eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  لُـھُـوف
..💛•° از بین ڪُلِ خلق تو را دوسـت دارمَت حُبـے لَڪَ الْهَوٰا بِـاَبٖـے اَنْـتَ یٰا ... ••💛
4_6028459059223463104.mp3
3.16M
ای جووون وقتی داری #گناه میکنی،بگو #حسین داره نگام میکنه❤ ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
🌷 می گوید: قبل از عملیات بدر می خواستیم در منطقه شلمچه در زید، عملیاتی انجام دهیم. خیلی مراقبت می کردیم که عملیات لو نرود. خط شلمچه متروکه بود، فعال نبود. یک طرفِ خاکریزِ دژِ ایران آب بود. بچه ها با مسئولیت ، مشغول شناسایی بودند. چند شب پشت سر هم می رفتند شناسایی. اولین تیم شناسایی که رفت، و بودند که برنگشتند. نمی دانستیم که اسیر شده اند یا شهید. من خیلی نگران و ناراحت بودم که آیا دشمن فهمید، عمليات لو رفت روز بعد من را صدا زد، گفت: "بچه ها فردا برمی گردند. " گفتم:"از کجا این را می گویی؟" گفت: در عالم خواب، به من گفت که ما اسیر نشدیم، شهید شدیم و خواهیم آمد. من فردا می آیم و روز بعد. " پیش بینی کرد که روز دوازدهم یا سیزدهم این دو شهید باز خواهند گشت. قدری با حسین شوخی کردم و گفتم:"مگر تو علم غیب داری؟" گفت:"حسین، پسرِ غلام حسین این را می گوید. " این تکیه کلامش بود. من توی خط بودم. همین خط شلمچه. بچه ها صدا زدند و گفتند یک سیاهی روی آب است. با این که آب کم عمق بود و احتمال اینکه جنازه ها را بیاورد در حقیقت کم بود، ولی همین اتفاق افتاد و روز دوازدهم ، آب را به لب ساحل، جایی که بچه ها کنار نهر زیارت عاشورا می خواندند، آورد. این اتفاقی نبود که (درست) جنازه ها در همان زمان که حسین گفته بود و همان جایی که بچه ها زیارت عاشورا می خواندند، به ساحل بیایند. روز سیزدهم هم جنازه به ساحل رسید. بعد که جنازه ها آمد، حسین به من گفت:" می دانی چرا اول آمد و روز بعد؟" گفتم:"نه" گفت:"چون نماز شبش در آب هم قطع نشد. " حسین به من گفت که حضرت زینب(س) گفته است که شما در این عملیات پیروز می شوید. حسین در ظاهر و باطن یک عبد به معنای حقیقی کلمه بود. او بنده حقیقی خدا بود. ✍ حاج قاسم بدون هدف محل دفن جسد مطهرش را مشخص نکرده، شاید این انتخاب حاکی از ارادت سردار به شهید یوسف اللهی بوده باشد. 📚حاج قاسم، علی اکبر مزدآبادی، ص٤٩_٥٠ ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
🏴🍂 تمام زندگےاش بود وقف نام حسین نیز دلش وقف نام شد نگو شده،این ڪمال بےشرمیسٺ تمام ڪوفہ اسیر زینب شد (س)🏴 🥀 ||•🇮🇷 @marefat_ir ‌||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir/
الحمدالله رب العالمین که روزیِ سفره وسیع شهدا قسمت ما هم شد.. الحمدالله که اینجا هستیم کنار هم.. الحمدالله که تو قلب هممون شهدا حضور دارن.. الحمدالله که عشق (ع) هویت ماست...
خشتـــ بهشتـــ
🍃مادر با رویای صادقه‌ای که در خواب دید، نامش را گذاشت. مدتی بعد، عباسش به مریضی سختی دچار شد اما با به صاحب نامش و اشک‌های مادر، شفا یافت. 🍂در سنگر انقلاب بزرگ شد و با شناسنامه‌ای که تاریخ‌هایش با عشق دستکاری شده بود راهی شد. روزهایش در جبهه شب شد. پیوستن دوستانش به قافله را دید و جاماندن شد دلش😞. 🍃عشق است و بی‌تابی‌اش... وداع با سرزمین شهدا را نپذیرفت و این بار برای یافتن نشانی از دوستانش به خاک‌های ، فکه، و راهی شد...👣 🍂تفحص کرد پیکرهای باقی مانده را ... بیرون آمده از دل خاک را ..استخوان‌های پر از را... دوست داشت در سرزمین پر از شهید، پلاک و باقی نماند و دل خانواده‌های چشم انتظار شهدا را شاد کند... با عراقی‌ها طرح دوستی ریخت و با دادن هدیه آنان را به همکاری تشویق کرد....🌸 🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان خواست... شاید اشک ریخت، خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند ...🕊 🍂در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام حسین و به دست دیگر به نام گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک بوسه می‌زد و از درد گریه می‌کرد، اشک ریخت😭 🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده‌اند. ساک را بست و به دنبال نشانه‌ای راهی شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد، بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار در منطقه عملیاتی «والفجر یک » دوستانش را بی‌تاب کرد. به رسم دست‌هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش بود...😔 🍂در هفتمین روز محرم شهید شد و در روز عاشورا ... عراقی‌ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند... بوی از سرزمین های جنوب میاد. از فکه.... شلمچه... طلائیه..... ✍نویسنده: به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
🕊 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم اِنّا لله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان، به ملکوت اعلاء پیوست." . ▪️جهان تیره شد. جریانِ شریانِ درخت به احترام ایستاد. چشم ها جوشیدند و زمین، درد را در آغوش کشید. دیوارِ بغضِ مردان فرو ریخت و ترنم زنان به آسمان برخاست. پدر رفته بود. نبود. پدر... آه، پدر. . ▪️پدری که مرد بود و پیر غلام (ع). پدری که لحن راه گشایَش مرهم خسته دلی های بود. پدری که در میان ظلمت و رِخوت، ره می نمود به طالبان حقیقت. پدری که جان در ره احیای اذهان نهاده بود. پدری پر مهر که خیال لبخندش، برانگیزنده ی جوانان دلداده در ستیزی پررنج و بی عدل بود. . ▪️پدر رفته بود. پدر نبود. اما ای پرارج به یادگار نهاده بود که دستاور جهد و جوش و خروش او و مریدان مخلصش بود. "جریان یافتن در مداری بایسته و حاکمیت اسلامی حقیقی" آری! این است ارثیه ی پرارج آن پدر پرمهر؛ و کنون بر ماست، پاس داری و نگاه داری اش. . ▪️آری! بر ماست، گوش سپاری به نوای که برخاسته از سخنِ دلِ . . 🕊به مناسبت سالروز . ✍نویسنده : . •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
♡به نامِ او که به خواستش،زندگی در جریان است. . 🍃پسری متولد در خانواده ای و...⚘ دلداده به ❤️ . 🍃در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه (س) در (ع) مشغول تحصیل. . 🍃می‌گویند: کفیلِ روزی طلبه ها، (ارواحناه‌فداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را خواست🕊 . 🍃برای دفاع از راهی سوریه شد. با تکفیری ها مبارزه می‌کرد و بی چشم داشت به دنیا،آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود⚘ . 🍃در ۲۱ سالگی؛در اولین روزِ ماه میهمانی؛با زبان روزه و، در دامانِ مولایش (ع) به دیدار پروردگار رفت...🌹 . 🍃احمد انتخاب شده بود...برای ، برای شهادت🕊 نوشته بود،"های و هوی را می‌بینم، چه غوغایی! حسین به پیشواز یارانش آمده..." . 🍃میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد... دوست داشت سرش در دامان سرورش حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش بنوشد، که میسر شد... آخر حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان،می‌رود❤️ . 🍃از رویِ پرنور و با جمالِ خجالت می‌کشید که مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد! . 🍃سفارش کرد پیکرش را تحویل بگیرند؛ غریبانه کنند و غریبانه در به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند " تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی" . 🍃بالاخره عاشقان رنگ و بویی از دارند...! عاشقان، مادری اند...❣️ . 🍃پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، به خاک سپردند...😔 اکنون مزارِ احمد، این ، زیارتگاهِ اهل یقین است. . 🍃امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه است.» . . ✍️نویسنده : . 📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۷۳ . 📅تاریخ شهادت: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه . 🥀مزار شهید : بهشت معصومه(س) . •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🌿عشق حسین؛تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد... عشق ؛عاشق پرور است... عشق حسین؛ پرور است❤ . 🌿عشق به حسین،تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و به هوای عشق حسین؛تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد⚘ . 🌿بعد از هزار و اندی سال؛باز هم عشق حسین؛عشقِ زمینی را می‌دهد😊 . 🌿اینبار تازه دامادی به نامِ . متولد ماهِ اردیبهشت؛ماهِ عاشقان.نور چشم پدر و قوتِ قلبِ ... . 🌿درمهرماه نود؛ لباسِ مقدسِ پاسداری به تن کرد و ورد زبانش شد: خدمت و خدمت و خدمت. . 🌿در اردیبهشت نود و پنج؛تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. . 🌿میدانِ جنگِ ؛ قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😔 . 🌿قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش (ع)💔 نُقل مراسم عروسی،نثارِ سوخته اش شد😔 . 🌿مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. . 🌿پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی،مسیر را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" . 🌿حالا چندسالی هست که جایِ عباس،در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است⚘ . 🌿جایش خالیست اما...گرمی حضورش،همه شهر را گرم می‌کند. . ✍نویسنده: . . 📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان . 📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب . 🥀مزار : امامزاده علی اشرف سمنان •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🍃می نویسم برای تو برای تو که بودنت را نه می‌بیند، نه گوش‌هایم می‌شنود، نه دستانم لمس می‌کند. تنها راه این است که را برایت قلم کنم و از تو بنویسم.✍ . 🍃از تبار بودی و هم نام امامت ، از همان کودکی نمک سفره خورده بودی. از بدو تولد، از همان روزی که قرار بود نباشی تا شبی که در ع میان دستان نمک گیر خانه ارباب شدی. از همان روز مشخص شد.🌿 . 🍃تو آمده بودی که حسینی باشی. آمدی نشان بدهی هنوز هم می‌شود شد. فقط مرد میدان میخواهد. این را می‌شد از همان روزهای ازدواجت هم فهمید. نمی دانم آن روز با چه گفتی و چه کردی که ثمره‌اش آغاز زندگی مشترکتان بود. زندگی که با طریق شهدا آغاز شود... سرانجامی جز هم نمی‌تواند داشته باشد! اصلا همسرت هم این را فهمیده بود. او هم می‌دانست می‌خواستی بروی تا برای همیشه بمانی بروی تا جاودان شوی.☘ . 🍃اصلا که رفتی، همین دخترت؛ زهرا هم انگار فهمیده بود که بابا قرار است به مراد دل خویش برسد. دلتنگی‌هایش را این چنین برایت نوشت: جان سلام! ای پدرجان! منم زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من یاد داری دم رفتن دامنت را گرفتم؟ و گفتم: پدر این بار نرو... من همان روز فهمیدم طولانیست😔 . 🍃او نوشت و تو را خواند و تو هم آمدی. آن هم چه آمدنی.. چهارده خرداد ۹۲، با لبخندی که تا ابد به صورتت نقش بسته بود به خانه برگشتی. و اینک ما مانده ایم و تویی که تا هستی !🌺 . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت تولد . 📆تولد : ۸ مرداد ۱۳۵۵ . 📅 شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ . 🥀مزار : گیلان •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🍃خدا را در دامنه کوه کرد بخاطر بند بند وجودش، شکر کرد بخاطر وجودش در در جهان (ع) می‌دانست کجا ایستاده و رو به کجا قدم برمی‌دارد. سپاس گفت خدا را بخاطر ، ، بند انگشتانش و دندان‌هایش......😔 . 🍂عرفه مجسم است که حسین برای خود می‌خواند و محاسنش با خیس می‌شود حال آنکه می‌داند چند منزل دیگر با خون می‌شود و رگ هایش بریده نه، با ۱۲ ضربه جدا می‌شود، می‌داند ‌هایش شکسته نه، خرد می‌شود، بریده نه، دزدیده می‌شود، می‌داند دندان‌هایش شکسته نه، بلکه با لب‌هایش بهم دوخته می‌شود.....😭 . 🍃آه حسین، درونم است که عطش زیاد می‌کند و تو را می‌خواهد و دنیا آب از من دریغ می‌کند حسرت دیدار نوشته بر یخ، که آب می‌شود. گفتند امسال حق نداریم؛ مولا جان میدانم رویم سیاه است و با هر گناه سیلی زده‌ام به صورتت اما گناه دارم، عزیز دلم به جان مادرت ، رحم کن و یکبار ویژه بیا، بیا تا شاید کور‌‌‌َم توانست رخ ماهت را سیر ببیند.😞 . را می‌خوانم اما سنگین است از خط به خط روضه خود خوانده‌ات.....😭 . ✍نویسنده:
خشتـــ بهشتـــ
🍃زمین در آغوش آسمان آرام می‌گیرد آنگاه که در انتهای افق، به یکدیگر می‌رسند🙃 . 🍃به رسم ،گاهی هدیه ای به امانت در آغوش زمین جای می‌گیرد تا چراغی شود برای و در نهایت این آسمان است که امانت خود را باز پس می‌گیرد! از آن امانت هاست!🌹 . 🍃در زمستان ۱۳۶۶ زمین را گرم کرد🙂 در درس عشقبازی آموخت😍. راهی شد تا ثابت کند هیچگاه در تاریخ، _علیه‌السلام تنها نخواهد ماند. فدایی شد و جاودان در تاریخ❣ . 🍃جریانِ خون به ناحق ریخته اش در شریان زمین، نبض تپنده ایست برای ، برای اثبات از باطل. . 🍃گذشتن از برای او،سخت بود اما جاذبه ای که از آسمان اورا به بالا می‌کشید قدرتمند تر از است! . 🍃سهم محمدهادی از پدر، سنگِ مزاریست که مأمن تنهایی اوست و سهم زمین از محمود، نگاهیست که هیچگاه خاموش نمی‌شود.🌹 . 🍃در انتهای افق، آنجا که زمین در آغوش آسمان آرام می گیرد، پس از بیست و چند سال آسمان امانتش را تحویل گرفت... . مردادماهِ ۹۵، به وقت پرواز محمود❣ . 🕊 . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۶ . 📅تاریخ شهادت : ۱۰ مرداد ۱۳۹۵.حماء سوریه . 🥀مزار شهید: کرج .
خشتـــ بهشتـــ
🍃بسم رب الزهرا(سلام الله علیها) . 🍃 و این است رسم جهان:  روز به شب می‌رسد و شب به روز.  آه از سرخی شفقی که روز را به شب می‌رساند! اما ما را به تو نه ! نه این که راهی نباشد نه انتخاب ما غافلان هزار تو بود آن هم  تاختن در هزارتوی   و نتیجه یکه تازی‌هایمان شد چاله. چاله‌هایی از جنس نفس در وجودمان . . 🍃حاج عمار!  این روزها یکی مانند تو را نیاز داریم در زندگی فانی‌مان .حاج عماری که چاله‌های وجودمان را پر کند و انتهای راه را ختم کند به (علیه السلام) همان راهی که نزدیک‌ترین راه به است و نزدیک ترین راه به امام حسین(علیه السلام) بود و ما تمام امیدمان به محرم. اما آن هم دیگر امیدی بهش نیست و یادآوری‌اش خاری است به قلبمان چرا که ،  همین بود! . 🍃اما ملالی نیست چرا که " بانی روضه همین جاست شک نکن"و تلاش می کند برای شناختن امام‌حسین(علیه السلام) به عالم، همانطور که در زمان بودنش در این جهان همه ی دنیا را  می‌نشاند پای سفره . . 🍃هنوز هم که هنوز است  ما آدمیان منتظر یک معجزه‌ایم برای زنده شدن محافلی بهر   خودتان پای در میانی کنید شاید شد! پ.ن : گذری بر کتاب  ( شهید اوینی) پ.ن : گذری بر کتاب "شعرهای "  . . ✍نویسنده: . 💔به مناسبت هایمان برای . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه . 🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳
خشتـــ بهشتـــ
🍃هرچه از خواندم ، شنیدم و دیدم ، بیشتر دلم سوخت.😔 . 🍃دهه ها و ها، گوی سبقت در دست گرفته، نَفسشان را برای به بردند و خبر شهادتشان شد تلنگر این روزهای سرگردانی.😢 . 🍃جمله معروف دهه شصتی ها اند به گوش همه آشنا است اما من می گویم نسل پخته ای بودند .همان ها که دست ما را گرفتند و سوی بردند و راه را نشانمان دادند. همان ها که تا خبر از حرم شد پیشقدم شدند و راه را برای کوچکترها آسان کردند. . 🍃نادر حمید از همان دهه شصتی های پخته و با غیرت است. در این که غربتش را می شکند به این می اندیشم که های هیئت ، حال را خوب فهمیدند و برای غریبی آنها در سوختند که وقتی حرف بی حرمتی به حرم ها شد بند پوتین ها را محکم تر کردند و راه افتادند. . 🍃شاید هم در روضه ، زینب مضطر را برای حاجتشان قسم دادند که نصیبشان شد😞 . اما نمی دانم برای و رقیه چه کردند که دلتنگی های برای پدر شد سهم دخترانشان .😭 . 🍃 شهید جان.قدر و روضه هایش را شما فهمیدید و حاجت روا شدید.جامانده ایم از راه شما و از هیئت حسین. اسیر دنیایی شده ایم که ما را وجدانمان کرد .برایمان طلب بخشش کن همانگونه که در ات نوشتی ‏ءُ..... . ✍️نویسنده: 🍃به مناسبت تولد 📅تاریخ تولد : ۲ شهریور ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۹۴ سوریه . 🥀مزار : اهواز .
خشتـــ بهشتـــ
♡به نام معبود عاشقان♡ . همه در طواف است و دایره دار این طواف، است.* . 🍃حسین(ع)، است. ناجی اسلامی که سرشار از ناخالصی و ناپاکی گشته بود. اسلامی که از هرم شعله های و و نِخوَت، سوخته و تنها خاکستری بر باد رفته از آن برجای مانده بود.😔 اسلامی که خلیفه ای بی پروا و یاوه گو را اعلی تر از عزیز جان و می دانست.🤦‍♀ . 🍃حسین(ع)،ناجی است. ناجی بی نوایانی آشفته دل، که نغمه ی از ذره ذره ی وجودشان، به افلاک برخواسته است. مردمانی که سیاهی در شریان هایشان رخنه کرده و کنون، به قداست اشک بر حسین(ع) پناه جسته اند. . 🍃حسین(ع)، است ومعشوق. است و حقیقت. حسین(ع)، است. رازی عطرآگین. مملو از . رازی که با خون . رازی که کشفش، سرآغاز است و شرط وصال. حسین(ع)، آبگینه ی تمام نمای است. حسین(ع)، مکتبی است. . 🍃حسین(ع) را باید زیست. حسین(ع) را باید کشید. حسین(ع) را باید یافت. . پ.ن: * شهید سید مرتضی آوینی . ✍نویسنده : . تسلیت باد😔
🥀 ° ° •| حسیـــــن رفت تا گنـاه زشت بمونھ و خوبی زیبا بمونھ ... تو چیکار کردی تا راه حسیـن زندھ بمونه؟؟؟ 🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💎|• امام مهدی(عج) هنگام ظهور می‌فرمایند: ای اهل عالم! جدم حسین(ع) را تشنه کشتند جدم حسین(ع) را برهنه روی خاک افکندند جدم حسین(ع) را از روی کینه توزی پایمال کردند. 🥀 🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خشتـــ بهشتـــ
▪️حسین علی‌هایش را دانه به دانه به فرستاد تا بدانند سرباز است نه بنده 😞. 😭 اما حسین یک را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه را به قربانگاه کشاند و هدایت‌گر داشته باشد. ▪️از سوال کردند یابن‌رسول‌الله چرا اینقدر بی‌تابی می‌کنید، مگر در خاندان شما وجود نداشته؟! گفتند: چرا وجود داشته اما نه.... 😭 ▪️ خون دل‌هایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت، شعله‌ای را کرده که تا و قیامت لا بارد ابدا.... ▪️ خون دل‌ها خورد علی‌بن‌حسین تا ناله‌ی غریبش در تن و ما بنشیند و ما را در غم خود کند. 😞 ▪️ در امام غریبم همین بس در ▪️حسین علی هایش را دانه به دانه به فرستاد تا بدانند سرباز است نه بنده 😞 😭 اما حسین یک را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه هایش را به قربانگاه کشاند و هدایت گر داشته باشد. . ▪️از سوال کردند یابن رسول الله چرا اینقدر بی‌تابی می‌کنید مگر در خاندان شما وجود نداشته گفتند: چرا وجود داشته اما نه.... 😭 . ▪️ خون دل‌هایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت شعله‌ایی را کرده که تا و قیامت لا بارد ابدا.... . ▪️ خون دل‌ها خورد علی‌بن‌حسین تا ناله‌ی غریبش در تن و ما بنشیند و ما را در غم خود کند. 😞 . ▪️ در امام غریبم همین بس در می‌کرد تا بگوید آنچه رسول‌الله باید بداند، از خفقان همین را فهمیدم که عارفی باید در به راز بگوید. . 🕊شهادت تسلیت . . ✍نویسنده: . تاریخ انتشار : ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ . #سجده می‌کرد تا بگوید آنچه رسول‌الله باید بداند، از خفقان همین را فهمیدم که عارفی باید در به راز بگوید. 🕊شهادت تسلیت ✍نویسنده:
خشتـــ بهشتـــ
♡به نام خداوند تبسم♡ . 🍀عین. شین .قاف ،میشود ! سه حرفی که برای هرکس یک‌جور معنا میشود. . 🍀برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و مشخص نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا میشود. عشق، در (ع) معنا میشود! و حسین معنی و مریدان او هم آزاده اند.🌹 . 🍀 های عاشقی که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای اربابشان بگویند، حال هستند و به ندای لبیک میگویند❤ . 🍀در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در دارد ، و مقاومتشان ریشه در صبر (س) و آزادگی ‌شان را هم از دارند. . هم یکی از مریدان حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. عشق را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید. به رسید. . 🍀مگر نه اینکه شرط عاشقی جنون است. او مجنون بود و عشقی منتهی به را در خود پرورید. اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود‌ تا در نور خلاصه شود. چه مبارک . چه .😍 . 🍀آری! همین است. {حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون} . ✍نویسنده : . 🍃به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۳ شهریور ۱۳۶۳ . 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴.حلب،سوریه . 🥀مزار شهید : گلزار شهدای ده امام پاکدشت . •┈┈••••✾•🏴•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾‌•🏴•✾•••┈┈• 🖤••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🍃گاهی باید از حسین(ع)، چیزی فراتر از ، توبه و خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد .💪 🍃 عاشقان (ع) پیروان خوبی می شوند مثل ، طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد خانم بی پناهی به حراج برود.🌴 در مقابل عده ای که اسم مرد را به تاراج برده‌اند، ایستاد.‌ . کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجرِ خنجر خورده اربابش پاره کرد. خورد اما زخمی که از حرف‌های مردم بر دلش ماند بیشتر از زخم‌های آن بی‌غیرت‌ها درد داشت.😔 . 🍃در عجبم از عده‌ای که برای حضرت زینب(س) گریه می‌کنند اما وقتی این روزها کسی مردانه از این خاک دفاع می‌کند ، بی‌تفاوتی را پیشنهاد می‌دهند...😒 . 🍃شاید همچون مردم اول نامه نوشته و در وقت عمل شمشیرها را تیز کرده‌اند . تیزی شمشیرها بیشتر از جسم، را زخم می‌کند. مثل دلِ که از این همه نصیحت‌های بی‌فکر سوخت. او به فکر راه ارباب و رضایت رهبرش بود و مردم به فکر سازشی که جز چیزی در آن نیست .😞 🍃او کشید ماه‌ها، و با دلی شهید شد .😭 . 🍃 تولدت مبارک ..... . 🍃زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدیون مدافعانی همچون تو هستند. . 🍃دعا کن به خون‌های پاکتان زینبی زندگی کنیم و بمانیم.🌺 . 🕊به مناسبت تولد . ✍نویسنده:‌ . 📅تولد:1371/8/9. . 📅شهادت :1393/1/3 تهران . . 🥀مزار: تهران.بهشت زهرا قطعه ۲۴. ✧❁🌷 @shohadae_sho 🌷❁✧
🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️ . 🍃فرمانده ... حال روزهایمان خوب نیست.نبض ایمانمان کند می زند و توکلمان از نفس افتاده .روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم.😔 . 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم.😞 . 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم.از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل.💔 . 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد . را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان . و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 . 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر ، راه فراری نداریم.نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد.اینجا زمین و زمان تو را کم دارد.بیا و با خودت و را بیاور. بده غرق شدگان در محاصره دنیا را 😭 . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . ✍️نویسنده: . 📅تاریخ تولد: ۱۸مهر ۱۳۳۸ . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳.سردشت . 📅تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۹ . 🥀محل دفن: گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم . •••♥️👇 http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
📝 #اسم_نیکو ▫️ظرف ها را از مادر گرفت، شست و گفت: دستات دیگه حساسیت گرفته مادر. مادر رفت سراغ غذا که روی اجاق گاز بود. پسر، دنبال مادر رفت؛ مثل اینکه می‌خواست به مادر چیزی بگوید. رفت کنار مادر و خیلی مودب گفت: مادر چرا اسمم را گذاشتید فرزام؟! چرا #علی نه؟! #حسین نه ؟! ... و ادامه داد که: آخه آدم با شنیدن فرزام یاد هیچ انسان خوبی نمی‌افته! من اصلا صاحب نامم رو نمی‌شناسم که بهش افتخار کنم! از همان روز به بعد بود که همه علی صدایش می‌زدند. ✅ مواظب باشید فردای قیامت فرزندانتان با اسمی که برایشان گذاشتید به خدا شکایت نبرند. 🥀شهید علی پورحبیب 📖 آب زیر کاه، ص 37 #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
جوان بود ! پیش امام‌ جواد آمد ! درد و دل کرد: حال دلم خوب نیست... از مردم خسته شده ام... از همه عاصی شده‌ام ! بریده‌ام، به ته‌خط رسیده‌ام ! امام فرمود: به سمت فرار کن ! (علیه‌السلام) 🖤••
💥خدایا 💠به حق امام علیه السلام در این ساعات پایانی ماه مبارک رمضان 🌼تمام مریضها راشفا 🍀تمام قلبهارا جلا 🌼تمام مشکلات راحل 🍀تمام دعاها را مستجاب 🌼تمام خانه هارا غرق در 🍀شادےو سرورکن الهی آمین 🙏