کودک یار مهدوی مُحکمات
#شعر #جمعه_های_انتظار ✨سلام سلام آی بچه ها سلام سلام آی غنچه ها 🦋روی زمین زیبا یه گوشه ای همین
#شعر
#جمعه_های_انتظار
💫هر کسی توی دنیا
یه گوشه ای نشسته
🌟به انتظار چیزی
هر روز و شب نشسته
💫به انتظار بارون
یا انتظار مهمون
🌟به انتظار خبر
یا سفر خوش خبر
💫از بین انتظارها
یه انتظار بهتره
🌟انتظار کسی که
از همه بالاتره
💫اگه به انتظاره
مهدیِ مهربونیم
🌟باید برای آقا
آماده تر بمونیم
🌟پاک بکنیم قلبا رو
از همه ی بدیها
💫دور کنیم از ذهنمون
شیطون و فکر گناه
🌟اونوقت آقا میادش
نعمت میشه فراوون
💫شاد و خوش و خرمیم
در کنار مهدی مون (آقامون)علیه السلام
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#نقاشی_مهدوی 🍃سلام بچه ها جوووون ✨نقاشی این هفته: پیاده روی اربعین 👌گلدونه ها ببینید یکی از خادمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جوجه
#نقاشی_مهدوی
سلام بچه ها
نقاشی این هفته: جوجه 😄🐓🐥🐣
✨ بچه ها توی این نقاشی حتی این جوجه های کوچولو هم دارن از خدا به خاطر نعمتاش تشکر میکنن. 😍
🌺گلدونه ها امام زمان مهربون مون خیلی دوست دارن ما خدا رو به خاطر همه نعمت هایی که بهمون دادن شکر کنیم. خدای عزیز شکرت ❤️🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#محرم_مهدوی
#طوقی_همسفر_کاروان_اسرای_کربلا
🦋سلام بچه ها
✨ قسمت هجدهم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_هفدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ....🕊 تا به حال همچنین سفر غمگینی نداشتم😔 دوستان خوبم، م
#قسمت_هجدهم
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا🕌
... داشتم از خاطرات شام براتون میگفتم. هر موقع از شام میگویم، قلبم❤ آتش میگیرد. چون با چشمان 👀خودم مصائب و مشکلات خانوادهی پیامبر ⚡مهربان را دیدم. یادم است که آن موقع که پیامبر مهربان زنده بودند، بارها به مردم فرمود: حسین نور دیدهی من است. هر کسی حسینم را اذیت کند، من را اذیت کرده و هر کسی من را اذیت کند، خدای مهربان را اذیت کرده است. در مجلس یزید ملعون، رقیهی 3ساله را دیدم که گوشهای نشسته بود. خیلی دلش برای بابا حسینش⚡ تنگ شده بود. به عمه زینبش⚡ که نگاه میکرد، دلش آروم میگرفت. درد کشیدن رقیه⚡ سه ساله من را خیلی آزار میداد. پرواز🕊 کردم و رفتم کنار یکی از کبوترانی🕊 که آنجا بود نشستم. دیدم او هم ناراحت است و اشک میریزد. نگاهش را به سمت من کرد و گفت: یادم است که پیامبر⚡ مهربان به مردم بی وفا میفرمود: خداوند نام پسرانم حسن و حسین(علیهماالسلام) ⚡را در آسمانها☁️ نوشته است. کبوتر🕊 نگاهی به رقیهی⚡ سه ساله کرد و به من گفت: ببین این آدمهای زشت👺 و ستمگر حتی به این دختر سه ساله هم رحم نکردند.
#ادامه_دارد...
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
📅ذکر ایام هفته
🍃شنبه شروع هفته
خدا یادم نرفته
🌺خالق این جهانه
خدای آسمانه
🍃ذکر لبم همینه
یا رب العالمینه✨
🌺یکشنبه یادت باشه
خدا با بنده هاشه
🍃بازم دلت رو شاد کن
بخشندگی شو یاد کن
🌺بگو همین رو والسلام
یاذالجلال والاکرام✨
🍃بعداز روز یکشنبه
رسید روز دوشنبه
🌺از ته دل میخونم
خدای مهربونم
🍃تو قلبای ما جاته
یا قاضی الحاجاته✨
🌺سه شنبه هم یه روزه
نذار دلت بسوزه
🍃بازم خدا خدا کن
نعمتاشو نگاه کن
🌺بگو فقط تو همین
یا ارحم الراحمین✨
🍃توی تموم روزا
مثل چهارشنبه ها
🌺خدا رو میشه یاد کرد
شادی ها💐 رو زیاد کرد
🍃ذکر خدا معلومه
یا حی و یا قیومه✨
🌺هست ذکر پنج شنبه ها
شکوه و لطف خدا✨
🍃لااله الاالله خدایی
نیست جز خدا✨
🌺ملک الحق المبین
لطف های او را ببین💚
🍃جمعه ها با صلوات
تو میرسی به حاجات
🌺دعا دعا دعا کن🤲
خدا رو تو صدا کن
🍃خدا ظهور آقا☀️
نزدیکتر بفرما
🤲آمین یارب العالمین
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 #ادامه_مبحث #قسمت_پانزدهم ✅ باید بدانیم، بزرگ ترها، تصور می کنند کودکان
#والدین_بخوانند
🦆🦆🦆🦆🦆🦆🦆
#قسمت_شانزدهم
📛ناکامی و نا امیدی❗️
♻️تصور کنید پسر هشت ساله و دختر ده ساله شما، مشغول بازی هستند. بعد از اتمام بازی، وقتی پسرتان می بازَد، شروع به گریه کرده، و خواهرش را متهم به تقلب در بازی می کند. شما پیشنهاد می کنید آن ها یک بازی دیگر را شروع کنند.
بعد از مدتی دخترتان می گوید؛ مامان، من کاری کردم تا برادرم برنده بشه❗️
این حرف، موجب ناراحتی پسرتان می شود 😔
یا مثلا؛
دختر نُه ساله شما، بازی مِنچ را به هم می ریزد چون فکر می کند که احتمالا به خواهرش می بازد.
و یا:
پسر دوازده ساله شما از اضطراب بازنده شدن، ترجیح می دهد اصلا، بازی نکند.
💠 در این شرایط شما ممکن است:
❌ او را نصیحت کرده و بگویید؛ مطمئنم دفعه دیگه برنده میشی❗️
❌ یا مثل اکثر مادران، بگویید؛ نگران نباش ❗️فردا همه چیز یادت میره❗️
❌ می توانید او را آرام کنید و بگویید؛ خیلی متاسفم که بازی را باختی. می دونم که احساس بدی داری.
⭕️ اما هیچ کدام از این این راهبردها، کار ساز نیستند. چون هیچکدام عملکرد مناسبی نداشته و نمی توانند به طور ریشه ای مشکل فرزند شما را حل کنند. چرا که در واقع مسئله، برنده یا بازنده شدن او نیست.
✅ نکته مهم، در این جا چگونگی در نظر گرفتن احساسات او پس از این واقعه است.
🌀ادامه دارد...
☑️ کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان ):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#هر_خانه_یک_حسینیه
#عزادار_حسین_ع_یاریگر_مهدی_ع_هستیم
🎥کلیپ آماده شده از فیلم و عکس ارسالی شما کوچولوهای عزیزمون در"طرحِ هر خانه یک حسینیه"
🌿مرحباااا به شما غوغا کردین 👏👏 دلِ امامِ زمانمون شاد میشه وقتی که همه برای جد بزرگوارشون امام حسین علیه السلام عزاداری می کنیم...
✨ان شاءالله همگی سرباز مولا باشید
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#محرم_مهدوی
#طوقی_همسفر_کاروان_اسرای_کربلا
🦋سلام کربلایی ها....
✨قسمت نوزدهم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_هجدهم طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا🕌 ... داشتم از خاطرات شام براتون میگفتم. هر موقع از شام
#قسمت_نوزدهم
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا
....داشتم از رقیه☀ دختر سه ساله امام حسین(علیه السلام)☀ براتون می گفتم.
بعد از اتفاقات کربلا و شهادت امام حسین(علیه السلام)☀ دختر کوچولوی امام مهربان☀ بهانه ی بابایش را می گرفت. دلش برای بابایش خیلی تنگ شده بود😔
یادمه اون موقع ها وقتی امام حسین(علیه السلام)☀ می خواستند نماز بخوانند، رقیه سه ساله، سجاده ی بابا حسینش☀ را پهن می کرد و کنار سجاده ی بابایش می نشست.
بابا حسین ☀ نماز می خواند. رقیه خانم هم می خندید و به نماز خواندن بابایش نگاه می کرد.
بابا حسین او را در آغوش می گرفت و دخترش را می بوسید. رقیه زندگی خیلی خوبی رو داشت.
اما اون روز توی مجلس یزید ملعون👺رقیه سه ساله یک گوشه ای نشسته بود و فقط به خاطرات خوبش با بابا حسینش فکر می کرد.
دلش می خواست یک بار دیگه بابا حسینش را ببیند. بسیار گریه می کرد. اما آدم های ظالم و ستمگر👺 امام حسین مهربان را به شهادت رسانده بودند...😭
#ادامه_دارد...
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
لالایی انتظار 1.mp3
681.7K
#لالایی_انتظار
#صوت_مهدوی
👌لالایی زیبای انتظار برای بچه های خوب محکماتی
🔺غربت مولا را به کودکانمان یادآوری کرده و آنان را با یاد و نام مولا بخوابانیم
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#دانستنی #قرآن ✨دانستنی های قرآنی✨ 🦋سلاااام بچه های نازنین ☘شما حتما تمام کارهاتون را با " بسم ال
#دانستنی
#قرآن
✨دانستنی های قرآنی ۲✨
🍃سلاااام بچه ها
🤔می دونید *سوره فجر* به نام کدام یکی از امامان هستش؟
آفرین گل های نازنین👏👏 درسته به نام *امام حسین علیه السلام*☺️
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#نهج_البلاغه
✨دوستان جدید✨
تازه به خانه جدید 🏡اسباب کشی کرده بودیم.خانه ای با یک حیاط کوچک که یک حوض آبی داشت.حوضی پر از ماهی های قرمز🐠🐟 ودرشت وریز.
تنهایی در حیاط توپ بازی⚽️ می کردم ،که خواهرم 🧕پنجره اتاقش را باز کرد و گفت:نگران نباش داداشی می توانی در این محله جدید هم یک عالمه دوست جدید پیدا کنی تا وقت بازی کردن تنها نباشی😊
این را گفت و پنجره را بست.لب حوض وسط حیاط نشستم و با خود گفتم: ولی من چگونه باید دوست پیداکنم🤔 من که بچه های محله جدید را نمی شناسم ❗️ درهمین فکرها بودم که یک دفعه بوی قورمه سبزی 🥘مامان دوید وبا سرعت از کنارم رد شد. با شادی دنبالش کردم و به سفره نهار رسیدم 😋بدون اینکه حرفی بزنم شروع کردم به غذا خوردن. پدرم با مهربانی دستی به سرم کشید و پرسید: علی آقای ما داره به چی فکر می کنه که این قدر ساکته❓ قاشقم راآوردم بالا وگفتم: آقا اجازه ❗️پدرم لبخندی زد وگفت: بله عزیز بابا❤️ سرم را پایین انداختم وگفتم:من چطوری می توانم برای خودم دوست پیدا کنم❓پدر صورتم را بوسید وگفت: پسرم اگر تو خوشرو و خوش اخلاق باشی، همه تورا دوست دارند ومی توانی دوست های زیادی پیدا کنی😍
✨حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند:خوشرویی وسیله ی دوست یابی است.
📚نهج البلاغه،حکمت۶
(نهج البلاغه کتاب با ارزشی است که سخنان امام علی علیه السلام در آن جمع شده است.حکمت ها قسمتی از آن سخنان هستندکه نکته های زیبایی دارند.)
#یک_شنبه
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#محرم_مهدوی
#طوقی_همسفر_کاروان_اسرای_کربلا
سلام فرشته های زمینی👼
✨قسمت بیستم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا هم رسید. بیاین با هم این داستان زیبا رو بخونیم...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_نوزدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ....داشتم از رقیه☀ دختر سه ساله امام حسین(علیه الس
#قسمت_بیستم
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا
👆...آدمهای ظالم و ستمگر خانوادهیِ پیامبر مهربان را به خرابهی شام بردند. 😟
یادم است روز سهشنبه بود.
حضرت رقیه سه ساله در کنار عمهی مهربانش نشسته بود. 🕊من هم پرواز کردم و رفتم کنار آنها نشستم. هوا سرد بود.
دوست داشتم بالهایم را باز کنم تا سرما به این دو بانو نرسد.🌟 بچهها در شهر رفت وآمد میکردند. رقیهی سه ساله به حضرت زینب(سلاماللهعلیها) فرمود: عمه جان، این بچهها کجا میروند⁉️ 🔅 عمه زینب صبور و مهربان فرمودند: اینها به خانههایشان میروند. 🏠
حضرت رقیه سهساله فرمود: عمه جان؛ پس خانهی ما کجاست⁉️ مگر ما خانه نداریم ⁉️ 😔
عمه زینب فرمود: دخترم خانهی ما در شهر مدینه است.
وقتی عمه زینب، این را فرمود: رقیه به فکر فرو رفت. یاد خاطرات خوبش با بابا حسینش افتاد.
دختر کوچولوی سه ساله فرمود: عمه جان، بابا حسینم کجاست ⁉️
عمه زینب فرمود: بابا حسین به سفر رفته است... 🥀
کمی بعد رقیه به خواب رفت. 😴
عمه زینب را دیدم که بلند شدند تا نماز شب بخوانند. 📿
بعد از مدتی رقیه سه ساله یک دفعه از خواب پرید.
به عمه فرمود: عمه بابا حسین را میخواهم. عمه بابا حسینم را میخواهم. 😭
اشک از چشمان همه جاری شد. من هم خیلی گریه کردم... 😢
#ادامه_دارد...
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#دوشنبه
✨خط زیبا✨
🌟حسن و حسین یک صفحه از خطی را که نوشته بودند پیش پیامبر(صلی الله علیه وآله)بردند و گفتند خط 📝کدام یک از ما زیباتر است .پیامبر(صلی الله علیه وآله) به نوه هایش نگاهی انداخت هر دو منتظر بودند تا بدانند که کدام یک برنده هستند ولی هر دو خیلی خوب نوشته بودند ☺️
پیامبر(صلی الله عليه وآله) گفت هر دو خوب نوشته اید😊 بهتر است نزد پدرتان بروید و از او بپرسید. حسن و حسین صفحات را برداشتند و نزد حضرت علی(علیه السلام) رفتند حضرت علی(علیه السلام) هم به خط ها نگاه کرد و گفت: خط هر دو خوب است ولی بچه ها قانع نشده بودند و منتظر بودند تا بالاخره یکی انتخاب شود.✨ حضرت علی(علیه السلام) نگاهی به آن ها کرد و گفت بهتر است پیش مادرتان بروید و خط بهتر انتخاب شود بچه ها پیش مادرشان ✨حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رفتند و صفحات را نشان دادند و گفتند مادر خط کدام یک از ما بهتر است❓
✨حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به نگاه منتظر کودکانش نگاهی کرد و گفت: کمی صبر کنید الآن می گویم بعد تسبیحی📿 را که در دستش بود پاره کرد و گفت: هر کدام مهره های بیشتری از تسبیح را پیدا کند و به من بدهد خطش بهتر است. حسن و حسین دویدند و مهره ها را جمع کردند هر کدام سه مهره پیدا کردند و با مهره های مساوی پیش مادرشان برگشتند ولی یک دانه کم بود آن مهره گم شده بود تا بالاخره پیدا شد مهره آخر نصف شده بود. مادر به کودکانش نگاه کرد و گفت : ببینید خط هر دوی شما مثل هم و بسیار خوب است هر دوی شما برنده هستید 🤗
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/19453051
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🦆🦆🦆🦆🦆🦆🦆 #قسمت_شانزدهم 📛ناکامی و نا امیدی❗️ ♻️تصور کنید پسر هشت ساله و دختر ده سا
#والدین_بخوانند
🦆🦆🦆🦆🦆🦆🦆
#ادامه_مبحث
#قسمت_هفدهم
💠 بهترین راهکار👌
🍃 به جای این که بر بازی او تمرکز کنید، از او سوال کنید چه حِسی دارد❓
بعد از شخص مقابل که با فرزندتان بازی می کند بپرسید، زمانیکه به خواهرت می گویی با تقلب برنده شده، فکر می کنی او چه احساسی می تواند داشته باشد ❓
✅ کودک شما احتمالا تشخیص می دهد که همبازی او ناراحت شده است.
این آغاز خوبی است.
حالا سوال کنید؛ آیا خواهر ( یا برادرت ) همیشه برنده میشه❓یا بعضی وقتها ❓
اکثر اوقات این کودکان اعتراف می کنند که خواهرشان یا همبازی آنان فقط برخی اوقات برنده می شود.
حالا بپرسید؛ خب، می تونی یک چیز متفاوت به خواهرت بگی که او ناراحت نشه❓
✨ این نوع سوالات، می تواند به کودکان کمک کند تا آنان، مفاهیم برنده یا بازنده شدن را در قالب گسترده ای درک کرده و به احساسات خود و دیگران، توجه کنند.
✨ با این روش آن ها می آموزند بازندگان، یا برندگان خوبی باشند.
✨ با تمرکز کردن بر احساس کودکتان، او این واقعیت را می پذیرد که درست است که برنده شدن، یک حِسِ خوبی به انسان می دهد، اما او همان فردی است که برخی اوقات نیز، بازنده می شود.
🌀 ادامه دارد...
☑️ کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان )👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#محرم_مهدوی
#طوقی_همسفر_کاروان_اسرای_کربلا
سلام عزیزانم🦋
✨قسمت بیستم و یکم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا هم رسید...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_بیستم طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا 👆...آدمهای ظالم و ستمگر خانوادهیِ پیامبر مهربان را
#قسمت_بیست_و_یکم
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا
..... این حقش نبود.
پیامبر و خانواده ایشان از طرف خدای توانا برای هدایت مردم نادان آمده بودند.✨ آنها کارهای خوب را به مردم یاد میدادند. مشکلات مردم را حل میکردند.
اما در خرابهی شام، همان مردم در حق خانوادهی پیامبر خیلی ستم کردند.
رقیهی سه ساله بهانهی بابایش را گرفت. بلند بلند گریه کرد. 😭 👿یزید (که خدا لعنتش کند)، خواب بود.
با صدای گریهی رقیه خانوم از خواب پرید.
گفت: من میخواهم بخوابم. این دختر بچه را آرام کنید 😠
سربازان یزید میدانستند که رقیه آرام نمیشود... 🕊پرواز کردم و به سمت کاخ یزید ستمگر و سنگدل رفتم. 🏛
دیدم یزید به سربازانش میگوید که سر بابا حسینش را برایش ببرید.😢
دوستان خوب کربلایی؛
دوست داشتم داد بزنم. دوست داشتم فریاد بزنم... با خودم گفتم کاش به دنیا نیامده بودم. این صحنهها خیلی دردناک بود.😥
سربازان زشت و ستمگر 👹، سَر نورانی بابا حسین را برای دختر سه سالهاش بردند.
رقیه تا سر بابا حسینش را دید، خودش را بر روی سر بابا حسین انداخت. صورت بابا را بوسید. با دستهای کوچکش سر بابا را نوازش میکرد. 😭
شروع کرد با بابا حسینش دردودل کرد. فرمود: بابایی ❤️ چه کسی من را در این کودکی یتیم کرد⁉️ باباجون؛ چرا صورتت زخمی شده است ⁉️
بابای قشنگم؛ چرا پیشانیات زخمی است ⁉️
بابایی... 😭
باباي قشنگم، چه كسي تو را به اين روز انداخته است⁉️
چرا موهايت خاكستري است⁉️ بابا چرا پيشانيات زخمي است⁉️
چرا ريشهايت خوني است ⁉️
باباي من، چرا صورتت زخمي است⁉️ بابا جونم چرا رگهاي گردنت از پشت بريده شده است ⁉️ 😭😭😭 دیگر دلش طاقت نیاورد... 🥀
من در کنار ایشان نشستم. اشک میریختم و گریه میکردم.😢 ناگهان دیدم که رقیهی سه ساله دیگر گریه نمیکند. 😟
به ایشان نزدیکتر شدم.
دیدم که جان از بدنش رفته است.
او به آسمانها پرکشیده بود.😭 🏴🏴🏴🏴
پرندههای شهر شام یکی یکی آمدند. همه اشک میریختیم و یزید و یزیدیان ستمگر را لعنت میکردیم.
#ادامه_دارد...
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#مجموعه_داستانی_امام_زمان_و_من #امام_زمان_علیه_السلام_چه_دوست_دارد 🌱(امام زمان و من)🌱 📌#شم
#مجموعه_داستانی_امام_زمان_و_من
#امام_زمان_علیه_السلام_چه_دوست_دارد
🌱(امام زمان و من)🌱
📌#شماره_14
اولین باری که می خواستم کلمه *بابا* را بنویسم✍ خیلی خوشحال بودم و خیلی تلاش کردم که الف بابا را کج ننویسم. چقدر باسواد شدن و یادگرفتن خوب است🤗
[✨ امام زمان علیه السلام❤️ که بیاید، خیلی چیزها به ما یاد می دهد و زندگی، بسیار زیبا می شود.😍]
☑️کودکیارمهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان)
🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #تونل_تاریخ #بسته_از_قربان_تا_غدیر #داستان_آقا_مهدیار_و_مهدیه_خانم ✴️این قسمت: غدیر خم مه
#داستان
#تونل_تاریخ
#داستان_آقا_مهدیار_و_مهدیه_خانوم
✴️این قسمت :دعای دسته جمعی برای ظهور
🗳دید... دید...دید...
بازم نوبت ماموریت شد و مهدیار 🧑و مهدیه🧕 جان ایندفعه باید میرفتن به زمان فرعون ستمگر😡و قوم بنی اسرائیل ...
وقتی رسیدن و از قطار 🚂طبق معمول پیاده شدن دیدن جمعیت زیادی دور هم نشستن ودارن با تضرع😢😭 و زاری بسیاری دعا 🤲میکنن...
رفتن جلوتر دیدن یک نفر 🗣ایستاده و با مردم داره صحبت میکنه و با فریاد میگه:
دیگه بسه؛از ظلم و فقرو جنگ و ظلم حاکم خسته شدیم؛تا کی باید فرعون هر چقدر که می تونه بهمون ظلم کنه و ما رو به بردگی بکشونه و ما دست رو دست بزاریم و کاری نکنیم ما باید از ته دل واسه ظهور حضرت موسی علیه السلام دعا کنیم 🤲این وعده خداست✨ که با اومدن منجیمون حضرت موسی تمام مشکلاتمون حل میشه و...
اینها رو میگفت و باقی مردم هم با گریه😭 وناله از تهِ دل دستاشونو رو به آسمون🌫 میبردن و ازته دل واسه ظهور دعا میکردن...این جریان همین طور ادامه پیدا کرد تا اینکه خدا به قوم بنی اسرائیل رحم کرد و امر ظهور رو جلوتر انداخت ...
مهدیار🧑 و مهدیه🧕 هم تا چند روز میرفتن و ماجرارو تماشا میکردن و تو دلشون میگفتن اگر ما شیعیان هم با همین حال و از تهِ دل و دسته جمعی واسه ظهور امام مهدیمون که منجی ماست دعا میکردیم 🤲😭حتما ایشون هم بالاخره مثل حضرت موسی علیه السلام ظهور میکردن و ظهورشون اینقدر به تاخیر نمی افتاد...
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴بچه های عزیزمون خبر دارین که امشب شبّ شهادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها هست ....
✨رقیه خانم یه دخترهِ مهربون ۳ ساله اند که عاشقِ پدر و امام زمانشون یعنی امام حسین(علیه السلام) بودن
داستانِ شهادتِ ایشون خیلی غم انگیزِه 😔بچه ها جون ببینید اهل بیت (علیهم السلام)برای اینکه ما امام زمانمون و یاری کنیم چقدر سختی و مصیبت کشیدن....پس برای اینکه انتقاممون و از دشمنای رقیه خانم بگیریم باید امام زمانمون و کمک کنیم.
▪️این مصیبت و به امام زمان علیه السلام و همه شما مهدی یاوران تسلیت میگیم
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#محرم_مهدوی
#طوقی_همسفر_کاروان_اسرای_کربلا
سلام گلدونه های عزیز🌺
✨قسمت بیستم و دوم داستان طوقی کبوتر همسفر اسرای کربلا...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_بیست_و_یکم طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ..... این حقش نبود. پیامبر و خانواده ایشان ا
#قسمت_بیست_و_دوم
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا
... یادم رفت براتون بگم که حضرت رقیهی سه ساله، یک خواهر دیگه هم داشت. اسمشون سیده خوله بود. سیده خوله هم سه سالشون بود. آدمهای بد به دستان و گردن ایشان هم طناب بسته بودند. ⛓
سیده خوله هم مثل خواهرش رقیه، در کربلا و بعد از آن خیلی سختی کشید.😔 آخه آدم بدها 👿 ایشون رو هم میزدند. 🕊کاش میتونستم کاری کنم.
من فقط گریه میکردم. 😢
چشمم به سیده خوله بود. این دختر سه ساله خیلی ضعیف شده بود. نگرانش بودم.
همین طور که به او نگاه میکردم، دیدم در بین راه از شتر به روی زمین افتاد. 🐫
توی شهر بَعلبَک بودیم. سیده خوله خیلی آسیب دید. شب تا صبح بالای سرش نشستم. عمه زینب از او پرستاری میکرد. اما صبح که شد، سید خوله به شهادت رسید. 🥀
✨عمه زینب و بقیه خانواده ی پیامبر مهربان، خیلی برای سیده خوله گریه کردند. 😭
اما آدمهای زشت و سنگدل 👹 شادی میکردند.
امام سجاد مهربان، سیده خوله را در ورودی شهر بَعلبک به خاک سپردند. کنار قبر او نهالِ درختِ سَروی را کاشتند. 🌲 نهالی که امام سجاد کاشتند، الان به یک درخت بسیار بزرگ تبدیل شده است.🌲 دوستان من هر ساله به آنجا پرواز میکنند و روی آن درخت مینشینند. 🕊🕊
#ادامه_دارد
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
▪️آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ
برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ
✨من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م
همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م🌺
▪️گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن
همیشه پروانه ها دور سرم میگردن🦋
✨از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی
میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی
▪️هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه
مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه🙏
✨خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا
وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا😔
▪️پیاده و پیاده همراه عمه زینب
راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب
✨تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه
از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه
▪️توی خرابه شام ما رو زندونی کردن
با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن😢
✨فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه
بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه؟»
▪️سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم
تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce