مرحوم دکتر خاوری می گفت در همان وقت برای رفتن به بالین مریضها چهار ساعت از شب گذشته عبورم از بازار نو افتاد ، هیچکس نبود لکن جنازه های بسیاری در طول بازار افتاده بود و سگها را دیدم مشغول پاره کردن و خوردن جنازه ها هستند و برای دانستن شدت بلای مزبور کافیست که این داستان را برای شما نقل کنم : زنی بود به نام ( مادر محمد ) می گفت بیچاره وار سر به کوچه و بازار گذاشته و فریاد می کردم مسلمانان چهار پسرم مرده اند برای خدا بیایید جنازه آنها را بردارید و نزدیک غروب که به خانه برگشتم هیچکس در خانه نبود و اثری از جنازه ها ندیدم، معلوم شد بعض از مسلمانان خیراندیش آمده اند و آنها را برده و دفن کرده اند و بعد هرچه تحقیق کردم معلوم نشد کی برده و کجا به خاک سپرده و من قبر فرزندانم را هنوز نمی دانم کجاست.
و نیز هستند کسانی که به خوبی یاد دارند که در سال 1337 قمری یعنی پنجاه سال قبل، اهالی شیراز گرفتار مرض آنفلوآنزا شدند و بیش از دوماه طول نکشید تا اینکه به ذیل عنایت حضرت ابی عبداللّه الحسین علیه السلام متوسل شدند و در کوچه و بازارها منبر گذاشتند و مجلس #روضه خوانی برپا نمودند تا بلای مزبور برطرف گردید .
و نیز در سال 1322 شمسی یعنی 25 سال قبل مردم گرفتار مرض حصبه شدند به طوری که کمتر خانه ای بود که در آن مرض حصبه نباشد و دکترها به مریضها ( در اثر زیادی نفرات ) نمی رسیدند با اینکه غالباً صبح پیش از آفتاب از خانه بیرون می آمدند و تا آخر شب به خانه برنمی گشتند و خود بنده هر روزی که همراه جنازه یکی از بستگان یا دوستان می رفتم تا ظهر در غسالخانه بودم یا اگر بعد از ظهر می رفتم تا غروب آنجا می ماندم و بر جنازه ها نماز می گزاردم و همه روزه مرتباً کمتر از پنجاه نفر تلفات نبود!
علاوه بر مرض مزبور، مردم گرفتار #قحطی #نان و #گرانی سرسام آور بودند به طوری که باید از صبح به دکان نانوایی بروند و تا نزدیک ظهر با زحمت نانی به دست آورند که همه چیز داشت جز گندم و صدای ناله مردم در دکان نانوایی از مسافت دوری شنیده می شد.
بیچاره کسانی که باید دنبال طبیب و دارو و پرستاری مریضهای خود باشند و هم تحصیل نان کنند و بیچاره تر آنهایی که به واسطه نداشتن پول، محتاج فروختن اثاثیه و خانه خود به نازلترین قیمتها می شدند و چند ماه مردم گرفتار این بلاها بودند .
غرض از نقل این موضوعها آن است که خواننده عزیز از دانستن آنها و مراجعه به تاریخ گذشتگان بداند که هر قوم و جمعیتی که طاغی و یاغی شدند و بکلی خدا و آخرت را فراموش نمودند و طریقه #عدل و احسان را کنار گذاشته، شهوترانی و هوی پرستی را رویه خود قرار دادند خداوند #حکیم آنها را #مهلت می دهد ولی پس از اینکه از حد گذرانیدند ناگاه به وسیله رسانیدن بلاهای سخت، آنها را بیچاره می کند تا از کردار خود پشیمان شده و به ناچار رو به خدا آورند و راه #سعادتِ از دست داده را طی نمایند و در حقیقت این بلاها لطفی است از حضرت آفریدگار به صورت قهر ؛ مانند چوپانی که گوسفندان خود را که از جاده مستقیمی که به آب و سبزه می رسد منحرف شده اند و رو به سنگلاخ آورده اند چگونه با چوب و سنگ آنها را برمی گرداند و رو به جاده مستقیم می کشاند.
و لذا حضرت امیر علیه السلام می فرماید : ( اَحْمَدُهُ عَلَی الّضَّراء کَما اَحْمَدُهُ عَلَی السَّرّاءِ ؛ یعنی سپاس می کنم خدای را بر بلا و سختیها چنانچه اورا بر نعمتها و خوشیها شکر می کنم ) .
و در قرآن مجید می فرماید : اَخَذْناهُمْ بِالْبَاءْساءِ وَالضَّراءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ ؛ یعنی ایشان را به وسیله بلاها و سختیها گرفتیم تا اینکه تضرع کنند و رو به خدای خود آورند به مقتضای فطرت اولی که خدا به آنها داده است .
بلی، نوع خلق امروز خدا و آخرت را فراموش کرده رو به شهوات آورده اند! نفس و هوی و شیطان را می طلبند و از فرمان خدا روگردان! از هرکَس و هر چیزی که مورد خوف باشد می ترسند جز از خدا و از عذاب آخرت و به هرکس و هرچیزی که مورد امیدشان باشد امیدوارند جز امید به #رحمت و جزا و عطاهای پروردگار . صفات کمالی انسانیت مانند عدل ، #احسان ، عاطفه ، مهر خصوصا #حیاء از نسل جوان بخصوص دختران برچیده شده و به جایش خویهای حیوانی جای گرفته. خانه های خدا را خالی گذاشته و مراکز شیاطین مانند سینماها را پر کرده اند .
از مجالس #علما که آنها را به #یاد_خدا و آخرت می آورند فرار می کنند و هرجا صدای شیطانی است جمع می شوند کدام روز است که انواع خیانتها و جنایتها و بی عفتیها از این اجتماع خراب سر نمی زند و بنابراین اگر از کردار خود دست بر ندارند، باید منتظر روزی بود که بلاهایی بر سر این اجتماع خراب ریزش کند که به ناچار روبه خدا آورند، به اضطرار در مساجد جمع شده از کردار خود #توبه کنند.
زلزله های اخیر غرب و لار و خراسان زنگ بیدار باشی برای همه اجتماع ماست .
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
77 - بدگمانی به عزادار حسین (علیه السلام)
آقای سید محمود عطاران نقل کرد که سالی در ایام عاشورا جزء دسته سینه زنان محله سردزک بودم، جوانی زیبا در اثنای زنجیر زدن، به زنها نگاه می کرد. من طاقت نیاورده #غیرت کردم و او را سیلی زدم و از صف خارج کردم.
چند دقیقه بعد دستم درد گرفت و متدرّجاً شدت کرد تا اینکه به ناچار به دکتر مراجعه کردم. گفت اثر درد و جهت آن را نمی فهمم ولی روغنی است که دردش را ساکن می کند. روغن را به کار بردم نفعی نبخشید بلکه هر لحظه درد شدیدتر و ورم و آماس دست بیشتر می شد. به خانه آمدم و فریاد می کردم. شب #خواب نرفتم، آخر شب لحظه ای خوابم برد حضرت_شاهچراغ علیه السّلام را دیدم فرمود باید آن جوان را راضی کنی.
چون به خود آمدم دانستم سبب درد چیست، رفتم جوان را پیدا کردم و معذرت خواستم و بالأخره راضیش کردم، در همان لحظه درد ساکت و ورمها تمام شد و معلوم شد که خطا کرده ام و سوء ظن بوده است و به عزادار #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام توهین کرده بودم.
این داستان به ما می فهماند که أذیت و اهانت به مؤمن و وابسته به خدا و رسول و امام علیه السّلام خطرناک و موجب نزول بلا و قهر الهی است.
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر چنانچه سابقاً به آن اشاره ای شد، دو فریضه مهمّه عالیه است که با اجتماع شرائط آن بر عموم مسلمانان واجب است و کیفیت امر و نهی هم در شرع بتفصیل بیان شده و مراتبی برای آن بیان گردیده که بر مسلمانان واجبست آنرا بدانند؛ زیرا اگر برنامه اجراء نهی از منکر را ندانند ممکن است دچار منکر شدیدتر و گناه بزرگتری گردند مانند آقای عطاران در این داستان؛ بنابر این لازم است این مطلب به طور خلاصه #یادآوری گردد:
هرگاه از شخص مسلمانی منکری دیده شد اگر منکر بودن آن قطعی باشد باید اقدام بنهی کرد؛ پس اگر احتمال هرچند ضعیف داده شود بر منکر نمودن آن عمل نمیتواند او را نهی کند مثل اینکه ظرف شراب را در دست او میبیند ولی احتمال میدهد مایع دیگری باشد یا اینکه میبیند نظر به أجنبیّه میکند و احتمال میدهد شاید مَحرم او است یا اینکه نظر از روی ریبه و شهوت نیست و خلاصه عمل مسلمان تا قابل حمل به صحّت باشد، نهی از آن جایز نیست و همین است اگر احتمال جهل او را دهد، یعنی شاید نمیداند که این عمل حرام است در این صورت نهی جایز نیست؛ بلکه ارشاد لازم است یعنی بطور نرمی او را به کم آن عمل آشنا کند مثلا می بیند شخصی رو به قبله بول میکند و احتمال دارد سمت قبله را نمیشناسد یا حرام بودن آنرا نمیداند یا اینکه فراموش کرده، در تمام این موارد نهی کردن -یعنی زجر نمودن- او را از این عمل جایز نیست بلکه باید بطور نصیحت و خیرخواهی او را دانا نمود یا یادآوری کرد و نیز نهی از منکر در صورتیست که فاعل منکرش خودش آن منکر را ترک نکرده و بر آن مُصِرّ باشد؛ پس اگر منکَری بجا آورد و دیگر آنرا تکرار نکرد نهی از منکر دیگر مورد ندارد.
بلی باید او را امر به #توبه کرد و پس از اجتماع این دو شرط یعنی مُسلَّم بودن منکر و تکرار و اصرار بر آن واجب است نهی کردن با رعایت مراتب به این تفصیل:
در مرتبه اول باید از روی خیرخواهی و دلسوزی و با نرمی کلام او را اندرز دهد و از آن گناه بازدارد.
و اگر ترک نکرد مرتبه دوم تندی در کلام با رعایت اینکه حرامی نگوید مانند سبّ و فحش و دروغ و فاش کردن عیب دیگر او و هتک او(ریختن آبرو).
و اگر به کلام تند هم بازداشته نشد پس بوسیله نگاه تند به او نظر کردن یا رو از او برگردانیدن و اعراض از او کردن
و اگر بهیچ یک از آنچه گفته شد ترک نکند و احتمال دهد که بوسیله اقدام عملی بازداشته میشود پس با رعایت امن از ضرر اقدام کند. مثل اینکه صورت او را از نظر کردن به حرام برگرداند یا شیشه شراب را از دستش بگیرد و خالی کند و شیشه را به او ردّ کند و مثل اینکه دست او را بگیرد از زدن مظلوم و مانند اینها.
و اگر بوسیله آنچه گفته شد دست برندارد از آن گناه و بوسیله زدن ممکن است بازداشته شود پس؛
اولاً سیلی بصورت زدن بطور کلی در جمیع موارد حرام است و اما غیر از صورت از سایر اعضاء پس زدن بطوریکه موجب دیه شود یعنی جای زدن قرمز یا سیاه شود یا زخم یا شکسته گردد آنهم حرام است (مگر در بعض موارد به اذن فقیه عادل) و باید دانست تا بتواند ار مرتبه پائین به مرتبه سخت تر تجاوز ننماید و تفصیل بیشتر در این مسئله در کتب فقهیه باید مراجعه شود.
در آنچه گفته شد دانسته گردید که صاحب داستان مزبور در اثر ندانستن مسئله در مقام نهی از منکر خودش مبتلا به منکراتی شد و چون سید و مورد لطف حضرت آفریدگار بود خداوند او را مبتلا فرمود و در خواب هم او را به گناهش آشکار کردند و راه توبه اش که علاوه بر عذرخواهی از خداوند از آن شخصی که او را سیلی زده پوزش خواستن و رضای قلبی او را بدست آوردن راهنمائی فرمودند.
خداوند ما را به گناهانمان آشنا فرماید و #توفیق توبه به ما عنایت فرماید.
حکمت 150 | موعظه ای کامل و جامع
و درود خدا بر او، فرمود: (مردى از امام در خواست اندرز كرد.)
از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است و #توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مىاندازد؛ در دنيا چونان زاهدان، سخن مىگويد؛ اما در رفتار همانند دنيا پرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمىشود، و در محروميّت #قناعت ندارد.
از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست و از آنچه مانده زياده طلب است. ديگران را پرهيز مىدهد؛ اما خود پروا ندارد؛ به فرمانبردارى امر مىكند؛ اما خود فرمان نمىبرد، نيكوكاران را دوست دارد؛ اما رفتارشان را ندارد؛ گناهكاران را دشمن دارد؛ اما خود يكى از گناهكاران است و با گناهان فراوان، مرگ را دوست نمىدارد؛ اما در آنچه كه #مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد.
اگر بيمار شود پشيمان مىشود و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانىهاست؛ در سلامت #مغرور و در گرفتارى نا اميد است؛ اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مىخواند. اگر به گشايش دست يافت، مغرورانه از خدا روى بر مىگرداند، نفس به نيروى گمان ناروا، بر او چيرگى دارد و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمىگردد.
براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است. اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود و اگر تهيدست گردد، مأيوس و سست شود.
چون كار كند در آن كوتاهى ورزد و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را بر گزيده، توبه را به تأخير انداز و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند.
عبرت آموزى را طرح مىكند؛ امّا خود #عبرت نمىگيرد؛ در پند دادن مبالغه مىكند؛ امّا خود پند پذير نمىباشد. سخن بسيار مىگويد؛ امّا كردار خوب او اندك است! براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد؛ امّا براى آخرتِ جاويدان آسان مىگذرد؛ سود را زيان، و زيان را سود مىپندار؛ از مرگ هراسناك است؛ امّا #فرصت را از دست مىدهد.
گناه ديگرى را بزرگ مىشمارد، امّا گناهان بزرگ خود را كوچك مىپندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مىداند؛ مردم را سرزنش مىكند؛ امّا خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه بر خورد مىكند.
خوشگذرانى با سرمايهداران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مىكند؛ امّا هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را #هدايت؛ امّا خود را گمراه مىكند، ديگران از او اطاعت مىكنند و او مخالفت مىورزد. حق خود را به تمام مىگيرد؛ امّا حق ديگران را به كمال نمىدهد. از غير خدا مىترسد؛ امّا از پروردگار خود نمىترسد.
-----------------------
مىگويم: (اگر در #نهج_البلاغه جز اين حكمت وجود نداشت، همين يك حكمت براى اندرز دادن كافى بود. اين سخن، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه و عبرت آموز صاحب انديشه است)
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام به مردى كه از آن حضرت درخواست پند و اندرز نمود (در نكوهش خوهاى ناشايسته) فرمود:
(۱) مباش كسيكه بى عمل و كردار (عبادت و بندگى) بآخرت اميدوار است و به اميد دراز #توبه و بازگشت (از معصيت و نافرمانى) را پس مىاندازد، در (بارۀ) دنيا گفتارش گفتار پارسايان و رفتارش رفتار خواستاران است، اگر از (كالاى) دنيا باو داده شود سير نگردد، و اگر باو نرسد #قناعت نكند (به بهرۀ خود خورسند نماند)
(۲) ناتوان است از سپاسگزارى آنچه (نعمتهايى كه) باو داده شده است و مىجويد زيادى را در آنچه نرسيده (باو داده نشده، از كار ناشايسته ديگران را) باز مىدارد و خود (از آنچه نهى مىنمايد) دست بر نمىدارد و فرمان مىدهد بآنچه خود بجا نمىآورد، نيكوكاران را دوست دارد و كردارشان را انجام نمىدهد و گناه كاران را دشمن دارد و خود يكى از آنها است، از جهت زيادى گناهان از #مرگ كراهت داشته، بدش مىآيد و ايستادگى ميكند بر آنچه (گناهانى كه) سبب كراهت از مرگ شده،
(۳) اگر بيمار شود (از بد رفتاريش) پشيمان گردد و چون تندرستى يابد آسوده و غافل ماند، هر گاه (از بيمارى) آسايش بيند خود پسند شود و چون گرفتار گردد نوميد و پژمرده شود. اگر بلاء و سختى برايش پيش آيد با نگرانى دعا و زارى نمايد و چون راحتى و خوشى باو دست دهد از روى #غرور و #فريب (به كالاى دنيا، از خدا) دورى گزيند، نفس (امّاره) بر او مسلّط است بآنچه (آمرزش گناهان كه) گمان دارد و مسلّط نيست بآنچه (مرگ و عذاب جاويد كه) باور دارد،
(۴) بر ديگرى به گناه به كمتر از گناه خود مىترسد (گناه او را بزرگ مىشمارد) و پاداش بيشتر از كردارش را براى خود اميدوار است (طاعت خويش را بزرگ مىپندارد) چون به توانگرى رسد شاد شده در #فتنه و گمراهى افتد (پى هم گناه ميكند) و چون تنگدست گردد (از رحمت خدا) نوميد شده و (در عبادت و بندگى) سستى نمايد و اگر طاعت و بندگى كند كوتاهى نمايد (درست انجام ندهد) و چون درخواست كند (از خدا حاجت طلبد) اصرار و كوشش دارد، اگر باو شهوت و خواهشى (آسايش و خوشى) رو آورد نافرمانى پيش گرفته توبه و بازگشت را پشت سر اندازد و اگر باو اندوهى برسد از دستورهاى دين (شكيبائى و بردبارى و پناه بخدا بردن به هنگام سختى) دورى گزيند.
(براى مردم)
(۵) عبرت و پند گرفتن از ديگران را بيان ميكند و خود عبرت نمىگيرد و در اندرز دادن مىكوشد و خود پند پذير نيست؛ پس او به گفتار مىنازد و عمل و كردارش اندك است، در آنچه (دنيا و كالاى آن كه) فانى و نابود گردد كوشش مىنمايد و در آنچه (آخرت و آنچه در آنست كه) باقى و جاويد است سهل انگارى ميكند، غنيمت و سود (طاعت و بندگى خدا) به نظرش غرامت و تاوان مىآيد (زيان پندارد) و غرامت و تاوان (معصيت و نافرمانى) غنيمت و سود، از مرگ ترسان است و پيش از اينكه #فرصت از دست برود (به اعمال صالحه و كردار خدا پسند) نمىشتابد،
بزرگ مىشمارد از نافرمانى ديگرى معصيتى را كه بزرگتر از آنرا از خود خرد مىپندارد، و از بندگى خويش بسيار مىشمارد طاعتى را كه از ديگرى اندك داند، پس او بمردم سختگير است و بخود سهل انگار،
(۶) بيهوده گوئى با توانگران را بيشتر دوست دارد از ياد خدا با تنگدستان، براى سود خود به زيان ديگرى حكم ميكند (اگر چه نادرست باشد) و براى سود ديگرى به زيان خود حكم نمىكند (اگر چه درست باشد) ديگرى را راهنمائى مىنمايد و خود را گمراه مىسازد پس از او پيروى ميكنند و خود معصيت مىنمايد و (حقّ خود را) تمام مىستاند و (حقّ ديگرى را) تمام نمىدهد و از مردم مىترسد نه در راه پروردگارش (از ترس آنان كارى را انجام مىدهد كه خدا پسند نيست) و در كار مردم از پروردگارش نمىترسد (بآنان زيان مىرساند و از خدا بيمى ندارد.
سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد: اگر در كتاب نهج البلاغة جز اين فرمايش نبود همان براى پند سودمند و حكمت رسا و بينائى بينا و عبرت و پندِ انديشه كننده بَس بود.
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad12 Mostanade Soti Shonood (1).mp3
زمان:
حجم:
16.69M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه دوازدهم
* استرسی که کارمند شرکت تحمل کرد، را درک می کردم.
* عاقبت مسئولی که به فکر نیروهایش نبود.
* زبان ترکی را متوجه شدم.
* تک تک گناهان زیر دست را برای مسئول می نوشتند.
* گناهی که الهام مرتکب شد، برای مسئول نوشتند.
*گناه مسئول، مثل آتشی بود که منتشر شد.
* مسئولین در دوران امام زمان علیه السلام
* خدا هرکَس را دوست دارد بار شیعیانش را به دوش او می گذارد.
* معنای تهی بودن را فهمیدم
* برای خدا چه کنیم؟
* مثالی جالب برای هیچ بودن انسان
* به چه چیزی افتخار می کنی؟
* ما #پاسدار #امنیت مردم هستیم.
* چگونه تمام زندگی ما، #تقرب به خدا باشد؟
تا به حال به یتیم مثل بچه خودت رسیدگی کردی؟
* #شبهه ستارالعیوبی خداوند و افشای سرّ
* چه موقع گناه لذت بخش می شود؟
* چه کسانی اعمال ما را می بینند؟
* آثار ظاهری و باطنی گناه
* آثار #توبه
* مثال برای بوی بد گناه
* گناه تا چه اندازه مخفی می ماند؟
* تا لحظه آخر شیطان رهایت نمی کند.
* هدایت شیطان!!
⏰ مدت زمان: ۴۰:۳۷
📆1401/03/16
#حاج_قاسم
#استغفار
#نفس
@Aminikhaah_Media
https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
95 - بیدارعلی باش
و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند در قندهار شخصی از نیکان به نام ( مُحبّ علی ) مشهور بود و محبت حضرت #امیرالمؤمنین علیه السّلام تمام دل او را احاطه کرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود به طوری که هرگاه به او می گفتند محب علی( بیدارعلی باش ) از حال طبیعی خارج می شد و بی اختیار اشکش جاری می گردید و چون از دنیا رفت، در غسالخانه غسلش می دادند رفقایش گریه می کردند، رفیقی در آن حال او را صدا زد و گفت محب علی ( بیدارعلی باش ) ناگاه دست راستش بلند شد و آرام آرام بر سینه خود گذاشت. چون این موضوع فاش شد شیعیانِ قندهار دسته دسته برای تماشا آمدند و چون آن منظره را می دیدند همه از روی شوق گریان می شدند و تا آخر غسل دادن همینطور دستش روی سینه اش بود :
گر نام تو بر سر بگویند
فریاد برآید از روانم
دوستی #حضرت_امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر اهلبیت علیهم السّلام فریضه مهم الهی بر تمام مسلمانان است و در قرآن مجید، أجر رسالت بیان شده و در اخبار متواتره لازمه #ایمان به خدا و رسول؛ بلکه نفس ایمان شمرده شده و از برای آن آثار عظیمه در دنیا و آخرت وعده داده شده است و برای دانستن این حقایق به کتاب بحارالانوار ، مجلد 7 مراجعه و در این مقام تنها حدیثی را که محقق و مفسر بزرگ عامه در تفسیر کشاف ذیل آیه : ( قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدّةَ فِی الْقُرْبی ) نقل کرده و امام فخر رازی در تفسیر کبیرش از او نقل نموده یادآوری می شود :
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : هرکَس با دوستی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد #شهید و آمرزیده شده و با #توبه و با ایمان کامل مُرده است و ملک الموت و نکیر و منکر او را بشارت به #بهشت می دهند و او را با إکرام و احترام به بهشت می برند مانند بُردن عروس به حجله زفاف و در قبرش دو در به سوی بهشت باز می شود و خداوند قبرش را محل #زیارت ملائکه رحمت قرار می دهد و بر سنت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و جماعت مسلمین مرده است. آگاه باشید هرکَس با دشمنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد کافر مرده است و #روز_قیامت بر پیشانی او نوشته شده از #رحمت خدا بی بهره است و بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید¹.
و بالجمله وجوب محبت خدا و رسول و آل محمد علیهم السّلام و برکات آن بدیهی است.
چیزی که #یادآوری آن لازم است دانستن مراتب محبت است و اینکه مرتبه اول آن واجب است لکن بهره مندی از آثار عظیمه آن به اعتبار قوّت و شدت این محبت است تا برسد به مرتبه عشق؛ و به عبارت دیگر : اگر کسی یک ذرّه #محبت حقیقی در دل داشته باشد و با آن بمیرد در هلاکت ابدی و دوری از رحمت الهی نخواهد ماند و #عاقبت اهل نجات خواهد بود و با محبوبان خود یعنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله جمع می شود هرچند پس از سیصد هزار سال در عذاب یا دوری از رحمت باشد؛ چنانچه در حدیث به این مطلب تصریح شده و اگر کسی مرتبه کامله محبت نصیبش شود به اینکه دوستی خدا و هرچه راجع به او است
--------------------------------------
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
101 - کرامت حرّ شهید
و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند بنده 23 سال قبل در #کربلا بودم و به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا بودم. رفقا مرا برای تفریح و تغییر هوا به سمت قبر جناب(حر شهید) بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ایستادن نداشتم، نشسته زیارت مختصری خواندم. در این اثناء دیدم زن عربی بیابانی وارد شد و نزدیک ضریح نشست و انگشت خود را در حلقه ضریح گذارد و این دعا را خواند : ( یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیه السلام ) .
پس انگشت خود را برمی داشت و در حلقه متصل به آن گذاشته و آن ذکر را می خواند و همینطور می خواند و دور می زد، دور پنجم یا ششم او بود که من هم آن جمله را حفظ کردم، چون توانائی ایستادن نداشتم که از بالا شروع کنم خود را کِشان کِشان به ضریح رسانده و انگشتم را به حلقه پایین ضریح گذاشتم و همان جمله را خواندم و بعد در حلقه دیگر و چون در حلقه سوم مشغول خواندن شدم، گرمی مختصری از داخل ضریح به انگشتانم رسید، به طوری که به داخل بدن و تمام رگهای بدنم سرایت کرد مانند دوای آمپولی که تزریق می کنند، حس کردم می توانم برخیزم؛ پس برخاستم و بقیه حلقه ها را ایستاده خواندم و بکلی آن مرض برطرف گردید و دیگر اثری از آن پیدا نشد .
چون بعضی در مقام جناب حر بن یزید ریاحی در شک هستند و گویند چون آن جناب کسی بود که راه را بر #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام بست و مانع شد از برگشتن آقا به مدینه، برای دفع این #شبهه و دانستن مقام آن جناب تذکر داده می شود که جناب حرّ ، مردی شریف و بزرگوار و صاحب ریاست در کوفه بود و آمدنش جلو حضرت #سیدالشهداء (علیه السلام) برای حفظ ریاستش و به امید اینکه کار به مسالمت می گذرد.
و اما جنگ با آن حضرت و کشتن امام علیه السّلام چیزی بود که حر تصوّر آن را نمی کرد و آن را باور نمی داشت و چنانچه خودش فرمود اگر واقعه #عاشورا و اقدام به کشتن امام علیه السّلام را می دانست هیچگاه اقدام به چنین خطائی نمی کرد و چون #روز_عاشورا پیشنهادهای امام علیه السّلام را شنید که از آن جمله این بود بگذارند تا آقا با باقیمانده اهل بیت (علیهم السلام) از عراق خارج شود و ابن سعد هیچیک را نپذیرفت، جناب حر آمد نزد عمر بن سعد و گفت آیا می خواهی با حسین (علیهالسلام) جنگ کنی؟ گفت : آری جنگی که آسانترِ آن، بریدن سرها از بدن و جدا شدن دستهاست ! حرّ فرمود : آیا این خواسته های حسین (علیهالسلام) را هیچیک نمی پذیری تا اینکه کار به مسالمت و صلح تمام شود.
عمر سعد گفت: ابن زیاد راضی نمی شود.
حرّ با خشم و دل شکسته برگشت؛ پس به بهانه آب دادن به اسبِ خود از لشکر کناره گرفت و اندک اندک به لشکرگاه حسین علیه السّلام نزدیک می شد. مهاجر بن اوس با وی گفت چه اراده داری، مگر می خواهی حمله کنی؟ حر او را #پاسخ نداد و لرزش او را گرفت.
مهاجر گفت : ای حر ! کار تو ما را به شک انداخته به خدا قسم ! در هیچ جنگی ما این حال را از تو ندیدیم و اگر از من می پرسیدند شجاعترین اهل کوفه کیست، غیر تو را نام نمی بردم، این لرزیدن تو از چیست ؟
حر گفت : به خدا خود را میان #بهشت و دوزخ می بینم ! به خدا قسم جز بهشت را اختیار نخواهم کرد اگر چه پاره پاره شوم و به آتش سوخته گردم؛ پس اسب خود را به جانب حسین علیه السّلام دوانید و سپر را واژگون کرد و دو دست بر سر گذاشت و سر به آسمان گفت : خدایا ! به سوی تو #توبه می کنم از کردار ناروایم که دل اولیای تو و اولاد دختر پیغمبر تو را آزردم و چون با این حالت عجز به امام علیه السّلام رسید سلام کرد و خود را بر خاک اندخت و سر بر قدم نهاد. امام علیه السّلام فرمود سر بردار تو کیستی ( معلوم می شود از شدت شرمساری صورت خود را پوشیده بود ) عرض کرد پدر و مادرم فدایت باد! منم ( حُرّ بن یزید ) من آن کَس هستم که تو را مانع شدم از برگشتن به مدینه و بر تو سخت گرفتم تا در این مکان هم بر تو تنگ گرفتم ، به خدا قسم ! گمان نمی بردم که خواسته های تو را رد می کنند و آماده کشتن تو می شوند .
آیا توبه من پذیرفته نیست؟ امام علیه السّلام فرمود : آری خدا توبه پذیر است، توبه ات را می پذیرد و می آمرزدت؛ سپس عرض کرد گاهی که از کوفه خارج شدم ، ناگاه ندایی به گوشم رسید که گفت ای حر ! بشارت باد تو را به بهشت ( البته این بشارت به اعتبار آخر کار او بوده است ) من با خود گفتم این هرگز بشارت نخواهد بود من به جنگ پسر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله می روم بشارت معنا ندارد، اکنون فهمیدم که آن بشارت صحیح است. امام علیه السّلام فرمود آن بشارت دهنده برادرم #خضر علیه السّلام بود که تو را بشارت داد. به تحقیق که اجر و خیر را نایل شدی .
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از مهمترين آثار سوء اعجاب به نفس كرده مىفرمايد: «خودپسندى مانع (بزرگ) ترقّى است»؛ (الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ)
ريشۀ خودپسندى حب ذات افراطى است؛ آنگونه كه انسان نقطههاى مثبت خود را بزرگتر از آنچه هست مىبيند و نقطههاى ضعف را هيچگاه نمىبيند و يا كمتر از آنچه هست مىبيند و در واقع خودپسندى و اعجاب به نفس يكى از حجابها و موانع شناخت و #معرفت است.
- نخستين اثر آن اين است كه انسان را از پيشرفت و تكامل باز مىدارد؛ زيرا انسان تا زمانى كه خود را ناقص مىبيند، براى پيشرفت تلاش مىكند. آن روز كه خود را كامل دانست متوقف مىشود.
در حكمت 38 و همچنين 150 نيز اشارهاى به آثار سوء اين رذيلۀ اخلاقى شده بود تا آنجا كه امام عليه السلام در حكمت 38 فرمود: «وَ أَوْحَشُ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ؛ بدترين تنهايى خودبينى است».
- اثر سوء ديگر همان است كه در بالا اشاره شد: افراد خودپسند دوستان خود را از دست مىدهند و در زندگى تنها و منزوى مىشوند؛ زيرا لازمۀ خودپسندى، خودبرتربينى و فخرفروشى است و اين چيزى است كه مردم آن را تحمّل نمىكنند.
در روايات اسلامى اشارات گستردهاى به آثار سوء عُجب شده است؛ در حديثى #امام_صادق عليه السلام مىفرمايد: «إنَّ اللّٰهَ عَلِمَ أنَّ الذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لا ذٰلِكَ ما ابْتُلِىَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أبداً ؛ خدا مىداند كه (حتى) گناه براى مؤمن از عُجب بهتر است (زيرا گناه، او را به نقايص خود آشنا مىسازد و به درگاه خدا مىرود، #توبه مىكند و راه تكامل را مىپويد) و اگر چنين نبود هيچگاه مؤمن به گناهى آلوده نمىشد».
در حديث ديگرى از همان امام عليه السلام مىخوانيم: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَكَ ؛ كسى كه گرفتار خودپسندى شود هلاك مىشود».
- از ديگر آثار سوء عُجب و خودپسندى اين است كه گاه اعمال زشت خود را نيك و صفات رذيلۀ خويش را حسنه مىپندارد و اين بلاى بزرگى براى او مىشود؛ نه به اصلاح خويشتن مىپردازد و نه از گناهان خود توبه مىكند
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۷۰
🏷️ ضرورت ترك گناه
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام تَرْكُ اَلذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ اَلْمَعُونَةِ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: ترك گناه آسانتر از در خواست توبه است.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در نافرمانى نكردن) فرموده است: #گناه نكردن آسانتر است از خواستن #توبه و بازگشت (زيرا در گناه نكردن سختى و رنجى نيست بخلاف توبه كه محتاج نزديك شدن دل بنده بحقّ است و صلاحيّت داشتن را براى پذيرفته شدن توبهاش).
🇯 🇴 🇮 🇳
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام #احسان و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر.
و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد .
گر جمله کائنات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود.
( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم #پس_از_مرگ یعنی در #برزخ و #قیامت می باشد.
اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند #صدقه و #صله_رحم که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و #برکت در مال و #عمر است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر¹ و غیر اینها .
ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم #حکیم، گناهکار را #مهلت دهد شاید #توبه کند یا کردار نیکی که اثر آن #گناه را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد .
و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود .
اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها
از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است .
اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند .
دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد .
در #پاسخ گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و #سعادت باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد.
و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت #حضرت_ابراهیم خلیل علیه السّلام هستند و #تربیت می شوند و #روز_قیامت با #پدر و #مادر خود جمع شده و در باره آنها #شفاعت می کنند و با هم به #بهشت می روند.
----------------------------------------------------
1- #امام_باقر علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8).
【 ۶ از ۷ 】
و أمّا باقیماندگان مصیبت زده شده، پس این بلا تأدیب الهی و موجب #عبرت و هوشیاری از #غفلت است تا #توبه کنند و رو به صلاح و سَداد آورند و از این گوشمال الهی بهره بردارند¹ .
و پاسخ از اختصاص طایفه ای به بلا و در امان بودن اجتماعات فاسدتر پس اولاً : چنانچه گفته شد دنیا عالم جزاء نیست تا هر گنهکاری به سزای کردارش اینجا برسد و گفته شد هرگاه #حکمت اقتضا کند بشر را در برابر بعضی از گناهانش مجازات می فرماید تا #ادب شود و دست از طغیان و عصیان بردارد و راه بندگی خدا را که تمام #سعادت اوست از دست ندهد.
ثانیاً : لازم نیست که در همان وقت که به طائفه مخصوصی بلا رسیده به دیگران هم برسد، دیگران هم به موقع خود که حکمت الهی مقتضی باشد مبتلا خواهند شد.
و نیز بلا منحصر به زمین لرزه نیست ممکن است آنها را به بلای سخت تری مبتلا سازد چنانی که در این سالها بسیاری از کشورها به جنگ با یکدیگر مبتلا هستند و بکلی آسایش و #امنیت و راحت از آنها گرفته شده است. ( و در کتاب #قلب_سلیم به این نوع از بلاها به تفصیل یادآوری شده است) .
و ثالثاً : در بسیاری از اجتماعات، افرادی هستند مانند پیرهای خمیده که موی خود را در بندگی خدا سپید کرده اند و جوانهای خاشع که از شهوات چشم پوشیده و رو به خدا آورده اند و به #برکت اخلاص و دعاهای آنها بلا از آن اجتماع دور می شود .
اگر نبودند بندگان رکوع کننده و مردانی که دلهایشان برای خدا خاشع شده و بچه های شیرخوار البته بلا بر شما ریزش می کرد².
--------------------------------------------------
1- چنانچه درباره شهر لوط که به سبب کثرت عصیان و طغیان، شهر آنها زیرو رو شد و خرابه های آن برای رهگذران موجب عبرت و هُشیاری است :(وَ اِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ وَ بِاَّللْیلِ اَ فَلا تَعْقِلُونَ) و شما هنگام مسافرت (از مکه و مدینه به سمت شام ) بر ایشان می گذرید. آیا تعقّل نمی کنید و عبرت نمی گیرید تا از طغیان و عصیان دست بردارید؟!))
سوره مبارکه صافات ، آیه 137- 138
2- عَنِ النبَّی صلی اللّه علیه وآله فی حَدیثِ طَویلٍ: لوْلا عِبادٌ رُکَّعٌ وَ رِجال خُشَّعٌ وَ صِبْیانٌ رُضَّعٌ لَصَبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذابُ صَبّاً.
مستدرک الوسایل / مجلد 2 / صفحه 353
ملحقات طبع سوم
【۷ از ۷ 】
🏴 اعمال روز اربعین حسینی(علیه السلام)
1⃣ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
در این روز زیارت امام حسین (علیه السلام) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (علیه السلام) روایت شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است؛
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن
۲- و زیارت اربعین کردن
۳- و انگشتر بر دست راست کردن
۴- و جَبین (پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."
2⃣ «غسل اربعین و #توبه»
3⃣ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
4⃣ ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه
5⃣ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه #استغفار
6⃣ غروب اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله
7⃣ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به #سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه / مجلد۱۰ /صفحه۳۷۳