نوحه واحد هشتم محرم علی اکبر علیه السلام سبک روز ازل....
پیمبرُو میشه دید تو نگـاهِ اکبر
مثل علی یک تنه یه سپاهه اکبر
صدای تکبـیرِ...
علیِ اکبر میاد
لشکر از هم می پاشه
میگن که حیدر میاد
علیِ اکبر حسین حیدرِ لشکر حسین'۴'
صف شکنه رجزهاش
مثل شیرِ خیبر
می باره با نفس هاش
آیه های کوثر
ساقی العطاشاست
مثل عموش اباالفضل
انگار آئینه گذاشته
روبروش اباالفضل
علی.....
الهی شب تا سحر
تو حرم بمونم
پایین پا روضه با...
دلبرم بخونم
خدا قسمت کنه
با روضه هات جون بدم
رو به روی ضریحت
پایین پات جون بدم
حسین حسین یا مظلوم'۴'
#محرم_هشتم_علی_اکبرنوحه_
#شاعر_بزر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام سبک شکر لله....
ای خدا اِرباً اربا
روی خاکه اذونم
حق دارم دق کنم از...
داغ تازه جـَوونم
پُرشده کلِّ صحرا
از عـلی اکبرِ ما
روضه یِ امِّ لیلا
حسین جان'۲'
من لی غیرک حسین جان'۴'
بس که پاشیده از هم
رو حصـیر جا نمیشه
تیکه هایی که گم شد
دیگـه پیدا نمیشه
به اشک چشم بابا
می خنده لشکر اما...
زینب می گه یازهرا
حسین جان۲
من لی غیرک.....
رو دل مکه داغِ...
کرب و بلا گذاشتیم
چه علی اکبرایی
تو مِنا جا گذاشتیم
عاشق دم از خدا زد
رو به شاه وفـا زد
مثل تو دست و پا زد
حسین جان ۲
من لی غیرک....
#محرم_هشتم_علی_اکبرنوحه
#حسین_ایمانی
#روضه_حضرت_علی_اکبر
انتظاری که ندارم سرِ پا برخیزی
از علی اکبرِ من، هیچ نمانده چیزی
بدنت را زِرِه اینگونه نگهداشته است
گوشه اش باز شود روی زمین میریزی!!
حبیب نیازی
#روضه_حضرت_علی_اکبر
فروغِ چشم من از چشم نيزه ها افتاد
عصایِ پيری من زير دست و پا افتاد
به زخم نيزه ای از روی اسب از پهلو
مرا به خاک جگر گوشه ريخت تا افتاد
كسی كه بين مژه كرده ام بزرگ آيا
چنين ز هم شده پاشيده در عبا افتاد
زدم بهم كف افسوس و زانويم تا خورد
دلم شكسته و در ورطه ی بلا افتاد
نه قطعه قطعه فقط... نقطه نقطه ات كردند
تنت به پهنه ی اين دشت تا كجا افتاد
خدا كُنَد كه خطای نگاهِ من باشد
كه از تمام تنت چند تكه جا افتاد
ميان هلهله و خنده ها كم آوردم
به سانِ محتضری كه ز تن وَ پا افتاد
بلند شو پسرم كه دو چشم نامحرم
به خاکِ چادر ناموس كبريا افتاد
#روضه_حضرت_علی_اکبر
زینب ز خیمه آمده تا یاری ات کند
دستش نزن حسین,پراکنده میشود
علی صالحی
#روضه_حضرت_علی_اکبر
خودت بگو بدنت را چگونه جمع کنم
پُر از علی شده خاکِ تمام دور و برم
کنار جسم تو باید به داد من برسند
تو این همه شده ای! من هنوز یک نفرم
مصطفی متولی
#روضه_حضرت_علی_اکبر
از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند
این تکه تکه در بغلم جا نمی شود
اشکم کفافِ این همه زخمش نمی دهد
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
یک نیزه از بلندیِّ اسبش زمین زده
جا کرده خوش به پهلو ی او پا نمی شود
افتاده بس که فاصله در این "فَقَطَعوا"
در یک ابا تمام تنش جا نمی شود
یک پیرمردِ داغ ِجوان دیده هیچ جا
اینگونه بین خنده تماشا نمی شود
یارم شوید ، آه ،رفیقانِ اکبرم
تا خیمه بردنش تک و تنها نمی شود
تا گیسوان عمه پریشان نگشته است
کاری کنید... اکبر من پا نمی شود
#روضه_حضرت_علی_اکبر
تو را بريده بريده صداكند ،ولدَی
اگر كه هلهله ها يک كمی امان بدهد
بغل گرفته تو را و تن تو می ريزد
خودت بگو كه چگونه تو را تكان بدهد
بلند شو پدرت را به خيمه برگردان
وگرنه پيش تن زخمی تو جان بدهد
محسن حنیفی
برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا..
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
پر کنم جام دلم را از سبوی کربلا
نه فقط من عاشق کرببلایم کزازل
انبیا راهم به سر بود آرزوی کربلا
هرشب جمعه ملایک با طبقهایی زنور
می زنند آزآسمانها پل به سوی کربلا
غرق اشک وزمزمه پهلو شکسته فاطمه
می نشیند تاسحر برخاک کوی کربلا
درنماز عاشقی شرط طهارت لازم است
خون ثارالله شد آب وضوی کربلا
کربلا یا کربلا درشادی وغم ذکر ماست
بگذرد عمر دلم در گفتگوی کربلا
بوی سیب از تربت پاک حسین آید کمیل
برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا...
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5940276787861782838.ogg
164.4K
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5828167949478790767.ogg
161.5K
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
واحد حماسی امام حسین وحضرت عباس
➖➖➖➖➖
ارباب ای روح تنم
ارباب اینه سخنم
از تو دل نمی کنم ؛ یا ثارالله
عشقت بی نهایته
این نصّ روایته
برکت توی روضته ؛ یا ثارالله
با تو خوبه زندگی
لحظات بندگی
داره واسم تازگی ؛ هر دم روضت
تقدیرم تو دستته
می دونی وابستته
نوکری که مستته ؛ بین هیئت
لبیک یا سیدی ابی عبدالله حسین
➖➖➖➖➖
ارباب ای نوای عشق
ای صاحب لوای عشق
هستی خونبهای عشق ؛ یا ثارالله
خورشید هدایتی
میشم با تو قیمتی
ذکر بچه هیاتی ؛ یا ثارالله
عشق رویایی من
همه دارایی من
یار تنهایی من ؛ دنیای من
ای ارباب نازنین
بارمو بستم ببین
واسه یوم الاربعین ؛ آقای من
➖➖➖➖➖
عباس کانون ادب
عباس مرد حق طلب
شیر بیشه ی عرب ؛ یااباالفضل
عباس ممدوح علی
عباس مشروح علی
ای در تو روح علی ؛ یااباالفضل
وفاداری به حسین
کاشف الکرب حسین
مالک قلب حسین ؛ سرلشکر عشق
به شامِ قلبم بتاب
وزیر عالی جناب
همه امّید رباب ؛ آب آور عشق
➖➖➖➖➖
✍️به قلم:
#حسین_خدادی
#کربلایی_علی_قاسمی
#ارباب_ای_روح
.#حضرت_عباس_ع
عباس ع
#اشعار_زنجیرزنی
◼️◼️◼️◼️◼️◼️🔴🔴🔴🔴🌸🌸🌸🌸🌸🌴
بیا که دارم به لبم زمزمه
بیا که آمد مادرم فاطمه
سرم به زانو و بدل نوایم/ مرا پسر پسر کند صدایم
بیا که ازکف رفته علمدار / حسین برادر خدا نگهدار
◼️◼️◼️◼️◼️◼️🔴🔴🔴🔴🔴🔴🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌴
شد کمرم خمیده از ماتمت
شکسته پشت من زباره غمت
بگو چسازم من داغت ایگل / شکسته پشتم ز فراغت ایگل
بیا که ازکف رفته علمدار / حسین برادر خدا نگهدار
◼️◼️◼️◼️◼️◼️🔴🔴🔴🔴🔴♦️♦️♦️🌸🌸🌸
دستی ندارم من به تن برادر
دارم به تو ایندم سخن برادر
بیا حسین جان تو دمی برِ ِمن / به لحظه های مرگ و آخر من
بیا که ازکف رفته علمدار / حسین برادر خدا نگهدار
◼️◼️◼️◼️◼️◼️🔴🔴🔴🔴🔴🌸🌸🌸🌸🌸
بغض غمم بسته رهه گلویم
ریخته شد آب و بشکست سبویم
مرا بخیمه گاه مبر برادر / شرمنده ام زتو . بحق داور
بیا که ازکف رفته علمدار / حسین برادر خدا نگهدار
◼️◼️◼️◼️◼️🔴🔴🔴🔴♦️♦️♦️♦️♦️🌸🌸🌸🌸
گره کنم که بی پناه گشته ایی
بی کس و بی خیل و سپاه گشته ایی
غریب و تنها توئی ای برادر / شدی تو غریب میان قوم کافر
بیا که ازکف رفته علمدار / حسین برادرخدا نگهدار
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#نوحه_حضرت_عباس_ع
#زمینه_حضرت_عباس_ع
#محرم_۱۳۹۸
توسّل به آستان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
آمد به مَحضَرَت،این عاصیِ حقیر
با کوهی از گناه،محزون و سر به زیر
گنجینه کرم،محبوب بی نظیر
دل بر غمت اسیر،تو شاه و من فقیر
بی دست کربلا،دست مرا بگیر...
یادِ غَمِ تو جُز،جاهم نمیدهد
غیر از شَراره بر آهم نمیدهد
جُز تو کسی مرا،راهم نمیدهد
بر ذرّه هم بتاب،ای کوکبِ مُنیر
بی دست کربلا،دست مرا بگیر...
ای عَبدِ صالحِ،مَعبودِ عالَمین
دِلگرمیِ حرم،ای نور هر دو عین
گشتی به راه دین،قربانیِ حسین
جانت شده فدا،با ضَربِ تیغ و تیر
بی دست کربلا،دست مرا بگیر...
نورِ تو مَکّی و،عطرت مدینه ای
ای روشنای دل،تو سوز سینه ای
شرمنده از رباب،هَم از سکینه ای
وَز این خِجالَتت بودی تو ناگُزیر
بی دست کربلا،دست مرا بگیر...
ای بر لَبِ همه،نامِ تو زَمزَمه
نامِ تو را بَرَد با گریه فاطمه
سَقّای تشنه لَب،گشتی به عَلقمه
با ضَربَتِ عَمود،از مَرکَبَت به زیر
بی دست کربلا،دست مرا بگیر...
#امیر_عباسی
📝 #مشکت_صدپاره_شده
🖊 #نوحه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_شانزدهم_رمضان_۱۳۹۸
🖊 #حرم_امام_رضا "ع"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشکت صد پاره شده قلبم اواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
گل وفای من شنو صدای من
زمین و اسمان ببین می لرزد به ناله های من
شدم غریب و قاتلت می خندد به گریه های من
🔗
بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم
با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
یل دلاورم امیر لشکرم
میان ناله های تو می اید صدای مادرم
صدای وا مصیبتای زینب میاید از حرم
🔗
جان و جانان منی اما گریان منی
از بس نگران من و طفلان منی
چه شد پناه من یل سپاه من
کجایی آن دمی که آید قاتل من به قتلگاه من
کجایی آن دمی که آید آتش به خیمه گاه من
🔗
یاعباس جی بالماء لسکینه...
یاعباس شوفه الخیم هرگوه...
یاعباس شوفه الحرم تعبانه...
یاعباس شوف الرضیع عطشانه...
یاعباس راس حسین به نیزه ها...
یاعباس آتیش زدن به خیمه ها...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_عباس
چشم تو دیدم و چشم تر من ریخت به هم
حال با وضع سر تو،سر من ریخت به هم
نه علمدارِسپاهم، که سپاهم بودی
تا تو پاشیده شدی، لشکر من ریخت به هم
مادرم آمده بالای تن بی دستت
از به هم ریختنت، مادر من ریخت به هم
قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود
ازتماشای تنت، پیکر من ریخت به هم
صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز
حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم
بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند
غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم
محمود اسدی(شائق)
عصای دست من بخون نشستی ابالفضل
شکستی و پشت منو شکستی ابالفضل
میخوام بگم جون رقیه پاشو،ابالفضل
اما چطور پاشی تو که بی دستی،ابالفضل
حسین و تنها نزار، رو قلب من پانذار
مرو ابالفضل منو، تو اوج غم،جانذار
رو قلب من پانزار...
بعد تو دست زینبو میبندن
آخه بعد شهادت ابالفضل، ابی عبدالله به خانم زینب فرمود که خلخالارو در بیارن
گوشواره هارو در بیارن
بعد تو دست زینبو میبندن،ابالفضل
به این محاسن سفید میخندن،ابالفضل
حیا دریده شد با رفتن تو
دارن به دور خیمه ها میگردن،ابالفضل
بی تو حسین،میبُره، میسوزم از دلهره
که بی تو چشم عدو،به خیمه ها میخوره
بعد تو کارم تمام،چی میشه با بچه هام
مدینه تکرار میشه، تو کوچه اهل شام
عباس اینا نقشه دارن، عباس اینا نقشه هایی بعد بریدن سرت دارن
عباس اینا چشاشون به خیمه زینبه
عباس اینا چشاشون به خیمه رقیه
حسین.... وااااای
چرا گفتم حسین؟
اون لحظه آخر دیدم عباس داره گریه میکنه
چرا گریه میکنی؟
گفت داداش، الان لحظه آخر عمرم سرم رو دامن داداشی مثل توئه
کی میخواد سر تورو تو دامن بگیره
الشمر جالس علی صدرک...
یوقت دید سینش داره سنگینی میکنه
چشم باز کرد، دید شمر بی حیا با چکمه رو سینش نشسته
حسین....واااااای
نوحه شب تاسوعا
حضرت ابوالفضل العباس
مشق شب من
تاب وتب من
یا ابوفاضل مدد
ذکر لب من
یا ابوفاضل مدد یا ابو فاضل(۴)
مشگل گشایی
تو دلربایی
باب حوائج به خدا
امید مایی
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
سرور وسالار
دلبر ودلدار
تودشت کربلا تویی
عباس علمدار
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
عطر گل یاس
پر شور واحساس
این جان ناقابل من
فدایت عباس
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
یار وفادار
میر وسپهدار
معشوق حسین وتویی
عاشق بیمار
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
آقا گداتم
خاک زیر پاتم
عمریه که سینه زنه
تو روضه هاتم
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
وارث حیدر
امیر لشگر
نداره مثل تو کسی
هرگز برادر
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
شیر دلیری
تو بی نظیری
شاه است حسین و
تو هم والا وزیری
یا ابوفاضل مدد یاابوفاضل(۴)
سقای لشگر
ای یاس پرپر
علقمه گشته به خدا
صحنه محشر
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
تویی تکاور
تویی دلاور
بی تو حسین فاطمه
بی یار ویاور
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
ماه منیرم
برات بمیرم
عشقت نباشه من از
زندگی سیرم
یا ابوفاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
روح عبادات
عموی سادات
دست نیازم سوی تو
قبله حاجات
یا ابو فاضل مدد یا ابوفاضل(۴)
التماس دعا
شاعر : ذاکر اهل بیت مهندس حسین حاجیه نیاسری
#سبک_محرم
#سبک۶۷۷
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
💠💠نوای آشنا،جزوه غریب مادر۲💠💠
◾السلام علیک یا اباالفضل العباس"ع"
◾سبک زمینه شهادت حضرت عباس"ع"
#محرم_الحرام_۹۶
مشک رو دوش سقا/چشم به راه تو خیمه داره
پسر رباب می میره / اگه سقا آب نیاره
بچه ها طاقت تشنگی ندارن
بدناشون روی خاکا میزارن
یاابالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
💎💎💎💎
وای اگه طفلان ببینن/که عموشون دست نداره
هیچکدوم بر این مصیبت/دلشون تاب نمیاره
وای از اون قد رشید چیزی نمونده
دل زهرا رو غم سقا سوزونده
یاابالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
🔰شعر: #محمد_مبشری
🔰سبک و اجرا: #هاتف_نیک_پور
بحر طویل حضرت ابوالفضل
نفس از پردۀ احساس زنم بر دهن از باغ ادب، عطر گل
یاس زنم تا که دم از منقبت حضرت عباس زنم؛ ساقی
صهبای ولا، تشنهلب جام بلا، یکّه امیر سپه کربوبلا، حیدر
حیدر، قمر هاشمیان باب امامت یل افراشته قامت، قد و
بالاش قیامت، صلوات پسر فاطمه بر ماه جمالش، به
جلالش، به کمالش، به خصالش، همه دلباختۀ عهد
الستش، اسدالله، یدالله، زده بوسه به دستش، شده
تقدیم حسینبنعلی، یوسف زهرا همه هستش، همه
جانها به فدایش، همه محتاج عطایش، چه بیارم به
ثنایش؟ نتوان گفت به جز شیرخدا، منقبت آن پسر شیرخدا را.
پسر فاطمهام، امبنین کز شب میلاد، پدر بوسه به دستش
زد و مادر به تولای حسینبنعلی پرورشش داد و سپس
دور سر یوسف زهراش بگرداند و به گوشش ز ره مهر و وفا
خواند: که ای دستهگل یاس، پدر نام تو بگذاشته عباس، تو
شمع شهدا، خون خدا و پسر خون خدایی و تو سردار سر
و دستجدایی و تو قربانی مصباح هدایی، تو علمدار شه
کربوبلایی تو مرا نور دو عینی تو پسر خواندۀ زهرا و فدایی
حسینی به سر و دست و به چشم تو زنم بوسه که این
دست و سر و چشم، همه وقف حسین است تو عباس
رشیدیّ و تو سردار شهیدیّ و تو خورشید امیدی، تو کنی
با سر و دست و تن و جان یاری فرزند رسول دوسرا را.
الا ای پسر حیدر کرار، اباالفضل! تویی شیر
حسینبنعلی، رهبر احرار، ابالفضل! تویی قبلۀ دلهای
گرفتار، ابالفضل! تویی بر سپه کربوبلا سید و سالار،
ابالفضل! تو در روز جزا نیز امیری و علمدار، ابالفضل! تو
صدپارهتنی از دم شمشیر شرربار، ابالفضل! تویی وارث
شمشیر علی در صف پیکار، ابالفضل! تو در دامن گهواره
شدی عاشق دلدار، ابالفضل! تو را حضرت زهرا شده در
علقمه زوار ابالفضل! تو شمع دل و جانی تو
جگرتشنهترین ساقی دل سوخته در آب روانی تو امید
جگر سوختۀ تشنهلبانی تو علمدار بزرگ ولیعصر، شه
عصر و زمانی ببری پیش روی مهدی زهرا علم کربوبلا را.
تو در اوج عطش بودی و بر آب روان دست ندادی به شرار
عطش دل گل لبخند گشادی سر و جان را به کف دست
نهادی به حرم روی نهادی سپه از چارطرف ره به تو بستند
و دل پاک تو خستند. به کف تیغ و به دستت علم و مشک،
به دوشت ز حرم زمزمۀ تشنهلبان بود، به گوشت به فلک
رفت خروشت که به یک حمله ز تیغت همه گشتند فراری
همه گفتند که احسنت چنین نیرو و این بازو و این صولت و
این هیبت و این شوکت و این غیرت و این همت و ایثار،
زهی میر و علمدار زهی فاتح پیکار که با حملۀ او ریخت به
هم میمنه و میسرۀ لشکر کفار، به یک حمله برانگیخته تحسین علی، شیرخدا را.
نفس از سوز عطش شعلۀ آتش شد و افتاد دو دستش ز بدن،
جان عزیزش سپر مشک و به چشمش دو یم اشک،
تنش بال درآورده ز پیکان به سوی خیمه شتابان و به
چشمش دهنِ خشک علیاصغرِ ششماهه نمایان،
جگرش خون، دهنش خشک که ناگاه بر آن مشک زدند از
ره کین تیر چه تیری؟ که از آن شد جگرش چاک، همه
هستی او ریخت روی خاک و دگر گشت ز جان سیر،
وجودش همه آمد سپر نیزه و شمشیر و دو چشمش
هدف تیر بلا گشت و سیه در نظرش کربوبلا شد؛
سر خود را به دو جانب حرکت داد سپس خواست که
پیکان بلا را به دو زانوی خود از دیدۀ خونین به درآرد که
مگر باز ببیند دم جان دادن خود روی امام شهدا را.
خدا را همه از سوز درون ناله برآرید سزد در غم آن جان
جهان جان بسپارید به خون جگر سوختۀ خود بنگارید که
عمامه فتادش ز سر و تیر جفا در بصر و سوز عطش در جگر
و هر نفسش شعلۀ دل بود. نه چشمی و نه دستی و نه
آبی و نه تابی که به یک ضربۀ سنگین چو یکی کوه،
عمودی به سرش آمد و با پیکر صدچاک بیفتاد روی خاک
ندا داد: برادر! پسر ساقی کوثر! نگهی سوی برادر، تو بیا
دور کن از دور و بر ساقی اطفال حرم، اهل خطا را.
پسر فاطمه بشنید چو از علقمه فریاد علمدار،
کشید از جگر سوختهاش آه شرربار، پریدش ز الم رنگ
ز رخسار، روان گشت سوی علقمه با دیدۀ خونبار،
نظر کرد بر آن پیکر صدچاک که افتاده روی خاک،
چو آیات جدا گشته ز هم آن بدن پاک، ندا داد که ای جان
برادر! قمر آل پیمبر! گل زهرا! گل حیدر! بگشا چشم و
ببین هلهلۀ دشمن و اشک منِ افروخته دل را. به خدا داغ
تو سوزاند ز پا تا به سرم را؛ زدی آتش جگرم را و
شکستند به قتل تو همانا کمرم را و تو گویی که نهادند
دوباره به جگر داغ یگانه پسرم را به چه حالی نگرم پیکر و
مشک و علم و دست ز تن گشته جدا را؟
بحر طویل حضرت عباس ع
شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهانبخش و دگر نايب و سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
ديد كاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان و پر از شيون طفلان همه شان سينه زنان نوحه كنان موى پريشان دل بريان سوى عباس شتابان كه عموجان چه شود جرعه آبى برسانى به لب سوختگان كز عطش آتش بگرفته گلوى ما.
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس بيا ويخت به دوش دگر خويش يكى مشك چو مشكى كه بدى خشكتر از لعل لب ماه مدينه، گل گلزار سكينه به فغان گفت كه يا بنت اخا ناله مكن، ضجه مزن زان كه عموى تو نمرده روح الحال كنم بهر تو من آب مهيا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
پور حيدر چو يكى مرغ سبك روح مكان كرد بر عرشه زين، روح الامين گفت كه احسنت از آن مادر فرزانه بياورد چه تو شير دل و نامورى را كه دو زانوش گذشتى ز سر و گوش فرس هى هى به تكاور زدى همچون على عالى اعلا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تعجيل سوى شط فرات آمده مانند سكندر ز پى آب حيات آمده، آن شير غضنفر نظرى كرد بر آن آب، كه چون اشكم ماهى بزدى موج بفرمود كه آب عجب موج زنى، ليك ندارى خبر از تشنگى عصمت طاها.
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تكبير بزد نعره، همان شير به جولان شد و در صحنه ميدان شد و پاشيد ز هم لشكر كفار، يكى گفت كه اى قوم گريزيد كه اين است، ابو الغزه، تهمتن، لقبش ماه بنى هاشم و باشد پسر حيدر صفدر، شده منسوب به سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
غضب آلوده ز غیرت شد و عباس ز جا خواست بشد موی تنش راست به خود گفت که عباس عجب آسوده نشستی بنما آب مهایا
اى آب عجب مى رود، اما خبرت نيست سكينه، گل گلزار مدينه، رخ ماهش بفسرده، اما ز عطش غش بنموده، آخر اى آب تويى مهريه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سيد مظلوم، الهى كه گل آلوده شوى تا به ابد شوقى غمديده از اين غم شده ديوانه و شيدا.
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر حیدر کرار ابالفضل علمدار سپه دار که صد لشکر کین را بکند خار به گفتار و به کردار و به رخسار و به رفتار بود حیدر کرار به یاران وفادار و به اعدا شه قهار تو که بودی که ربودی دل دادار ابالفضل علمدار پسر ام بنین زاده سلطان سماوات و زمین حضرت حیدر
⚜️🍂⚜️دودمه _ شبِ تاسوعا _حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ حاج قاسم نعمتی⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
چین پیشانیِ تو محشر کند وقت غضب
وای عباس آمده ...
لرزه اُفتاده بجان شیر مردان عرب
وای عباس آمده ....
آمده شیر نر ام البنین بهر شکار
مثل حیدر باوقار ....
لافتا الا علی لاسیف الا ذوالفقار
مثل حیدر باوقار ....
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
#حاج_قاسم_نعمتی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#دودمه
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
⚜️🍂⚜️دودمه _ شبِ تاسوعا _حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ حاج مرتضی محمود پور ⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
من امان نامه نمیگیرم ز دستت ای لعین
هستم از اهل یقین ....
افتخارم اینکه بابایم امیرالمومنین
هستم از اهل یقین ....
ساقی آب آورم هستم غلامت یا حسین
ای تو شاه عالمین ....
میدهم از علقمه هر دم سلامت یا حسین
ای تو شاه عالمین ....
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
✼✾══┄══✧══┄══✾✼
#حاج_مرتضی_محمودپور
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
#دودمه
هدایت شده از .
4_5830318001517232946.mp3
2.28M
آند اولا مخیمده عطشان لبلره
زینبون باشینده قاره معجره
اوتلویوبدی آتش محنت منی
ویرمسون اذن ئولدورر غیرت منی
حسین بالالاروون ناله سینه دوزه بولمورم
حسین اگر منه اجازه ویرمسن نجه دوام گتیرم علی اصغر یانا یانا آغلیا
حسین نجه دوام گتیرم رقیه گله یانا یانا آغلیا عمو ئولورم سوسوزدان
بئله دیدی ابوالفضل دایان
قول بویون اولدولار الرین سالدی حسین ابوالفضلین بوینونا
گیلدی فرمایش حسین سن الیمه زیور سن
هیکلین ال دایاقی هم الیمه زیورسن
پشتیبان حرم عترت پیغمبرسن
بیر وجودونله بو چولده منه بیر لشکر سن
دیدی حسین اجازه ویر گیدیم باجیم زینبیلن خداحافظلیق ایلیم آی باجی تعصبی چکنلر
حسین بولورسن ننم یانمدا دگول تا باشیم اوسته آچا باش
هامی بولور هر شهیدین باشنین اوستونده ننه سی حاضر اولاجاق
منه اجازه ویر گیدیم باجیم زینبیلن خداحافظلیق ایلیم
زینب بئله الرین سالدی ابوالفضلین بوینونا ددم اوغلی گل قاباقا اوزگه سی دییرم آی قارداش
زینب گیدیرم جنگه ئوزون بولورسن منیده بیر ننم واردی بیردنه ده یتیم بالام واردی مدینه ده دده یولی گوزلور
#اذن میدان خواستن حضرت ابوالفضل(ع)
#بانوای گرم حاج بهنام ستارپور اردبیلی
#ترکی👌👌
ای اهل حرم میر علمدار نیامد ߎ
سقای حرم سید و سالار نیامد ߎ
علمدار نیامد، علمدار نیامد ߎ
ای همسفـران مـاه بنـی هاشمیان کو ߎ
آرام دل و دیده و آرامش جان کو؟ ߎ
آیینهی عشق از پی دیدار نیامد ߎ
علمدار نیامد علمدار نیامد ߎ
دلهـای پریشـان شـده شیرازه ندارد ߎ
گنجـایش انـدوه و غـمِ تازه ندارد ߎ
دل خون شد و مجنون شد و دلدار نیامد ߎ
علمدار نیامد، علمدار نیامد
ߎ آن گل که چمن عاشق بوسیدن او بود ߎ
آن ماه که ما را هوس دیدن او بود ߎ
صد بار به ما سر زد و این بار نیامد ߎ
علمدار نیامد علمدار نیامد ߎ
برگـرد عمـو! دل هـوس آب نـدارد ߎ
امشب بـه خدا دیدهی ما خواب ندارد ߎ
ای پردگیـان محـرم اسـرار نیامد ߎ
علمدار نیامد، علمدار نیامد ߎ
#باب_الحوائج
#مناجات
#روضه
#قمر_بنی_هاشم
#اباالفضل_العباس_علیه_السلام
بر درد بی درمان دوا،باب الحوائج
ای مظهر عشق و وفا،باب الحوائج
ای کاشفُ الکرب حسین،جانم اباالفضل
ای بهترین ذکر و دعا،باب الحوائج
دستم به دامانت، علمدار حسینی
امشب گرفتم این نوا،باب الحوائج
ذکر قشنگِ یا اباالفضل علمدار
بین حرم دارد صفا،باب الحوائج
یک یا ابوفاضل بهایش بی نهایت
ذکرت کجا و من کجا،باب الحوائج
یک شب گرفتاری میان خیمه میگفت:
تنها امید قلبِ ما، باب الحوائج
کوریِ چشم منکرینِ این شعائر
شال علم داده شفا،باب الحوائج
ای عبد صالح،ای پناه اهل خیمه
من مستجیرم بر شما،باب الحوائج
تیری به مشکت خورد و جان دادی اباالفضل
فرق سرت گشته دوتا،باب الحوائج
دست علم گیرت کجا افتاد عباس؟
دستت ز تن گشته جدا،باب الحوائج
جسمت برادر دید و با گریه چنین گفت:
افتاده ای اینجا چرا،باب الحوائج؟
مادر کنارت آمده در نهرِ علقم
هستی گلِ خیر النسا،باب الحوائج
طفلی سه ساله در دلِ تاریک صحرا
نام تو را میزد صدا،باب الحوائج
نام تو گفتم منتقم آید به روضه
ذکر لبم مهدی بیا،باب الحوائج
یا این لقب را از خودت بردار یا که
حاجات ما را کن روا،باب الحوائج
/عبدِ کریم/
.
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
Babolharam Narimani shab10.mp3
1.37M
|⇦•#قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
امیر حسین یعقوبیان:
#زمینه_حضرت_علی_اصغر_ع
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر_ع
سبک: پناه حرم...
لالایی علی! پیدا نمشه آبی توی خیمه برات
گریه نکن عزیز من گرفته صدات
آبی برای تو نمی رسه از فرات
لالایی علی! از علقمه فقط صدای آه می رسه
ناله مادرت زخیمه گاه می رسه
گریه نکن که حرمله زراه می رسه
علی اصغرم! چجور بریزم خاکا را روی پیکرت (روی صورتت)
داره زدست می ره کنار تو مادرت
دیدی سه شعبه کرد جدا تنت از سرت
#زمینه_حضرت_علی_اکبر_ع
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر_ع
علی اکبرم! فدای چهره پیمبریت ای علی
فدای ضرب شست حیدریت ای علی
فدای غصه های مادریت ای علی
علی اکبرم! بریده ای بریده ای بریده علی
خمیده ام خمیده ام خمیده علی
به وسعت صحرا شدی پاشیده علی
پاشو ببین که عمه آمده از حرم
دارم کنار پیکرت تو از دست می رم
چجوری برگردونمت گل پرپرم
#زمینه_حضرت_عباس_ع
#زمزمه_حضرت_عباس_ع
یل کربلا! صدای العش میاد توی خیمه ها
برو به سمت علقمه ولی زود بیا
فقط بدون که چشم براهتن بچه ها
علمدار من! دلشور افتاده میون اهل حرم
اگه که برنگردی ای برادرم
می سوزه خیمه و یکی میگه معجرم
ابالفضل من! کی دستاتو بریده ای علمدار من
کی چشماتو دریده ای سپهدار من
فدا سرت که مشکت و زدن یارمن
علمدار من! ببین که مادر آمده توی علقمه
تو این شلوغی ها و توی این همهمه
پاشو ببین کبودی رخ فاطمه
#زمینه_عاشورا
#زمزمه_عاشورا
پناه حرم كجا داری میری بگو برادرم
بدرقه ی راه تو اشك چشم ترم
آهسته تر برو داداش ببین مضطرم
پناه حرم بیا ببین نامحرم ها رو دور و برم
خاكی شده دوباره چادر مادرم
تو رفتی و كشیدن از سرم معجرم
پناه حرم هنوز یادم نرفته لحظه ی رفتنت
بمیره خواهرت چقدر غریب كشتنت
یه جای سالمم نمونده روی تنت
پناه حرم یكی داره پیرهن خونیت رو می بره
اومده ساربان به فكر انگشتره
به روی نیزه ای سر علی اصغره
پناه حرم جلو چشمای مادرم زدی دست و پا
با نیزه زد تو دهنت یكی بی هوا
زدن یه عده پیرمرد تو رو با عصا
پناه حرم یه مادری داره به صورتش می زنه
میون قتلگاه یه تشنه جون می كنه
یه سینه ای به زیر سم اسب می شكنه
پناه حرم رفتی و دخترت داره كتك میخوره
غنیمتاش و هركسی داره میشمره
ناموس تو ،تو آرزوی یك چادره
پناه حرم دزدیدن گهواره رو می بینی داداش
گوش های بی گوشواره رو می بینی داداش
این معجرهای پاره رو می بینی داداش
پناه حرم! صدای مادرم میاد نزن بی حیا
عزیز قلب مصطفی بگو که چرا
افتادی زیر تیغ و نیزه و دست و پا
پناه حرم! تو زیر چکمه های شمر توی قتلگاه
من بالای مقتل و با دلی پرزآه
دارم میبینم که داری می شی سرجدا
حسین جان من! داره رگای گردن تو را می بره
ولی چرا سرت را ازقفا می بره
جلوی چشم خواهرت چرا می بره
#زمینه_شام_غریبان
#زمزمه_شام_غریبان
پناه حرم! داره می سوزه توی شعله ها خیمه ها
نه خیمه ها بلکه دل همه بچه ها
دل تموم آسمونیا و خدا
حسین جان حسین! تنت میون مقتل و سرت روی نی
رفتی نگفتی که قرارمون باشه کی ؟
خدا کنه که نبرن تو را بزم می
پناه حرم! کجا داری می ری بگو روی نیزه ها
بدون من داری می ری تو از کربلا
زینبت و به کی سپرده ای یا اخا
#یاسر_مسافر
مشابه سبک زیر خوانده میشود 👇👇