عباس توی چند ماه اول زندگیش خیلی سخت میخوابید شبها😮
دل درد داشت و با هیچ کدوم از روشهای معمول نمیخوابید.😂
نه روی پا نه با شیر خوردن و نه با لالایی!
فقط باید بغلش میکردم و مدتها تو حالت خوابیده راه میبردمش تا خوابش ببره.😉
حتی گاهی با این روش هم نمیخوابید و نصف شب با باباش میرفتیم ماشین سواری تا عباس بخوابه.😂
بعد چهار ماه یه روز جمعهی سرد و زمستونی😅 من و باباش موفق شدیم اولین ورژن ننوی دست سازمون رو به مرحلهی بهرهبرداری برسونیم،
و ننو فرشتهی نجات من شد واسه خوابوندن عباس.😆
ما با هزینهای خیلی کم ساختیمش.
زیر ۲۰ هزار تومن. در حالیکه واسه خریدش حدود ۲۰۰ هزار تومن هزینه لازم بود!
با یه پتوی مسافرتی قدیمی
حدود ۸ متر طناب
دوتا لولهی پلاستیکی
چهار تا پیچ قلاب دار
دریل باباجونش
و مهارت خیاطی مامان جونش😁
بعدها با تولد فاطمه ننومون رو ارتقاء دادیم و محکم ترش کردیم تا محل امنی برای خواب نوزاد بشه و در برابر تکونهای شدید و ناگهانی داداشش مقاومت کنه.😂
برای ساختش میتونید از یه پارچه ضخیم استفاده کنید،
دو طرفش رو حدود ۵ سانتیمتر تا کنید و بدوزید که بتونید طناب رو از توش رد کنید.
۳ تا بندک پارچهای هر طرفش بدوزید برای اینکه لوله از توش رد بشه.
لولهی پلاستیکی رو با یه پیچگوشتی داغ سوراخ کنید و طنابها رو از توش رد کنید.
دیوار رو سوراخ کنید😅 یا طنابها رو به یه چیزی وصل کنید تا ننو توی ارتفاع کمی از زمین معلق بشه.😇
این وسیله خیلی برای خوابوندن بچههای زیر ۶ ماه خوبه. بعدش هم باهاش بازی میکنن و گاهی شاید توش بخوابن.
اگر توضیحات بیشتری در مراحل ساختش لازم داشتید، خصوصی در خدمت هستم.
@saqqa313alamdar
اندازههای ننوی خودمون رو به عنوان نمونه میذارم براتون. همراه عکس و فیلم واسه توضیحات بیشتر.
البته میتونید به سلیقه و ابتکار خودتون اندازهها رو تغییر بدید.😀
این پست رو برای مامان هایی که می شناسید بفرستید تا برای بچههاشون ننو درست کنن.😄
#پ_شکوری
#شیمی91
#ننو
#ساخت_ننو
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
#پ_شکوری
(مامان #عباس ۳سال و ۳ماهه و #فاطمه ۱سال و ۹ ماهه)
هشتم اردیبهشت ۹۸، ساعت ۶ تا ۷ عصر توی کلاس زبان آنلاینم شرکت کردم و بعدش متوجه شدم که فاطمهمون داره کمکم از راه میرسه.
۸:۳۰ شب رفتیم بیمارستان و ساعت ۹:۱۵ به دنیا اومد. طبیعی و سریع و کم دردسر.😉
اولین شبی بود که عباس بدون من قرار بود پیش خانوادهی شوهرم بخوابه. گویا اون شب چند بار هی از خواب بیدار میشده و سراغ من رو میگرفته.
منم توی بیمارستان نگران عباس بودم و دلم براش تنگ شده بود و حتی گریه میکردم از دلتنگی!😓
روز بعد همگی اومدن بیمارستان ملاقات من و فاطمه کوچولو.
صحنهی جذاب و غیر قابل توصیفی بود.
عباس یه خوشحالی همراه با کنجکاوی داشت. ماهم اجازه دادیم با خواهرش بیشتر آشنا بشه و نازش کنه.❤️
وقتی اومدیم خونه، به عباس یه کادوی جذاب دادیم و گفتیم چون داداش بزرگ شدی، برات کادو گرفتیم.
چند روزی مشغول کادوش بود و کمتر توجهش به فاطمه کوچولو جلب میشد.
اوایل وقتی فاطمه گریه میکرد، عباس ازش میترسید😅 چون صداش خیلی بلند و نازک بود و صورتش هم قرمز میشد موقع گریه.
تا وقتی مامانم پیشمون بود، عباس بغل مامانم میخوابید و فاطمه هم بغل من یا توی ننویی که خودمون درست کرده بودیم، میخوابید.
(قبلاً روشش رو با هشتگ #ساخت_ننو توضیح دادم)
خدارو شکر فاطمه خوش خواب بود. بر خلاف عباس که تا ۴ ماهگی شبا اکثرا گریه و زاری میکرد.😭
اما از وقتی تنها شدیم، تازه با چالش خوابوندن دو تا فسقلی مواجه شدم!
تا ۲ ماهگی فاطمه رو توی ننو میخوابوندم و عباس هم بغلم میخوابید با قصه و کتاب الکترونیکی (از طاقچه) یا کلیپ.
گاهی هم عباس خودش ننو رو تکون میداد و برای خواهرش لالایی میخوند تا بخوابه.😍
بعد که فاطمه بزرگتر شد، دیگه توی ننو نمیموند و دوست داشت روی تشک، پیش ما بخوابه.
اینم خودش چالشی بود.
عباس دوست داشت روی دستم و کنارم بخوابه مثل سابق، اما دیگه فاطمه جاش رو گرفته بود چون باید شیر میخورد تا بخوابه.😶
چند هفتهای طول کشید تا عباس عادت کنه به شرایط جدید.
گاهی فاطمه سمت راستم میخوابید و عباس سمت چپ. گاهیم هردو سمت راستم. عباس سرش رو میذاشت روی دستم و کنار فاطمه میخوابید.
بعد از چند ماه هم عباس بعضی شبا بغل باباش میخوابید و من و فاطمه هم کنار هم میخوابیدیم.
خلاصه با سختی اما شیرینی، چالش خوابوندن دوتا بچه کوچولو رو پشت سر گذاشتیم.🙂
#اختلاف_سنی_یک_سال_و_نیم
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif