eitaa logo
بصیرت خوشاب
415 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
32 فایل
قیامِ کربلا، یک گزارشِ خبریِ ساده نبود؛ منشورِ حیاتِ آزادگان بود که تا قیامت می‌گوید: «زنده‌باد آن‌که معروف را فریاد زد، و مرده‌باد آن‌که منکر را در سکوتِ خود پناه داد!»
مشاهده در ایتا
دانلود
قدرت ایران و ترس آمریکا ! ✍علی اکبر ملکی وضعیت نظامی ایران و توانایی های دفاعی آن در برابر یک حمله احتمالی از سوی ایالات متحده، موضوعی پیچیده است که به عوامل متعددی از جمله قدرت نظامی، استراتژی های دفاعی، جغرافیا، و پیامدهای سیاسی و اقتصادی بستگی دارد. در زیر تحلیل مختصری ارائه میشود: ۱. توانایی نظامی ایالات متحده برای حمله به ایران - قدرت نظامی برتر جهانی: آمریکا دارای پیشرفته ترین تجهیزات نظامی، بزرگترین بودجه دفاعی (حدود ۸۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳)، و نیروی هوایی و دریایی است و توانایی حملات هوایی گسترده، استفاده از جنگ افزارهای دقیق، و شبکه اطلاعاتی-امنیتی قوی از مزیت های آن است. - چالشهای عملی: - جغرافیای ایران: وسعت زیاد، کوهستان ها، و پراکندگی تأسیسات نظامی ایران، هدفگیری را دشوار و عملا در برخی نقاط غیر ممکن میکند. - دفاع هوایی ایران: ایران سیستم های دفاع هوایی (مانند سامانه های باور-۳۷۳ و اس-۳۰۰ و ۴۰۰) و پهپادهای پیشرفته و... دارد که حملات هوایی را پرهزینه میکند. - تلافی احتمالی: ایران میتواند از موشکهای بالستیک (برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر) برای هدف قرار دادن پایگاههای آمریکا در منطقه یا متحدان آن (مانند اسرائیل) استفاده کند. همچنین ممکن است تنگه هرمز را ببندد و بحران انرژی جهانی ایجاد کند. - جنگ نیابتی: ایران از طریق گروههای شبه نظامی در منطقه (مانند حزبالله لبنان یا حشد الشعبی عراق) میتواند به منافع آمریکا پاسخ دهد. 🔵- تجربه تاریخی: آمریکا در جنگهای طولانی مدت (مانند افغانستان و عراق) با چالشهای لجستیکی، مالی، و سیاسی مواجه شد. حمله به ایران احتمالاً به درگیری گسترده و پرتلفات منجر میشود که برای واشنگتن پذیرفتنی نیست. 🔵۲. رتبه بندی قدرت نظامی ایران در جهان بر اساس شاخص Global Firepower 202۳، ایران در رده ۱۴ جهانی قرار دارد و در خاورمیانه پس از ترکیه و مصر، سومین قدرت نظامی منطقه محسوب میشود. 🔵نقاط قوت ایران: - موشکهای بالستیک: ایران دارای بزرگترین زرادخانه موشکی در خاورمیانه با بردهای مختلف (از کوتاهبرد تا ۲۰۰۰+ کیلومتر) و قابلیت هدفگیری نقاط استراتژیک را داراست. - نیروی انسانی: ارتش ایران (نیروهای مسلح و سپاه پاسداران) حدود ۶۰۰ هزار نفر پرسنل فعال و ذخیره ه ای گسترده دارد. - صنایع دفاعی خودکفا: تولید موشک، پهپاد (مانند شاهد-۱۳۶ و ابابیل)، زیردریایی، و تجهیزات نظامی با وجود تحریمها. - استراتژی دفاعی نامتقارن: تمرکز بر جنگهای غیرمتعارف، استفاده از نیروی دریایی سریع (قایق های تندرو)، و شبکه های موشکی پراکنده. نقاط ضعف: - نیروی هوایی قدیمی: بسیاری از جنگنده های ایران (مانند F-۱۴) متعلق به پیش از انقلاب هستند و نیاز به نوسازی دارند. - تحریمها: محدودیت در دسترسی به فناوری های پیشرفته جهانی (مانند رادارها یا سامانه های الکترونیکی). - عدم دسترسی به سلاحهای هسته ای: برخلاف رقبایی مانند اسرائیل، ایران هنوز به جنگ افزار هسته ای دست نیافته است (طبق گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی). ۳. جمع بندی - آمریکا توانایی حمله محدود به ایران را دارد، اما یک جنگ تمام عیار برای هر دو طرف فاجعه بار خواهد بود. هزینه های انسانی، اقتصادی، و امنیتی (مانند اختلال در عرضه نفت) احتمال چنین درگیری را کاهش میدهد. - ایران یک قدرت منطقه ای با توان بازدارندگی بالا است. تمرکز آن بر موشکها و جنگ نامتقارن، حمله به خاک ایران را برای دشمنان پرهزینه میکند. - تعادل قدرت: آمریکا برتری فنی دارد، ولی ایران از مزیت جغرافیایی، تاکتیک های غیرمتعارف، و نفوذ منطقه ای برای مقابله استفاده میکند. در نهایت، احتمال درگیری مستقیم خیلی کم است، زیرا هر دو طرف از پیامدهای آن آگاهند. @khoshab1
سیزده بدر؛ روزی که زمین نفس می‌کشد... ✍  علی اکبر ملکی ۱۳ فروردین روزی است که آسمان آبی، دستان سبز بهار را می‌فشارد و باد، قصه‌های کهنهٔ زمستان را با خود می‌برد. سیزده بدر، روز رهایی از عددِ نحس نیست؛ روز عشق ورزیدن به خاکی است که در هر ذره‌اش زندگی می‌جوشد. روزی است که خنده‌هایمان را به رودها می‌سپاریم تا تا پایان دریا، شادی را با خود حمل کنند.  برگ‌های سبز درختان، زیر نور خورشید رقصانی می‌کنند و زمین، فرشی از گل‌های وحشی پهن کرده تا پای ما را ببوسد. اینجا، در آغوش طبیعت، زمان ایستاده است. مادران سفره‌های رنگین را میان سبزه‌ها پهن می‌کنند و پدران با دستانی مهربان، نهال امید را در خاک می‌کارند. کودکان، پروانه‌وار از این سو به آن سو می‌دوند و فریادهای شادشان با آواز پرندگان درهم می‌آمیزد.  @khoshab1 سیزده بدر، روز گره زدن آرزوها به سبزه‌هاست... گره‌هایی که باد آنها را می‌دزدد تا به آسمان برسند و ستاره‌ها بخوانندشان. در این روز، زمین و آسمان با هم همزاد می‌شوند و قلب‌های ما تپشی یکسان با جریان رودها پیدا می‌کنند. این روز، یادآوری است که ما هم بخشی از این گردش بی‌پایانیم؛ بخشی از شکفتن، بخشی از ریشه‌ها، بخشی از رقص باد در دشت‌ها.  پیش از آنکه خورشید، آخرین شعله‌های طلایی‌اش را به کوه‌ها بسپارد، سبزه‌ها را به آب می‌سپاریم. با هر سبزه‌ای که رود را در آغوش می‌گیرد، غم‌های سال کهنه را می‌شوییم و در دلِ آب، زمزمه می‌کنیم: «سال دیگر نیز بیا، تا دوباره در کنار تو زنده شویم...»  سیزده بدر، روز وداع با گذشته نیست؛ روز نوازش زندگی است. روزی که زمین به ما می‌گوید: «هرگز تنها نیستی؛ من همیشه اینجا هستم، زیر پای تو، در نفس‌های تو، در رگ‌های تو...»  امشب، وقتی ماه بالا می‌آید، ستاره‌ها را صدا می‌زنیم تا آرزوهایمان را برای زمین بخوانند. فردا، زندگی دوباره آغاز می‌شود؛ سبزتر، پرآوازتر، و پر از یادِ روزی که با زمین همقدم شدیم...  @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
آدمی تا از خود نپرسد که «من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ و به چه سو میروم؟» در خوابِ غرورِ دنیا غوطه ور است. بیداری، در گروِ شناختِ خویشتن است؛ آنگاه که نفس را از بندِ تمایلاتِ خاکی رها کنی و پرندهٔ روح را به پرواز در ملکوت برانی. سعادت، نه در گردآوری زر و زور است، نه در جاه و جلالِ فانی. سعادت، دیدارِ جمالِ حقیقت است در آینهٔ دل، آنگاه که از خودی خالی شوی و به ابدیّت پیوندی. به یاد آر که دنیا گذرگاهی است برای سفرِ جان. هر چه در این گذرگاه انبار کنی، بارِ گرانِ حسرت خواهد بود. سبکبالی، در رها کردنِ تعلقات است و پرواز، در بالِ توکّل و عشق. عشق، آتشی است که خاکِ وجود را طلا میکند و جان را به سوی معشوقِ ازلی میکشاند. پس ای فرزندِ آدم! دل را به ذکرِ حق صیقل ده، نفس را به ریاضتِ راستین تربیت کن، و عمر را به طلبِ رضای او سپری ساز. این است کیمیای سعادت: دگرگون کردنِ مسِ وجود به زرِ ابدیّت، در کورهٔ عشق و معرفت.» 🌿 (برگرفته از مفاهیم کیمیای سعادتِ امام محمد غزالی، با الهام از مضامین عرفانی و ادبیِ آن)/علی اکبر ملکی @khoshab1
روزی پادشاهی بزرگ، بر تختِ قدرت نشسته بود و وزیران و درباریان گرد او حلقه زده بودند. ناگاه دیده بانی آواز داد که درویشی ژنده پوشی بر درِ دربار ایستاده و پیامِ شگفتی دارد. پادشاه اجازه داد تا درویش را به حضورش آورند. درویش، بی هراس از جلالِ سلطان، گفت: «ای پادشاهِ جهانگیر! شنیده ام که تو از آفتاب تابانتر است، اما امروز به چشم خود دیدم که مأمورانِ تو باج های ناروا از مردمان می ستانند و فریادِ بینوایان به گوشِ دیوارهای قصر نمیرسد.» پادشاه خشمگین شد، اما پیش از آنکه فرمانِ مجازات دهد، درویش ادامه داد: «آزرم به جاه توست که میگویم: پادشاهی که شنوندهٔ حق نباشد، روزی دادخواهی خواهد شد که نه سپاهی دارد و نه تاجی.» پادشاه، که اندرز را در کلامِ درویش یافته بود، رنگ از رخسار باخت و بیدرنگ فرمان داد تا مأموران ستمگر را بازخواست کنند و اموالِ ستوده شده را به مردم بازگردانند. آنگاه خطاب به درباریان گفت: «سلطنت، امانتی است الهی؛ اگر بر گردنِ ماست تا خاری از پای رعیت برگیریم، نه تا تاجی بر سر نهیم و خاری بر دلِ خلق بنشانیم.» سعدی سپس می سراید: پادشاه آن نباشد که بر اسبِ زرین نشیند پادشاه آن بود که رعیتش به خسبند و بدینسان، پادشاهِ دانا آموخت که تاجِ حقیقی، نه زر و جواهر است، بل دادگری و فروتنی در برابرِ آفریدگار و آفریده است. 🌹 (برگرفته از درونمایه های گلستان سعدی، با الهام از حکایاتِ پندآموزِ بابِ «در سیرت پادشاهان») @khoshab1
حماقت همگانی، چیستی و چرایی شکل گیری آن در جامعه! ✍علی اکبر ملکی قسمت اول 🔵 ۱. چیستی حماقت همگانی  به گزارش پایگاه خبری بصیرت خوشاب حماقت همگانی به پدیده ای اجتماعی اشاره دارد که در آن گروه بزرگی از افراد، علیرغم دسترسی به اطلاعات منطقی یا شواهد علمی، به صورت جمعی تصمیمات یا اقداماتی غیرعاقلانه، مخرب، یا مبتنی بر باورهای نادرست اتخاذ میکنند. این پدیده لزوماً به معنای "کم هوشی" فردی نیست، بلکه ناشی از تعامل عوامل روانشناختی، اجتماعی، تکنولوژیک، و فرهنگی است که منجر به رفتارهای نامعقول در سطح جمعی میشود.  به عبارتی دیگر حماقت همگانی (Collective Stupidity) به رفتارهای جمعیِ غیرمنطقی و مخربی گفته میشود که ناشی از تشدید خطاهای شناختی، نفوذ ساختارهای اجتماعی ناسالم، و فناوریهای تقویت کنندهٔ جهل است. مثالهای کلیدی:  - جنبش ضد واکسن (Anti-Vaxxers): باوجود اثربخشی خیلی از واکسن ها در پیشگیری از بیماریهایی مانند سرخک، گروههایی در اروپا و آمریکا با انتشار ادعاهای بی پایه (مثل ارتباط واکسن MMR با اوتیسم) باعث بازگشت این بیماریها شده اند. - حباب های مالی غیرمنطقی: خرید بی رویهٔ سهام شرکتهای ورشکسته (مثل GameStop در ۲۰۲۱) توسط کاربران ردیت، صرفاً برای "تنبیه وال استریت".  🔴۲. چرایی شکل گیری: ریشه های چندلایه  الف. عوامل روانشناختی ۱. سوگیری همرنگی (Conformity Bias): تمایل به پیروی از جمع برای اجتناب از تنش.    - مثال: برخی کارمندان شرکت Enron که علیرغم آگاهی از تقلب های مالی، به دلیل ترس از طردشدن سکوت کردند و به فروپاشی شرکت کمک کردند.  ۲. توهم کنترل (Illusion of Control): باور به اینکه فرد یا گروه میتواند رویدادهای غیرقابل پیش بینی را مدیریت کند.     - مثال: سرمایه گذاران خردی که در ۲۰۲۳ به خرید ارزهای دیجیتال بی ثبات (مثل Shiba Inu) ادامه دادند، با این تصور که "روند بازار را می شکند".  🔵ب. عوامل اجتماعی-فرهنگی ۱. پدیدهٔ اکوی چمبر (Echo Chambers): گروههای اجتماعی که تنها اطلاعات همسو با باورهای خود را منتشر میکنند.    - مثال: جوامع تلگرامی در ایران که شایعاتی مثل "نقشهٔ مهاجرت اجباری به سیبری" را گسترش میدهند. ۲. فرهنگ شهوتِ احساسات (Cult of Emotionality): اولویت دادن به داستانهای احساسی بر حقایق علمی.    - مثال: تبلیغات شرکتهای مکمل های غذایی با استفاده از testimonialهای دراماتیک (مثل "این قرص سرطان من را درمان کرد!") بدون پایهٔ علمی.  🔵ج. عوامل تکنولوژیک   ۱. الگوریتم های سودمحور: پلت فرمهایی مانند فیسبوک و یوتیوب و برخی در ایران با نمایش محتوای هیجان انگیز اما گمراه کننده، درآمد خود را افزایش میدهند.    - مثال: ویدیوهای "زمین تخت" که توسط یوتیوب به کاربران کنجکاو پیشنهاد میشود. ۲. مهندسی اجتماعی دیجیتال: استفاده از رباتها و حسابهای جعلی برای القای باورهای نادرست.    - مثال: کمپین در تیک تاک که منجر به انجام حرکات خطرناک (مثل رانندگی با چشمان بسته) شد.  🔵د. عوامل سیاسی-اقتصادی  ۱. استراتژی گازلایتینگ جمعی (Gaslighting): دولت های اقتدارگرا با تحریف واقعیت، ادراک عمومی را مختل میکنند.    - مثال: انکار قحطی اوکراین (Holodomor) توسط شوروی سابق یا انکار تغییرات اقلیمی توسط دولت ترامپ. ۲. کمپین های تبلیغاتی فریبنده: شرکتهای بزرگ با استفاده از روانشناسی معیوب، نیازهای کاذب ایجاد میکنند.     - مثال: صنعت مُدِ سریع (Fast Fashion) که با تبلیغات دائمی، مصرف گرایی افراطی را به عنوان "سبک زندگی مدرن" معرفی میکند.  ۳. چگونگی شکل گیری: فرایند گام به گام  ۱. ایجاد محرک اولیه:     - مثال: انتشار مقالهٔ جعلی اندرو ویکفیلد در ۱۹۹۸ که ارتباط واکسن MMR با اوتیسم را ادعا کرد.  ۲. تقویت توسط فناوری:     - الگوریتمهای توییتر در ۲۰۲۰، هشتگهای مرتبط با QAnon را بدون بررسی محتوا، ترند میکردند. ۳. اجتماعی شدن و هویت بخشی:     - مثال: تشکیل گروههای "آزادیهای مدنی" در کانادا که اعتراضات ضدقرنطینه را با شعارهای ضدعلمی سازماندهی میکردند. ۴. نهادینه شدن و تخریب سیستماتیک:    - مثال: تصویب قوانین ضدحقوق باروری در برخی ایالات آمریکا تحت تأثیر کمپین های مذهبیِ مبتنی بر اطلاعات نادرست.  پیامدهای ویرانگر... ادامه دارد.... @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
سیزده بدر؛ روزی که زمین نفس می‌کشد... ✍  علی اکبر ملکی ۱۳ فروردین روزی است که آسمان آبی، دستان سبز بهار را می‌فشارد و باد، قصه‌های کهنهٔ زمستان را با خود می‌برد. سیزده بدر، روز رهایی از عددِ نحس نیست؛ روز عشق ورزیدن به خاکی است که در هر ذره‌اش زندگی می‌جوشد. روزی است که خنده‌هایمان را به رودها می‌سپاریم تا پایان دریا، شادی را با خود حمل کنند.  برگ‌های سبز درختان، زیر نور خورشید رقصانی می‌کنند و زمین، فرشی از گل‌های وحشی پهن کرده تا پای ما را ببوسد. اینجا، در آغوش طبیعت، زمان ایستاده است. مادران سفره‌های رنگین را میان سبزه‌ها پهن می‌کنند و پدران با دستانی مهربان، نهال امید را در خاک می‌کارند. کودکان، پروانه‌وار از این سو به آن سو می‌دوند و فریادهای شادشان با آواز پرندگان درهم می‌آمیزد.  @khoshab1 سیزده بدر، روز گره زدن آرزوها به سبزه‌هاست... گره‌هایی که باد آنها را می‌دزدد تا به آسمان برسند و ستاره‌ها بخوانندشان. در این روز، زمین و آسمان با هم همزاد می‌شوند و قلب‌های ما تپشی یکسان با جریان رودها پیدا می‌کنند. این روز، یادآوری است که ما هم بخشی از این گردش بی‌پایانیم؛ بخشی از شکفتن، بخشی از ریشه‌ها، بخشی از رقص باد در دشت‌ها.  پیش از آنکه خورشید، آخرین شعله‌های طلایی‌اش را به کوه‌ها بسپارد، سبزه‌ها را به آب می‌سپاریم. با هر سبزه‌ای که رود را در آغوش می‌گیرد، غم‌های سال کهنه را می‌شوییم و در دلِ آب، زمزمه می‌کنیم: «سال دیگر نیز بیا، تا دوباره در کنار تو زنده شویم...»  سیزده بدر، روز وداع با گذشته نیست؛ روز نوازش زندگی است. روزی که زمین به ما می‌گوید: «هرگز تنها نیستی؛ من همیشه اینجا هستم، زیر پای تو، در نفس‌های تو، در رگ‌های تو...»  امشب، وقتی ماه بالا می‌آید، ستاره‌ها را صدا می‌زنیم تا آرزوهایمان را برای زمین بخوانند. فردا، زندگی دوباره آغاز می‌شود؛ سبزتر، پرآوازتر، و پر از یادِ روزی که با زمین همقدم شدیم...  @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
جمعه، نغمهٔ ظهور... ✍علی اکبر ملکی صبح جمعه را با نوای قدم هایت آغاز می‌کنیم. آسمان، پرده‌های خاکستری شب را می‌دَرَد و ستارگان، همچون سربازانی خاموش، در کمند سپیده صبح تو صف می‌کشند. ای قائم آل محمد! ای که آمدنت نه پایان تاریکی، که آغاز طلوع خورشیدی است که هرگز در خونِ غروب نخواهد مرد. جمعه، آینه‌ای است که در آن، گذشته و آینده به هم می‌رسند و زمین، زمزمه‌هایش را به آسمان هدیه می‌کند: «بیا... بیا...». در این صبحِ روشنِ انتظار، قلبِ زمین از جستجوی تو می‌تپد. هر برگِ درخت، نام تو را با خطِّ باد می‌نویسد و هر قطرهٔ شبنم، چشمی است که به راه تو خیره مانده. ای منجیِ آوارگانِ تاریخ! ما در این کویرِ غربت، چاه‌های عمیقِ اشک حفر کرده‌ایم، اما می‌دانیم آن سوی این ریگ‌های سوزان، چشمه‌سارِ تو جاری است. می‌دانیم شب، هرچند طولانی، در نهایت تسلیمِ پنجه‌های طلوع تو خواهد شد. ای که آمدنت فصلِ شکفتنِ نارنج‌های یخ‌زدهٔ تاریخ است! جمعه، تنها روزِ استراحت نیست؛ روزِ جنبشی است خاموش، روزِ فریادی است که از ژرفای سینه‌های خستهٔ مؤمنان برمی‌خیزد: «یا ابن الحسن! اینک زمانه، زخم‌خورده از ، بر سینه‌اش نشسته و زمزمه می‌کند: عَجِّلْ...». هر جمعه، گویی زمین، جامه‌ای سفید بر تن می‌کند و خود را برای عروسیِ ظهور تو آماده می‌سازد. امروز، باد را به پیامی می‌سپاریم: به او بگو پرواز کند تا به دیارِ غیبت برسد و در گوشِ تو زمزمه کند که ما اینجا، در پسِ دیوارهای قرن‌ها، همچنان ایستاده‌ایم. ایستاده‌ایم با چراغِ دل‌هایی که روشنی‌اش را از یادِ تو وام گرفته‌اند. ایستاده‌ایم با قامت‌های خمیده، اما اراده‌هایی راست‌تر از کوه‌ها. می‌دانیم روزی خواهد آمد که این سکوتِ سنگین، ترک برمی‌دارد و فریادِ یا مهدی، همچون صاعقه‌ای، آسمان و زمین را یکی خواهد کرد. جمعه، یادآورِ این است که زمین، یتیم نیست. تو می‌آیی... می‌آیی تا قلم‌های تاریخ، از خون به روشنایی بگردند و ، بر جهان سایه بیندازد. تو می‌آیی تا گُلِ وجودِ آدمی، دوباره در گلستانِ توحید شکوفا شود. ما امروز، درِ خانه‌هایمان را به رویِ نسیمِ می‌گشاییم و بر پلک‌های منتظرمان، اشک‌های امید می‌کاریم. اشک‌هایی که فردا، سبزه‌زارِ را آبیاری خواهند کرد. یا اباصالح المهدی! در این جمعهٔ ملکوتی، پیمان می‌بندیم که حتی اگر زمانه، مارگزیده شود و راه‌ها بسته گردد، باز هم فریاد خواهیم زد: «آی انتظار... آی سبزِ امید! ما نخواهیم مرد، نخواهیم مرد، تا نسیمِ ظهور تو از شرق برخیزد...». اللهم اجعلنا من أنصاره وأعوانه🌅 جمعه، نفسِ کشیدنِ زمین برای دیدارِ توست... @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
🟢مرد آن است که دنیا در او ذوب شود/ طالب کدام سکه ای؟ روزی مردی سرگشته، چون برگ خزان در کوچه‌های جهان می‌گشت، تا راز سعادت را بیابد. به صحرایی رسید که در آن پیرمردی با چهره‌ای نورانی، بر سکویی از خشت نشسته بود و به آیینه‌ای کهن می‌نگریست. مرد نزدیک شد و پرسید: «ای پیر خردمند! این آیینه را چه می‌کنی؟» پیر، آیینه را به دستش داد و گفت: «بنگر... در آن چه می‌بینی؟» مرد نگریست و گفت: «خاک و زنگاری تیره.» پیر تبسمی کرد و پارچه‌ای ابریشمین از جیب برگرفت و آیینه را چنان سایید که خورشید در آن تابید. سپس گفت: «این آیینه، دل آدمی است. زنگارش، گناهان و غبار دنیاست. کیمیای سعادت، در آن است که آن را چندان بمالی تا خورشید حقیقت در آن بتابد...» «ای نفس سرکش! تو کوره‌راهی را می‌پویی که انتهایش به ابدیت می‌رسد. غافلی که در بازار دنیا، سکه‌های فریبنده می‌خری و گنجینه‌ات را از خالی می‌کنی. بدان که سعادت، گمشده‌ای نیست که در کوچه‌های خاک جستجو شود؛ گوهری است در عمق وجودت، زیر خروارها غبارِ غفلت. 🟢 غزالی در کیمیای سعادت می‌نویسد: ، هنرِ مردن پیش از مردن است. هنرِ آن است که پرده‌های ظلمانی «خود» را بدری و آینه‌ای شوی برای تجلی انوار الهی. این راه، پر از خارهای آزمون است؛ خاری به نام « » که ریشه در خاک نفس می‌دواند، خاری به نام « » که چشم جان را کور می‌کند. اما آنکه پیشه کند و را چراغ راه، به باغی می‌رسد که در آن گل‌های یقین شکفته است و نسیم رحمت، برگ‌های وجودش را نوازش می‌دهد. ای آدمیزاد! تو کشتی‌ای در اقیانوس دنیا. اگر بادبانت به نام « » بلند نشود، طوفان ، تو را به صخره‌های هلاک خواهد کوبید. تو کیمیاگری که می‌توانی مس وجودت را به طلای عبادت بدل کنی... شرط آن است که آتشِ محبت خدا، کوره‌ات را گرم کند و پتکِ ترس از معاد، ناخالصی‌ها را از تو بزداید. به یاد آر روزی را که غزالی از کاخ دانشِ ظاهری بیرون آمد و در کویرِ خلوتِ قلبش چادر زد. آنجا که ستارگان، آیات الهی بودند و سکوت، زبانِ راز شد. فهمید که ، دریایی است بی ماهی، و عبادت ، پرنده‌ای است بی بال. پس نوشت: "سعادت، در آن است که کنی، گویی او را می‌بینی..." و اینک، تو در این بازار شلوغ جهان، مشتری کدام سکه‌ای؟ اگر طلای سعادت می‌خواهی، باید خود را در بوته‌ای بگذاری که آتشش، اشک نیمه‌شب‌هاست و باد مکشش، نفسِ «لا اله الا الله»... "کیمیای وجودت را با عشق بجوشان تا سعادت، زرِ خالص شود." 🌙 «مرد آن نیست که دنیا را بچشد، مرد آن است که دنیا در او ذوب شود...»/امام محمد غزالی @khoshab1
جوانی پرشرار و بیقرار بود که از شتابِ جوانی، گویی آتش در قدمهایش میسوخت. روزی به نزد پیرمردی خردمند رفت و گفت: «ای پیر! من میخواهم یکشبه ره صدساله بروم و نام بلند بیافرینم. چگونه به اوج برسم؟» پیر خاموش شد، جوانه ی نهالی را از خاک برکشید و گفت: «این را ببین! اگر امروز این نهال را با زور بکشی تا سایه اش بر زمین نیفتد، فردا خشک میشود. اما اگر به آن مهلت دهی تا ریشه در خاک دواند، سالیان بعد، درختی تناور خواهد شد که صدها مسافر زیر سایه اش آرام گیرند.» سپس ادامه داد: « ، آتشی است که اگر با نیامیخته باشد، خاکستر میسازد. مکن، اما از حرکت بازمستان. همچون نهال است؛ آرام، اما رشد میکند تا به آسمان رسد.»/گلستان سعدی @khoshab1
دوگانه تحریم و مذاکره و ایجاد انشقاق در داخل ایران! ✍علی اکبر ملکی به گزارش پایگاه خبری بصیرت خوشاب اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا درباره توافق با ایران و برگزاری «جشن بزرگ در » را میتوان از چند منظر تحلیل کرد. با توجه به بافت سیاسی داخلی آمریکا، تحولات منطقه ای، و اهداف شخصی او در زیر به مهمترین جنبه های این سخنان و دلایل احتمالی مطرح شدن آنها در این زمان خاص پرداخته میشود: ۱. بازیابی جایگاه در سیاست خارجی ترامپ میکوشد خود را به عنوان چهره ای « صلح طلب اما قاطع» در مسائل امنیتی معرفی کند. او با انتقاد از توافق هسته ای (JCPOA) در دوران ریاست جمهوری خود و پاره کردن آن، اکنون ممکن است در پی ارائه آلترناتیوی باشد که همزمان هم از مواضع پیشین خود فاصله نگیرد و هم ادعای دیپلماسی موفق داشته باشد. ۲. کاهش انتقادات از سیاست های خصمانه پیشین - ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود با اعمال تحریمهای حداکثری (سیاست «فشار حداکثری») و سردار سلیمانی، تنش با ایران را به اوج رساند. اکنون، با اشاره به «جشن صلح»، می خواهد تصویر خود را از یک «جنگ طلب» به یک «معمار صلح» تغییر دهد و انتقادات از افزایش خطر درگیری نظامی در خاورمیانه را خنثی کند. - تأکید او بر انکار گزارش های مربوط به «نابودی ایران» همراه با اسرائیل نیز ممکن است پاسخی به نگرانی های بین المللی درباره تشدید محور ضدایرانی (مثل ائتلاف با اسرائیل و برخی کشورهای عربی) باشد. ۳. فشار بر ایران و ایجاد داخلی - ترامپ با بیان اینکه «میخواهد ایران موفق باشد اما بدون سلاح هسته ای»، میکوشد دوگانه «تحریم و مذاکره» را حفظ کند. این سخنان ممکن است هدفی دوگانه داشته باشد: - از یک سو، القای حسن نیت به جامعه بین الملل و افکار عمومی داخلی آمریکا. - از سوی دیگر، تشویق نارضایتی های داخلی در ایران با وعده رفع تحریم ها در ازای امتیازات هسته ای. - اشاره به «فوریت» توافق نیز میتواند نشان دهنده نگرانی از پیشرفتهای هسته ای ایران (مثل افزایش ذخیره اورانیوم ۶۰٪) و تلاش برای جلوگیری از تقویت موقعیت چانه زنی تهران باشد. ۴. تقویت روابط با متحدان منطقه ای (به ویژه اسرائیل) - ترامپ با اشاره به «همکاری با اسرائیل»، به دنبال تقویت روابط با متحدان کلیدی خود در خاورمیانه است. این سخنان احتمالاً در راستای جلب حمایت لابیهای طرفدار اسرائیل در داخل آمریکا و همچنین همسویی با دولت فعلی اسرائیل (به رهبری بنیامین نتانیاهو) مطرح شده است. - اسرائیل همواره مخالف سرسخت هرگونه توافق با ایران بوده، اما ترامپ با ترکیب «توافق صلح» و «همکاری با »، سعی دارد ظاهری بین این دو موضع را کاهش دهد. ۵. واکنش به تحرکات دیپلماتیک رقبا - این اظهارات ممکن است پاسخی به تلاشهای اخیر کشورهایی مانند چین، روسیه، یا حتی عربستان سعودی برای ایفای نقش بیشتر در پرونده ایران باشد. ترامپ با پیشنهاد «جشن در خاورمیانه»، میکوشد ابتکار عمل را به دست گیرد و آمریکا را به عنوان بازیگر اصلی تنظیم کننده روابط در منطقه معرفی کند. ۶. بازتابی از اختلافات داخلی جمهوریخواهان - در داخل حزب جمهوری خواه، برخی جناحها (مانند مکتب «موسسه امریکن اینترپرایز») خواستار رویکردی تهاجمی تر نسبت به ایران هستند، در حالی که گروهی دیگر (از جمله مشاوران سابق ترامپ) از بازگشت به مذاکره حمایت میکنند. ترامپ ممکن است با این اظهارات سعی در پوشش دادن به هر دو جناح داشته باشد. @khoshab1 Basiratkhoshab.ir
«غزه؛ گهواره‌هایی که به تابوت تبدیل شدند» ✍علی اکبر ملکی به گزارش پایگاه خبری بصیرت خوشاب غزه را نفس‌های بریده‌ی کودکان تعریف می‌کنند؛ نفس‌هایی که میان آوار ویرانه‌ها، میان فریادهای مادرانی که جگرگوشه‌ی‌شان را تکه‌تکه از زیر سیمان‌ها و بتن ساختمان های ویران شده توسط صهیونیست های جلاد اسرائیلی بیرون می‌کشند، گم می‌شود. اینجا مرگ کودکان «روزمره» است. مدرسه‌هایی که باید پناهگاه خیال‌های رنگارنگ باشند، زیر باران بمب‌هایی که با پول مالیات‌دهندگان غربی و آمریکایی ساخته شده‌اند، به گورستان‌هایی تبدیل می‌شوند که دفتر و کتاب‌های دانش‌آموزان زیر خاکستر مرگ، گواهی می‌دهند. ما تنها می‌خواستیم بخوانیم و بنویسیم، اما جهان اجازه نداد. نتانیاهو، ای جلادی که با دستان آغشته به خون، نقشه جغرافیای را خط‌خطی می‌کنی! هر بمبی که می‌اندازی گویی بر پیکر بشریت شعری از شرم می‌نویسی. تو را هدف می‌گیری، چون می‌دانی در آنجا نوزادانی هستند که هنوز چشم به جهان نگشوده‌اند. اما جهان تو را به جنایت می‌شناسد. در تاریک‌ترین ساعات شب، وقتی مادران غزه با لالایی‌های شکسته کودکانشان را می‌خوابانند، تو با غرش جنگنده‌ها خواب را برای همیشه از چشمانشان می‌دزدی. کودکی که باید با ترس از هیولاهای زیر تخت بزرگ شود، اکنون از هیولایی می‌ترسد که از آسمان می‌آید – هیولا و جلادی به نام نتانیاهو. ببین! در حیاط المعمدانی، جسدهای کوچکی روی زمین ردیف شده‌اند، مانند فرشتگان بی‌بال که پرهایشان را جنگ از تنشان کنده است. پرستاری که خودش زخمی است، با دست‌های لرزان، بر پیشانی هر کودک شماره‌ای می‌چسباند و زمزمه می‌کند: «این‌ها بیمار نبودند، گناهکار نبودند... فقط می‌خواستند زنده بمانند.» روی سینه‌ی یکی از آن‌ها، پاره پاره ای پیدا می‌شود که با خط کودکانه روی آن نوشته: «من می‌خواهم بزرگ شوم و دنیا را دهم.» اما دنیا حتی نتوانست تو را نجات دهد... در الزهراء که روزی سرشار از صدای پای دویدن‌های شاد بود، اکنون تنها کفش‌های کوچکی باقی مانده که صاحبانشان زیر آوار، با انگشتان جمع‌شده به دور مداد، جان داده‌اند. که هرگز کلاسش را ترک نکرد، کنار تخته‌ی سیاهی ایستاده که روی آن با گچ نوشته: «امروز درباره‌ی درس خواهیم داد.» مادری در خیابان‌های دهلیزشده‌ی جبالیا، جسد کودکش را که حتی تابوتش به اندازه‌ی بدن نحیفش نیست به سینه می‌فشرد و فریاد می‌زند: «این کودکم را ببینید! پوستش هنوز بوی شیر می‌دهد! موهایش هنوز از بوی نان تازه‌ی صبحانه پیچیده! شما که به آسمان خیره شده‌اید، آیا ستاره‌ها هم از فرط شرم نمی‌ریزند؟!» و آنگاه در که پاسخی ندارد، را میان ویرانه‌ها دفن می‌کند؛ گوری بی‌علامت که فردا نیز هدف بولدوزرهای صهیونیست های اشغالگر اسراییلی خواهد شد. نتانیاهوی جنایتکار! می‌دانی «جهنم» را چه کسانی می‌سازند؟ صهیونیست هایی که کودکان را میان آتش و بتن زنده‌به‌گور می‌کنند. جلادانی که آب و برق و دارو را «سلاح» می‌نامند تا هزاران کودک در تاریکی، در بیماری، در گرسنگی جان بدهند. آنها که به قتل‌عام و یک نسل «جنگ» می‌گویند تا وجدان‌های جهانیان را بخوابانند. اما بدان: این پایان نخواهد بود. ای دنیای خاموش! این اشکهای غزه، تنها برای ماتم نیست؛ اینها باروتِ خشمِ تاریخ اند. هر کودکِ ، زخمی بر پیکرِ بشریت است که تا ابد میسوزد. فراموش نکنید: روزی خواهد آمد که این خونها، از خاک برخواهند خاست و جهان را به بازپرسی خواهند کشاند. و آن روز، نتانیاهو و همدستانش—جلادانی که آسمان را به روی کودکان بستند—پاسخگوی هر قطره خونی خواهند بود که امروز بی پروا میریزند. زنده است... زیرا فریاد هر کودکِ شهید، طنینی است در گوشِ زمان: «ما را کشتند، ولی رویاهایمان، در قلبِ خواهند رست.» @khoshab1
وقتی دردهای جهان، چون خاری در جانمان مینشیند، آیهٔ قرآن آغوش میگشاید: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا • فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (الشرح:۵-۶) «همانا با هر سختی، آسانی است • پس بی‌گمان با هر دشواری، گشایشی است». و ما فریاد میزنیم: «آسانیِ تو، ای مهدی(عج)! همان گشایشِ نهایی است». ای فصلِ شکفتنِ ! مادران، هنگام خواباندن کودکانشان، در گوششان زمزمه میکنند: «اللهم ارزقنی حسن الانتظار...». «خدایا! نیکو انتظار کشیدن را روزیم کن...». و این نیایش، چون لالاییِ امید، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در مدرسه ها، معلمان به کودکان می آموزند: «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (الأنبیاء:۱۰۵) «و در زبور، پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگانِ شایستهٔ من به ارث خواهند برد». و کودکان میپرسند: «آن بندگانِ شایسته، ما هستیم؟». معلم با چشمانی پر از اشک پاسخ میدهد: «آری، اگر منتظرِ مهدی باشید». ای یوسفِ زمان! دعای ندبه، زبانِ گویایِ دلهای ماست: «عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی...». «سخت است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی...». اما در همین فراق، به یادِ آیهٔ قرآن دلخوشیم: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا • إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (الشرح:۵-۶) همان آسانیِ پس از سختی... همان ظهورِ تو. @khoshab1