eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
@madahi_moharram
6.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.5هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• ‍ با برادر رفته بودم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با دلاور رفته بودم بی دلاور آمدم ** (شد چو زینب وارد شهر مدینه) (گاه بر سر می زد و گاهی به سینه) در بقیع آن مخزن گنج و دفینه درد دل دارد بسی آن بی قرینه کای خدا از غم کبابم نیست دیگر صبر و تابم غم شده جام شرابم صاحب چشمی پرآبم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم چون سفیری غصّه آور از ره غم آمده با کوله بار درد و ماتم رو به سوی مرقد پرشور خاتم نالد از جور و جفای پور آدم ای محمد کن نگاهم بشنو از دل سوز و آهم در فراق شمس و ماهم بنگر این شال سیاهم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم سایه ساری از سرش رفت در غریبی سر بریدند لاله هایش بی حبیبی زین سفر جز غم نبرد آخر نصیبی داغ طفل نو نهال نا شکیبی باغ سبزم شد خزانی آمدم قامت کمانی دیدگان خونفشانی سینة دل ناگرانی تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم شش برادر همرهش بودند و رفتند پر به کوی شارع بگشودند و رفتند هم سرود عشق بسرودند و رفتند هم غبار از سینه بزدودند و رفتند از فراق شش برادر داغ عباس دلاور عون و عبداله و جعفر می زند بر سینه آذر تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم در بیابانی که ظلمت بوده قانون از نیام کوفه تیغ کینه بیرون پیش چشمانش کشیدن در یم خون جسم هفتاد و دو لاله همچو مجنون غم به سینه پر عبورم در پی امواج نورم گر شکسته زیر زورم هم شکیبا هم صبورم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم سروری ، گر غصّه شد تن پوش باغش یاد یاران در شب هجران چراغش غم پیاپی آمد از هر سو سراغش درد دل با مصطفی کم کرده داغش درد دل دارم فراوان از جفای روزگاران از وداع تلخ یاران چشم خون و اشک باران تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم شاعر : محمدرضا سروری •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
1.2هزار مشاهده
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
سلام علیکم 🏴 فرا رسیدن ماه محرم بر رهروان واقعی حضرت اباعبد الله الحسین(ع) تسلیت باد. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع) 📣👇 قابل دسترسی است. ازطریق هشتگ های زیر به سبک ها وروضه‌های دسترسی پیدا کنید: 👇 🏴همراهان گرامی، هم اکنون می توانید جهت دسترسی سریع به محتوای امام حسین ع ودیگر شهدای کربلا روی هشتگ های زیر کلیک کنید.👇 . ▪️▪️ ▪️▪️ ▪️▪️ ▪️▪️▪️ ▪️ ▪️ ▪️▪️ ▪️▪️▪️ ع البنین 👇 #pdf #نوحه #زمینه #سنگین #زمزمه #واحد #شور #حماسی #احساسی #شلاقی #دمام_زنی_عزاداری_کهن #بی_کلام #دمام_زنی_محرمی #دمام_زنی_عاشورایی #صدای_ذکر_حسین_حسین #افکت #دم #شب_جمعه #دعای_عرفه #عرفه #دهه_دوم_محرم #دهه_دوم #روضه_یازدهم_محرم #نوحه_یازدهم_محرم #دفن_شهدای_کربلا #روضه_دفن_شهدای_کربلا #روضه_تنور_خولی #روضه_ام_حبیبه #ام_حبیبه #روضه_هنده #روضه_هفتم_امام_حسین_ع #امام_سجاد_ع #روضه_امام_سجاد_ع #نوحه_امام_سجاد_ع #کوفه #دروازه_ساعات #اسارت #شام #نوحه_ایام_اسارت #مرثیه_ایام_اسارت #روضه_دروازه_ساعات #مرثیه_دروازه_ساعات #سینه_زنی_اسارت_اهلبیت_ع #نوحه_سینه_زنی_اسارت #روضه_هفتم_امام_حسین_ع #دیر_راهب #اربعین #نوحه_اربعین #روضه_اربعین #روضه_اربعین_حسینی #مرثیه_اربعین #زمزمه_اربعین #زیارت_اربعین #بازگشت_کاروان_به_مدینه #ورود_کاروان_به_مدینه #نوحه_بازگشت_کاروان_به_مدینه #روضه_بازگشت_کاروان_به_مدینه هشتک یا "کلمه آبی رنگ"  را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا ۷ بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید #انتقاد_و_پیشنهاد #ارتباط_با_آیدی👇 @msoghandi •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• @madahi_moharram
2.7هزار مشاهده
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• ‍ با برادر رفته بودم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با دلاور رفته بودم بی دلاور آمدم ** (شد چو زینب وارد شهر مدینه) (گاه بر سر می زد و گاهی به سینه) در بقیع آن مخزن گنج و دفینه درد دل دارد بسی آن بی قرینه کای خدا از غم کبابم نیست دیگر صبر و تابم غم شده جام شرابم صاحب چشمی پرآبم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم چون سفیری غصّه آور از ره غم آمده با کوله بار درد و ماتم رو به سوی مرقد پرشور خاتم نالد از جور و جفای پور آدم ای محمد کن نگاهم بشنو از دل سوز و آهم در فراق شمس و ماهم بنگر این شال سیاهم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم سایه ساری از سرش رفت در غریبی سر بریدند لاله هایش بی حبیبی زین سفر جز غم نبرد آخر نصیبی داغ طفل نو نهال نا شکیبی باغ سبزم شد خزانی آمدم قامت کمانی دیدگان خونفشانی سینة دل ناگرانی تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم شش برادر همرهش بودند و رفتند پر به کوی شارع بگشودند و رفتند هم سرود عشق بسرودند و رفتند هم غبار از سینه بزدودند و رفتند از فراق شش برادر داغ عباس دلاور عون و عبداله و جعفر می زند بر سینه آذر تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم در بیابانی که ظلمت بوده قانون از نیام کوفه تیغ کینه بیرون پیش چشمانش کشیدن در یم خون جسم هفتاد و دو لاله همچو مجنون غم به سینه پر عبورم در پی امواج نورم گر شکسته زیر زورم هم شکیبا هم صبورم تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم سروری ، گر غصّه شد تن پوش باغش یاد یاران در شب هجران چراغش غم پیاپی آمد از هر سو سراغش درد دل با مصطفی کم کرده داغش درد دل دارم فراوان از جفای روزگاران از وداع تلخ یاران چشم خون و اشک باران تاج بر سر رفته بودم شال بر سر آمدم با برادر رفته بودم بی برادر آمدم شاعر : محمدرضا سروری •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
1.6هزار مشاهده