eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سوگواره حضرت رقیه(سلام الله علیها) ارسالی از یاسمینا خانوم نجفی از لارستان ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
مردبچه‌ها را صدا زد. رقیه و دوستانش جلو دویدند. مرد گفت: بچه‌ها کم کم می‌خواهیم حرکت کنیم. بزرگ‌ترها مواظب کوچک‌ترها باشند. از بزرگترهایتان دور نشوید😊 رقیه از دوستانش جدا شد. به طرف عمه زینب دوید. کنار عمه ایستاد. عمه با مهربانی لباس خاکی رقیه را تکاند و گفت: زیاد دور نشو می‌خواهیم حرکت کنیم. رقیه سری تکان داد و گفت: چشم می‌روم پیش عموعباس👌 عمه زینب لبخند زد. رقیه خودش را به عموعباس رساند. عموعباس رقیه را بغل کرد و بوسید😚رقیه خندید. دست روی ریش عموعباس کشید و گفت: عموجان می‌شود پشتتان سوار شوم؟ عموعباس رقیه را به سینه فشرد و گفت: چرا نمی‌شود دردانه‌ی عمو رقیه را روی دوش گذاشت. رقیه به اطراف نگاه کرد و گفت: از این‌جا همه چیز را می‌بینم👀 به اسب سفیدی که جلوتر از همه‌ی اسب‌ها ایستاده بود اشاره کرد و گفت: ذوالجناح🐎 آن‌جاست، اسب خوشگل بابا عموعباس به ذوالجناح نگاه کرد و پرسید: دیگر چه می‌بینی؟ رقیه سرچرخاند و گفت: باباحسین جانم، او کمی آن‌طرف‌تر ایستاده، دارد با عموعبدالله صحبت می‌کند عموعباس رقیه را از روی دوشش پایین آورد و روی شتری گذاشت و گفت: شتر سواری دوست داری رقیه جان؟☺️ رقیه ریز خندید: بله خیلی، فقط باید خودتان هم باشید من تنهایی سوار شتر شدن را دوست ندارم عموعباس لبخند زد و جواب داد: نور چشمم من‌که تورا تنها رها نمی‌کنم رقیه به آسمان نگاه کرد. نورخورشید چشمش را اذیت می‌کرد. دستش را جلوی پیشانی‌اش گذاشت. لب‌های کوچکش خشک شده بود. رو به عموعباس کرد و گفت: عموجان من تشنه‌ام، آب می‌خواهم💦... ... 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#محرم_مهدوی #معماهای_محرمی 🏴کدام سوره ی قرآن به سوره ی امام حسین علیه السلام معروف است؟ 👌بچه ها ج
🏴ام المصائب لقب کدامیک از بانوان حاضر در صحنه کربلاست؟ 👌بچه ها جون، جواب این معما را خیلی زود در کانال ببینید😍 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_حضرت_رقیه مردبچه‌ها را صدا زد. رقیه و دوستانش جلو دویدند. مرد گفت: بچه‌ها کم کم می‌خ
عموعباس، رقیه را از روی شتر 🐪پایین آورد و گفت: «همین‌جا بمان تا برایت آب💦 بیاورم عزیزدلم» او را به پسرعمو سپرد و گفت: «حواست به رقیه جانم باشد زود برمی‌گردم» عمو که رفت رقیه علی‌اکبر را دید. به طرفش دوید. علی‌اکبر بلند گفت: «ندو نازنینم زمین می‌خوری، اینجا بیابان است، زمین پر از تیغ است» رقیه قدم‌هایش را کند کرد. به داداش علی‌اکبر که رسید لب‌هایش را غنچه کرد و پیشانی او را بوسید😚 علی‌اکبر موهای رقیه را از روی پیشانی‌اش کنار زد. او را روی پایش نشاند و گفت: «رقیه جانم چشمان قشنگت را ببند دستانت را جلو بیاور» رقیه این بازی داداش علی‌اکبر را خیلی دوست داشت. چشمانش را بست دستان کوچکش را جلو آورد. علی‌اکبر سه تا گردو توی دستان رقیه گذاشت. رقیه با چشمانی که برق می‌زد به گردوها نگاه کرد.😊 علی‌اکبر لبخند زد و گفت: «هروقت حوصله‌ات سر رفت با دوستانت گردو بازی کن» رقیه از روی پای علی‌اکبر بلند شد و گفت: «دستتان درد نکند داداش علی‌اکبر جانم»❤️ صدای گریه‌ی علی‌اصغر😢 بلند شده بود. رقیه تا صدای او را شنید گفت: «داداش علی‌اصغر جانم بیدار شد» دوید. علی‌اکبر صدا زد: «آرام برو جان برادر زمین می‌خوری اینجا بیابان است، زمین پر از تیغ است» رقیه آرام‌تر رفت. کنار گهواره‌ی علی‌اصغر نشست. آرام صدایش زد: «داداشی داداشی گریه نکن، نازی نازی» علی‌اصغر با صدای رقیه آرام شد. رقیه دستان کوچکش را روی صورت گذاشت. دستانش را برداشت و گفت: «سلام» علی‌اصغر خندید😄 رقیه صورت علی‌اصغر را بوسید. او بازی با علی‌اصغر را خیلی دوست داشت. عموعباس با ظرف آب💦 برگشت. رقیه را ندید. از پسرعمو سوال کرد:«رقیه جانم کجاست؟» پسرعمو، علی‌اکبر را نشان داد و گفت: «رفت پیش برادرش» عموعباس به طرف علی‌اکبر دوید. رقیه را ندید پرسید:«رقیه جانم کجاست؟» علی‌اکبر به احترام عمو بلند شد جلو رفت: «نگران نباشید پیش علی‌اصغر است» عموعباس دست تکان داد و به طرف گهواره‌ی علی‌اصغر دوید. رقیه آن‌جا هم نبود! همبازی رقیه داشت با چند دانه گردو بازی می‌کرد. عموعباس جلو رفت پرسید: «تو رقیه را ندیدی؟» دخترک جواب داد :«رقیه آن‌جاست» و با دست ذوالجناح🐴 را نشان داد. کمی دورتر رقیه توی بغل بابا حسین✨ خوابیده بود. بعد از واقعه عاشورا، دشمن👹 تمام کسایی رو که زنده مونده بودن، اسیر کرد.😞 دشمنان😈 خانواده امام حسین علیه السلام و همه اُسرا رو در خرابه ها جا دادن. یه وقت شنیدن که از توی خرابه های شام، صدای یه کودک به گوش می رسه. همه اونایی که در میون اسرا بودن، می دونستن که این صدای رقیه ست اون حالا از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش رو می گرفت. او انگار خواب پدرش رو دیده بود.😔 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#معماهای_محرمی #عزادار_حسین_یاور_مهدی_ام 🏴ام المصائب لقب کدامیک از بانوان حاضر در صحنه کربلاست؟ 👌
👌گلدونه ها، ام المصائب لقب عمه امام زمانمون یعنی حضرت زینب سلام الله علیها هستش ▪️ام المصائب یعنی مادر بلاها و مصیبت ها ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽انیمیشن لحظه ی دیدار، ویژه با صدای محمد حسین پویانفر🌸 👌بچه ها جون حتما این انیمیشن قشنگ رو ببینید و برای دوستانتون هم بفرستید😍 ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️قدم میزاره توجاده 🥀همه پای پیاده ▪️به یاد اون سه ساله 🥀کوچیک و بزرگ نداره ▪️زیارت شش گوشه 🥀عجب صفایی داره ▪️هرکی زیارت رفته 🥀دلش دیگه تاب نداره ▪️دیگه چیزی نمونده 🥀به اربعین آقا ▪️بگو لبیک مولا 🥀بنویس اسم ما را ▪️داریم می ریم کربلا 🥀جا نمونید بچه ها ▪️همه عالم بدونن 🥀حسین عزیز دلها ✨شاعر: خانم طالبی ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
🏴بچه ها جون در این ایام هر کار خوبی رو به نیت ظهور امام زمان (علیه السلام) انجام بدین‌. 👌منتظر کوچولوهایی که دارید با خانوادتون میرید کربلا یادتون باشه که تک تک قدمهاتون رو نذر ظهور امام زمان مهربون کنید و حتما برای فرج شون خیلیییی دعا کنید😔 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤اربعین آمد و دل‌ها همه غم دارد 💔قلب بچه شیعه ها غم و ماتم دارد 🌼سلاااام عزادار کوچولوهای امام حسین علیه السلام و یاوران حضرت مهدی علیه السلام✋ 🏴امروز روز اربعینه😞 میخوایم از این روز براتون بگیم:👇 چهل روز از روز عاشورا و شهادت امام مهربونمون و یارانشون گذشته بود....😭حضرت زینب سلام الله علیها به همراه کاروان اسرا💚 پس از تحمل سختی ها و درد و رنج فراوان در حالی که خیلی دلشون برای امام‌ حسین تنگ شده بود😔روز بیستم ماه صفر به کربلا رسیدن و شروع به گریه و عزاداری برای شهدای کربلا کردن😢 🔅حالا ما بچه شیعه‌ها و همه ی عاشقای امام حسین علیه السلام از تمام کشورهای دنیا از خانم زینب مهربان و صبور یاد گرفتیم که پای پیاده راهی کربلا بشیم و به یاد امام عزیزمون عزاداری کنیم...بچه ها حتی از دین هایِ دیگه مثل مسیحیها و زرتشتی ها و...خودشون رو میرسونن کربلا و توی پیاده روی اربعین شرکت می کنن☺️ 🦋عزیزای دلم؛ اینم بگم بهتون که امام زمان علیه السلام هم همراه عزاداری جدشون امام حسین علیه السلام توی پیاده روی اربعین شرکت می کنن و بهشون خدمت می کنن و براشون دعا می کنن🤲😊 👌چه خوبه که ما هم هر کجا که هستیم چه ایران یا عراق...تو این روز به یادشون باشیم و برا ظهورشون خیلی دعا کنیم تا بیان و انتقام خون امام حسین و از ظالم ها بگیرن و دنیا رو پر از شادی و خوبی کنن🌸 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_51 👌گلدونه ها؛ کلمه های داخل مربع را مرتب کنید و جملات را درست
✨پاسخنامه سرگرمی شماره ۵۱ 🍃بچه ها جون؛ جاهای خالی با این کلمات پر میشدند: عبادت، صبر، علم، برکت، شادی آفرین به همه شما که جواب درست رو پیدا کردید👏 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#سرگرمی_مهدوی #کاربرگ_مهدوی 📌#شماره_51 👌گلدونه ها؛ کلمه های داخل مربع را مرتب کنید و جملات را درست
📌 👌گلدونه ها؛ این کودک می خواهد با اثرات و نتایج دعا برای ظهور امام زمان ارواحنافداه آشنا شود. به او کمک کنید تا از تمام راه هایی که مربوط به نتایج دعا برای امام زمان است بگذرد، بدون اینکه از راه تکراری برود. ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #چهارشنبه_های_امام_رضایی 📖آقای خورشید مهربان #قسمت_دوم چند روز پیش که خواهرم👼 تازه به دنی
📖آقای خورشید مهربان مامان اشکی یواش گفت: این مرغ🐓 یک هفته است که تخم🥚 نگذاشته. فعلا مجبوریم این مرغ را بخوریم. دویدم توی حیاط و حناخانم را بغل کردم. پرهای قرمزش را باز کردم. دوست نداشتم حناخانم بخاطر من بمیرد😐 با صدای بلند گفتم: من گرسنه نیستم بابا! من گرسنه نيستم مامان! بعد توی اتاق دویدم و سرم را زیر خوابالو، يعني پتويم فرو کردم. نفهميدم کی خوابم برد.😴 صبح که از خواب بیدار شدم بابااشکی دیگر گریه نمی کرد و داشت با خوشحالی🤗می گفت: خبر خوب، خبر خوب. جارچی گفته قرار است نماز باران💦 بخوانند! مردم دارند توی صحرا جمع می شوند. مطمئنم خشکسالی تمام ميشود. مامان اشکی با تعجب گفت: از کجا این قدر مطمئنی آقا؟ اگر نماز باران را مأمون بخواند، هیچ اتفاقی نمی افتد.😏 به دعای گربه سیاه که باران نمی آید. بابا گیوه هایش را پوشید و گفت: نه نه مأمون هیچ وقت نمی تواند این کار را بکند. نماز باران را✨علي بن موسی الرضا(سلام الله عليه) می خواند. جانم فدای امام رضا❤️ مگر نمی دانی دعای او🤲 همیشه برآورده می شود؟ ☑️کودکیارمهدوی محکمات 🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن_نیکو_و_نیکان 🌸قسمت سوم: خشم گنده نیکو😡 👌نیکو و نیکان خواهر و برادر هستند. آن‌ها یک خواهر
30.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸قسمت چهارم: نیکان ناامید نمی شود😊 👌نیکو و نیکان خواهر و برادر هستند. آن‌ها یک خواهر کوچک هم دارند که اسمش نیکی است. یک روز نیکو متوجه شد کتاب قصه‌ای را که از کتاب‌خانه امانت گرفته گم کرده است. نیکان وقتی ناراحتی نیکو را دید تصمیم گرفت به او کمک کند. آن‌ها برای پیدا کردن کتاب به پارک رفتند اما... 🌱برگرفته از کتاب یکصد و پنجاه درس زندگی حضرت آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی 🔸کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلاااام بچه ها میدونستین ایرانیها از بهترین یاران امام زمان هستن🤗 مثلِ امام خمینی و سردار سلیمانی که باعث شدن دینِ واقعیِ اسلام(شیعه) در تمام دنیا شناخته بشه😍 اما دشمنای👹اسلام که از قدرت ما میترسیدن😨 یه روزی همگی جمع شدن و به کشورمون حمله کردن تا هم اسلام رو نابود کنن و هم خاک کشورمون بگیرن....اما کلی نوجوون، جوون و پیرمرد لباس رزم پوشیدن و جانانه از اسلام و ایران دفاع کردن💪 🌱این علی آقا رو که میبینید داره برای همرزمانش شربت میریزه و یکی از سربازای نوجوون و فداکار ماست😊 👈اسمِ این هفته، هفته ی دفاع مقدسه😍 ما هیچ وقت نباید یادمون بره که کلی آدمِ شجاع شهید شدن تا اسلام و ایران قوی و با امنیت بمونه و ما هم بتونیم در این شرایط به راحتی درس بخونیم، بازی کنیم و.... ✅ان شاءالله همگی ما بتونیم راه این سربازای شجاع و فداکار امام زمان رو ادامه بدیم و یار خوبی برای امام مهربونمون باشیم🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨این ستاره ها من یکی از دوستان🌟امام حسن مجتبی علیه السلام هستم. من به پیامبر صلی الله عليه و آله و اهل بیت علیهم السلام خیلی علاقه دارم❤️همیشه هر کاری دارم، به سراغ آن ها می روم. اگر مشکلی دارم، اولین کسانی که مشکلم را حل می کنند، این ستاره های💫⭐️ آل محمد صلی الله علیه و آله هستند؛ مخصوصا حسن علیه السلام و حسین علیه السلام که دوتا مرد مهربان و فداکار شهر مدينه هستند و ما آدم های بی بضاعت را هیچ وقت از یاد نمی برند😍اما... اما امروز مشکلم را...اصلا چگونه برای تان بگویم😥 مشکل من یک جوری است که نمی توانم، یعنی خجالت می کشم😓آن را به کسی بگویم. هان؟ می پرسید: چه مشکلی داری؟می دانید، من به مقداری پول💰احتیاج دارم؛ البته از یک مقدار بیشتر، من گرفتار چندتا اتفاق سخت در زندگی ام شده ام. هم دخترم را باید شوهر💍بدهم، هم بدهکاری ام را باید بدهم و هم چیزهای دیگر. برای همین، مانده ام از کجا این پول زیاد را به دست بیاورم! فامیل هایم هم مثل خودم دستشان خالی است. پولدارها هم به ما فقرا محل نمی گذارند😔 آنها هم که دلشان به رحم می آید، می گویند: «باید سود پول مان را بدهی!» یعنی مثلا ده درهم قرض می دهند، در عوض چند ماه بعد پنجاه دینار می گیرند.☀️پیامبر خداصلى الله عليه واله فرمودند: اسم این کار، ربا است و رباخواری حرام است. من که اهل کار حرام نیستم❌ راستش...راستش امروز همسرم به من گفت بروم پیش✨امام حسن مجتبی علیه السلام و قصه ی تنگ دستی ام را به او بگویم؛ اما من خجالت می کشم... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کودکانه شهادت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 🤲بحق امام حسن مجتبی علیه السلام و رسول خدا اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام ✨این ستاره ها من یکی از دوستان🌟امام حسن مجتبی علیه السل
✨این ستاره ها_قسمت دوم 👆...همسرم می گوید: «این که خجالت ندارد. بالاخره او امام❤️ماست و دلش به حال ما می سوزد.» اما به خدا نمی توانم؛ یعنی بلد نیستم حرف بزنم. خدایا! چه کنم؟...😩آهای مرد! تو هنوز نرفتی؟ این صدای همسرم است که وقت و بی وقت مرا صدا می زند و می پرسد: چه کردی؟ چرا به سراغ امام حسن علیه السلام نرفتی؟ الآن...خدایا، کمکم کن!🙏 همسرم به حیاط قدیمی خانه یِ ما می آید. من کنار چاه آبِ مان💧نشسته ام. او با مهربانی می پرسد: چرا اینجا غصه دار نشستی؟ من فکر کردم رفتی و برگشتی! نه...من خجالت می کشم پیش امام بروم و آن خواسته را به او بگویم. ای وای! به نظر من، بهتر است برای او نامه📝بنویسی. زود باش یک کاغذ بردار و خواسته ات را در آن بنویس. بعد آن را ببر و به دست💫امام حسن عليه السلام برسان! با خوشحالی از جا می پرم و می گویم: «چه فکر خوبی...چه فکر خوبی!»😍 کوچه های شهرمان مدینه خلوت است. با عجله و دوان دوان، از این محله به آن محله می روم. اول با خودم فکر می کنم: «نکند این کارم اشتباه باشد و امام حسن علیه السلام را ناراحت کنم!😥همه اش تقصیر همسرم است. او به من گفت نامه بنویسم. من نمی دانم این فکر از کجا به کله اش افتاد!» اما بعد به خودم آرامش می دهم که: «نه... امام حسن اگر هم از دست کسی ناراحت شود، بداخلاق نمی شود. او به اخلاق خوب و برخورد مهربانانه در میان ما عرب ها مشهور است😊 خدا کند کار خوبی کرده باشم! من که توی این نامه چیز بدی ننوشتم! به خانه ی✨امام حسن علیه السلام می رسم... ...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام ✨این ستاره ها_قسمت دوم 👆...همسرم می گوید: «این که خجالت
👆...امام علیه السلام دارد از خانه بیرون می آید. شاید می خواهد به جایی برود! مردی هم همراهش است،آقا سلام خوبید؟ من... من... با یک دنیا مهربانی، به سلام من جواب می دهد☺️ لب هایش مثل همیشه پر از گُلِ لبخند🌸 است. چه عمامه ی سبز و زیبایی بر سر دارد! دستم را توی دستش می گیرد🤝و حالم را می پرسد. فوری نامه📝را از زیر لباسم درمی آورم و به امام میدهم: «لطفا این نامه را بخوانید!» اما✨امام حسن علیه السلام نامه ام را باز نمی کند تا بخواند. فقط آن را می گیرد و فوری خدمت کار خانه اش را صدا می زند. خدمت کار می آید. در خانه هر چه قدر پول💰هست، بیاور و به این آقا بده! خدمت کار می رود و با یک کیسه ی کوچک پول می آید. بعد آن را توی دستان من می گذارد. من با تعجب نگاهشان می کنم، امام حسن علیه السلام به من لبخند می زند😊 من با خوشحالی زیاد از او تشکر می کنم🙏و با عجله از آن جا دور می شوم. او چه قدر مهربان است!💜💛 هنوز نامه ی مرا نخوانده، اما فهمیده که من نیازمندم. وای...او چه قدر پول به من بخشیده😄 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا