هدیه به موسی ابن جعفر صلوات
#شور
#شهادت_امام_کاظم_ع
سمته کاظمینتون پر میزنم
در خونتون و من در میزنم
رو نده ام از همه جاواومدم
روبه تو موسی ابن جعفر میزنم
دست خالی مو ببین
پر کن از کرم اقا
تنها از تو من می خوام
سفر کربو بلا
بمیرم برای غصه های تو
برا بغضه خسته ی صدای تو
بمیرم که در غل و زنجیر بوده
یه عمره که اقا دست و پای تو
عمری روی لب تو
اسم شاه سر جدا
گریونه چشمای تو
از داغ کربو بلا
بمیرم برای خواهر تو شاه
خنجر تشنه و حنجر تو شاه
دوازده ضربه زدو جدا میکرد
ازقفا به سختی که سرتو شاه
میدیدش از روی تل
شنیدم که خواهرت
چهل تا نعل رد شدن از
پاره های بدنت
رضا نصابی
هدیه به حضرت موسی ابن جعفر باب الحوایج. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
#شور
#زمینه
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم_ع
#روضه_موسی_ابن_جعفر_ع
لحظه های آخرو
اشک تو بی صدا شده
ذکر لبت. رضا رضا
رضا رضا رضا شده
تن تو چقدر شده نحیف و لاغر آقا
بمیرم برات که افتادی دیگه تو از پا
مونده روپهلوی تو
هنوزم آقا جای پا
دست قنوت تو شکست
به زیر ضربه های پا
بس که با دستای بسته تو قفس. کشیدنت
نفست بند اومده سخته نفس کشیدنت
وقتی نماز اخرو
خوندی رو تربت حسین
با لب تشنه افتادی
به یاد غربت حسین
جدمو کنار آب. با لب تشنه کشتن
جدمو با تیرو تیغ و سنگ و دشنه کشتن
از روتل خواهر تو
با گریه می زدش صدا
ای زینت دوش نبی
افتادی زیر دست و پا
با چه وضعی تن تو داره میشه که پامال
با چه وضعی تن تو می کشونن تو گودال
انگشترتوساربون
برده خبر دارم حسین
انگشتت و بگو باید
از کجا بر دارم حسین
از بس زیر نعل مرکب تن تو پا خرده
عزیزدلم تموم استخوانها خرده
رضا نصابی
#آذری
#شور_امام_حسین_ع
غمنن آیریلمارام
قاره پرچمنن آیریلمارام
گلمیشم قاپیوا یاحسین
اولسمده سنن آیریلمارام
آغلارام کربلا
یادیوی ساخلارام کربلا
یوخدی آیریلغا طاقتیم
آخرده دیغلارام کربلا
اورگین یانسابیریول نوکره باخ یاحسین
سنی وئرم قسم بومضطره باخ یاحسین
کربلا کربلا کربلاکربلا کربلا
شهرغم کربلا، ای خاک معظم کربلا
سن اولان یرده بهشته من، گرباخسام نامردم کربلا
گوزلریم کربلا، ای روح پیکریم کربلا
شکرالله کی سنده گچیب، بهترین گونلریم کربلا
قاپیواگلمیشم ردایلمه یوخ بیرکسیم
اوجادان آغلارام اربابیمه دوتسون سسیم
کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
دردیوی قانمادی،خولی نین اورگی یانمادی
چوخور یرده یخلدین حسین
یاروه مرحم تاپلمادی
مغموم کربلا،غریب ومهموم کربلا
خیمه لریوه باخاباخا،جان وردین مظلوم کربلا
او سوسوز لب لره باخدی نیه گولدی سنان
بوغازن نحر ادیب گودالی ده نوک سنان
کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
مقتله دولدولار،عریان پیکریوی قویدولار
رباب وزینب گوره گوره او کهنه کوینگی سویدولار
دوغراندی اکبرون، ال اوسته اوخلاندی اصغرون
علمداری یخانان سورا غارته گتدی خیمه لرون
حرم اهلی قاچب خیمه لره اوت وردلار
اله مشعل آلب معجرلری یاندردلار
قاچا قاشدا دییر بی کس بالا یاندم عمو
گلیب گوشواره می دشمن آلا یاندم عمو
کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
شعر و سبک:محسن داداشی
#مقتل
#بیست_یکم_رجب
#شهادت_حضرت_رباب_سلاماللهعلیها
بیست و یکم رجب سال ۶۲ هجری قمری #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) #شهید گشتند،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) #همسر امام حسین (علیهالسلام) و #مادر حضرت علی اصغر (علیهالسلام) است،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) فرزند امرءالقیس بن عدی #همسر جلیل القدر #امام_حسین (علیهالسلام) است، این بانو مادر بزرگوار #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_علی_اصغر (علیهالسلام) و از بانوان ستمدیده کاروان کربلا هستند،
ایشان از بانوان عالمه و اهل فصاحت و بلاغت بوده و همینطور در تاریخ است که #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) از #بهترین_بانوان و #افضل آنان در #ادب و عقل بود،
پدر ایشان #امرءالقیس کلبی از شیعیان #امیرالمومنین (علیهالسلام) و از بزرگان اهل شام بود که از فرط علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) سه #دختر خود را به #عقد امیرالمومنین (علیهالسلام) و امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) در آورد،
#امام_حسین (علیهالسلام) #علاقه زیادی به #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) و #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) داشتند که در شعری بیان میدارند:
خانهای که در آن #رباب (سلاماللهعلیها) و #سکینه (سلاماللهعلیها) باشد را #دوست میدارم،
"لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا
تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی
وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ"
بعد از جریان کربلا #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) هر روز در #آفتاب مینشتند و بر مصائب #امام_حسین (علیهالسلام) #گریه و زاری میکردند، در تمام روزها #مجلس_عزا برقرار نموده و با بقیه مخدرات نقل #مصائب و #عزاداری میفرمودند بعضی از زنان مدینه اعتراض کردند که چرا به #سایه نمیروید؟ #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) فرمودند ما را ملامت نکنید، آنچه #مصائبی که ما دیدهایم شما ندیدید که بدن مطهر عزیز فاطمه (سلاماللهعلیها) #بدن امام حسین (علیهالسلام) عریان زیر #آفتاب سوزان رها کردند،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) در #کربلا همراه #امام_حسین (علیهالسلام) بود و هنگامی که #امام_حسین (علیهالسلام) به #شهادت رسیدند، بسیار #بیتابی کردند،
#حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) بنابر نقلی یکسال پس از عاشورا از دنیا رفتند، همچنین آمده است که #حضرت_رباب (سلاماللهعلیها) بعد از #اربعین با #اذن امام سجاد (علیهالسلام) تا #یکسال در #کربلا ماندند و در آنجا مشغول #گریه و #عزاداری بودند، پس از #یکسال به دستور #امام_سجاد (علیهالسلام) به #مدینه بازگشتند و دائما درحال #عزاداری بودند، تا سرانجام در #ماه_رجب بر اثر شدت #غم و اندوه #دق کرده و بر اثر #تازیانهها و #مصائب اسارت به #شهادت رسیدند،
منابع:
الوقایع والحوادث مرحوم ملبوبی ، أعلام النساء المؤمنات شيخ محمد حسون ، نساء حول الحسين سعيد رشيد زميزم ، سبايا آل محمد (علیهم السلام) السيد نبيل الحسنی ، تاريخ الإسلام ج ۲ المنظمة العالمية للحوزات ، عدد السنه ص ۱۷۹ ، ابن کثیر ج ۸ ص ۲۲۹ ح ۱۴۱۳
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#چارپاره
تو که هستی که محو نام تو شد
چشم لیلی و قلبِ عاشقِ قِیس*
تو که هستی که عشق میبالد
در هوایِ خیام امروالقیس**
خیمه خیمه قبیلهی پدرت
رج به رج غرقِ شوقِ نام علی است
روی پیشانیِ عشیرهتان
خط به خط عشق و احترام علی است
آسمان آسمان چراغان شد
از همان لحظههای آمدنت
سرنوشت تورا رقم میزد
عشق از ابتدای آمدنت
بارها بین عرشِ رویایت
جلوههای جلوس فاطمه است
آمدی و خدا به عالم گفت
این مقام عروس فاطمه است
خوشبحالت نوشت دست خدا
که تو پروانهی حسین شوی
نو عروس علی شوی یک روز
بانوی خانهی حسین شوی
تا بیایی فرشتهها با شوق
چادری بافتند از جبروت
از حریر تبسم گلها
محملی ساختند از ملکوت
مرتضی عاقدت و شاهدِ عقد
حضرت فاطمه است بین بهشت
دختر سر به زیرِ شرم و حیا
میشود همسرِ حسینِ بهشت
خطبه را مرتضی که انشاء کرد
زود امالبنین بغل وا کرد
چشم تو خیره شد به چشم حسین
فاطمه عشق را تماشا کرد
دست تو بِین دست زینب بود
تا بیایی به خانهی زهرا
مثل امالبنین تو هم دادی...
بوسه بر آستانهی زهرا
گفت آقا لَعَُمرکِ ، یعنی...
با سکینه تمامِ جان هستی
هست تنها میان قلب حسین
خانهای که تو بین آن هستی
شعر اگر گفت زینبش فهمید
حرف پنهانیِ حسینت هست
احتیاجی نداشتی به چراغ
نور پیشانی حسینت هست
حیف از آن نور ، نور پیشانی
پیش چشم تو سنگ خورد و شکست
وای از آن سینه ، سینهای که دوبار
پیش تو بین آن سهشعبه نشست
پدری رو زد و ولی عوضاش
کودک گرم خواب را کُشتند
در حرم کس نگفت اصغر رفت
گفت زینب رُباب را کشتند
*قیس عامری به مشهور به مجنون
**نام پدر بزرگوار حضرت رباب سلام الله علیها
#حسن_لطفی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#چارپاره
#محاوره
خو گرفتم با غم در به دری
این روزا سهم منه خونجگری
من دیدم..،بَسّه دیگه..،خدا کنه
داغ شیرخواره نبینه مادری
غم تو پامو توو این بلا کشید
کارِ من ببین که تا کجا کشید
من چجوری تووی سایه بشینم
بدن بابات سه روز گرما کشید
منو سوزوندی با آتیشِ خودت
دعا کن..،منم بیام پیش خودت
چی می شد فقط یه بار می خندیدی
با همون دندونای نیش خودت!
کاشکی می شد بزنم صدات،علی
الهی رباب بشه فدات،علی
یه بارَم شده به خواب من بیا
دل من یه ذرّه شد برات،علی!
گریه هات هنوز تووی گوش منه
انگاری سرت رویِ دوش منه
قدر یک لحظه ازم دور نمیشی
قنداقِ خونیت توو آغوش منه!
یادمه توو خیمه آشوب شده بود
یادمه لبت مثه چوب شده بود
وقت دست و پا زدنهات..،پسرم!
دل مادرت لگدکوب شده بود
مادر تو آرزومنده هنوز
رو لبت حسرت لبخنده هنوز
شب به شب ذبح تو ، کابوس منه...
سر تو به تار مو بنده هنوز
مثه شیشهخرده له شده تنم
اونکه اشکش دمِ مشکشه ،منم!
اگه رو نیزهای..،تقصیر منه
قبر تو نشد عمیقتر بکَنم
حتی دیدنت منو راضی می کرد
دست باد موهاتو نازنازی می کرد
تا منو دقم بده..،جلو چشام
حرمله با گهوارهات بازی می کرد
چه بلایی که نیومد سر تو
جلوی تو میزدن خواهرتو
چشم نیمهبازتو می بستی کاش!
سر بازار نبینی مادرتو
دوس ندارم تو رو مأیوست کنم
با هزار گلایه مأنوست کنم
حالا قدِّ تو ازم بلندتره...
میشه خم بشی..،میخوام بوست کنم!
#بردیا_محمدی
4_5802978997079906113.mp3
30.83M
#زمینه
#حضرت_رباب
#ایام_بزرگداشت_مقام_حضرت_رباب_س
بهترین شریک واسه زندگی
بهترین همسر توی عالمین
یکی زهرا بود زهرای علی
یکی هم رباب زوجة الحسین
بعد از حسین موندی زیر تیغ آفتاب
خانومرباب۳
شیرخوار تو آخرش نخورد یه جرعه آب
خانومرباب۳
روضهت اینه؛ گفتی علی رو نیزه بخواب
خانومرباب۳
لالایی لالایی؛
روضه میخونم برات خودم تنهایی
لالایی لالایی؛
قربونت برم که سری تُو سرهایی
لالایی لالایی؛
کوچیکترین ستارۀ صحرایی
لالایی لالایی؛
روی نیزه پیش عمو و بابایی
آه؛ رباب ۳
.....
جگرش سوخت ولی تُو شهر شام
از شیرخواره مثه شیر میگفت
زینب که خطبه میخوند، رباب
با گلوی خسته تکبیر میگفت
بعد از حسین، تو بودی و رنج بیحساب
خانومرباب۳
میبردنت سمت شام با زور طناب
خانومرباب۳
دق میکنم از خجالت بزم شراب
خانومرباب۳
لالایی لالایی؛
مادر میبینی آوردنم چه جایی
لالایی لالایی؛
دیگه واسۀ رباب نمونده نایی
لالایی لالایی؛
چشماتو ببند اصغرم هر جایی
لالایی لالایی؛
با چوب میزنن روی لب بابایی
آه؛ حسین ۳
#حمید_رمی
حضرت علی اصغر(ع)
حضرت رباب
علیه اصغرم ، آروم باش و یک کمی بخاب
صدای گریه هات ، داره میده مادر و عذاب
لبای خشکتو ، انقد روی هم نزن علی
بگو چیکار کنه ، واسه تشنگیه تو رباب
میگردم پی یه جرعه آب
از عطش داری بهونه میگیری
آخه از پیشم بگو کجا می ری
من از این دنیا فقط تورو دارم
شده کابوسم که تشنه می میری
عزیز دلم
لالایی گلم لالایی گلم لالایی گلم
نده رباب و دق ،چشماتو به روی من نبند
صدات که میزنم ،واکن چشمتو به روم بخند
شنیدم حرمله ،نقشه داره واسه ی سرت
میدونم آخرش ، میشه گردنت به مویی بند
فکر رفتنت دلم رو کَند
دندون شیری تازه درآوردی
پیش چشمم رفته رفته پژمردی
خواب می دیدم که گفتی بهم مادر
تو زبون واکردی دلم و بُردی
عزیز دلم
لالایی گلم لالایی گلم لالایی گلم
فدای غربتت بانوی غریب کربلا
برات بمیرم ای کوه استقامت و حیا
عزیز قلبتو با لبهای تشنه کشتن و
شدی تو همدم درد و غصه های عمه ها
در حق تو شد چقدر جفا
از زمونه روز خوش ندیدی تو
روی دوشت بار غم کشیدی تو
حرمله قلب تورو چه بد سوزوند
داغ شش ماهه گلت رو دیدی تو
تا میبینم آب
میگم یا رباب میگم یا رباب میگم یا رباب
#عباس_قلعه