eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک یار مهدوی مُحکمات
#نقاشی_مهدوی 🦋سلام به همه بچه ها و بزرگترای مهربونشون. ان شاءالله که عزاداری هاتون قبول باشه و ما ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃سلام بچه ها جوووون ✨نقاشی این هفته: پیاده روی اربعین 👌گلدونه ها ببینید یکی از خادمهای پیاده روی اربعین از شما چی میخواد ☺️😉 نقاشی رو ببینید تا بفهمید💕 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام دوستان نازنینم🤗 همراه ما باشید با قسمت یازدهم داستان طوقی کبوتر همسفر کاروان اسرای کربلا..👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_دهم ‌طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا‌‌ نزدیک کاخ حاکم ستمگر یعنی عُبیدالله بن زیاد(لعنة الله ع
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...دیشب براتون گفتم، در حالی که به گردن خانم ها و کودکان و امام سجاد عزیزمان☀️ طناب و زنجیر بسته بودند، آن عزیزان را وارد مجلس ابن زیاد ملعون👹 کردند. من هم پرواز کردم🕊 و همراه آنها داخل شدم. دوست نداشتم حتی لحظه ای آنها را تنها بگذارم. ابن زیاد سنگدل👺 روی تختش نشسته بود. اهل بیت پیامبر مهربان☀️ مقابلش ایستادند. ابن زیاد ملعون👹 آدم های زیادی را به این مجلس دعوت کرده بود. فکر می کرد که خودش پیروز شده است. برای همین می خواست جشن بگیرد. اما در آینده بهتون میگم که نه تنها ابن زیاد سنگدل👺 نتوانست جشن بگیرد، بلکه با سخنرانی امام سجاد(علیه السلام)☀️ و عمه مهربان، حضرت زینب(سلام الله علیها)☀️ حسابی رسوا شد. ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐣🐣🐣🐣🐣🐣🐣 #ادامه_مبحث #قسمت_دوازدهم 💠مادر محمد مَهدی می توانست به او بگوید؛ ⭕️ باشه
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 💠یک نکته مهمی هست که اغلب اوقات بزرگ ترها از درک آن عاجز هستند و آن این است که، کودکان حقیقتا نمی توانند آنچه را که بزرگ ترها از آنان می خواهند، انجام دهند واین باعث عصبانیت و ناراحتی بزرگ ترها و تفسیر بد رفتار کودک توسط بزرگ ترها می شود. 💫وقتی جواد چهار ساله می خواست تلویزیون تماشا کند، به لیوان روی میزخورد ولیوان افتاد و شکست. 🌟پدر، با عصبانیت فریاد زد😡 《دیگر حق نداری این کار را بکنی❗️تو نمی توانی راه بروی و چیزی را نَشکنی تو عمدا این کار را کردی❗️و از دستت خیلی عصبانیم❗️میفهمی چی میگم⁉️》 💫جواد با ترس و دلهره جواب داد؛ بله😰 پدر خیالش راحت شد❗️چون فرزندش درسش را خوب یاد گرفته بود❗️اما آیا واقعا اینطور است⁉️ 💠در واقع، باید یکی از این سه نکته رخ داده باشد: 1⃣جواد واقعا از این رویداد درس گرفته و از این به بعد مواظب است زمانیکه راه می رود، حواسش به اشیاء دوروبرش باشد. 2⃣جواد یک کلمه از حرف های پدر نشنیده است. 3⃣جواد نکته ای که پدرش سعی می کرد به او تفهیم کند را واقعا درک نکرده است. 🌀ادامه دارد... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان ) 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلااااااام گلدونه های قشنگ😍 حتمااا قسمت دوازدهم داستان طوقی کبوتر همسفر کاروان اسرای کربلا رو همراه با ما دنبال کنید..👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_یازدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...دیشب براتون گفتم، در حالی که به گردن خانم ها و کودک
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا .... براتون گفتم حضرت زینب مهربان و بقیه اُسرا☀️ وارد مجلس حاکم سنگدل👺شدند. عمه ی صبور☀️ ناشناس در گوشه ای از مجلس نشستند. بقیه خانم ها اطراف ایشان نشستند. من هم پرواز کردم🕊 و کنار رقیه سه ساله نشستم. ابن زیاد ستمگر ملعون👺 به عمه زینب مهربان اشاره کرد و گفت: این زن کیست که در گوشه ای نشسته است⁉️ کسی جوابش را نداد. دوباره پرسید این زن کیست❓ باز هم کسی جوابش را نداد. دوباره پرسید. یک نفر گفت: او زینب☀️ دختر امام علی(علیه السلام) است. ابن زیاد ستمگر👺 به عمه گفت: خدا را شکر که شما را رسوا کرد. ابن زیاد👺می خواست، یاد و نام امامان مهربان را از یادها ببرد. اما عمه زینب صبور فرمودند: خدا را شکر می کنم که پدر بزرگم، پیامبر مهربان☀️ است. خانواده ام اصل همه ی خوبی ها هستند. همانا تو دروغ می گویی. تو و خانواده ات اصل همه بدی ها هستید. دیدم🕊 ابن زیاد ستمگر👺 عصبانی شد. گفت: دیدی خدا با خانواده ات چه کرد. عمه ی مهربان☀️ فرمودند: من در کربلا فقط ✨زیبایی✨ دیدم. ابن زیاد ستمگر👺 خیلی عصبانی شد. از عصبانیت خواست عمه مهربان را به شهادت برساند😔 ترس تمام وجودم🕊 را فرا گرفته بود. اما عمه زینب مهربان اصلا نترسیدند. ترس برای ایشان معنا نداشت. عمه زینب فرمودند: تو امام خود را کشتی. خداوند خودش از تو انتقام می گیرد. ناگهان چشم ابن زیاد سنگدل👺 به امام سجاد مهربان☀️ افتاد. با عصبانیت گفت: این پسر، کیست❓ گفتند: علی پسر حسین(علیه السلام) دیدم🕊 که ابن زیاد سنگدل تعجب کرد و ️ترسید. گفت: مگر علی پسر حسین(علیه السلام)☀️ در کربلا به شهادت نرسید❗️ امام سجاد مهربان فرمودند: من برادری به نام ✨علی✨ داشتم. مردم او را در کربلا به شهادت رساندند. امام سجاد مهربان را می دیدم که مانند عمه مهربانش، هیچ ترسی نداشتند. تماما آرامش بودند. ابن زیاد👺 حرصش گرفت. به سربازانش دستور داد که امام سجاد مهربان☀️ را ببرند و ایشان را به شهادت برسانند. تا این را گفت، پرواز کردم. جلوی امام سجاد مهربان نشستم. خیلی ترسیده بودم... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
✨دانستنی های قرآنی✨ 🦋سلاااام بچه های نازنین ☘شما حتما تمام کارهاتون را با " بسم الله الرحمن الرحیم " شروع می کنید ، خوبه بدونید " بسم الله الرحمن الرحیم " *۱۱۴بار* در قرآن تکرار شده و هر سوره ای " بسم الله الرحمن الرحیم " مخصوص به خودش را داره که در ابتدای سوره اومده . البته سوره توبه " بسم الله الرحمن الرحیم " نداره اما سوره نمل۲ بسم الله الرحمن الرحیم داره . 👌به فرموده اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) هر کاری با بسم الله شروع نشه به نتیجه مطلوب نمی رسه . 😊پس همیشه یادمون میمونه که تمام کارهامون رو با یاد و نام خدای مهربون شروع کنیم ان شاءالله🌹 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
نواهنگ بسم الله 1.mp3
1.84M
 کودکانه " بسم الله " 🍃تقدیم به گلدونه های محکماتی حتمااا گوش بدید. ✨خدای مهربونم خیلییی دوست داریم❤️ ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام دختر خانوما و آقا پسرا گل☺️ اینم قسمت سیزدهم داستان طوقی کبوتر همسفر کاروان اسرای کربلا ....👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_دوازدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا .... براتون گفتم حضرت زینب مهربان و بقیه اُسرا☀️ وارد
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... براتون گفتم ابن زیاد ستمگر👺 دستور داد، سربازانش امام سجاد مهربان☀️ را به شهادت برسانند. من دوست نداشتم به امامم آسیبی برسد. عمه زینب صبور☀️ تا این سخن حاکم سنگدل👺 را شنیدند، با شجاعت فرمودند: ای پسر زیادِ ستمگر و ظالم👺 تو همه مردان ما را کشتی. اگر می خواهی برادرزاده ام را بکشی، من را هم، با ایشان بکش... خیلی ترسیده بودم🕊 بال هایم از ترس می لرزید. اما سخن عمه زینب صبور☀️️ بهم آرامش می داد. گویا امام علی(علیه السلام) دوباره زنده شده بودند. وقتی عمه زینب مهربان و شجاع، این حرف را زدند، ابن زیاد ستمگر👺 ترسید. برای همین امام سجاد مهربان☀️ را رها کرد. نفس راحتی کشیدم. ابن زیاد👺 در اون جلسه شکست سختی خورد. حسابی حرصش در اومد. به سربازانش دستور داد، خانواده پیامبر مهربون☀️ رو به زندان کوفه ببرند. با بی رحمی طناب و زنجیر به دستان و گردن آنها بسته بودند. حتی به دختر سه ساله هم رحم نکردند. من هم از بالای سرشان پرواز کردم🕊 و خودم را به زندان رساندم. بعد از مدتی یزید سنگدل👺 به ابن زیاد👹 نامه نوشت که خانواده ی پیامبر☀️ را به سوی او بفرستند. ابن زیاد سنگدل👺 هم خانواده پیامبر مهربان☀️ را به سمت شهری به نام شام فرستاد. من هم🕊 همراهشان رفتم... کم کم خبر شهادت امام حسین(علیه السلام)☀️ به شهرهای مختلف پیچید. مردم بر سر و صورت خود می زدند و عزاداری🏴 می کردند... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
▪️سلام بچه ها امروز، روزی هستش که امام سجاد علیه السلام چهارمین امام ما شیعیان و پسر امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسیدن😔😢 به ایشان ، زین العابدین هم میگن. سجّاد یعنی ؛ کسی که زیاد به سجده میره و زینت عبادت کنندگان هستش ✨این روز رو به امام زمان ارواحنافداه و همه شما گلدونه های با وفا تسلیت میگیم🏴 دعا برای سلامتی و ظهور امامِ مهربون مون فراموش نشه🙏 ◾️مانده در بقیع/ جسم پاک او ◾️داده بر زمین/ اشک و آبرو ▪️روی ماه او / رفته زیر خاک ◾️رفته رهبری / مهربان و پاک ◾️شد شهید و شد/روح او جدا ◾️یادگار آن / شاه کربلا ◾️دشمنش به او / داده زهر و سم ◾️شد دلم پراز/ درد و رنج وغم ▪️شد چهارمین/ رهبرم شهید ◾️مثل مجتبی / رفت و پرکشید ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 #ادامه_مبحث #قسمت_سیزدهم 💠یک نکته مهمی هست که اغلب اوقات بزرگ ترها از درک
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 🔴 اما به مورد سوم دقت کنید❗️مهم ترین نکته در اینجاست.👌 🔶 اکثر کودکان چهار ساله، مقصد و نیت خود را از آنچه رخ می دهد تشخیص نمی دهند❗️به عبارت دیگر، تفاوت بین این دو را نمی فهمند. بنابراین می توان گفت جواد، پیامد آن چیز وحشتناکی را که " با شکستن لیوان پدید آمده " درک نمی کند. 🔸جواد مانند همسالان خویش، احتمالا تصور می کند اگر فردی، به‌طور تصادفی، با سینی لیوان ها برخورد کرده و پنج لیوان را بشکند، شیطنت بیشتری نسبت به فردی کرده است که یک لیوان را شکسته است. چرا⁉️ چون تعداد پنج لیوان، بیشتراز یک لیوان است. 🔹مثالی دیگر🔹 💠 ریحانه، چهار ساله تصور می کرد دوستش مُبینا او را فریب داده و خمیر بیشتری را برای بازی برداشته، در حالی که مُبینا خمیرش را مانند پَنکیک، پَهن کرده بود و به نظر بیشتر می آمد. 💫حالا شما از کودکتان می پرسید؛ می فهمی چی میگم❓و تصور می کنید او حرف های شما را فهمیده است❗️ در حالیکه سخت در اشتباهید❗️ ✅ شما می توانید به دلبندتان ثابت کنید که تصور او اشتباه است و به دوستش خمیر بازی بیشتری نداده اید. ✨می توانید هر دو مقدار خمیر بازی را به شکل توپ درآورید که به نظر شبیه هم باشند. بعد یکی از آن هارا پهن کنید. ✨می توانید با دو لیوان و آب مساوی و یک لیوان باریک تر و بلند تر، یک آزمایش مشابه انجام دهید. ✅ برخی از کودکان متوجه این مسئله خواهند شد. اما، برخی دیگر باید کمی بزرگ تر شوند. 🌀ادامه دارد... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔@koodakyaremahdavi
سلام دوستان کربلایی عزیزم❤️ 👌قسمت چهاردهم داستان طوقی کبوتر همسفر کاروان اسرای کربلا تقدیم به شما...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_سیزدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... براتون گفتم ابن زیاد ستمگر👺 دستور داد، سربازانش ام
🌈 طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...تا اونجایی براتون گفتم که من به همراه خانواده پیامبر مهربان☀️ به سمت شهر شام راه افتادیم. اصلاً احساس خوبی نداشتم. چون می دیدم که به دست و گردن عمه زینب مهربان☀️ و بقیه خانواده پیامبر☀️ طناب و زنجیر بسته بودند. به آسمان نگاه کردم. انگار دلش خیلی گرفته بود. آسمان گفت: کاش بر زمین فرو میریختم و این روزها را نمی دیدم😔😭 آخه میدونید چیه دوستای من؛ آدم های ظالم👺 سرهای شهدای کربلا☀️ را روی نیزه گذاشته بودند و از جلوی چشم اسرا که در بین آنها رقیه سه ساله☀️ هم بود، حرکت دادند. خورشید🌞 هم تا مرا دید گفت: دلم خیلی گرفته😔 کاش من هم این روزها را نمی دیدم. دوستای خوبم راستش من هم دلم گرفته بود😔 گاهی پرواز می کردم گاهی می نشستم. با چشمان خودم می دیدم اگر هر کدام از خانم ها و کودکان☀️ گریه می کردند، سربازان ظالم👺 و ستمگر آن عزیزان را می زدند😭😔😭 رفتیم و رفتیم تا به شهری به نام قادسیه رسیدیم توی آسمان پرواز کردم تا ببینم آنجا چه خبر است🕊 دیدم آنجا پر از سرباز است. آنها سربازهای بدِ یزید ستمگر👺 بودند. تا چشم حضرت زینب مهربان☀️ به آنها افتاد، آهی کشیدند و فرمودند: ما دختران رسول خدا☀️ هستیم. ای مردم؛ شما با ظُلمی که به ما کردید، به رسول خدا☀️ بی احترامی کردید. شما خدا☀️ را ناراحت کردید. با خودم گفتم این مردم چطوری میتوانند جواب خدا و رسولش را بدهند😔🤔 بعد از مدتی سربازان ظالم👹 خانواده پیامبر مهربان☀️ را به شهری به نام دیر الأَعْوَر بردند و مدتی هم آنجا بودیم. همینطور شهر به شهر میرفتیم.. امام سجاد مهربانم☀️ را می دیدم که در طول راه با هیچ کسی هم صحبت نمی شدند. فقط با خانواده☀️ و عمه زینب مهربان☀️ دردودل می کردند و آنها را آرام می کردند. 🕊 ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
✨سلام کنید بچه ها سلامتی میاره 🍃خدا کلی جایزه رو سرتون میباره ✨قشنگ ترین سلام ها می خواین بگم کدومه؟ 🍃سلامی از ته دل به سومین امامه ✨میشه که در شب و روز بگیم سلام بر حسین 🍃خیلی خوبه که باشیم همیشه یاد حسین ✨همیشه در شب و روز بگیم سلام بر حسین 🍃مثل امام زمان که مهربان و دلسوز ✨به جد مظلوم خود سلام میده شب و روز ✋السلام علیک یا ابا عبدالله ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#حدیث_گراف #شماره_4 🌺امام هادی (علیه السلام )✨: معاشرت و دوستی با بدان،دلالت بر بدی کسی دارد که با
✨امام حسين علیه السلام فرمودند: بخيل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد! 📚گزیده تحف العقول، ح۱۰۸ ☘🍂🍂☘🍂🍂☘🍂🍂 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام عزیزانم👇 🔹ممنون که تا اینجای داستان با ما همراه بودید🙏 من که لحظه شماری میکنم که ببینم بر خانواده امام حسین علیه السلام چی گذشته😢 شما چی ❓ اینم از قسمت پانزدهم داستان...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_چهاردهم🌈 طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...تا اونجایی براتون گفتم که من به همراه خانواده پیام
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...🕊 به اینجا رسیدیم که همین‌طور شهرها را یکی پس از دیگری می‌رفتیم. به شهری رسیدیم که اسمش تَکریت بود. سربازان ظالم👺 مأموری را به سمت شهر فرستادند تا برود و از حاکم آن شهر، برای دام‌های آنها علوفه🌾 و غذا بگیرد. حاکم شهر دستور داد تا شهر را چراغانی💡 کنند. با تعداد زیادی از مأمورانش به استقبالِ سربازان ظالم👺 آمدند. مردم فکر می‌کردند که اسرایی که سربازان👹 با خودشان آورده اند، آدم‌های بدی هستند. برای همین خودشان را آماده کرده بودند تا جشن بگیرند. سربازان ظالم👹 گفته بودند که آنها خارجی هستند. یک مردی را دیدم که داد می زد. می گفت: ای مردم، این‌ها خارجی نیستند. اینها فرزندان پیامبر مهربان☀️ هستند. اینها خانواده ی امام علی(علیه السلام) هستند😔😭 من🕊 دیدم، وقتی مردم سخنان آن مرد را شنیدند، برای امام حسین(علیه‌السلام)☀️ و اسرای کربلا بر سر و صورت خود ‌زدند و عزاداری کردند...🏴 سپس همه با هم متحد شدند. می‌خواستند، در برابر افراد جنایتکار بایستند. آنها اجازه ندادند که لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 به شهرشان وارد شوند. لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 هم که دیدند مردم آنها را به شهرشان راه نمی‌دهند، مسیر خود را به شهر دیگری در پیش گرفتند... من در آسمان دلگیر پرواز می‌کردم. شتران هم که روی زمین بودند، غمی دیگر داشتند😔 آنها هم در غم از دست دادن امام حسین مهربان☀️ و اسیر شدن خانواده‌ی رسول خدا☀️ گریه می‌کردند. رفتیم تا به شهری به نام حله رسیدیم. آنجا صداهایی شنیدم. پرواز کردم و جلوتر رفتم🕊 دیدم فرشته‌ها✨ لباس سیاه به تن کرده‌اند و برای امام حسین مهربان☀️ عزاداری می‌کنند ... قرارگاه محکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7
کودک یار مهدوی مُحکمات
#کمک_مربی #آموزش_بازی_مهدوی #آموزش_چهل_بازی_کلاسی: 🔺3:جمله خوانی معکوس: ☸برای انجام این بازی کافیس
: 🔺4:ادا بازی یا پانتومیم: ☸ادا بازی با پانتومیم یک بازی گروهی است که با اجرای نمایش بی کلام انجام می شود. برای انجام این بازی، دو گروه سه یا چهار نفره از دانش آموزان تشکیل دهید. اعضای گروه اول، کلمه ای را جهت اجرا مشخص کرده و آن را تنها به یکی از اعضای گروه دوم که برای اجرای نمایش انتخاب شده است می گویند. آن فرد باید سعی کند با اجرای نمایش، کلمه مورد نظر را به هم تیمی های خود بفهماند، البته بدون لب زدن❌👄 و اشاره❌ 👈به اشیاء !. برای اجرای نمایش🎭، به هر گروه دو دقیقه⏱ فرصت دهید. سپس نوبت گروه دوم است. حتما نظارت🧐 داشته باشید که کلمه های انتخاب شده در یک سطح باشند تا عدالت در بازی رعایت شود. این کار در جذابیت بیشتر بازی اثرگذار است. گروهی که در زمان کمتری بتواند کلمه مورد نظر را حدس بزند، برنده بازی است. در صورتی که شرایط مهیا بود می توانید دو گروه دیگر را نیز وارد این بازی کنید. جدال برنده ها تماشایی و خنده🤩 دار خواهد بود. ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#مجموعه_داستانی_امام_زمان_و_من #امام_زمان_علیه_السلام_چه_دوست_دارد 🌱(امام زمان و من)🌱 📌#شم
🌱(امام زمان و من)🌱 📌 یک روز نقاشی کشیدم🎨 و آن را با دقت رنگ کردم. وقتی نقاشی می کشیدم تازه فهمیدم چقدر خدا💚 اطراف ما را قشنگ آفریده است. فردای آن روز، نقاشی ام را به معلم نشان دادم و او یک، صدآفرین به من داد😍 [✨ امام زمان❤️ از شما می خواهم به من کمک کنید تا همه کارهایم را طوری انجام دهم که همیشه از شما هزارآفرین بگیرم🤗] ☑️کودکیارمهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان) 🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 #ادامه_مبحث #قسمت_چهاردهم 🔴 اما به مورد سوم دقت کنید❗️مهم ترین نکته در اینج
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 ✅ باید بدانیم، بزرگ ترها، تصور می کنند کودکان، قصد ونیت آن ها را درک می کنند، اما اغلب اوقات، با پرسش های متعدد می توانید به این مسئله پی ببرید👌 💠با یک آزمایش از روان شناس معروف، ژان پیاژه، می آموزیم چگونه کودکان درباره مفهوم《 بیشتر 》یا 《کمتر 》فکر می کنند و چرا زمانی که ما عصبانی هستیم، یکدیگر را درک نمی کنیم❗️ ✨ ده سکه پول را در یک ردیف ، و با مقداری فاصله قرار دهید. حالا ده سکه دیگر را با همان فاصله، و در کنار سکه های قبل بچینید. از فرزند خویش سوال کنید؛ کدام یک از این دو ردیف، سکه های بیشتری دارند❓به احتمال زیاد پاسخ او چنین است؛ این ها مثل هم هستند. حالا در صورتی که او دارد به سکه ها نگاه می کند، یک ردیف از سکه هارا جمع تر کنید تا هیچگونه فاصله ای بین آن ها نباشد. از دلبندتان سوال کنید؛ کدامیک از این سکه ها بیشتر هستند❓ او مطمئنا پاسخ می دهد؛ آن ردیفی که سکه ها جمع تر شده اند❗️ در صورتیکه او متوجه بود که شما هیچ سکه ای به آن اضافه نکردید❗️ ✅ برای کمک به او و این که چه اتفاقی رخ داده، اجازه دهید خودش سکه ها را با هم مقایسه کرده یک ردیف سکه را در یک جا جمع کند. باز هم متوجه خواهید شد او قادر به تشخیص این مسئله نیست که هر دو ردیف سکه ها باهم مساوی هستند❗️ ✅ کودکان در سن شش یا هفت سالگی، به این واقعیت پی می برند👌 🌀ادامه دارد... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان )👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام گلهای قشنگ 😊 ✨قسمت شانزدهم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_پانزدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...🕊 به اینجا رسیدیم که همین‌طور شهرها را یکی پس از دی
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ....🕊براتون گفتم، در اون شهر فرشته ها✨ رو دیدم که برای امام حسین(علیه السلام) ☀️ عزاداری می کردند. فقط من و اسرا آنها را می دیدیم. ما هم همراه آنها عزاداری کردیم☀️🏴 بعد از مدتی کاروان را به سمت شهر دیگری حرکت دادند. 🕊من هم از بالای سرشان پرواز می‌کردم. رفتیم و رفتیم تا به شهری به نام لَبنا رسیدیم. لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 می‌خواستند وارد این شهر شوند. اما مردم شهر که امام حسین(علیه‌السلام)☀️ را خیلی دوست داشتند، اجازه ندادند که قاتلان امامشان به شهر وارد شوند. آنها همه با هم بر پیامبر مهربان☀️ و امام علی‌(علیه‌السلام)☀️ صلوات فرستادند. همه یک‌صدا گفتند: ای یزید👺 ای ابن‌زیاد👹 و ای لشکریان ابن‌زیاد👿 لعنت خدا بر شما باد. لشکریان ستمگر و آدم های بد👺 تا این را شنیدند، حمله کردند و از خانه‌های مردم🏚 دزدی کردند و خانه‌های مردم را خراب کردند. اما مردم همچنان بر پیامبر خدا☀️ و امام علی(علیه‌السلام)☀️ صلوات می‌فرستادند. بعد از آن آدم‌های ستمگر که یکی از آنها شمر سیاه‌دل👺 بود، خانواده‌ی پیامبر مهربان☀️ را شهر به شهر ‌بردند و من هم همراه آنها حرکت می‌کردم. دلم برای رقیه سه ساله☀️ می سوخت. او نور دیده بابا حسینش☀️ بود. همیشه بابا حسین مهربانش☀️ او را روی دوشش می گذاشت و با او بازی می کرد. اما آدم های ظالم و ستمگر👺 به این دختر کوچک هم رحم نمی کردند... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
🌸دل آرام گیرد به یاد خدا💚 🌱خدایی که پشت و پناه تو است 🌸خدایی که از کودکی یار تو 🌱و در بی کسی تکیه گاه تو است 🌸خدایی که شب ها به تو داده است 🌱هزاران ستاره و یک دانه ماه 🌸تو در خواب نازی فرو می روی 🌱و او می رساند تو را تا پگاه 🌸خدایی که پروانه ها را به گل 🌱و گل را به پروانه ها داده است 🌸خدایی که جوجه به گنجشک ها 🌱و مامان و بابا به ما داده است 🌸دل آرام گیرد به یاد خدا 🌱خدایی که پیداست اطراف ما 🌸خدای قناری، خدای کلاغ 🌱خدایی که می بارد از ابرها ✨شاعر: داود لطف الله ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
خدای مهربان..mp3
4.09M
🎵نواهنگ کودکانه خدای مهربان❤️ 🌺تقدیم به گلدونه های عزیز ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
🦋چه بچه خوبی! خیابان شلوغ بود.ماشین ها🚘 وآدم ها زیاد بودند. فاطمه توی خیابان چشمش به پیرزنی افتاد که آن طرف خیابان 🛣 ایستاده بود تا از خیابان عبور کند . فاطمه خودش گفت:ای وای اون پیرزنه نمی تونه از خیابون رد بشه ! بهتر برمو کمکش کنم . پیرزن وقتی فاطمه را که برای کمک به او آمده بود دید گفت : آفرین به تو دخترگلم 😊 فاطمه گفت : مادرجان مگه کسی رو نداری که به شما کمک کنه❓ پیرزن گفت:چرا دارم او بهترین کس من است😍فاطمه گفت:او چه کسی است ؟ چرا همراه تو نیست ؟ پیرزن گفت:او خدای بزرگ❤️ است که شما را فرستاده تا به من کمک کنید. ☘هرکس به آدم های ناتوان کمک کند، خدا به او در کارهایش کمک کند. ✨حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم✨ ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام بچه ها جونم😊 ✨بیاین امشب هم با همدیگه قسمت هفدهم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا رو دنبال کنیم👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_شانزدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ....🕊براتون گفتم، در اون شهر فرشته ها✨ رو دیدم که برای
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ....🕊 تا به حال همچنین سفر غمگینی نداشتم😔 دوستان خوبم، مردم بی وفا به خانواده پیامبر مهربان☀️ که حتی از پدر هم براشون بیشتر زحمت کشیده بود، رحم نکردند. خانواده ای که هر کسی مشکلی داشت، سراغ آنها می آمد. آنها برایش دعا🤲 می کردند و از خدا می خواستند که مشکلشان را حل کند. خدا هم مشکل آنها را حل می کرد. ما در این سفر شهرها را یکی پس از دیگری گذشتیم. به شهر پر بلای شام رسیدیم. اول ماه صفر بود. مردم بی وفا به پشت بام ها رفته بودند. می خواستند اسرایی☀️ که طناب و زنجیر بهشان بسته بودند را ببینند. یزید که لعنت خدا بر او باد را دیدم. اسرا☀️ را جلوی یزید ملعون👺 نگه داشتند. حضرت زین العابدین، امام سجاد مهربان☀️ به یزید سنگدل👺 فرمودند: ای یزید، اگر پیامبر مهربان☀️ ما را ببیند، چه جوابی به او می دهی❓ یکی از دختران امام حسین(علیه السلام)☀️ فرمود: ای یزید👺 آیا دختران پیامبر مهربان☀️ باید اسیر شوند؟ با شنیدن این سخن، مردم شام را دیدم که شروع به گریه کردند. یزید ترسید. برای همین هم دستان امام سجاد مهربان☀️ را باز کرد. ای یزید👺 ما امانت های پیامبر مهربان☀️ در بین شما هستیم. یزید ملعون را دیدم که👺 عصبانی شد. عمه مهربان☀️ حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمودند: ای یزید ستمگر، تو مسلمان نیستی. تو پیامبر مهربان را قبول نداری. وگرنه به خانواده اش ظلم نمی کردی. تو فقط زورگو هستی. اما ای یزید👺 ما از زورگویان نمی ترسیم. یزید👺 را دیدم که ترسید و ساکت شد... واقعا هم همین طور بود. من می دیدم که عمه مهربان☀️ و امام سجاد(علیه السلام)☀️ با شجاعت حرفشان را زدند و جلوی زورگویی های یزید ایستادند... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce