eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
9.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
165 ویدیو
28 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس یادگاری دو برادر بعد از اتمام مسابقه😉
چند روز پیش، برای اولین بار بعد از تولد محمد، رفتیم ! تا اون روز، تفریحاتمون، باغ و بوستان رفتن بود🌲🌳؛ یا رستوران🍽 و آبمیوه بستنی فروشی🍦🍹؛ یا شاه‌عبدالعظیم و مهمونی‌های خانوادگی؛😃 گهگاهی هم تفریح شیرین بازارگردی😁 به همراه خرید نیازهای ضروری👌😄 تا اون روز، هر وقت به گزینه‌های ممکن برای ، فکر می‌کردیم، با استدلال اینکه هم خود بچه، تو یک ساعت و نیم تاریکی اذیت میشه و هم بقیه از سر و ‌صدای ‌اون، خیلی سریع گزینه سینما رو از لیست خط میزدیم. 📋✏️ مدتی بود که فیلم جالبی روی پرده سینما بود و خیلی دوست داشتیم بریم ببینیمش. دیگه اون شب، خیلی یهویی تصمیم گرفتیم دل رو به دریا بزنیم و بریم😼 خودمونو آماده کرده بودیم هرجا محمد اذیت شد، یا بقیه رو اذیت کرد، پاشیم بریم بیرون و به صورت نگهش داریم تا اون یکی فیلمو ببینه و تعریف کنه. ولی خداروشکر پسرمون باهامون خوب همکاری کرد💪🏻؛ انصافا آروم بود‌ و فقط‌ گاهی با گفتن کلمه‌ی «عمممم!!» عموهای توی فیلمو به من نشون میداد😂 (بچم صداشم پایین بود و به زور به ردیف جلویی‌می‌رسید🤫) نگران بودم خودش اذیت بشه، که اون رو هم به لطف خدا، با خوراکی‌های خوشمزه🥞 و چرخیدن تو راهرو به بهانه ریختن آشغال تو سطل زباله🗑 و نشون دادن عکس‌های خودش تو گوشی👼🏻 حل کردیم.😜 اون شب، تبدیل به یک شب به‌یادماندنی شد.🤠 و ما تونستیم یک قدم، به سمت زندگی عادی، ، نزدیک بشیم. 😄 پ.ن: همیشه یکی از چالش‌های ذهنم🤔 اینه که چطور میشه آدم، خودشو داشته باشه ولی به همراه بچه!👶🏻 آخه خیلی از‌ماها تو پس ذهنمون اینه که و نمیشه خیلی از کارها رو با بچه کرد. البته این تا یه حدی درسته، ولی همیشه م این بوده و هست که چطور میشه این ‌ها رو کم کرد و رو آورد تو . یعنی مادر ، کارهایی رو که دوست داره، هم بتونه انجام بده. این شب سینمایی هم از این نظر برام خاطره‌انگیز شد که تونستم بعد ۲ سال، ، به یکی از تفریحات مورد علاقم بپردازم (حالا البته خیلیم اهل سینما رفتن نیستم. شاید دفعه بعدی، یه سال دیگه باشه😆) 👪💖 پ.ن۲: محمدمون حسابی عاشق رفتنه. مثل هر بچه‌ی دیگه. اون شب فک کنم به اون بیشتر از ما خوش گذشت😄 ۹۱ 🍀🍀🍀 *کانال مادران شریف ایران زمین* @madaran_sharif
دورانی بود که من و زهرا تا جایی که کاری بود بودیم؛ پروژه، جلسه، همایش، کلاس یه وقتی سعی کردم با خودم باشم؛ دیدم روزایی که همه‌ش بیرون بودم، به وضوح زهرا شبش بیشتر گریه می‌کنه؛ با اینکه بیرون از خونه زیاد می‌خوابید. شاید خواب راحتی نبود یا جاش به اندازه‌ای که من فکر می‌کردم گرم و نرم نبود یا...😔 علتش هرچی که بود دخترم آروم نبود👶😪 خودم هم بودم، خسته و بی‌حوصله... کم‌تر به خونه زندگی می‌رسیدم، طبیعتا رابطه‌م با همسرم هم تحت تاثیر احوالاتم بود😞 یه روز اگه وسط اون همه بیرون بودن، خونه می‌موندم خیلی حس خوبی داشتم... یه !😊 ‌ اما باز همین که خونه موندنم بیشتر از دو سه روز می‌شد، این آرامشه به تبدیل می‌شد😰 پس کل برنامه بیرون رفتنم رو کردم دو روز در هفته و با فاصله و بقیه روزا توی خونه کارهامو پیگیری کنم، مگر پیش بیاد👌✨ زندگی به همین شکل جریان داشت که زهرای ۷-۸ ماهه خوابش سبک شد و رفتن و هر چیزی رو از زمین برداشتن و خوردنش شروع شد😅😱 زهرا نیازمند یه اتاق خوابِ و یه اتاق بازیِ خیلی و تمیز بود با یه مراقب خصوصی که فقط با زهرا باشه!😎🤨 پس مشغول گذراندن روزهای دلچسبی توی خونه شدم 😅 و بیرون رفتن‌های کاریم به صفر میل می‌کرد که کم کم حس کردم نیاز دارم با آدم‌ها برقرار کنم و دورکاری به تنهایی راضیم نمی‌کنه و دچار و در خارج شدن از خونه شدم😔 زهرا هم عاقل‌تر شده بود و هم می‌تونست ساعات بیشتری رو بیدار بمونه👧 دوباره برگشتم سر کار و حالا توی همین روزهام☺️ حالا من یه مادر ۱ سال و ۲ ماه و ۲۰ روزه هستم و همه تجربیات مادریم به اندازه‌ی همین لحظه هاییه که گذشته و نه حتی یک روز بیشتر! آخه یه مادر، هر یک روزی که می‌گذره، می‌شه😄🧕 حالا باز هم با بزرگ شدن زهرا با جدیدی مواجهم... 🤔بخشی از مسیر که باید پیاده بریم، می‌خواد خودش راه بره و همه جا سرک بکشه، وقتی می‌رسیم، پیش خاله مهتاب بیش تر از ۵ دقیقه نمی‌مونه و ماما ماما کنان راه میزم رو می‌گیره و با ذوق می‌پره بغلم، می‌خواد بیاد پشت میز بشینه و با لپ تاپ بازی کنه💻 ، موهای بچه‌های کوچیک‌تر از خودش رو می‌کشه، دوست داره از غذا و خوراکی بقیه امتحان کنه 🍌🍪 و خیلی چالش‌هایی که البته هر آدمی در ارتباط با بقیه باهاش درگیر می‌شه چه برسه به یه دختر کوچولویی که رقم می‌خوره😍 و من باز خودم رو می‌بینم در جایگاه ، من در پیچیده و در هم تنیده‌‌ای که توی زندگیم دارم، این رو برای خودم و بقیه تبدیل به یا می‌کنم💡 گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم چرا نباید از بچه و همسر و چه و چه، فقط به فکر کنم و برای خودم تصمیم بگیرم؟😕 اما بعد می‌گم همه این‌ها هستم! فقط کمی بزرگتر شدم، پس باید به چیزهای بیشتری فکر کنم... و خدا رو شکر می‌کنم و منتظر هیجان انگیزتر شدن بازی زندگی می‌مونم🙏😍 پ ن ۱: یکی از چالش‌هایی که از نوزادی زهرا همراه ما بوده و به نحوی به فرصت تبدیلش کردیم، خواب زهراست... بعد از اینکه به خواب میره حدود ۲۰ دقیقه در حالیکه چشماش بسته‌ ست، باید توی بغلم بمونه تا خوابش سنگین بشه، اوایل این ۲۰ دقیقه‌ها رو به بطالت می‌گذروندم ولی با تلنگری از یه دوست دیدم می‌شه اون زمان‌ها رو مطالعه کنم⏳📖 و این جرقه‌ای بود برای درس خوندن، همیشه تو این فکر بودم ولی این اتفاق سرعتم رو برای بالا برد. ‌ خلاصه الان دارم ابزارهای لازم برای آینده علمی‌م رو کسب می‌کنم تا بعد از از آب و گل در اومدن بچه‌ها با دست پر کار و تحصیلم رو ادامه بدم😎👜 پ ن ۲: یکی از حسرت‌هام و شاید تنها حسرتم اینه که چرا غیرحضوری خوندن رو زودتر شروع نکردم👉 پ ن ۳: وقتایی پیش میاد که از همه چی می‌شم و دلم می‌خواد به دوران بدون زهرا برگردم، یه لیوان بریزم و بدون هیچ دغدغه‌ای یه گوشه لَم بدم و فیلم ببینم!☕️🎥 اینجور وقتا اول سعی می‌کنم ذهنم رو از همه چیز کنم و یه کاری که تو اون لحظه دوست دارم انجام بدم! یا بهتره بگم یه کاری که دوست داریم... که معمولا گزینه دمنوش روی میزه!😂 چون خداروشکر زهرا هم عاشق دمنوشه😍 بعد همون جوری که داریم اون کار رو با انجام می‌دیم سعی می‌کنم یه چیزایی رو توی ذهنم مرور کنم، روزهای بدون زهرا رو که چقدر خودم رو می‌دیدم، روزایی که دنبال و می‌گشتم، روزهایی که در پیش دارم و آینده‌ای که هستم... و همین‌طور که دارم جرعه آخر دمنوش رو می‌نوشم و خیالاتم به آخراش می‌رسه، دیگه حالم جا اومده و خستگیم در رفته🙂 ۹۲ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین
*بخشی از مصاحبه مادران شریف با روزنامه جام‌جم به مناسبت روز دانشجو* 📌من و دکتری و سه بچه مریم زارع، اصطلاحا از بچه‌های سال بالایی گروه مادران شریف است که بعد از مدتی به آن‌ها پیوسته است. اینطور که معلوم است، او یک مادر دانشجوی نمونه است؛ چون دانشجوی دکتری رشته عمران دانشگاه شریف است و سه فرزند دارد:" من متولد سال 67 و ورودی 85 کارشناسی عمران شریف هستم. ترم هفت دانشگاه ازدواج کردم و همان سال هم بدون کنکور، کارشناسی ارشد خواندم. پسر بزرگم حالا شش ساله است و من یک سال بعد از به دنیا آمدنش، وارد مقطع دکتری شدم." زمانی که خانم زارع تصمیم به بچه‌دار شدن دوباره می‌گیرد، تصورش این بوده است که مادری کردن با دو بچه و درس خواندن برایش کاملا شدنی است؛ حتی با همسرش تصمیم می‌گیرند که برای فرصت مطالعاتی به کشور دیگری بروند و دوباره برگردند اما بعد که می‌فهمند فرزندشان، به جای یکی، دوقلو است، کمی ماجرا عوض می‌شود:" خب کار کمی سخت شد؛ مثلا پرونده فرصت مطالعاتی برایمان بسته شد، چون واقعا با چنین شرایطی امکان‌پذیر نبود اما حالا می‌بینم که چه معجزه بزرگی در زندگی‌مان برای بودن این دوقلوها رخ داده است و حتی چه بهتر که قید فرصت مطالعاتی را زدیم. " البته به قول خودش، دروغ است اگر بگوید که به خاطر از دست دادن چنین موقعیتی ناراحت نشده است اما حالا مسیری را آمده است که از آن احساس رضایت و خوشحالی دارد و اتفاقا از سختی‌هایش برایمان می‌گوید؛ مسیری که با وجود این سختی‌ها، آن‌ را به خیلی از دوستانش توصیه می‌کند. می‌گوید: خدا همیشه یک‌طور دیگری برای آدم جبران می‌کند. مثلا من در سال۹۶ یعنی دقیقا سال تولد محمدهادی و محمدمهدی به عنوان دانشجوی نمونه کشوری انتخاب شدم و چهار پنج سالی می شود که مشمول جایزه تحصیلی بنیاد نخبگان هستم. 📌آینده را ببین از آن تصمیم اکتفا نکردن به دو سه تا بچه در مادران شریف می‌پرسیم:" من حتما بچه‌ها دیگری هم می‌خواهم" حالا اصلا چرا بچه‌های زیادی به این دنیا بیاوریم؟:" شاید مهم‌ترین دلیل برای من این است که اگر آدم بتواند بچه‌هایی به دنیا بیاورد که آن‌ها را در بستری خوب و با فرهنگ درست، تربیت و بزرگ کند، چرا این کار را نکند؟ دیدن آدم‌هایی که مجموعی از ویژگی‌های من و همسرم را دارند، واقعا لذت‌بخش است و آینده‌ای زیبا در انتظار جامعه‌مان خواهد بود." 📌از امکانات بگو از یک‌جایی به بعد، تعداد بچه‌ها که بالا می‌رود، دیگر فقط بحث خوراک و پوشاک نیست که مهم است؛ هزینه تحصیل و درمان مهمترین هزینه‌هایی هستند که ممکن است برای خانواده‌هایی با تعداد فرزند بالا مشکل‌ساز شود. مثلا حرف از بچه چهارم که می‌شود، بر خلاف خانم زارع، همسرش کمی نگران این است که از پس هزینه‌ها برمی‌آید یا نه. موضوعی که باعث می‌شود آن‌ها به امکاناتی فکرکنند که خیلی از نمونه‌های موفق در کشورهای دیگر دنیا به خانواده‌هایی که تعداد فرزند بیشتری دارند، می‌دهند. از نظر او، مثلا اگر دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی پژوهشی، جایی برای نگهداری فرزندان دانشجویان و محققان داشته باشند، این آدم‌ها راحت‌تر از همیشه، تصمیم به بچه‌داری می‌گیرند: " از زمان بارداری دوقلوها، من سه ترم مرخصی گرفتم؛ حالا هم خیلی رفت و آمدی به دانشگاه  ندارم و کارم بیشتر پژوهشی است و بیشتر به صورت تلفنی و ایمیل با استادهایم در ارتباط هستم، اما چنین شرایطی برای مادران در دوره‌های لیسانس و فوق‌لیسانس واقعا معضل بزرگی است." به نظر خانم زارع، هرکسی باید ببیند که خودش چه چیزی از زندگی می‌خواهد:" مثلا شاید اگر من در دوره ارشد، به خاطر پسرم، درسم را ادامه نمی‌دادم و خانه می‌ماندم، خیلی مادر شاد و سرزنده‌ای نبودم." در واقع کافی است کمی از خودمان شناخت داشته‌باشیم؛ ممکن است یک کار هنری پژوهشی در خانه هم بتواند یک مادر را خیلی سر ذوق و حوصله بیاورد. شنبه 16 آذر 1398 روزنامه جام جم 🍀🍀🍀 *کانال مادران شریف ایران زمین* @madaran_sharif
قسمت دوم مصاحبه مادران شریف با روزنامه جام جم به مناسبت روز  دانشجو زینب پازوکی، جوان ترین عضو گروه است. او متولد سال 75 و ورودی 94 رشته فیزیک دانشگاه شریف است:" من و همسرم همان سال اول دانشگاه عقد کردیم و حالا هم دخترم، زهرا خانم، یک سال و دو ماهش است." خانم پازوکی هنوز کارشناسی‌اش را تمام نکرده است؛ او یک سال از تحصیلش را به خاطر روزهای بارداری و بچه‌داری مرخصی گرفته و حالا دوباره چند ماهی است که به سر کلاس‌هایش برگشته است. او تازه اول راه است، ولی با این‌حال از سختی‌های درس خواندن و بچه‌داری به طور همزمان برایمان می‌گوید:" سختی‌اش که سخت است اما هرکسی باید شرایط خودش را بپذیرد و از همه مهمتر آن را اولویت‌بندی کند. اولویت اول من دخترم است و در کنارش می‌خواهم درسم را هم ادامه بدهم. طبیعتا در این راه کمک‌های خوبی مثل همسرم و خانواده‌ام دارم که در نگهداری بچه‌ها به من کمک میکنند تا بتوانم این مسیر را طی کنم." با این وجود، حرف از بچه‌های بعدی که می‌زنیم، خانم پازوکی از حرفمان استقبال می‌کند:" می‌دانید چه است؟ اینکه جامعه می‌پذیرد که مثلا برای رسیدن به یک هدف علمی، لازم است درس بخوانی، تلاش کنی و زحمت بکشی تا پیشرفت کنی؛ اما واقعا مادری کردن را هم یک پیشرفت می‌بینند؟ واقعا مادری کردن هم نیازمند یک زحمت و تلاش بی‌وقفه برای پیشرفت است. من واقعا حالا خودم را از کسانی که بچه ندارند، جلوتر می‌بینم." در واقع ما می‌خواهیم در جامعه‌مان تاثیر مثبتی از خودمان به جای بگذاریم؛ اصلا برای همین است به سراغ فعالیت‌های اجتماعی می‌رویم. در صورتی که مادری کردن هم خودش یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات در جامعه است. تفکری که مادران شریف به خاطر آن دور هم جمع شده‌اند و حالا گاهی در راه رسیدن به اهدافشان به هم کمک هم می‌کنند: " همین تجربه‌های مشترکمان باعث شد که عضوی از گروه مادران شریف باشیم و تجربیاتمان را با هم به اشتراک بگذاریم. البته گاهی این ماجرا از اشتراک گذاشتن تجربه‌ها هم جلوتر می‌رود. مثلا گاهی اوقات، تعدادی از دوستانمان که خانه‌هایشان به هم نزدیک است، با هم قرار می‌گذارند و چند ساعتی را در خانه یکی جمع می‌شوند و با هم درس می‌خوانند و به همدیگر برای نگهداری بچه‌ها کمک می‌کنند. دیگر چه چیزی از این بهتر؟" خانم پازوکی هم مثل دیگر دوستان وهم‌گروهی‌هایشان هم قصد ادامه تحصیل و هم به دنیا آوردن بچه‌های دیگری هم دارند:" هر اتفاقی هم که بیفتد، پروسه علم آموزی نباید متوقف شود. علم‌آموزی نه به معنای مدرک که به معنای افزایش دانسته‌های یک مادر. حالا آن دانسته‌های می‌تواند اطلاعاتی درباره بهترین روش های تربیتی و آموزشی بچه‌ها هم باشد." به قول خانم پازوکی، حیف است اگر به موضوع بچه‌داری و فرزندآوری، به چشم یک مانع برای موفقیت‌های علمی و اجتماعی‌مان نگاه کنیم. منبع: مصاحبه گروه مادران شریف با روزنامه جام جم شنبه 16 آذر 1398 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
*بخش سوم مصاحبه مادران شریف با روزنامه جام جم* خانم شکوری یکی از اعضای اصلی گروه مادران شریف است. پروانه شکوری متولد 72  و ورودی سال 91 رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف است اما بعد از یکی دو ترم می‌فهمد که مهندسی شیمی آن چیزی نیست که دوست داشته است؛ برای همین هم به شیمی تغییر رشته می‌دهد. در سال آخر دانشگاه با همسرش که او هم دانشجوی شریف بوده، ازدواج می‌کند:" به خاطر تغییر رشته‌ام، درسم چهارساله تمام نشد. من دو ترم آخر متاهل بودم و ترم آخر کارشناسی‌ام، فرزند اولم را باردار بودم." عباس و فاطمه، دو فرزند دو ساله و هفت ماهه خانم شکوری هستند. 📌اولویت با فرزندانم است خانم شکوری کارشناسی ارشد را به دلیل شرایط خاص رشته‌اش و بچه‌داری فعلا ادامه نداده است اما در یکی دیگر از زمینه‌های مورد علاقه‌اش فعالیت می‌کند: " حالا چند وقتی هست که به صورت غیرحضوری، در حوزه  علمیه قم را می‌خوانم؛ راستش قصدم این بود که اگر شیمی شریف قبول نشدم، به حوزه بروم. حالا که کارشناسی‌ام تمام شده و به خاطر بچه‌ها ترجیح دادم که ارشد نخوانم، حوزه که یکی از دیگر از مهمترین علائقم بود را شروع کردم و اتفاقا خیلی هم احساس خوشحالی و رضایت دارم." حیفتان نیامد که کارشناسی ارشد نخواندید؟: " وارد دانشگاه که شدم، هدفم ادامه تحصیل بود اما بعد از ازدواج و بچه‌دار شدنم، اولویت‌هایم تغییر کرد و نظرم عوض شد و فعلا به خاطر بچه‌هایم آن را متوقف کرده‌ام. شرایط کارشناسی ارشد رشته شیمی با دیگر رشته‌ها کمی متفاوت است و به دلیل گرایش مورد نظر من، باید هر روز صبح تا عصرم را در آزمایشگاه بگذرانم که این اتفاق با تربیت بچه ها توسط مادر سازگار نیست." موضعی که به نظر ما متفاوت با هدف گروه مادران شریف است اما خانم شکوری می گوید:" خب این موضوع کاملا به شرایط و اهداف افراد بستگی دارد؛ من خانواده‌ام شهرستان بودند و اصلا هم دوست نداشتم که بچه‌هایم را در سنین کم، به مهدکودک بسپارم. دلم می‌خواست که آن‌ها را خودم بزرگ کنم و این شرایط من، با رشته دانشگاهی‌ام همخوانی نداشت. این را هم بگویم که اعضای گروه ما هر کدام بسته به شرایط خودشان راه متفاوتی را برای کسب علم و فعالیت اجتماعی انتخاب کرده اند و ما تنها راه پیشرفت را تحصیلات دانشگاهی نمی دانیم. و در صفحه مادران شریف ایران زمین در فضای مجازی تلاش داریم همین راه های متفاوت را نشان بدهیم." ادامه در پست بعدی😊  منبع : روزنامه جام جم شنبه 16 آذر 1398
خانم شکوری و چند نفر دیگر از دوستان هم‌دوره‌شان، بعد از ازدواج گروهی تشکیل می‌دهند و درباره اتفاقات جدید زندگی متاهلی حرف می‌زدند و تجربیاتشان را با هم به اشتراک می‌گذاشتند. بعد از مدتی و با مادر شدن هرکدام از اعضای گروه، یک گروه جدید از مادران شریفی ایجاد می کنند:" دیگر گروه‌مان به طور خاص، مادرانه شده بود. تجربه‌های مادری و پرسش و پاسخ و اینکه چطوری در کنار مادری به بقیه کارهایمان هم برسیم. موضوعی که دغدغه همه مادرهای گروه بود؛ اینکه می‌خواهیم در کنار مادری کردن، درس بخوانیم، کار کنیم و فعالیت اجتماعی داشته باشیم." آن‌ها همگی معتقد بودند که لزوما کسی که بچه‌دار می‌شود، به این معنی نیست که همه کارهای دیگر مانند مطالعه و درس را کنار بگذارد. البته در این میان یک تصمیم مهم دیگر هم گرفته بودند:" با همدیگر به این نتیجه رسیده بودیم که بیشتر از اینکه در جامعه رایج است، بچه داشته باشیم." 📌ایستادگی در برابر بحران از نظر مادران شریف، مدت‌ها است که کارشناس و مسئولان می‌گویند که کشور در آینده با بحران سالمندی مواجه می‌شود؛ موضوعی که با توجه به نرخ باروری فعلی، کاملا طبیعی است. البته آن‌ها از نبود امکانات و شرایط در کشور گله مند هستند:" بر خلاف کشورهای اروپایی که تسهیلات زیادی برای فرزندآوری به والدین می‌دهند، متاسفانه در کشور ما هنوز این برنامه‌ها وجود ندارد و مسئولین مختلف اجرایی کاری نکرده اند. اما ما با علم به این ماجرا، تصمیم گرفتیم که دست روی دست نگذاریم. اینطور نباشد که در بیست سال آینده و زمانی که با بحران روبرو شده‌ایم، دغدغه مان این بشود اینکه وای حالا چه‌کار کنیم داشته باشیم." آن‌ها خودشان بچه‌هایی از خانواده‌های کم‌فرزند بودند که معایبش را از نزدیک حس کرده بودند. شاید برای همین تصمیم گرفته‌اند که در حد توانشان، در این قضیه نقش مثبت داشته باشند. شاید اصلی‌ترین تفاوت این گروه با گروه‌های دیگر این باشد که مطالعه و تحقیق، حرف اول را در جمع‌شان برای هر تصمیم می‌زند: " ما در گروه‌مان برنامه مطالعاتی داریم. همین تصمیم‌مان هم علاوه بر داشتن شیرینی شخصی برای زندگی‌هایمان، نتیجه یک تحقیق جامع و کامل از بحران سال‌های آینده است." 📌آسیبی به نام نیاز کاذب "دوست دارم خانواده‌ام کامل باشد." تعریف خانم شکوری از یک خانواده کامل خانواده‌ای است که همه بچه‌ها، خواهر و برادر داشته باشند؛ برای همین او به بچه‌هایی بیشتر از این هم فکر می‌کند. همین موضوع باعث شد از مسائل مالی با بچه‌های زیاد که ‌بپرسیم:"ما خانواده‌هایی پولدار نیستیم." و با چنین جوابی روبرو شویم. واقعیت این است که آن‌ها آدم‌هایی نیستند که همه احتیاجات مالی و توقعاتشان رفع شده باشد و حالا به این نتیجه رسیده باشند: " یک اصلی وجود دارد که نیازهای ضروری بچه‌ها باید رفع شود؛ موضوعی که ما هم به این معتقدیم و اعتقاد داریم که خداوند ضمانت کرده است که روزی بچه را می‌رساند و اتفاقا آن را در عمل هم دیدیم. اما ما واقعا دور نیازهای کاذب‌مان را خط کشیده‌ایم. در واقع فضای مصرف‌گرای جامعه القا می‌کند که بچه حتما باید این امکانات را داشته باشد، فلان لباس برند، فلان تبلت و فلان اسباب‌بازی. در حالی که خیلی از این‌ها با اصول تربیتی ناسازگار است و اینکه بچه در هر لحظه، چیزی را اراده کند و برایش تهیه شود، از نظر تربیتی درست نیست. " مثال عینی‌اش هم این است که بچه‌هایی که در خانواده‌های پرجمعیت بوده‌اند بیشتر از بچه‌های تک‌فرزند که همیشه همه‌چیز برایشان فراهم بوده است، مستقل و و خودکفا هستند و برای افزایش مهارت‌ها و درآمدهایشان تلاش می‌کنند. 🍀🍀🍀 *کانال مادران شریف ایران زمین* @madaran_sharif