#خاکریزخاطرات ۵۱
🔸کدام امام معصوم (ع) نام گروه شهید نواب صفوی را تعیین کرد؟!
#متن_خاطره|شهید سید مجتبی نواب صفوی میگفت: خوابِ امام حسین (ع) رو دیدم؛ حضرت بازوبندی رو به دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام... به همین خاطر اسم گروهمون شد فدائیان اسلام...
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید مجتبی میرلوحی" نواب صفوی"
📚منبع: کتاب دانشجویی نگاهی به زندگی و مبارزات رهبر فدائیان اسلام
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدنواب_صفوی #فدائیان_اسلام #امام_حسین #روحانی_شهید #شهدای_تهران #شهدای_قم
#شریک_جهاد
🌸 سردار شهید حسین قجهای [ فرمانده گردان سلمان تیپ ۲۷] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
انشاءالله امروز از این شهید عزیز نیز؛ براتون خواهم گفت
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر مشخصات شهید قجهای با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدقجهای #شهدای_اصفهان #مشخصات_شهید
#خاطره
🔸۳۰کوملهای که با برخورد جالب حسین؛ عوض شدند...
#متن_خاطره|حسین قجهای توی کردستان فرماندهی محور دزلی بود. همیشه کوملهها رو زیر نظر داشت و بهشون ضربات زیادی زد. برا همین واسه سرش جایزه گذاشتند... یه روز کومله سرِ راه حسین که پیاده در حال عبور بود، کمین گذاشت. حسین وقتی متوجه کمین اونا شد، سریع روی زمین دراز کشید و سینه خیز و خیلی آهسته خودش رو به پشت کمینشون کشید و کوملهای که در کمینش بود رو به اسارت گرفت...
بعد بهش گفت: «حالا من با تو چیکار کنم؟» کومله جواب داد: «نمیدونم، من اسیر شما هستم.» حسین گفت: «اگر من اسیر تو بودم، با من چه میکردی؟» کومله گفت: «تو رو تحویل دوستانم میدادم و جایزه میگرفتم...» حسین گفت: «اما من تو رو آزاد میکنم.» بعد هم اسلحهاش رو گرفت و آزادش کرد...
فردای اون روز دیدیم همون شخص با حدود ۳۰ نفر از افراد کوملهها اومدند پیش حسین قجهای و خودشون رو تسلیم کردند... بعد هم همهشون جزو یاران حسین شدند...
🇮🇷۱۵ اردیبهشت؛ سالروز شهادت شهید حسین قجهای گرامیباد
📚 منبع: خبرگزاری دفاعمقدس و تسنیم
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدقجهای #رشادت #شجاعت #اخلاق_حسنه #شهدای_اصفهان
#روایت_شهادت
🔸حتی یک نفر هم از «گردان سلمان» زنده نماند
#روایت|صدای حسین قجهای رو از بیسیم شنیدم که میگفت: خط رو شکستیم ولی حالا افتادیم توی حلقه، اینجا قورباغه (تانک) زیاد داره. از پشت سر و روبرو ما رو میکوبند؛ مفهومه؟
حاج احمد متوسلیان نمیتونست برا گردان سلمان درخواست آتش توپخانه کنه. چون امکان داشت ناخواسته نیروهای گردان سلمان هم زیر آتش خودی قرار بگیرن. در عوض دشمن که میدونست اگه ایران توی این موضع مقاومت کنه، به ضررش تموم میشه، توپخانهاش حسابی روی سر بچهها آتیش میریخت. تانکهای مدرن تی۷۲ خودش رو هم به میدان آورده؛ و جواب هر گلوله تفنگ رو با گلوله مستقیم تانک میداد.
از عقب، بیسیم زدند که عقبنشینی کنید؛ ولی دیگه دیر شده بود. حسین و یارانش در حلقهی محاصره قرار گرفته بودند.
حسین قجهای به حاج همت که میگفت عقبنشینی کنید،گفت: حاجی! من اگر توان شکستن حلقه محاصره از عقب رو داشته باشم؛ خوب چرا اینکار را از روبرو انجام ندهم و به پیشروی فکر نکنم؟
حسین نهایتا در برابر اصرارهای حاج همت گفت: من و بچههای گردان دیشب هم قسم شدیم که یا همه با هم به خرمشهر میرسیم و یا اینکه تا آخرین قطره خونمان به وظیفهمون عمل میکنیم... جملهای که شنیدنش حاجهمت رو به گریه انداخت...
خلاصه نیروهای حسین قجهای اونقدر جلو دشمن مقاومت کردند؛ که یک نفر هم از گردان سلمان زنده نماند. خود حسین هم بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و گردن به شهادت رسید...
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدقجهای #رشادت #استقامت #شهدای_تهران #ایمان #خرمشهر
#شریک_جهاد
🌸 مهندس شهید اکبر ملکی نوجهدهی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#معرفی_اجمالی|شهيد مهندس اكبر ملكی نوجهدهى اول فروردين ١٣٣٣ در روستای نوجهده از توابع شبستر تبريز به دنيا آمد. او در هشت سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت كرده و تا دیپلم در آنجا ماند. اکبر بعد از دیپلم برای ادامه تحصيل عازم امريكا شد، و توانست در دانشگاه جنوبی تگزاس، مدرک ليسانس علوم كامپيوتر را کسب نماید. ایشان طیِ دوران حضورش در آمریکا؛ توانست استاد خود را که یک #پروفسور_بیخدا بود؛ از طریق نهجالبلاغه شیعه کند. سرانجام اکبر ملکی نوجهدهی با شروع جنگ هشتسالهی ما با رژیم بعث عراق؛ روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱، طی عملیات آزادسازی خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر مشخصات شهید اکبر ملکی نوجهدهی با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیداکبرملکی #شهدای_آذربایجانشرقی #مشخصات_شهید #شهدای_نخبه
#خاطره
🔸دانشجوی شهیدی که در آمریکا استاد بیخدای خود را شیعه کرد...
#متن_خاطره|پروفسور محمد لگنهاوسن میگه: توی دانشگاه تگزاس یه دانشجوی ايرانی داشتم بنام اكبر ملكی نوجهدهی. بعد از مدتی دیدم کلاس نمیاد؛ تا اینکه يه روز توی دانشگاه در حال پخش تبلیغات درباره اسلام و انقلاب ایران دیدمش. رفتم و بهش گفتم: چیكار ميكنی؟ چرا ديگه كلاس نميای؟ گفت: ما توی كشورمون انقلاب كرديم و من فكر میكنم مهمه كه دانشجويان اينجا هم درباره انقلاب اسلامی ايران اطلاع درستی داشته باشند. گفتم: كار خوبیه؛ اما كلاس هم بيا؛ من هم همهی تبليغات شما رو میخونم. ايشان قبول كرد و چند كتاب پیرامون اسلام برام آورد. کتابها رو خوندم و شروع كرديم با اكبر دربارهی اعتقاداتش صحبت كردن؛ و كمكم دوست شديم. اکبر خيلی صادقانه صحبت ميكرد و هيچ شكی درباره اعتقاداتش نداشت. با هم درباره شيعه و سنی هم صحبت كردیم. البته من در مورد اینکه شیعه بشم یا سنی شکی نداشتم. میگفتم یا بی خدا میمونم یا شیعه میشم. اکبر كتابهای دیگهای هم برام آورد كه بهترين آنها يك ترجمه از نهجالبلاغه؛ و یک ترجمه از جلد اول الميزان بود. يكی از ويژگيهای اكبر اين بود که هم با دانشجويان خط امام همكاری میكرد، هم با دانشجويانی که به ديدگاه امام نزديك نبودند، ارتباط برقرار میکرد. از زمان آشنا شدن با اكبر، تا مسلمان شدنم تقريبا سه سال طول كشيد. اما مدتی قبل از گفتن شهادتین دیگه اکبر رو ندیدم؛ تا اینکه از نزدیکانش شنیدم رفته ایران و در جنگ شهید شده...
________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدملکی #شهدای_آذربایجانشرقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم
🎥 مصاحبه با پروفسور آمریکایی که با رهنمودهای شاگرد شهیدش شیعه شد...
🇮🇷۱۶ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت مهندس شهید اکبر نوجهدهی گرامیباد
________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدملکی #شهدای_آذربایجانشرقی
#شریک_جهاد
🌸 سردار شهید سیدعبدالرضا موسوی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#معرفی_اجمالی|دکترعبدالرضا موسوی متولد شهر خرمشهر؛ همان کسیست که همزمان با کسب مقام اول در کنکور اعزام به خارج از کشور، در کنکور سراسری نیز پذیرفته شد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. بعد از مدتی به دانشگاه جندی شاپور اهواز انتقالی گرفت؛ اما از آنجایی که بدون توجه به هشدار گارد شاهنشاهی همچنان فعالیت سیاسی انجام میداد؛ از دانشگاه اخراج شده و به خرمشهر آمد؛ و آنجا همچنان فعالیت ضد شاه انجام میداد، که با محمد جهانآرا آشنا شد...
پس از پیروزی انقلاب هم وقتی جهانآرا سپاه خرمشهر را تأسیس کرد، عبدالرضا به عنوان مسئول عملیات انتخاب گردید.
عبدالرضا از اولین روز جنگ در کنار جهانآرا و نیروهای مردمی، به دفاع از خرمشهر پرداخت؛ و بعد از شهادت جهانآرا نیز، فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده گرفت. او پس از هفت ماه فعالیت مستمر، اقدام به سازماندهی نیروهای پاسدار بسیجی در یگانی تازه تأسیس به نام «تیپ ۲۲ بدر خرمشهر» کرد؛ اما پیشنهاد فرماندهی این تیپ و هرگونه مسئولیت رسمی دیگر را نپذیرفت. تا اینکه با شروع عملیات بیتالمقدس به عنوان نیروی ساده در نبرد آزادسازی خرمشهر شرکت کرد؛ و روز ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر مشخصات شهید عبدالرضا موسوی با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدعبدالرضاموسوی #شهدای_خوزستان #مشخصات_شهید #شهدای_خرمشهر
#خاکریزخاطرات ۵۲
🔸شهید کاظمی آرزوی پیرزن را برآورده کرد...
#متن_خاطره|نجف آباد اصفهان که بودیم؛ یه پیرزن سراغ حاج احمد رو میگرفت. وقتی حاجی برا سرکشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو، رفت...
یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر. میگفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده. بعد فهمیدیم پسرِ پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان. اما حاج احمد بخشی از ارثیهای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده، تا ديه رو پرداخت کنن. و اینجوری پسرِ پیرزن آزاد شده بود..
👤خاطرهای از زندگی سرتیپ شهید احمد کاظمی
📚منبع: فصلنامه نگینایران، شماره۱۶، صفحه۲۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیداحمدکاظمی #کمک_به_فقرا #بی_تفاوت_نبودن #گذشت_و_فداکاری #شهدای_اصفهان #ايثار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم
🎥روایتی کوتاه از نخبهای که بعد از شهادتِ جهانآرا؛ فرماندهی سپاه خرمشهر شد...
🇮🇷۱۷ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت دکتر سیدعبدالرضا موسوی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدسیدعبدالرضاموسوی #خرمشهر #شهدای_خوزستان
May 11
#شریک_جهاد
🌸 سردار شهید سیدعلی دوامی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#معرفی_اجمالی|سیدعلی ۲۱ ماه مبارک رمضان به دنیا آمد و ۲۱ ماهرمضان در حالی که ۲۱ ساله بود به شهادت رسید. جالب این است که مادرش در سن ۲۱ سالگی سیدعلی را به دنیا آورد. به همین خاطر به شهید سیدعلی دوامی میگویند سردار راز ۲۱...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر مشخصات شهید سیدعلی دوامی با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدسیدعلیدوامی #شهدای_مازندران #مشخصات_شهید #ماهرمضان #امام_علی #شب_قدر
🔅#چراغ_راه ۲۷
✍ شهید ابومهدیالمهندس:
#کلام_شهید|هدفِ ارزشمندِ ما رضایت خدا و خدمت به همهی مردم از هر قشر و مذهبی است؛ چه سُنی باشند چه شیعه، چه مسیحی باشند چه ایزدی و ... ما برایِ اصلاح و نابودیِ تروریسم قیام کردیم.
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت چراغراه(۲۷) با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدابومهدیالمهندس #بیتفاوت_نبودن #رضای_خدا #شهدای_عراق #اهلسنت #جهاد #تروریسم #دفاع_از_مظلوم #مسیحی
#خاطره
🔸چند روایت از شهید عارفِ مازندران؛ در سالگرد شهادتش
🌼#گذشت|پیراهن که براش میخریدم؛ از مسجد جامع که برمیگشت، میدیدم لباسش عوض شده. میگفت: یکی از لباسم خوشش اومد، بهش هدیه دادم... ضبط صوتی که برایش خریده بودم رو هم داده بود به دوستاش، میگفت: اونا بیشتر نیاز دارن...
🌼#نمازشب|همیشه نماز شب میخوند؛ نماز شبهایی که با گریه همراه بود. اگر یک روز هم نماز شبش قضا میشد، سه روز روزه میگرفت... تا طلوع آفتاب هم نمیخوابید. میگفتم: علیجان! بخواب خستهای! میگفت: [بینالطلوعین] کراهت داره...
🌼#روضهیمادر|عاشقِ حضرت زهرا(س) بود. وقتی شهیدعلمدار توی روضههاش نام بیبی رو میبرد؛ سیدعلی با ضجه گریه میکرد. من ندیدم هیچ چیزی مانند روضههای مادر، سیدعلی دوامی رو اینگونه بیتاب کنه...
🌼#خمپارهشصت|میگفتم: مادر! دوست دارم شهید بشی؛ ولی نه مفت و راحت، باید حالا حالاها از دشمن بکشی!
سیدعلی هم با لبخند میگفت: مادر نزاییده کسی بتونه منو بکشه، مگر خمپاره۶۰؛ چون نامرده و صدا نداره... همیشه میگفت با خمپاره۶۰ شهید میشم. همینجورم شد. با ترکش خمپاره۶۰ توی شلمچه آسمونی شد
🌼#بهشت|یه روز در حال میوه خوردن، گفتم: کاش علی زنده بود و از این میوهها میخورد... تا اینکه خواب دیدم علی دستم رو گرفت؛ منو به باغی زیبا توی بهشت برد و گفت: مادرجان! اینجا هر چی بخوام فراهمه. ببین الان من سیب میخوام... یهو دیدم شاخههایی پر از سیبِسرخ براش خم شد و او از آن سیبهای آبدار خورد و شاخه برگشت؛ بعد انگور و ...
____
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیددوامی #شهدای_مازندران