▪بِســــمِ ربَّ الـزَّهــــرا(س)▪
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه
#واحد
#شور
#حماسی
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#مقاومت
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
هر نخ چادر سیاش/ راه حق رو نشون میده
نوکرای حسینشو/ روز محشر امون میده
وقتی که خطبه میخونه/ کل عرشو تکون میده
اهل سازش با ستمگر نیستیم
مثل زهرا پای حق میایستیم
حُجَّتُاللّٰه عَلَی الإِمٰام فاطمه
ای پرچمدار قیام فاطمه
تیغ برّان ذوالفقار علی
أُمُّالمُقٰاوِمَه سلام فاطمه
[أُمُّالمُقٰاوِمَه یا زهرا...]
• بند ۲:
شأن آیات کوثر و/ نور قلب پیمبره
الگوی استقامت و/ همسر شاه خیبره
در دفاع از جبههی حق/ مثل کوه پشت حیدره
ما مرید غیر مولا نیستیم
مثل زهرا پای حق میایستیم
محور اصحاب کسا فاطمه
علت خلق ما سوا فاطمه
روی پیشونیبندمون حک شده
أشهَدُ أَنَّ أُمُّنٰا فاطمه
[أُمُّالمُقٰاوِمَه یا زهرا...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
نذر عمه سادات سَلام اللّه عَلَیها
شعر و سبک: علیرضا عابدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء)
خاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد
گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی
در اصل، جهانِ شـیعه بی مــادر شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#فاطمیه
#هجوم_به_خانه
#اشعار_اول_مجلسی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
(السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ)
(یاسکبود)
میخواهم از خیرالنسا زهرا بگویم
از نور چشم مصطفا زهرا بگویم
از همسر شیر خدا زهرا بگویم
از شافع روز جزا زهرا بگویم
آن که نبی، « اُمّ ابیها » خوانْد او را
مظلومهاش مولا به دنیا خواند او را
اُمّ الائمه، حضرت زهرای اطهر (س)
او را که در قرآن خدایش خواند کوثر
کوثر، همان خار دوچشم خصم ابتر
یاس کبودِ باغ و بستان پیمبر (ص)
زهرا که نور چشم خیرالمرسلین است
هم همسر مولا امیرالمؤمنین است
آن بانویی که نیست همتایش به عالم
آنکه کند خم، سر به پیش پاش، مریم
نزد خدا و عرشیان باشد مکرّم
اما ندیده در جهان جز رنج و ماتم
در خردسالی داد از کف مادرش را
یعنی خدیجه، مادر غمپرورش را
او بود و بابا بود و غمهای فراوان
در کوچه و پسکوچهها آن ماهِ تابان
از خشم و توهینهای قوم نامسلمان
میدید بر بابا ، جفا ، بی هیچ بُرهان
ای وای...! از نامردمان بی مروّت
پرتاب سنگ و خاک، بر روی نبوّت
در کودکی تنها پرستار پدر بود
همدرد و هم همراه و هم یار پدر بود
چون شاهد غمهای بسیار پدر بود
آرامبخش روح و غمخوار پدر بود
تنها نه دختر بود بلکه بود مادر
هرگاه که میگشت با بابا برابر
چندی گذشت و داغ بابا شد مضاعف
شد فتنهای دیگر ز ایوان مُسقف
خود را خبیثان با حِیَل خواندند اشرف
شادیکنان، بربطزنان، در دستشان دف
بر جانشینی نبی، خود را نشاندند
بر عهد و پیمان غدیریشان نماندند
شرم از خدا هرگز نکردند آن پلیدان
ظلم و جفا کردند با خلق مسلمان
هرچند که دم میزدند از شرع و قرآن
با ظلمشان بر کفر خود کردند اذعان
غصب فدک کردند از دخت پیمبر
هم غصب کردند از دنائت، تخت حیدر...
خانهنشین کردند مولا را، به تزویر
روباهِ پیری را عوض کردند با شیر
تختِ ولایت شد به حکم زور تسخیر
آهن نمیگردد طلا هرگز به اکسیر
کِشتند بذر خودسری را در سقیفه
تا که شوند از شهوت قدرت خلیفه
شیر خدا هرگز نشد تسلیم کفتار
چون بود بر امر ولایت، خود سزاوار
میخواستند از او وقیحانه به اجبار
گیرند بیعت، لاجرم در بین انظار ـ
بر خانهی شیر خدا آتش کشیدند
هرچند خواری را برای خود خریدند
در خانهی شیر خدا محشر به پا شد
توهین به مولا و عزیز مصطفیٰ شد
زهرا به پشت در؛ که در با ضربه وا شد
شد محسنش سقط و علی بیهمنوا شد
کُشتند از کین دخت ختمالمرسلین را
صاحب_عزا کردند امیرالمؤمنین را
وقتی رها گردید زهرا از غم و درد
مولا شبانه پیکر او را ، کفن کرد
وآنگه به دور از چشم دشمنهای نامرد
بسپرد او را نیمه شب در مدفنی سرد
گویی وداع مهر و ماه آن شب رقم خورد
روح علی را خاک، آن شب با خودش برد
زهرا برفت و ماند غمهای عظیمش
(ساقی) کوثر ماند و اطفال یتیمش
غیر از خدا که بود همواره کلیمش
شد چاه، همراز غم و رنج و ندیمش
خاموش اگرچه شد چراغ عمر زهرا
داغ غمش آلاله سان مانده به دلها
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#اشهد_ان_علیا_ولی_الله
وقتی که علی خالقِ خلقُ الله است
رو کن به علی یگانه بابُ الله است
گر میلِ خدا به جان و قلبت داری
حیدر بنگر مظهر ذاتُ الله است
/عبدِ کریم
#اشهد_ان_علیا_ولی_الله
#واحد
بِسمِ اِللهِ الرّحیم ، هُوَ العَلیُ العَظیم
جلوه ی ذاتِ کریم ، هُوَ العَلیُ العظیم
قدرتِ مُطلق علی ، حق و مع الحق علی
قادر و حیّ و علیم ، هوَ العلی العظیم
علی پرستان یقین ، خدا پرستی کنند
بنده ی این دلبریم ، هو العلی العظیم
خالق بر آب و خاک ، هو علی نفسی فداک
حاکم و حکم و حکیم ، هو العلی العظیم
رو به نجف کن بخوان ، ز دلبرِ جاودان
یگانه اصلُ القدیم ، هو العلیُ العظیم
رازق ما بندگان ، نعمتِ حق بی کران
مُنعم و رزق و نعیم ، هوَ العلیُ العظیم
اهل جهنم بُود ، هر که ندارد به دل
مهر تو را ای زَعیم ، هو العلی العظیم
یکه ولی امرِ ما ، در دو سرا مرتضی
پیرو این دلبریم ، هو العلی العظیم
ریشه بدعت بُود ، اهل سقیفه یقین
قاری بی تو رجیم ، هو العلی العظیم
شوق تماشای حق ، دولت زهرای حق
وجه خدا بنگریم ، هو العلی العظیم
/عبد کریم
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
یا لطیف
السلام علی المخفیة قبرها و المجهولة قدرها
تا شعله دست بر پَرِ خَیرُ النِّسا گذاشت
ما را میان غصهی بی انتها گذاشت
باران کجاست؟! شمعِ نبی ذرّهذرّه سوخت...
آتش چه حسرتی به دلِ ابرها گذاشت
دیوار و در مجال تقلّا نمی دهند
باید برای بالشکسته فضا گذاشت
در هیچ مَسلَکی زدنِ زن روا نبود
لعنت بر آنکه بدعت خود را بنا گذاشت
یک بیحیا که حُرمتِ چادر نمی شناخت
روی حجاب عصمت حق ، ردِّ پا گذاشت
آئینه را فشار لگد ، تکّه تکّه کرد...
آنقَدر خُردهشیشه دمِ خانه جا گذاشت!
مسمارِ خسته فاطمه را تکیهگاه دید
سَر را به روی مخزن سِرِّ خدا گذاشت
وقتی که گفت : فضّه خذینی!...، عـلـی نشست
مشکل زنانه بود...، که حیدر رها گذاشت
▪️
بندِ طناب ولکُنِ دستِ علی نبود
شاید که روی فاطمه ، سلمان عبا گذاشت!
#بردیامحمدی
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
#السلام_علیکِ_ایتها_الصدیقة_الشهیده
دلم تنگ نگات میشه عزیزم
به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم
دعا کن، یاس در خاک آرمیده
همینجا از کنارت بر نخیزم
گلاب اشک سر خاکت میارم
پس از تو ابرم و دائم می بارم
جوون زیر خاکم ای که بی تو
به زنده موندنم شوقی ندارم
با سیلی چشماتو از من گرفتند
حسودا انتقام از زن گرفتند
جلو چشمام قلافای چهل مرد
زدند و قتلتو گردن گرفتند
کجایی خونمونو غم گرفته
درِ خونه برات ماتم گرفته
حسین و زینب و آروم کردم
حسن جانت ولی باز دم گرفته
عزادارم ولی تنها و بی یار
منم و این سه چارتا طفل غمخوار
تو رفتی و نگفتی من می مونم
پس از تو با غم مسمار و دیوار
صدات مونده توی خونه هنوزم
پس از این من به جای تو می سوزم
تو رفتی و حالا غرق خجالت
نگامو به در و دیوار می دوزم
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمیشکست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را
ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را
زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را
دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنیست ز چندین جفا تو را
تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را!
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را...
تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را...
دادند در بهای فدک آخر ای دریغ
گلخانهای به گسترۀ کربلا تو را...
پهلو شکستهای و علی با فرشتگان
با گریه میبرند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانۀ علیست
زین خانه میبرند ندانم کجا تو را؟!...
#قادر_طهماسبی
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
زهرا گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست
شهری که بود شاهد اندوه فاطمه
سرشارِ موجِ گریه، فضایش هنوز هست
در کوچههای غمزده و بیفروغ شهر
هرجا نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست
از بوستان عترت یاسین و باغ وحی،
گل رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست
سوز مصیبتش نشد از سینهها برون
آن داغ بر دل همه، جایش هنوز هست
در خانهای که فاطمه چون چلچراغ بود
نور و صفا به صحن و سرایش هنوز هست
در آستانۀ درِ آن روضۀ بهشت
بانگ و نوای وا اَبتایش هنوز هست
راز و نیاز فاطمه را تا شود گواه
محراب هست و موج دعایش هنوز هست
گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی
پی میبرَد که شور و نوایش هنوز هست
دست ستم اگرچه فدک را از او گرفت،
آن خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست
رسم شهیدپروری از اوست یادگار؛
شور حسین و کربوبلایش هنوز هست
تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم
مهدی- که باد جان به فدایش- هنوز هست
در دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛
آیینۀ تمامنمایش هنوز هست
گر نیستیم قابل دیدار او «شفق»
ما را به سینه، شوق لقایش هنوز هست
#محمد_جواد_غفورزاده