📖 امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود به حقيقت مهمى اشاره مىكند و مىفرمايد: «از آن زمان كه حق به من نشان داده شده هرگز در آن شك و ترديد نكردم»؛ (مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ)
آگاهى بر چيزى درجات دارد كه وابسته به طرق دريافت آن است؛
۱ | گاه انسان چيزى را با ادلۀ نظرى درك مىكند و گاه با مقدمات ضرورى، زمانى با حس و تجربه و هنگامى با شهود باطنى.
يا ادلۀ بسيار محكمى همچون شهود است، شهودى كه از همۀ اينها برتر است يا #علم و اطلاعى كه از ادلۀ نظرى حاصل مىگردد.
- گاه نيز ممكن است در ادامۀ راه بر اثر دليلِ معارضى با شك مواجه شود.
۲ | از اين گذشته افرادى كه چيزى را درك مىكنند با هم متفاوتند؛ گاه افراد ضعيفى هستند كه با كمترين شبههاى متزلزل مىشوند و گاه افراد قوى و نيرومندى كه هيچ شبههاى آنها را تكان نمىدهد.
۳ | از سوى سوم معلمانى كه چيزى به انسان مىآموزند نيز مختلفاند؛ گاه معلّم فرد عادى است و گاه امام معصوم يا پيغمبر خدا؛ در آموختههايى از فردى عادى ممكن است شك و ترديد نفوذ كند؛ ولى آنچه را انسان از استاد معصومى آموخته از شك و ترديد مصون خواهد بود.
👈 تمام اين جهات در حد اعلا در روح و جان على عليه السلام وجود داشت؛ هم مشاهدۀ او نسبت به حق از طريق شهود بود و هم قدرت روح او اجازۀ شك و شبهه به وى نمىداد و هم استاد و معلم او شخصى همچون پيامبر اسلام بود كه مستقيما مطالب را از منبع وحى دريافت مىكرد. به همين دليل امام عليه السلام مىگويد: از آن روزى كه حق به من نشان داده شد هرگز در آن ترديد نكردم. افزون بر اينها بسيار مىشود كه تزلزل ايمان انسان از هواپرستى نشأت مىگيرد؛ مثلاً در #داستان معروف «عمر بن سعد» آمده است كه وقتى در برابر شهيد كردن سالار شهيدان، #امام_حسين علیه السلام وعدۀ فرماندارى رى به او داده شده به قدرى براى او جالب بود كه حتى در معاد شك كرد و گفت: مىگويند خداوند بهشت و دوزخى آفريده اگر راست گفته باشند اين عمل را انجام مىدهم و #توبه مىكنم و اگر #دروغ گفته باشند به مقام بلندى در دنيا مىرسم و از آنجا كه امام عليه السلام از اين امور پاك و منزه بود هرگز شبههاى در وجود مباركش راه نيافت و چه بسيار افرادى در صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى جاذبههاى مال و ثروت و مقام، #ايمان خود را از دست دادند و گرفتار شُبَهات شدند.
با زبان کسی را نرنجانید
مطلب مهم دیگری که اینجا باید متذکر شد لزوم مواظبت و مراقبت از آفتها و گناهان ( زبان ) است که از آن جمله خواندن مسلمان به لقبی زشت که او را ناراحت کند یا به کلمه ای که او را رنجیده سازد تا جایی که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده که به غلام و کنیز خود خطاب غلامی و کنیزی ننمایید بلکه یا بُنیّ ! بگویید ؛ یعنی ای فرزندم ! یا فتاه ! بگویید ای جوان ! یا جوانمرد ! نبابد این قسم گناه را کوچک و ناچیز دانست؛ زیرا :
اولاً: هر گناهی را که آدمی ناچیزش گرفت، بزرگ و در نامه عملش ماندنی خواهد شد.
ثانیاً : این قسم گناه، آمرزیده شدنش علاوه بر #توبه و عذرخواهی از خداوند، متوقف بر عذرخواهی و دلجویی از آن کسی است که او را رنجانده و گاه می شود که مزاح تندی با مسلمانی می کند و او را می رنجاند و کار خود را خطا و گناهی نمی داند تا از او دلجویی و عذرخواهی نماید و پس از مرگش به همین یک گناه مدتها گرفتار خواهد بود و شاهد این مطلب آیه شریفه : (هر کَس هموزن ذرّه بدی کند آن را می بیند)¹
لطف خدا در ارتباط به ارواح
مطلب دیگری که باید دانسته شود این است که یکی از ابواب رحمت الهی ارتباط زنده ها به مرده هاست از دو جهت : یکی اتصال زنده ها در بعض رؤیاهای صادقه به ارواح مردگان و اطلاع یافتن به پاره ای از گزارشات و حالات آنها و خبرهایی که آنان از امور نهانی می دهند و سبب می شود که #ایمان_به_غیب و بقای ارواح #پس_از_مرگ و تصدیق آنچه در شرع وارد شده است.
و همچنین ارتباط ارواح به زنده ها برای خود مرده ها هم در برخی موارد نافع است مانند اصلاح پاره ای از گرفتاریهای آنها مانند همین داستان که خاطر آن مخدره علویه را خشنود گرداند و شواهد و نظایر آن فراوان است تنها به نقل یک داستان اکتفا می شود .
چاقو را به صاحبش می رساند
مرحوم استاد احمد امین در کتاب( التکامل فی الاسلام) نقل کرده است : دو نفر مأمور پست، تهران را به منظور زیارت قبر #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام ترک کردند و چون دولت اجازه مسافرت به عتبات مقدسه را به کسی نمی داد ناچار از راه قاچاق رفتند، در بیابان شوره زاری گرفتار شدند و به قدری تشنگی بر آنها فشار آورد که یکی از آنها از تشنگی مُرد و دیگری سخت به زحمت افتاد و بالأخره خودش را به تهران رسانید.
پس از مدتی آن دوست و همکار و همسفر خود را در خواب دید که در باغ زیبایی با کمال راحتی به سر می برد، از حال او پرسید، پاسخ داد خدا را سپاسگزارم کاملاً راحتم ولی عقربی🦂 همه روزه پیش من می آید و انگشت ابهام پای مرا نیش می زند و به قدری مرا رنج می دهد که نزدیک است جان بدهم!
به من خبر داده اند که این ناراحتی برای این است که روزی در خانه فلان دوستم مهمان بودم و ضمن اینکه با دوستم باقلا می خوردم، چاقوی کوچکی از خانه او سرقت کردم و آن را در گوشه سمت چپ در فلان نقطه خانه ام پنهان ساخته ام، از تو انتظار دارم که به خانه ام بروی و سلام مرا به همسرم برسانی و از قول من به او بگویی که چـ🔪ـاقو را به تو بدهد و به صاحبش برگردانی و از او برای من بخشش بخواهی، شاید خداوند از خطای من بگذرد.
این شخص گوید من طبق خوابی که دیده بودم عمل نمودم، مرتبه دیگر دوستم را در خواب دیدم که در کمال خوشی و راحتی است و از من سپاسگزاری نمود.
مظالم را کاملاً بررسی می نمایند
در روضه کافی، حدیث 79 حدیثی طولانی در باره حساب خلایق در قیامت و گرفتن حقوق و مظالم از حضرت علی بن الحسین علیه السّلام نقل نموده تا اینکه می فرماید خداوند می فرماید : (منم خدایی که شایسته پرستش جز من نیست، حاکم دادگستری هستم که خلاف نگوید، میان شما به داد و عدالت خود قضاوت کنم، امروز در بر من به کسی ستم نرود، امروز از نیرومند داد ناتوان بستانم و از بدهکار حق بستانکار بگیرم و با حسنات و سیئات تقاص بدهکاریها را بنمایم. امروز است که هیچ ستمکاری از این گردنه در برابرم نگذرد و مظلمه ای از کسی به گردن او باشد. ای مردمان به هم بیاویزید و هر حقی به گردن کسی دارید که در دنیا به ستم از شما باز گرفته از او بخواهید و من خود گواه شما هستم بر علیه او ) .
و در آخر حدیث است که یک مرد قرشی به آن حضرت گفت ای پسر پیغمبر هرگاه مرد مؤمنی حقی به گردن کافری دارد از آن کافر که اهل دوزخ است در برابر آن چه بستاند؟
امام فرمود : ( از گناهان آن مرد مسلمان به اندازه حقی که به گردن آن کافر دارد کم می شود و آن کافر به اندازه آنها به همراه عذاب کفر خود معذّب شود)
آن مرد قرشی گفت هرگاه مسلمانی به گردن مسلمانی حقی دارد چگونه حقش از آن مسلمان دریافت شود ؟
امام فرمود : (برای آن مسلمان بستانکار از حسنات مسلمان بدهکار ظالم بگیرند و بر حسنات آن ستم کشیده بیفزایند)
-----------------------------------------------------
1- وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثقالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ (سوره زلزلت ، آیه آخر)
هدایت شده از فقه و احکام
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad03 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-03-26).mp3
زمان:
حجم:
15.5M
🔈 #مستند_صوتی_شنود
📣 #پرسش و #پاسخ | بخش سوم
* #دستورالعمل سلوکی #امام_صادق علیه السلام
* شیطان در دائره تقدیر خدا
* اثرگذاری شیطان در حوزه بیماری و گرفتاری
* هلاک امت ها
* ابتلائات چند بُعدی خدا
* ساختار دنیا سراسر #فتنه و آزمایش
* شیطان عاشق #غفلت است.
* فلسفه #ازدواج #پیامبر_اکرم صلّی اللّه علیه وآله
* انسان باید از کید شیطان بترسد.
* خدا خارج از توان انسان انتظار ندارد.
* جلوهی غفاریت خدا
* سردمداران شرق و غرب، برده شیطان
* #ماه_رمضان، بدترین زمان برای شیطان
* گناهانم را نشانم ندادند.
* اثرات عجیب #توبه
⏰ مدت زمان: ۳۷:۲۳
📆1401/03/26
🔔 دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود
@Aminikhaah_Media
@feqh_ahkam
@Mabaheeth
⛔️ رضایتی به حذ✂️ف لینک ها نداریم.
مباحث
#متن | #رساله_حقوق #امام_سجاد(علیه السلام) •──•❃❀✿( ۴۳ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ الْكَ
#متن | #رساله_حقوق
#امام_سجاد(علیه السلام)
•──•❃❀✿( ۴۴ )✿❀❃•──•
📖 وَ أَمَّا حَقُّ الصَّغِيرِ فَرَحْمَتُهُ وَ تَثْقِيفُهُ وَ تَعْلِيمُهُ وَ الْعَفْوُ عَنْهُ وَ السَّتْرُ عَلَيْهِ وَ الرِّفْقُ بِهِ وَ الْمَعُونَةُ لَهُ وَ السَّتْرُ عَلَى جَرَائِرِ حَدَاثَتِهِ فَإِنَّهُ سَبَبٌ لِلتَّوْبَةِ وَ الْمُدَارَاةُ لَهُ وَ تَرْكُ مُمَاحَكَتِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى لِرُشْدِهِ
┈┄┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈
✨ و أما حق خردسال مهرورزى باو است و پرورش و آموزش و گذشت از او و پرده پوشى و نرمش با او و كمك او و پرده پوشى خطاهاى كودكى او؛ زيرا آن سبب #توبه است و مدارا كردن با او و تحريك نكردن او؛ زيرا كه اين به رشد او نزديكتر است.
مقدمه رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام
هدایت شده از مباحث
◽ #آیت_الله_بهجت (رحمةالله علیه):
راه خلاص از گرفتاری ها منحصر است به فرج ولیّ عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام)؛ نه دعای همیشگی و لقلقهی زبان، بلکه #دعای با خلوص و صدق نیَّت و همراه با #توبه»
📚 در محضر بهجت / مجلد۲/ صفحه۳۴۷
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
🌐 @Mabaheeth
مباحث
🚨 خواص اگر نفهمیدند، بفهمند 👈 اگر فهمیدند، باید جبران کنند 📥 مجموعه سخننگاشت از بیانات اخیر رهبر ا
💬 #سید_حسن_خمینی: اعتراض با اغتشاش تفاوت دارد...
🔹 تردید نباید داشت که بین اعتراض که حق قانونی هر شهروند است، با اغتشاش که ریشه در دسیسههای دشمنان مردم دارد، تفاوت وجود دارد.
رسانههایی که امروز میداندار ایجاد شقاق در میان ما شدهاند یا تاریخی سراسر دشمنی با ما دارند و یا از جایی ارتزاق میکنند که همواره ایران و ایرانی را ضعیف و زبون خواسته است.
🔹همه ما با هر سلیقه و نگاهی، یک ملتیم؛ با سلایق متفاوت و با هدفی واحد. سربلندی کشورمان، با زندگی مسالمتآمیز با هم و ایستادگی در مقابل آنان که ذلت ما را میخواهند محقق میشود.
🔹 حفظ #جمهوری_اسلامی و چشم نبستن بر اشکالات و در عین حال دفاع از حقیقت ناب آن، وظیفه تمام کسانی است که خود را وامدار این اتفاق بیبدیل میدانند.
برای جانباختگان حوادث اخیر طلب رحمت، برای آسیبدیدگان آرزوی سلامت، برای #حافظان_امنیت #توفیق و برای همه مردم روزهای بهتر و شادتر مسألت مینمایم.
____
✍️ اولین بازتاب فرمایش رهبری مبنی بر ضرورت اظهار ندامت موضع غلط خواص درباره درگذشت یک دختر جوان.
امید که سایرین نیز موضع صریح خود را اعلام و با برنامه دشمن مخالفت و از رهبر و ملت ایران عذر خواهی و در پیشگاه الهی #توبه کنند.
@jahad_14
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
141 - فرجام ناگوار عهدشکنی
ونیز جناب مولوی سلمه اللّه تعالی نقل فرمود در همان ایام، نصیرالاسلام ابوالواعظین به مشهدمقدس آمده بود، ماه مبارک رمضان در مسجد گوهرشاد منبر می رفت. شبی از معجزات اوایل این قرن که در حرم مبارک رضوی علیه السّلام دیده بود حکایت نمود که دو زوجه که با هم و حسینی علیه السّلام بودند و در حباله نکاح یکی از اعیان تهران بودند. باهم عهد و پیمان نموده بودند که با هم صاف باشند و رشک و کین و رقابت همسری یک نفر ( هووگری ) را ترک و نزد شوهر سعایت و خیانت و نمامی و فتنه انگیزی یکدیگر را نکنند و در بینشان حضرت رضا علیه السّلام ضامن و گواه باشد اگر هرکدام عهدشکنی کند، امام رضا علیه السّلام او را کور نماید.
پس از مدتی یکی از آن دو زن عهدشکنی کرد و به هم عهد خود، خیانت نمود، در همان هفته کور شد و توبه و انابه اش فایده نکرد . تصمیم گرفت به مشهد بیاید. نصیرالاسلام مذکور، روضه خوان خاص آن زن بود، حکایت کرد که چهل شب دخیل بالای سر حرم مبارک بودیم آنچه از ادعیه و تضرع و زاری که منتهای قدرت آن زن بود انجام دادیم و عدهای از سادات و علما و اهل حال هرشب را با او صبح کردیم اثری از شفا آشکار نشد.
شب چهل و یکم، زیارت وداع نموده و مأیوسانه تصمیم گرفتیم فردا عازم تهران شویم. طلوع فجر نوری از ضریح مقدس ظاهر شد از بالای سر آن زن گذشت، حاضرین همه آن نور را دیده صلواتهای بلند فرستاده شد. همه یقین کردند که آن خانم شفا یافت، نور از پنجره گذشت ناگهان صدای کف زدن و #صلوات از دارالسیاده بلند شد، همه رفتیم دیدیم پیره زن کورِ زوّارِ کابلی شفا یافته ، هر دو چشمش بینا شد با اینکه سالها به کوری بسر برده و برایش کوری عادت شده بود و ابدا برای شفای خود در آن وقت نه دخیل شده بود و نه دعا و توسل نموده بود. خداوند قدرت امامت را به خانم مأیوس و ما و مردم نشان داد و مردم را آگاهانید که عهد و ضمانت خلیفه خدا را در امور عادیِ خود سُست نشمارند و به عهد و قسم خود پایبند بوده #خیانت نکنند.
از این داستان به خوبی دانسته می شود بزرگیِ گناه نقض عهد باخدا و رسول و امام ؛ یعنی کسی که با خدا عهد کرد که فلان #گناه را ترک کند، سپس عهد خود را شکست و بجا آورد، هرچند آن گناه صغیره بوده، به واسطه نقض عهد، گناه کبیره ای می شود که سزاوار عقوبتهای سخت الهی خواهد شد و برای دانستن بزرگی این گناه و سختی عذاب آن به کتاب گناهان کبیره مراجعه شود.
در خصوص این داستان اگر گفته شود که آن زن بیچاره پس از کوری از گناه خود پشیمان شده و به آن امام معصوم پناهنده گردیده، چهل شب ناله می کرده و دیگران هم درباره اش دعا می کردند و کسی که از گناهی توبه کرد مثل این است که گناه نکرده؛ پس چرا توبه اش پذیرفته نشده و چشمش شفا نیافت؟
در جواب گوییم؛
اولاً : حقیقت #توبه معلوم نیست در آن زن موجود بوده ؛ زیرا توبه آن است که شخصی از گناهی که کرده از جهت اینکه مخالفت امر پروردگار خود نموده پشیمان و حسرت زده و نالان گردد و عزم بر ترک آن داشته باشد؛ پس اگر تنها از جهت عقوبت آن پشیمان باشد توبه حقیقی نیست ؛ یعنی حالش طوری است که اگر آن عقوبت نباشد از مخالفت امر پروردگار باکی ندارد پس توبه او از گناه نیست تا پذیرفته شود.
ثانیاً : بر فرض اینکه توبه حقیقی هم باشد ، شرط قبولی توبه اش این است که نزد ( هووی ) خود رفته از او عذرخواهی کند و دل رنجیده اش را به دست آورد و فساد و نمّامی که کرده به صلاح درآورد .
ثالثاً : کسی که با خداوند عهدی بست و سپس آن را شکست کفاره بر او واجب می شود و تا بتواند باید در ادای آن کوتاهی نکند وگرنه آمرزیده نمی شود ( کفاره عهدشکنی، یک بنده آزاد کردن یا شصت روز روزه گرفتن یا شصت گرسنه را سیر نمودن است)
رابعاً : گوییم شفا نیافتن چشم آن زن لطفی بوده از طرف پروردگار در باره آن زن و دیگران تا بدانند خدا و روح شریف امام ها همه جا حاضرند و بر اعمال بندگان ناظرند و چیزی از آنها پوشیده نیست و همانطوری که ارحم الراحمین است : ( فی مَوْضِعِ الْعَفْوِ و َالَّرحْمَهِ ) همچنین ( اَشَدُّالْمُعاقِبیَن ) است ( فی مَوْضِعِ النَّکالِ وَالَنَّقِمَهِ ) و پس از دانستن این معنا، دیگر بر گناه جرأت ننمایند و از قهرش در هراس باشند.
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به يكى از آثار سوء ظلم و ستمكارى اشاره كرده مىفرمايد: «بدترين توشه براى آخرت ستم بر بندگان (خدا) است»؛ (بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ، الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ)
مىدانيم دنيا سرايى است كه همگان از آن براى رفتن به سوى آخرت توشه بر مىدارند و هر كسى به فراخور حال و اعمال خود توشهاى تهيه مىبيند. قرآن مجيد مىگويد: بهترين توشهها توشۀ تقواست «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ اَلزّٰادِ اَلتَّقْوىٰ» ؛ و زاد و توشه تهيه كنيد، و بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است». ولى گروهى به جاى آن ظلم و ستم بر بندگان خدا را توشۀ اين سفر سرنوشتساز قرار مىدهند كه به گفتۀ امام عليه السلام بدترين توشههاست؛ زيرا گناهانى كه جنبۀ معصيت اللّٰه دارد و يا به تعبير ديگر ظلم بر خويشتن است با #توبه آمرزيده مىشود و حتى بدون توبه اميد عفو الهى و #شفاعت دربارۀ آن وجود دارد، همان گونه كه قرآن مجيد مىفرمايد: «قُلْ يٰا عِبٰادِيَ اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِيمُ» زيرا او بخشندۀ مهربان است. ولى آنجا كه پاى ظلم بر ديگران به ميدان مىآيد نه با آب توبه شسته مىشود و نه با عنايت شفاعت و جز با رضايت صاحب حق نجات از عواقب آن ممكن نيست و به همين دليل امام عليه السلام آن را بدترين زاد و توشۀ قيامت شمرده است.
شك نيست كه زاد و توشه چيزى است كه در راه سفر و به هنگام رسيدن به مقصد به انسان كمك مىكند و به يقين ظلم چنين موقعيتى را ندارد؛ بنابراين انتخاب اين لفظ در اينجا نوعى كنايۀ بليغ است، درست مانند اين است كه انسان در سفرهاى دنيا به جاى حمل مواد غذايى مشتى از سموم با خود ببرد به او مىگوييم بدترين توشه آن است كه به جاى غذا، سموم با خود حمل كنى.
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، افراد ضعيف الايمان را از پردهدرى كامل برحذر مىدارد و مىفرمايد: «#تقوا و پرهيزكارى پيشه كن، هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پردهاى قرار ده، هرچند نازك باشد»؛ (اِتَّقِ اللّٰهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللّٰهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ)
روشن است كه مخاطب در اين كلام حكمتآميز، اولياء اللّٰه و پاكان و نيكان و پرهيزكاران سطح بالا نيستند؛ بلكه مخاطب، تودههاى مردمند كه گاه لغزشى براى آنها پيدا مىشود و به گناه نزديك شده و يا آلوده مىگردند. گاه در ميان آنها كسانى يافت مىشوند كه همۀ پردهها را پاره كرده و به اصطلاح، پلهاى پشت سر خويش را ويران مىسازند و رابطۀ خود را به كلى با خدا قطع مىكنند. امام عليه السلام به آنها خطاب كرده، مىفرمايد: اگر لغزشى هم پيدا كرديد، پردهدرى كامل نكنيد؛ لااقل بخشى از تقوا را حفظ كنيد كه اميد است شما را به سوى خدا بازگرداند و توفيق #توبۀ كامل پيدا كرده از هرگونه گناه پاك شويد.
تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه بهقدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مىرسد و گاه به اندازۀ تقواى بزرگانى مىرسد كه در درجات بعد از معصومين عليهم السلام قرار داشتهاند؛ مانند سلمانها و ابوذرها و علماى راستين، و گاه بهقدرى ضعيف مىشود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مىدهد.
در قرآن مجيد به اينگونه افراد اشاره شده و در آيۀ 102 سورۀ «توبه» مىخوانيم: «وَ آخَرُونَ اِعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صٰالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اَللّٰهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» ؛ و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند و كار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مىرود كه خدا توبۀ آنها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!».
واژۀ «سَتر» (پرده) در واقع كنايه از حاجب و مانعى است كه انسان را از طغيان باز مىدارد و جملۀ «وَ إنْ رَقَّ» (هرچند نازك باشد) اشاره به ضعيف بودن اين حاجب و مانع است...
#نهج_البلاغه | #حکمت ۲۸۳
🏷️ خطاهای عوام و کوتاهی های خواص
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهى ورزند.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در نكوهش افراط و تفريط) فرموده است: نادان شما (كار را از روى نادانى) زيادة ميكند، و داناى شما (كار را از وقت خود) بتأخير مىاندازد (در بعضى از نسخ نهج البلاغه جاهلكم مزداد مسوّف بدون كلمۀ و عالمكم ذكر شده است كه معنى آن چنين است: نادان شما «بفكر اينكه گناه او را خواهند بخشيد در گناه» زيادهروى مىنمايد و «#توبه و بازگشت را» به تأخير مىاندازد).
🇯 🇴 🇮 🇳
امام عليه السلام راه نجات از گناه را در اين گفتار حكيمانۀ خود نشان مىدهد و مىفرمايد: «گناهى كه بعد از آن #مهلت دو ركعت نماز داشته باشم مرا نگران و غمگين نمىكند (چراكه در اين نماز يا بعد از آن، عفو و) عافيت را از خدا مىطلبم (و #توبه مىكنم)»؛ (مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّىَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللّٰهَ الْعَافِيَةَ) . جملۀ «مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ» به معناى بىاهميت شمردن گناه نيست، بلكه به معنى اندوهگين و نگران نشدن است، چراكه انسان راه توبه را از طريق نماز باز مىكند. به هر حال اين كلام شريف، تشويق به گناه نيست، بلكه تشويق به توبه است به اينگونه كه هشدار مىدهد هر لحظه ممكن است مرگ انسان فرا برسد خواه عوامل درونى وجود او ازقبيل سكتهها و مرگ ناگهانى باعث شود و يا عوامل برونى و حوادث گوناگونى كه در يك لحظه به عمر انسان پايان مىدهد، بنابراين انسان بايد مهلتى را كه براى دو ركعت نماز و توبه در پيشگاه خدا دارد از دست ندهد و فوراً شيطان را از خود دور سازد و به درگاه خدا روى آورد و با تعظيم و خضوع و اقرار به گناه و اظهار ندامت، عفو و آمرزش را طلب كند. اين احتمال نيز در تفسير كلام فوق داده شده كه منظور امام عليه السلام اين است: هرگاه انسان نماز بعد از گناه انجام دهد، از باب «إِنَّ اَلْحَسَنٰاتِ يُذْهِبْنَ اَلسَّيِّئٰاتِ» چنين نمازى آثار گناه را از نامۀ اعمال او و روح و جانش محو مىكند. و جمع ميان هر دو تفسير مانعى ندارد. همانگونه كه در بحث سند اين گفتار حكمتآميز گفته شد، جملۀ «وَ أَسْأَلَ اللّٰهَ الْعَافِيَةَ» در غالب نسخ نهجالبلاغه نيامده است؛ ولى در نسخۀ ابن ابىالحديد و صبحى صالح ذكر شده و مفهومش اين است كه از خدا #عافيت از آلوده شدن به گناه در آينده و عافيت از عذاب الهى نسبت به گذشته را تقاضا مىكنم.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
📖 آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه آورده سخنى است كاملاً منطقى و عقلپسند، مىفرمايد: «بىنياز بودن از عذرخواهى، بهتر از عذر صادقانه و مقبول است»؛ (الإِسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِن الصِّدْقِ بِهِ)
☜ اشاره به اينكه چرا انسان مرتكب خطايى شود كه ناچار دست تقاضا به درگاه خدا يا بندگان خدا بردارد و از آنها عذرخواهى كند، هر چند عذر، عذر قابل قبولى باشد تا چه رسد به اينكه عذر ساختگى و غير قابل قبول باشد. گرچه تعبير بالا بيشتر متناسب عذرخواهى در برابر بندگان است؛ ولى اطلاق عموم اين تعبير نيز دور از ذهن نيست؛ زيرا در روايات آمده است كه انسان ترك گناه كند بهتر از آن است كه گناهى مرتكب شود و #توبه به درگاه خدا آورد، همان گونه كه در حديثى در كتاب شريف كافى از #امام_صادق عليه السلام آمده است: «إِنَّ تَرْكَ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَة».
اين حديث شريف از اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در كتاب خصائص الائمه نقل شده است.
اين مطلب در مورد عذرخواهى در برابر بندگان واضحتر است؛ زيرا عذر هر چند صادقانه باشد در برابر انسان ديگر، خلاف عزت و كرامت انسانى است. چه بهتر كه انسان مرتكب خلافى نشود و در برابر ديگران عزيز و سربلند باشد.
❒ در حديث ديگرى كه علامۀ مجلسى رحمه الله آن را در بحار الانوار از امام على بن ابىطالب عليه السلام آورده مىخوانيم: «إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّهُ لا يُعْتَذَرُ مِنْ خَيْر؛ از چيزى كه براى آن عذرخواهى خواهى كرد بپرهيز؛ زيرا انسان از كار خير عذرخواهى نمىكند. (حتماً كار بدى بوده است كه از آن عذر مىخواهد)».
❒ در حديث ديگرى از امام حسين بن على عليه السلام مىخوانيم: «إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لا يُسِيءُ وَ لا يَعْتَذِرُ وَ الْمُنَافِقُ كُلَّ يَوْمٍ يُسِيءُ وَ يَعْتَذِرُ؛ از كارى كه موجب مىشود از آن عذرخواهى كنى بپرهيز؛ زيرا مؤمن نه كار بد مىكند و نه عذرخواهى، و منافق هميشه كار بد مىكند و از آن عذرخواهى مىنمايد»
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────