#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر_ع
#محرم_الحرام
#شب_هشتم
#شهزاده_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#زمینه_شور
#اکبرم_آرام_جانم
🖌به قلم:شاعرین
#یا_حسین
#کربلایی_عباس_اسماعیلی
#کربلایی_سعید_نوروزیان (خادم الحسین ع)
#اجرانشده
🌹----------------------بند اول
اڪبرم آرام جانم..
روح و ریحان و روانم..
اڪبرم ای مه جبینم..
ای عزیز نازنینم..
ای مسلمانها بدانید..
او بُود شبه پیمبر..
خُلق و خویش دست و رویش..
جلوه ای از عشق داور..
می روی و دیدگانم تر شده ای مهربانم
الوداع ای تکیه گاهم الوداع جان و توانم
قلب من سوزد ز این غم شد فزون اندوه و ماتم
وای از این نامردمی ها شاهدم باش ای خدایم
(جان علی اڪبرم)
(جان علی اڪبرم)
🌹🌹-----------------بند دوم
اکبرم ای نوجونم..
هستی تو آرومِ جونم..
میروی اما بدون که
بعد تو قامت کمونم..
من شدم در اضطرابُ
چشم تر حال خرابُ
پرسد از من مادره تو
من چه گویم در جوابُ
چشم براهت ای علی جان أم لیلا مادر تو
هست و محزون کی میاید گوید او با خواهر تو
آه و وایلا چگونه سوی خیمه باز بیایم
با چه حالی من چه گویم این سخن با مادر تو
(جان علی اڪبرم)
(جان علی اڪبرم)
🌹🌹--------------------بند سوم
اکبرم ای عمره بابا
ای شفیعِ خلق عُقبا
نرو به میدان که میشی
عشقِ من تو اِرباً اِربا
تِکّه تِکّه قطعه قطعه
شد یَد و پا و سره تو
با غم و غصه عَبایی
آورم بر پیکره تو
تا کنم جمع آن بدنِ چاک و چاک و پاره پارت
آه و واویلا که دشمن کرده پیراهن رو غارت
این غمت ای اکبر من پیرو کرده مادرت را
تو ببین حال حزینش وای از این درد فراغت
(جان علی اکبرم)
(جان علی اکبرم)
--------------------------------------
✍شاعرین:
#عباس_اسماعیلی
#سعید_نوروزیان (خادم الحسین)
#یاحسین طاها تحقیقی
🌹-----------------------------🌹
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
یا لطیف
#گودال
اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد
ذکر لب تمام حرم آه،آه شد
پشت و پناهِ عالمیان،بی پناه شد
با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد...
بالای گود..،چکمهی یک بددهن رسید
وَ الشِّمرُ جالسٌ..،نفس مادرش بُرید
حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست...
سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست
شیخ قبیله بند دل عرش را گسست
آنقدر پشتهم به سرش زد..،عصا شکست
پیری که دیده راه به جایی نمی برد
آمد ادای تشنگی اش را در آورد
ای لعنتی نزن به پری که شکسته است
پنجه نکش به دستهی زلفی که بسته است
بس کن..،تمام پیکرش از هم گسسته است
آهسته پشت و روش کن ای شمر..،خسته است
در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید
او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید
ده اسب سمت گودی گودال می دوید
آن بی حیا که نقشه برای تنش کشید
ای کاش نعل تازه به ذهنش نمی رسید
فریاد استخوان تنش را خدا شنید
تا عرش سوزِ ضجّه ی این آه پخش شد
هرجای دشت تکّه ای از شاه پخش شد
عمامه را یکی به روی خاک دید و برد
تسبیح را یکی که به سمتش دوید و برد
دستار را یکی سر فرصت بُرید و برد
کهنه لباس مادر او را کشید و برد
زشت است..،فکر حُرمت این مرد را کنید
عریان نمی شود تن او را رها کنید
#محرم۱۴۰۱
#یا_حسین
#بردیا_محمدی
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
یا لطیف
#گودال
غروب بود که آهسته دوره ات کردند
غروب بود که از هر طرف کمین خوردی
غروب بود که نایی به پیکر تو نماند
غروب بود که از اسب بر زمین خوردی
غروب بود که در پیش چشم اهل حرم
به زیر هجمهی تیغِ سپاه می رفتی
یکی عبای تو را،آن یکی رَدای تو را...
کشان کِشان به تهِ قتلگاه می رفتی
بگو دروغ شنیدیم..،آب خوردی حسین
بگو ز فرط عطش هِی نرفته ای از حال
بگو "سنان" به لب خشک تو لگد نزده
بگو که نیزه به حلقات نرفته در گودال
هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید
تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه
دُرُست لحظه ی آخر که مادر تو رسید
تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه
به پیش مادر پهلوشکسته ی تو حسین
شکستهبال تو را بی حیا زمین کوبید
میان کاکُل تو پنجه را فرو می برد
وَ چند مرتبه راس تو را زمین کوبید
چِقَدر وقت گرفت است ذبح تو از شمر...
تمام این همه مدت تو دست و پا زده ای
به زیر ضربه ی خنجر..،سنان به خولی گفت:
شنیده مادر خود را فقط صدا زده ای
به جان پیرهن کهنه ی تو افتادند
لباس پاره ی تو دست این و آن افتاد
تن تو زیر سم مرکب عَدو له شد
سر بُریده ی تو بر سَرِ سِنان افتاد
پس از تو پای حرامی به خیمه ها وا شد
نگاه حرمله ها بر ربابها افتاد
به دستِ پستِ هزاران حراملُقمه..،غروب
ز آیه های حریمات نقاب ها افتاد
غروب بود که شمر از تن تو دست کشید
غروب بود که در خیمه ی زنان آمد
غروب بود که انگشت های تو..،ای وای
غروب بود که از راه ساربان آمد
#محرم۱۴۰۱
#یا_حسین
#بردیا_محمدی
یا لطیف
بِعَلیِّ الٰهی اَلْعَفو
باز کن در به روی سائل هجراندیده
این منم..،بندهی آلودهی خُسراندیده
پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب
عبد سرخورده محبت ز کریمان دیده!
دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام
آنقَدَر حادثه این کودک گریان دیده
نَفسسرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم
چهکسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟!
چشمپوشی ز خطا،مسلک اهل کرم است
هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده
غرق عصیان شده بودیم..،که زهرا آمد
شیعه از چادر او خِیر، فراوان دیده
گرچه گیریم..،رضا ضامن ما خواهد شد
لطف ها نوکر از آقای خراسان دیده
زیر و رو کن دل آلوده ی ما را..،به علی
ذکر او را لب ما آیه ی قرآن دیده
پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف
این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده
لحد آخر ما دست امیر نجف است
دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده
بیقراریم..،به ما رزق حرم را بدهید
نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده
▪️
▪️
آب می خواست..،که شمر آمد و او را چرخاند
خنجری را لبِ پاخورده ی عطشان دیده
کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد...
خواهری جسم پُر از نیزه یِ عریان دیده
#ماه_مبارک
#شب_قدر
#یا_حسین
#اشعار_اول_مجلسی
یا لطیف
با اجازه از خداوند تعالای حسین
اول ماهی زدم دل را به دریای حسین
بادبانِ عشق وا شد،ناخدا آماده است
باز کشتی نجات شاه راه افتاده است
در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده
رخت خونین حسین از عرش آویزان شده
شخص حیدر پای کارِ نصب پرچم آمده
سینهزنها! یا علی..،ماه محرم آمده
کشته ی اشک است اربابی که شد آقای ما
کیف دارد دستهجمعی گریهکردنهای ما
خالی از احساس بودم..،از غمش پُر می شوم
مطمئنم عاقبت با لطف او حُر می شوم
من میان هروله پرواز را حس می کنم
رخت از تن می کَنَم تا یاد عابِس می کنم
بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش
جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش
حضرت زهرا خودش دنبال کار نوکر است
پیرهن مشکی نوکر دستدوز مادر است
ناله ی ما امتداد ناله های فاطمه است
بانی اطعام روضه،مجتبای فاطمه است
چای مجلس از فُراتِ شاه تامین می شود
این عَلَمها با پر جبریل تزئین می شود
بین هیئت کربلایش را زیارت می کنیم
شب به شب با انبیا در روضه شرکت می کنیم
دختری شیرینزبان اعجاز را آغاز کرد
نُطق لالِ مجلسِ ما را رقیّه باز کرد
آی نوکر ! رزق اشکت را از آب آور بگیر
کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر
کاش خون ما بریزد در دیار کربلا
شیرخوار ما فدای شیرخوارِ کربلا
▪️
بین آن خاکی که شاه تشنهلب از حال رفت
ناگهان از ذوالجناح افتاد..،تا گودال رفت
مادر پهلو شکسته طاقت دیدن نداشت
این تنِ سر نیزهخورده پشت و رو کردن نداشت
#یا_حسین
#محرم۱۴۰۲
#بردیا_محمدی
#اشعار_اول_مجلسی
یا لطیف
هرکه پای نگار پا نشود
درِ جنت به روش وا نشود
قَبرُهُ فِی قُلُوبِ مَن والاه...
در دلم غیر دوست جا نشود
رو به هرکس زدم مرا پس زد
هیچجا کوی آشنا نشود
اشک اگر آبرو نگه دارد
راز من با تو برملا نشود
ما، محرم ، گرسنه ی اشکیم
کاش چشمی کماشتها نشود
گریهکُن همنشین معصوم است
تا قیامت از او جدا نشود
زُهدِ بی حُبِّ تو فقط ضرر است
پس کسی بی تو باخدا نشود
پرچمت اعتبار منزل ماست
بی تو این خانه ها بنا نشود
وادی طور ما حسینیههاست
نطق ما هرکجا که وا نشود
وا مکن از سر خودت ما را
سفره ی شاه بی گدا..،نشود!
بی پناهم،پناه من زهراست
دستم از چادرش رها نشود
تعزیهدارِ روضهی تو رضاست
او نَگِریَد ، عزا ، عزا نشود
حج نوکر طواف ششگوشهست
مکّه خوب است..،کربلا نشود!
کشتهی اشک! دوستت دارم
درد عاشق بگو دوا نشود
کُلِّ عالم به پات جان بدهند
باز حق غمت ادا نشود
▪️
▪️
تَهِ گودال رفت و آمد بود...
روی جسمت برو بیا نشود!؟!
دختر کوچک تو خوابیده
کاش دورت سر و صدا نشود
کاش امسال بی کفن نشوی
کاش سهم تو بوریا نشود
#یا_حسین
#محرم۱۴۰۲
#بردیا_محمدی
#اشعار_اول_مجلسی
یا لطیف
شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید
تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلت نخواهد دید
به شوق پادوییِ روضه،جمع نوکران جمع است
محرم هیچکس ما را پی حاجت نخواهد دید
همان خادم که کفش سینهزن را جفت می کرده
شبی که جفت شد بند کفن،زحمت نخواهد دید
خدایا! شاکرم از این حسینی که بمن دادی
گمانم جز مُحِبَّش ، بنده ای رحمت نخواهد دید
دم عیسیٰ به یُمن خاک کویات مُرده را جان داد
مسیحا هم شفا را جز در این تربت نخواهد دید
بسوزد دخل دُکّانی که خرج روضه هایت نیست
بدون نذرِ هیئت کاسبی برکت نخواهد دید
فقط تو بین جُون و اکبرت فرقی نمی بینی
کسی فرزند را هم شانهی رعیت نخواهد دید
اگر دست گدا ظرف غذا دیدی..،حسن داده
کسی ما را سر این سفره بی دعوت نخواهد دید
به جز روزی که بین دستهها زیر عَلَم رفتم
پدر دیگر مرا اینقدر باهیبت نخواهد دید
لباس مشکی ما دستبافِ زینبکبراست
جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید
هزاران بار کج رفتم..،ولی زهرا برم گرداند
پسر از مادر خود لطفِ بامنت نخواهد دید
حصیر کهنه تا دور تنت پیچید..،ارزش یافت
کسی در آستانت شِیِٔ کمقیمت نخواهد دید
▪️
پس از آنکه تو را کشتند در اوج شلوغیها
دگر بزم عزایت را کسی خلوت نخواهد دید
#یا_حسین
#محرم۱۴۰۲
#بردیا_محمدی
یا لطیف
عشق فرمود که لیلای حسین است حسن
آی دنیا! همهدنیای حسین است حسن
بی نیازِ دو جهان،کلِّ نیازش حسن است
از خداوند تقاضای حسین است حسن
همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن
خَلق فهمید که آقای حسین است حسن
جان ؛ حسین است ولی جانِ همین جان ، حسن است
مثل یک روح در اجزای حسین است حسن
بیرقِ خونِ خدا ، پرچمِ سبزِ حسنیست
در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن
قاب ششگوشه نشسته است به دیوار بقیع
دائماً محو تماشای حسین است حسن
با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ
عاشق دیدن غوغای حسین است حسن
حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت
خالق مرقد زهرای حسین است حسن
یا حسن حک شده بر مشکِ علمدار حسین
ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن
دو حسن داد به شاهِ شهدا..،شاهِ کرم
چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن
روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک،عطشان!
فکر پاخوردنِ لبهای حسین است حسن
▪️
تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکب ها...
این طرف، آنطرف اعضای حسین است، حسن!
#یا_حسن
#یا_حسین
#محرم۱۴۰۲
*این غزل در استقبال غزلی از برادر مهربان و عزیزتر از جانم
سید پوریا هاشمی
با مطلع
همه ی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
سروده شده
دمش گرم و غمش کم باد
یا لطیف
بِعَلیِّ الٰهی اَلْعَفو
باز کن در به روی سائل هجراندیده
این منم..،بندهی آلودهی خُسراندیده
پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب
عبد سرخورده محبت ز کریمان دیده!
دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام
آنقَدَر حادثه این کودک گریان دیده
نَفسِ سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم
چهکسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟!
چشمپوشی ز خطا،مسلک اهل کرم است
هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده
غرق عصیان شده بودیم..،که زهرا آمد
شیعه از چادر او خِیر، فراوان دیده
گرچه گیریم..،رضا ضامن ما خواهد شد
لطف ها نوکر از آقای خراسان دیده
زیر و رو کن دل آلوده ی ما را..،به علی
ذکر او را لب ما آیه ی قرآن دیده
پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف
این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده
لحد آخر ما دست امیر نجف است
دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده
بیقراریم..،به ما رزق حرم را بدهید
نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده
▪️
▪️
آب می خواست..،که شمر آمد و او را چرخاند
خنجری را لبِ پاخورده ی عطشان دیده
کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد...
خواهری جسم پُر از نیزه یِ عریان دیده
#ماه_مبارک
#شب_قدر
#یا_حسین
#بردیامحمدی
#یا_حسین
#اشعار_اول_مجلسی
نزد ما خوب است شادی ، نزد ما غم بهتر است
غرق بارانیم اما اشک نم نم بهتر است
هرکه یکجا کاسه اش پُر شد ، گدایی کرد و رفت
رزقِ ما را گر رساند یار کم کم ، بهتر است
روز و هفته ، ماه و سال اهل مناجاتیم ما
ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است
شعرها خواندیم و خیلی گریه ها کردیم ، باز
از میان نوحه ها -باز این چه ماتم- بهتر است
هرکسی را کار و باری هست و بین کارها
نوکری کردن برای شاه عالم بهتر است
زندگی بی کربلا یعنی عذاب اندر عذاب
از بهشت بی حسین اصلاٌ جهنّم بهتر است
تِکیه با هم ،روضه با هم ، راه با هم رفته ایم
عشق ، ما را می خرد یک روز ، با هم بهتر است
زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد
زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است
#محسن_ناصحی
یا لطیف
خدا کند که دلم را فدای یار کنم
به این بهانه مگر رنج را مهار کنم
مرا مجال گریز از حصار داغِ تو نیست
بگو چگونه ز دست غمت فرار کنم!
لباس پاره ی یوسف به کوی ما نرسید
چه با دل پدر پیرِ بی قرار کنم!
بهار زندگی ام را خَزان غفلت بُرد
نمی شود به جوانی ام افتخار کنم
شکست قلب تو از فرطِ بی خیالی من
بنا نبود دلت را جریحهدار کنم
اگر جواب سلامت به دست من برسد
فراق را به همین حکم برکنار کنم
شمیم گیسوی خود را به بادها بسپار
که بوی زلف تو را عطر ماندگار کنم
اگر که طعمهی دنیا شدم، خودم کردم
نیامدم گله از مکر روزگار کنم
در اوج سُستیِ باور..،تو اعتقاد منی!
نشد به نام تو یکبار هم قمار کنم
هنوز هم که هنوز است...،دوستت دارم
بغل بگیر مرا تا که آشکار کنم
زدم به این در و آن در ببینمت که..،نشد
به جان مادرِ تو مانده ام چه کار کنم!
دوای بغض گلوگیر من فقط نجف است
کجا به غیر نجف عشق را هوار کنم
سر مرا بنویسید نذر تیغ علی
به شوق اینکه فقط لمسِ ذوالفقار کنم
علیست راه رسیدن به اربعین حسین
پدر اجازه دهد ترک این دیار کنم
هنوز از حرمش برنگشته..،دلتنگم...
چِقَدر خاطره را پشت هم ، قطار کنم
کفن کنید مرا با لباسِ مَشّایه...
چه عشقبازیِ محضی در آن مزار کنم!
تو را قسم به همان شاه بی کفن ، برگرد
بیا اجازه مده حسِّ اِنکِسار کنم
▪️
غروب روز دهم ، خون به قلب زینب شد
حسین زیر سم اسب نامرتب شد
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
#یا_حسین
#بردیامحمدی