#خاکریزخاطرات ۱۳۸
🔸با خواندنِ این خاطره، از مدلِ انفاق شهید خدری شگفتزده خواهید شد...
#متن_خاطره|خیلی کم اتفاق میافتاد که حقوقِ ماهانهش رو بیاره خونه. به محض اینکه از سپاه حقوق میگرفت، میرفت سراغِ فقرا و همهش رو بینِ اونا تقسیم میکرد. اونقدر به انفاق علاقمند بود که از وسایلِ مورد نیازش هم میگذشت. یه موتور داشت که عصای دستش بود. یه روز دیدم داره پیاده برمیگرده خونه. ازش پرسیدم: موتورت کجاست؟ خندید و گفت: بنده خدایی برا رفت و آمدِ خانوادهاش وسیله نداشت؛ موتورم رو دادم بهش...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید عیسی خِدری
📚 منبع: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس؛ به نقل از پدر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_خدری #انفاق #کمک_به_فقرا #شهدای_سیستان_و_بلوچستان #شهیدخدری #مزار_گلزارمحمدشاهکرمزهک
#خاکریزخاطرات ۱۳۹
🔸همسرداری رو از شهید بصیر بیاموزیم...
#متن_خاطره|یه بار لباسهای بچهها رو توی تشت خیس کردم؛ ولی فرصت نشد بشورمشون. محمدحسین رفت تجدید وضو کنه، اما دیگه برنگشت. رفتم و دیدم بیسر و صدا مشغول شستنِ لباسهاست. بهش گفتم: خودم میشستم... آروم جواب داد: اینقدر هم سهم من میشه... حتی برخی شبها با اینکه تازه از عملیات برگشته بود؛ دخترمون سمیه رو که ناآرامی میکرد، در آغوش میگرفت و تا نیمههای شب راه میرفت تا آروم بشه. بدون اینکه کمترین گلایهای بکنه...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد حسین بصیر
📚 منبع: روزنامه “ شهرآرا ” شماره ۴۲۳ به روایت همسر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_بصیر #همسرداری_شهدا #خانواده #شهدای_خراسانرضوی #شهیدبصیر #خاکریز_خاطرات #مزار_بهشترضا
#خاکریزخاطرات ۱۴۰
🔸اینجوری هوای دلِ مادرت رو داری؟!!!
#متن_خاطره|یه روز با همسرم رفته بودیم خرید. محمد رضا کوچیک بود و سپردمش به همسایه. وقتی برگشتم دیدم سرش خونی شده و داره گریه میکنه. ظاهراً با دوچرخه خورده بود زمین. تا من رو دید، گریهاش رو قطع کرد. میخواست ناراحت نشم. گفتم: محمدرضا! چی شده مادر؟!!! با همون شیرین زبونیِ بچگی گفت: هیچی نشده مامان. ناراحت نشیا! درد ندارم... از همون کودکی مراقب بود کاری نکنه که من غصه بخورم. سرش رو شستم و زخمش رو بستم. اما به جای آه و ناله مدام تکرار میکرد: مامان! درد ندارم... گریه نکنیا... غصه نخوریا... من خوبم ... هیچیم نیست... نگرانم نشیا...
👤خاطرهای از زندگی کودکی شهید محمدرضا مرادی
📚منبع: کتاب “حلوای عروسی” ؛ صفحه ۶۰
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_مرادی #احترام_به_والدین #مادر #شهدای_تهران #شهیدمرادی #خاکریز_خاطرات #مزار_بهشتزهرا
#خاکریزخاطرات ۱۴۱
🔸اینجوری هممحلهایهای خودت رو دوست داشته باش...
#متن_خاطره|آبانبار روستاشون ۳۰ الی ۴۰ پله میخورد و میرفت پایین. آب آوردن برای مردم روستا خصوصاً اونایی که سن و سال بالایی داشتند، کار سختی بود. اسماعیل عصـرها میرفت پای آبانبار میایستاد. هر کس آب میخواست، ظرفش رو میگرفت، به سرعت ۴۰ پله رو میرفت پایین، ظرفشـون رو آب میکرد و میآورد بالا بهشون میداد...
👤خاطرهای از زندگی نوجوانی شهید اسماعیل صادقی
📚منبع: ستارگان حرم کریمه۲ "کتاب شهید صادقی" ؛ صفحه ۱۱
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_صادقی #کمک_به_دیگران #بیتفاوت_نبودن #شهدای_قم #نوجوان #شهیدصادقی #خاکریز_خاطرات #مزار_گلزارعلیبنجعفر
#خاکریزخاطرات ۱۴۲
🔸از نوجوانی دلی داشت مثل دریا...
#متن_خاطره|یه روز ديدم كمدِ لباسهاش رو بهم ريخت؛ و كت و شلوارِ نویی رو که تازه براش خريده بودم، برداشت و راهیِ مدرسه شد. گفتم: لباسهات رو كجا مى برى؟ گفت: من غير از اينها لباس دارم كه ازشون استفاده كنم. اما همكلاسىِ يتيمى دارم كه هيـچ لباسِ قابلِ استفادهاى نداره؛ اينا رو برای ایشون مىبرم...
👤خاطرهای از زندگی نوجوانی شهید محمدرضا ارفعی
📚منبع: نویدشاهد “ بنیاد شهید و امور ایثارگران” بهنقل از مادرشهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_ارفعی #کمک_به_فقرا #بیتفاوت_نبودن #شهدای_خراسانرضوی #نوجوان #شهیدارفعی #خاکریز_خاطرات #مزار_بهشترضا
#خاکریزخاطرات ۱۴۳
🔸عروسی در بهشت...
#متن_خاطره|علیاکبر در دوران حیاتش گاهی شوخی میکرد و میگفت: من میخوام با یه دختر تهرانی ازدواج کنم. تا اینکه رفت و شهید شد... چند ماه بعد از شهادت خوابش رو دیدم. خواب دیدم مراسم ازدواجش داره برگزار میشه. بهش گفتم: علیاکبر! با دختر تهرانی ازدواج کردی؟ گفت: نه! پرسیدم: توی بهشت ازدواج کردی؟ لبخندی زد و گفت: بله! و اینجا بود که فهمیدیم علیاکبر توی بهشت داماد شده...
👤 خاطرهای از زندگی شهید علیاکبر حسنبیگی
📚 منبع: پایگاه اینترنتی لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیهالسلام؛ به نقل از همسرِ برادرِ شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_حسنبیگی #ازدواج #شهدای_تهران #شهیدحسنبیگی #خاکریز_خاطرات #مزار_بهشتزهرا
#خاکریزخاطرات ۱۴۴
🔸متاهلها این خاطره رو بخوانند...
#متن_خاطره|ناصر برایِ درسِ برادرِ کوچیکِ خودش که الان پزشک شده؛ خیلی وقت گذاشت. اما مراقب بود تا در حقِ من و دخترش هم کوتاهی نکنه. یه روز بهم زنگ زد و گفت: خانوم! من اجازه دارم امشب برم خونه مادرم و به درسِ داداشم برسم؟ با تعجب گفتم: بـرو! چرا از من اجازه میگیری؟! گفت: آخه الان وقتِ تو و دخترم هانیهس... تا این حد اهلِ مراقبت در رفتار بود...
👤خاطرهای از زندگی شهید ناصر عبدالی
📚منبع: مستند “ نیمه پنهان ماه ” ؛ به نقل از همسر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_عبدالی #خانواده #شهدای_آذربایجانغربی #شهیدعبدالی #خاکریز_خاطرات #همسرداری_شهدا #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا
#خاکریزخاطرات ۱۴۵
🔸تو هم اینجوری هوایِ رفیقات رو داری؟
#متن_خاطره|توی حوزهای که درس میخوندیم، طلبهی جوانی بود که از نظر مالی اوضاعِخوبی نداشت، و به سختی زندگیاش رو میگذروند. وقتی این طلبـه میخواست ازدواج کنه، ابوالفضل به نام خودش و چند طلبهی دیگه از صندوق قرضالحسنه وام گرفت و داد به اون طلبهی نیازمند، تا برای ازدواجش به مشکل برنخوره. حتی بدون اینکه کسی متوجه بشه، تمـام اقساط وام رو هم خودش به تنهایی پرداخت کرد.
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید ابوالفضل رفیعی
📚منبع: مجموعه ایثارنامه۲۸ “شهیدرفیعی” صفحه ۱۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_رفیعی #بیتفاوت_نبودن #شهدای_خراسانرضوی #شهیدرفیعی #خاکریز_خاطرات #کمک_به_فقرا #مزار_دانشگاهفردوسی
#خاکریزخاطرات ۱۴۶
🔸امامحسین(ع) اومد و بهرام رو با خودش بُرد
#متن_خاطره|خواب دیدم با شهید شیخی دمِ درِ ساختمونی ایستادیم که سر درش نوشته: دانشگاه امام حسین(ع) ... ناگهان دستی اومد و بهرام شیخی رو با خودش بُرد. هر کاری کردم من رو راه ندادند و گفتنـد: آقا خـودش میاد و هر کسی رو که بخواد می بره... از خواب بیدار شدم و خیلی گریه کردم. دیدم من کجا و شیخی کجا؟ هیچکدوم از اعمال و رفتارهای بهرام رو نداشتم. شهادت حقش بود و توی دانشگاه امام حسین(ع) قبول شد؛ و به حقش رسید...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید بهرام شیخی
📚منبع: کتاب “چهارده سردار شهید” ؛ صفحه ۱۷۳
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
📖کلیک کنید: قرائت یک صفحه قرآن تقدیم به شهید
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_شیخی #امام_حسین #شهدای_مرکزی #شهیدشیخی #خاکریز_خاطرات #تقوا #خودسازی #عاقبت_به_خیری #مزار_گلزارخمین
#خاکریزخاطرات ۱۴۷
🔸حافظِ بیتالمال باش؛ مثل آقا هادی...
#متن_خاطره|دانشجو که بود، یه شب رفتیم خوابگاه پیشش. اون شب شام دانشگاه مرغ بود؛ اما هادی راضی نشد ما به غذای دانشجوها دست بزنیم... خلاصه چون نمیخواست ما از غذایِ بیت المال بخوریم، بدون اینکه کسی متوجه بشه رفت و از بیرون برامون مـرغ خرید و آورد. حتی موقع خواب هم پتـوی خودش رو بهمون داد. تا این حد اهل رعایت بود...
👤خاطرهای از زندگی معلّم شهید هادی شهابیان
📚منبع: کتاب “بالا بُلندان” ؛ صفحه ۱۰۰
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
📖کلیککنید: قرائت یک صفحه قرآن تقدیم به شهید
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_شهابیان #بیت_المال #شهدای_خراسانرضوی #شهیدشهابیان #خاکریز_خاطرات #شهدای_معلم #مراقبه #مزار_گلزارکاشمر
#خاکریزخاطرات ۱۴۸
🔸عجب درسی بهش داد...
#متن_خاطره|رئیس تربیتبدنی بود و ماشین در اختیارش قرار داشت؛ اما وقت اداری که تموم میشد؛ ماشیـن رو میگذاشت و با دوچرخه میومد خونه. بهش گفتم: کاکا! تو مثلاً رئیس اون ادارهای؛ ماشین زیر پاته؛ زشته با دوچرخه میای خونه.گفت: برو کبریت بیارتا جوابت رو بدم. رفتم و کبریت آوردم. منتظر جواب بودم که دیدم دستم داره میسوزه.کبریت رو روشن کرده و گرفته بود زیر دستم. گفتم: سوختم این چه کاریه؟ گفت: تو طاقت آتیش یه کبریت رو نداری، بعد منو وسوسه میکنی که برم توی آتیش جهنم؟ این ماشین بیت الماله؛ متعلق به خون شهداست؛ چطور استفاده شخصی کنم؟!
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید خانمیرزا استواری
📚منبع: کتاب “راز یک پروانه” ؛ صفحه ۱۰۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_استواری #بیت_المال #شهدای_فارس #مزار_گلزارمرودشت
#خاکریزخاطرات ۱۴۹
🔸کتابی که اشک شهید را در آورد...
#متن_خاطره|یه روز اومدم خونه و دیدم چشماش سرخ شده؛ کتابِ گناهان کبیره شهید دستغیب (ره) هم توی دستش بود. بهش گفتم:گریه کردی؟ نگاهی بهم کرد و گفت: راستی اگه خدا اینطوری که توی این کتاب نوشته با ما معامله کنه، عاقبتِ ما چی میشه؟! یه مدت بعد برا گروهشون صندوقی درست کرده ، و به دوستـانش گفته بود: هر کسی غیبت کنه، باید پنجاه تومان بندازه توی این صندوق؛ باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمدحسن فایده
📚منبع: کتاب “ افلاکیان” ؛ صفحه ۲۶۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_فایده #ترک_گناه #شهدای_خراسانجنوبی #خودسازی #غیبت #شهیدفایده #مزار_گلزاربیرجند