطرناکه... سیدعلی گفت: شما سرتون رو بیارید پایین، من الان چیزیم نمیشه... من ۲۱رمضان به دنیا آمدم و ۲۱رمضان هم شهید میشم
🌼#امشبشهیدمیشم|شب شهادت امامعلی(ع) بود؛ ۲۱ رمضان ۱۳۶۷... در حالیکه خودش رو معطر کرده و شال سبز سیدیاش رو به کمر بسته بود، گفت: میدونم امشب به شهادت میرسم...
🌼#بیقرار|اون شب خیلی بیقرار بود. نیمهشب از این سنگر به اون سنگر میرفت. گاهی به نماز میایستاد. راه میرفت. رفقای شهیدش رو صدا میزد. اشک میریخت. واقعا بیقرار بود؛ بیقرار...
🌼#نمازِشهادت|دیدم ایستاد به نماز. بهش گفتم: سیدعلیجان! تو که نماز مغرب و عشا رو خونده بودی؛ این چه نمازیه که این وقت شب میخونی؟ همونجوری که اشک میریخت؛ گفت: نمازِ شهادتم رو خوندم...
🌼#احیاء|با قرآن سرگرفتن داخلِ سنگرهای خط پدافندی شلمچه شب قدر ۲۱رمضان رو هم به صبح رسوندیم. نماز صبح رو همونجا خوندیم و ساعاتی بعد خبر رسید که سیدعلی به شهادت رسیده.
🌼#پیشبینی_درست|سید میگفت: من ۲۱رمضان شهید میشم؛ اگه بیست و یکم گذشت و شد بیست و دوم؛ دیگه شهید نمیشم!... و حالا پیشبینیاش درست از آب در اومده بود. جوونی که مادرش توی سن ۲۱سالگی، در ۲۱رمضان او رو بدنیا آورده بود؛ حالا ۲۱رمضان سال ۶۷؛ توی سن ۲۱سالگی، با اصابت ترکش خمپاره۶۰ به قلبش، آسمونی شد...
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_دوامی #شهادت #شهدای_مازندران #مزار_گلزارساری
5.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
🎥 لحظهی شهادت یک شهید، به روایتِ شهیدی دیگر
روایتگریِ کوتاهِ سیدمجتبی علمدار رو میشنوید
🔸 ۱۱دیماه؛ سالروز شهادت سیدمجتبی علمدار گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_علمدار #امام_زمان #شهدای_مازندران #مداح_شهید #مزار_گلزارساری
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن_شهدا
🎥 خانومی از یک خانوادهی غیرمذهبی با نگرانی اومد سراغ سید مجتبی علمدار...
بچه مذهبی باید اینجوری اهلِ هدایتگری باشه
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_علمدار #هدایتگری #تقوا #جذب #هیات #شهدای_مازندران #مداح_شهید #مزار_گلزارساری
.
🔸ماجرای عجیبِ انگشتری که حضرت زهرا(س) به سیدمجتبی برگرداند
#متنخاطره|غسل جمعهی سید هیچوقت ترک نشد. قدیما میگفت: اگه آب، دبهای هزار تومن هم بشه، حاضرم پول بدم، اما غسل جمعهام ترک نشه...
برا دوره آموزشی رفتیم تهران. روز جمعه توی حمام عمومی سید سرِ شوخی رو باز کرد و به طرف ما آب پاشید. منم یه لگن آب به طرفش پاشیدم. سید جا خالی داد، اما اتفاق بدی افتاد! آب خورد به انگشترهاش که در آورده و کنار حوض گذاشته بود؛ و دقیقاً همون انگشتری که هدیه خانومش بود و بسیار دوستش داشت، رفت توی چاه. دیگه کاری نمیشد کرد. سید خیلی ناراحت شد. به شوخی گفتم: دلبستهی دنیا شدیا.. برگشت و گفت: این انگشتر هدیه همسرم بود؛ خانمی که ذریهی حضرت زهراست. اگه بفهمه همین اول زندگی هدیهاش رو گم کردم، بد میشه.
خلاصه روز بعد برا مرخصی دو روزه راهی مازندران شدیم و رفتیم خونه. بعد از مرخصی توی راه برگشت به تهران با تعجب همون انگشتر گمشده رو توی دستش دیدم، از گوشه نگیناش که پریده بود کاملا می شناختمش؛ دقیقاً همون انگشتر بود.
هرچه اصرار کردم بگه انگشتری که افتاده توی فاضلاب تهران،دستش چیکار میکنه، چیزی نگفت. اما تا قسمش دادم به حضرت زهرا،گفت: چیزی که میگم رو تا زندهام جایی نگو، چون متهمت میکنن به خرافهگویی. وقتی رفتم خونه، خیلی مراقب بودم همسرم دستم رو نبینه. قبل از خواب به مادرم حضرت زهرا متوسل شدم و گفتم: مادرجان! بیا و آبروی منو بخر... بعد هم طبق معمول سوره واقعه خوندم و خوابیدم؛ اما وقتی برا نماز شب بیدار شدم؛ با تعجب دیدم انگشتر روی مفاتیحه!
📚منبع:کتاب علمدار
@khakriz_ir
#شهدای_مازندران #مزار_گلزارساری
#خاکریزخاطرات ۱۵۱
🔸درس بزرگِ شهید، به تمامِ انقلابیها ...
#متن_خاطره|اهلِ جهاد بود و مبارزه. تظاهرات علیه شاه که شروع شد؛ به صفِ انقلابیون پیوست. بعد از پیروزیِ انقلاب هم شد بلایِ جانِ منافقین؛ بطوری که تصمیم به ترورِ مسلحانهاش گرفتند؛ اما به لطف خدا جان سالم به در بُرد. با آغازِ جنگ هم بارها و بارها رفت جبهه. وقتی ازش پرسیدند: تا کی جنگ ادامه داره؟ گفت: چرا این سؤال رو از قرآن نمیپرسید؟ قـرآن پاسخ داده و فرموده: حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتنَه... خلاصه با آیهی قرآن بهم فهموندکه: یه جوون انقلابی تا از بین رفتنِ کامل فتنه و فساد، تویِ میدونِ مبارزه باقی میمونه...
👤خاطرهای از زندگی شهید ابوالقاسم عبوری
📚منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_عبوری #جهاد #شهدای_مازندران #انقلابیگری #مبارزه #مزار_گلزارساری