|⇦•بنا چه بود؟ بیاید به او...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
*يه گوشه حضرت زينب نشسته داره نگاه ميكنه:...*
بنا چه بود؟ بیاید به او سلام کنند
بنا چه بود؟ که همراهی امام کنند
رسید آن همه نامه، از آن همه لبیک
بنا چه بود؟ که همراه او قیام کنند
بنا چه بود؟ بجنگند با فسادِ یزید
که در رکابِ ولی کار را تمام کنند
حسین با زن و فرزند راه کوفه گرفت
بنا چه بود؟ به ناموسش احترام کنند
بنا نبود بیاید به قتلگاه، حسین
که دور او ته گودال ازدحام کنند
*تاريخ نوشته چهارصد پيرمردِ كه به اصطلاح مُفتي و صاحبِ فتوا هم بودند، به صف شده بودن، قربةً الي الله مي زدن...*
بنا نبود که پیران بر او عصا بزنند
چنین به زخم قدیم خود التیام کنند
*از اينجا به بعد رو خودِ امام زمان گريه ميكنن و داد مي زنند...*
بنا نبود که از کوفه تا خرابه ی شام
نگه به خواهر او از فرازِ بام کنند
بنا نبود به اجبار نیزه و شمشیر
ورود عائله در مجلس حرام کنند
شاعر: #محسن_ناصحی
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخُورَد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعل های سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بَرِ تو، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن، سَرِ تو همکالم شد
حسين...اي تشنه لب حسين
حسين...عشقِ زينب حسين
حسين...اي بي كفن حسين
حسين...بي پيرُهَن حسين
آن دَم بريدم من از حسين دل
كآمد به مقتل شمرِ سيه دل
او مي دويد و من مي دويم
او سويِ مقتل من سويِ قاتل
*اي واي حسينم... چقدر امروز زينب اين مسير رو مي دَويد، يا كنارِ بدنِ علي اكبر، يا كنارِ بدنِ قاسم، هي مي اومد بالايِ تَل...*
او مي نشست و من مي نشستم
او روي سينه من در مقابل
* وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِك... وَالشِّمرُ جالِسٌ، نَفَسِ مادرم گرفت...*
او مي كشيد و من مي كشيدم
او خنجر از كين، من آه از دل
*صداي هلهله داره مياد، يه عده دارن كف ميزنن، يه عده دارن تكبير ميگن، زمين كربلا داره ميلرزه، حضرت زينب سلام الله عليها اومد پيش امام سجاد، آقا داره توي تب ميسوزه، پرده ي خيمه رو كنار زدن، نگاه كردن... سري به نيزه بلند است در برابر زينب...
هلال بن نافع ميگه: ديدم لب هاي حسين داره بهم ميخوره، نزديك اومدم، مي دونستم حسين نفرين كنه همه زير و رو ميشن، گفتم: بذار خيالم راحت بشه، اما ديدم داره ميگه: جگرم داره از تشنگي ميسوزه، تشنگي داره منو ميكشه... گفت: دلم سوخت رفتم سپرم رو پر از آب كردم، به سختي همه رو كنار زدم، نزديك گودال شدم، ديدم شمر با لباس هاي غرق خون از گودال بيرون اومد، گفت: هلال كجا داري ميري؟ گفتم: دارم برا حسين آب مي برم، گفت: دير اومدي كار تموم شد... دامن عربيِ شو كنار زد: ديدم سر حسينِ، گفتم: نانجيب! بالاترين جنايت رو كردي، چرا تن و بدنت داره ميلرزه؟ گفت: هلال! لحظه هاي آخر حسين، گوشه ي گودال هيچ زني نبود، اما يه صدايي ميشنيدم، يه خانومي هي مي گفت: "بُنَيَّ!" مادر!...*
◼️◼️◼️◼️◼️
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_محمد_طاهری
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_محرمی
روضه خوانها شب به شب غمگین به منبر می رسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند
روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و
از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند
گاه مابین مقاتل پا به پای بیتها
سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند
اربن اربا روضه ی سختی است اما غالبا
روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند
گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید
روضه خوانها در همین مقتل به حنجر می رسند
شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است
روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند
من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها
از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند
روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است
یا بنُیَّ... ناله ها از سمت مادر می رسند
عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند
زینب از هرسو یتیمی را بغل وا می کند
دختران فکر حجابند و به معجر می رسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند
#محسن_ناصحی
recording-20240630-173332.mp3
زمان:
حجم:
3.73M
.
#شب_پنجم_محرم
#زمینه
#حضرت_عبدالله علیه_السلام
..................................
عمو به میدون رفت
خسته و محزون رفت
این دفه بی یاور
چقد پریشون رفت
یکی دو تا صد تا هزار نفر شدند
توو قتلگاه براش چه دردسر شدند
تنها و بیکسه عمو تو قتلگاه
نمیزارم عمو بمونه بی سپاه
نوبت دستای منه برا عمو سپر باشن
یک تنه وایمیسم اگه حتی هزار نفر باشند
###
میون گوداله
عمو چیه بی حاله
زخمیه سر تا پاش
چه بی پر و باله
می بینی حال و روزشو بزا برم
غربت سینه سوزشو بزا برم
می بینی که چی اومده سر تنش
دارن با هر وسیله ای میزننش
عمه رهام کن تا برم /تو رو به مادرت قسم
من التماست می کنم/ بزار به دادش برسم
..............................
دشمن ازم ترسید
تا رجزامو دید
خون حسن اینبار
توو رگ من جوشید
به سن و سال که نیس منم مقاومم
هرچی باشه منم شبیه قاسمم
حتی اگه سر از تنم جدا بشه
نمیزارم تو قتلگاه رها بشه
این همه دشمن اومدن از عمو جونم چی میخوان
دق می کنم مثل عمو سمت حرم اگه بیان
__
#نغمه_احسان_تبریزیان
#شعر: #محسن_ناصحی
#احسان_تبریزیان
recording-20240628-191246.mp3
زمان:
حجم:
3.83M
.
#شب_پنجم_محرم
#واحد_سنگین
#حضرت_عبدالله
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
قراره بیقرار تو باشم
دارم میام که یار تو باشم
تو که همش کنار من بودی
منم باید کنار تو باشم
بمیرم ای عمو چه بی حالی
تو رو خدا بزن پر و بالی
نفس بکش یه کم عموجونم
چه روضه ای شده چه گودالی
چه ماجرا تو قتلگا بوده
پر از غباره یا پر از دوده
با این همه غمی که می بینم
حسن شدن یه کم برام زوده
###
شبیه قاسم و علی اکبر
دل منم برات شده پرپر
درسته سن من کمه اما
منم یه جورایی مث اصغر
فدات میشم خودم نباش مضطر
خودم سپر میشم برات آخر
به یاد دست مادرت اینجا
جدا میشه یه دستم از پیکر
این نانجیب واسه چی خندیده
نگاش به سمت خیمه چرخیده
کنار پیکر تو فهمیدم
بابام تو کوچه ها چیا دیده
###
توو قتلگاه شده چه غوغایی
دل منو غم تو آزرده
یکی با نیزه اومده سمتت
یه پیرمرد عصاش و آورده
غریب و بی کسی توو این گودال
چه فکرایی که دشمنت داره
یکی نگاشه سمت انگشتر
یکی نگا به پیرهنت داره
غم منو نخور عموجونم
دلم برا غم تو میسوزه
که حرمله جلو چشات با تیر
تنم رو به تن تو می دوزه
شاعر:
#محسن_ناصحی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
اختصاصی
#کانال_روضه_و_نوحه_محرم_و...ایتا👇
┈••✾••✾••┈
@madahi_moharram
#امام_حسین_ع_مناجات
نزد ما خوب است شادی، نزد ما غم بهتر است
غرق بارانیم اما اشک نم نم بهتر است
هرکه یکجا کاسهاش پُر شد، گدایی کرد و رفت
رزقِ ما را گر رساند یار کم کم، بهتر است
روز و هفته، ماه و سال اهل مناجاتیم ما
ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است
شعرها خواندیم و خیلی گریهها کردیم، باز
از میان نوحهها -باز این چه ماتم- بهتر است
هرکسی را کار و باری هست و بین کارها
نوکری کردن برای شاه عالم بهتر است
زندگی بی کربلا یعنی عذاب اندر عذاب
از بهشت بی حسین اصلاً جهنّم بهتر است
تِکیه با هم، روضه با هم، راه با هم رفتهایم
عشق، ما را میخرد یک روز، با هم بهتر است
زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد
زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است
✍ #محسن_ناصحی
#حضرت_رقیه_مدح
ابری گذشت و گفت که دریا رقیه است
طوفان وزید و گفت که صحرا رقیه است
کوهی قیام کرد و به طوفان و ابر گفت
این کوه این شکوه همانا رقیه است
رد شد نسیم و گفت که من روح بخشم و
اثبات می کنم که مسیحا رقیه است
در کوی عشق حرف صغیر و کبیر نیست
زینب در این مقام سراپا رقیه است
کوچکترین محجبه ی خانه حسین
آیینه نجابت زهرا رقیه است
سقا دلیل شادی قلب رقیه بود
پس دلخوشی حضرت سقا رقیه است
باب الحوائجان حرم وقت رفع غم
نامی که میبرند به لبها رقیه است
در این قبیله هر که به کاری است ملتزم
حلال مشکلات شدن با رقیه است
ما نوکران طایفه عشق تا ابد
ذکری که هست بر لبمان یا رقیه است
#محسن_ناصحی
#حضرت_رقیه_شهادت
تشنه بودم دشمنت فهمید و سقا را گرفت
کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت
با برادرها دلم خوش بود اکبر را زد و
از نگاهم آن عزیزِ ارباّ اربا را گرفت
دید من گهواره جنبان علی اصغر شدم
تیر را در چله کرد و کودک ما را گرفت
کودکی های مرا طاقت نیاورد آخرش
پیش چشمم داخل گودال بابا را گرفت
روی خاک افتادی و تاریک شد بعد از تو دشت
از شب ما لذت خورشید فردا را گرفت
پای نی با دیدنت خوش بودم اما برنتافت
نیزه را برداشت از من آن تماشا را گرفت
دید داری یاد مادر می کنی با دیدنم
از تو و از عمه زینب باز زهرا را گرفت.
#محسن_ناصحی