eitaa logo
مادران بهشتی
96 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط با مدیر: @sadra_33 نسال الله منازل الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ -------- جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود *عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است* علمدار است سپهدار است . . اصحاب که یک به یک برزمین می‌افتند، نوبت به بنی هاشم می‌رسد عباس چشم دوخته به لبان مولا همه اذن می‌گیرند و می‌روند و بر...نمی‌گردند حسین می‌ماند و عباس و حمله‌ها و ولوله‌ها "اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!" حسین نگاهی به برادر تنومندش می‌کند، نگاهی به خیمه‌ها *"العطش، العطش... "* . "برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..." . . سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی! نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی سال‌ها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی همراه علی علیه‌السلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی ناگهان امیر و امام‌ت بگوید نه، برو آب بیاور! جز عباس چه کسی می‌تواند این فرمان را بشنود و حتی لحظه‌ای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندی‌هایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟! همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم حال گفته سقایت حرم با تو... بی‌درنگ می‌رود و در همین راه شهید می‌شود در راه ... طبق وظیفه... با أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی یعنی لحظه ای "در دل" هم چون و چرا نکردن . برای من درس و است در مقابل و (درکنار ؛ که وه که چه مقامی‌ست...) . . سال‌ها درس خوانده‌ایم با چندی توانمندی و استعداد اما امروز در مشغول و هستیم و البته که در آینده ای نزدیک فعالیت‌های اجتماعی و تحصیلی خود را ادامه خواهیم داد ، امروز - بی ولی و امّا- برای من وظیفه است . پی‌نوشت: ۱- قمربنی هاشم علیه‌السلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایت‌پذیری، تسلیم و اطاعت از امام را از که و کجا آموخت؟ در خانه، از مادرش! "هرکه بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است " . ۲- ان‌شاءالله به جنگاوری هم می‌رسیم. در رشته‌های تخصصی خود پیش می‌رویم و صحنه‌های و اقتصادی را هم خالی نمی‌گذاریم. اگر هم قبل از آن رفتیم، خشنودیم که درراه وظیفه بوده... "والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني" 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon
✳ نابینا کسی است که تابع امام زمانش نیست 🔻 قرآن کریم فرمود بعضی‌ها بینا هستند، بعضی‌‌ها نابینا. فرمود: «یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِی کتابَهُ بِیمینِهِ فَأُولئِک یقْرَؤُنَ کتابَهُمْ وَ لا یظْلَمُونَ فَتیلاً ٭ وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمی» (اسرا، ۷۱ و ۷۲) این نابینا را در قبال تابع و معتقد به قرار داد، فرمود بعضی‌‌ها کور هستند؛ یعنی آن کس که معتقد به امام زمان است، بیناست، است، آن که معتقد نیست، کور است. 🔸 در قیامت این‌ها و اهل جهنم را می‌‌بینند؛ ولی و اهل بهشت را نمی‌بینند، کوری است که فقط جهنم را می‌‌بیند ولی بهشت را نمی‌بیند. خدای سبحان در قبال اعتراض آن‌ها که عرض می‌‌کنند: خدایا من در دنیا بینا بودم، چرا مرا کور محشور کردی، می‌فرماید: ما تو را کور محشور نکردیم، هر طور در دنیا بودی، همان‌طور در قیامت محشور می‌شوی. تو در دنیا را ندیدی، را ندیدی، را ندیدی، را ندیدی، را ندیدی، را ندیدی، فقط را دیدی، الآن هم همین‌طور است! را نمی‌بینی، را نمی‌بینی، را می‌بینی! هر طوری که در دنیا بودی، همان‌طور محشور می‌‌شوی! 👤 📝 | ۸۹/۰۵/۰۷ 🙏
✳ روزه؛ ریاضتی برای توجه به باطن بی‌کرانه‌ی خویش 🔻 به معنی آن است كه انسان، از خالی شود و به ابعاد نورانی «خود»ش که راه ارتباط با خدا است توجه كند. اين كه توصيه شده انسان بگيرد برای همين است كه به دنيا و به بيرون كم شود و به اصل خودش يعنی به و در نهايت به برگردد؛ تا در نماز، با گفتن «الله اکبر» همه‌ی حواس، متوجه کبريایی پروردگار گردد و کوچک‌ها برايش بزرگ جلوه نکند و توجه او از بيرون كم شود و به باطن بی‌کرانه‌ی خودش جلب گردد. 👤 📚 از کتاب
✳️ راه آدم شدن! 🔻 همیشه، وقتی برای بردن غذای وارد اتاقشان می‌شدم، می‌دیدم را باز کرده‌اند و مشغول قرائت قرآن هستند. مدتی این مسئله ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا این قدر قرآن می‌خوانید!؟ » امام مکثی کردند و گفتند: «هرکس بخواهد از سر در بیاورد و آدم بشود، باید دائم قرآن بخواند.» 👤 راوی: (دباغ) 📚 برگرفته از کتاب «قرآن در سبک زندگی روح‌الله» 📖 ص ۴۸
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ نقشه‌ی دشمن در نقشه‌ی اولیای خدا گم می‌شود! 🔻 شاید بتوانیم تعبیر تضلیل در «أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ» (فیل، ۲) را این‌گونه معنا کنیم که خدای متعال در مقابل تدبیر ، برنامه‌ی بزرگ‌تری دارد که آن تدبیر، در نقشه‌ی او گم می‌شود. و هم همیشه این‌گونه عمل می‌کنند؛ یعنی در عین اینکه دشمنانشان بسیار پیچیده‌اند و نقشه‌های بزرگی هم می‌کشند ولی آن‌ها با توجه به نقشه‌ی دشمن، نقشه‌ی بزرگ‌تری دارند که طرح دشمن، در آن نقشه گم می‌شود. 🔸 بنا نیست که دشمنان نداشته باشند. مثلا وقتی (ع) مقابل یزید قرار می‌گیرد، حکمت در این نیست که اختیار یزید سلب شود. دشمن هم نقشه می‌کشد اما آن‌ها را به زمین بازی خودش می‌آورد و با همه‌ی بزرگی و وسعت نقشه‌ای که دارند، آن‌ها را درون نقشه‌ی خودش گم و منحل می‌کند. 🔺 اولیای خدا نه هیچ‌وقت از دشمن شکست می‌خورند و نه درون طرح دشمن بازی می‌کنند. حتی شکست ظاهری هم در کار نیست؛ اصلا شکستی نیست؛ چون کاملا نقشه‌ی دشمن را می‌بینند و آن نقشه را درون کار بزرگ‌تر خودشان منحل می‌کنند. 👤 📚 | ج۳ 📖 صفحات ۲۵ تا ۲۷ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ چه سنخیتی با امیر مؤمنان داریم؟ 🔻 ما چه سنخیتی با داریم؟ بعد از این همه فضایلی که در مدح حضرت گفتیم، جای این سوال باقی است که ما را چه به حضرت. همین که او را دوست داریم، کافی است؟ ، و پیروی را آسان‌تر می‌کند، ولی کافی نیست، بلکه به عکس، ما را بیشتر می‌کند، زیرا مسئولیت کسی که محبت در دل اوست، بیشتر از کسی است که امام را دوست ندارد و یا نمی‌شناسد. 🔹 کاری که ما می‌کنیم، این است که امام را باعظمت جلوه می‌دهیم، سپس او را مانند کالاهای لوکس و دکوری به نمایش می‌گذاریم و به وجودش افتخار می‌کنیم اما ما چه می‌کنیم؟ امیر مؤمنان (ع) از این راه می‌رود و ما از راه دیگر، آن‌گاه او را امام خود می‌خوانیم. این دروغ و افترایی بیش نیست. 🔸 ما و پیرو علی‌بن‌ابی‌طالبیم و مردم اعمال ما را به حساب او می‌گذارند. آیا او راضی است که به خود ظلم کنیم یا اینکه در کوتاهی کنیم؟ هرگز! او کسی است که تازیانه به دست می‌گرفت و داخل بازار می‌شد و فریاد می‌زد: «اول فقه، سپس تجارت.» سپس در میان بازار می‌گشت و اگر مظلومی را پیدا می‌کرد [حق او را از ظالم می‌گرفت.] او این‌گونه در میان مردم حکومت و داوری می‌کرد. 🔺 وقتی در با امام رابطه‌ای نداریم، پس در واقع هیچ ارتباطی میان ما و او نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۸ تا ۵۰ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! 🔻 تجلی‌دادن ، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. 🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر عطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم داشتن، رسم چنین نیست. 👤 📚 | ج۱ 📖 ص ۳۹۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
⚫️ تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله (رحمت الله تعالی علیه) در حين نماز بر پيكر «رحمت الله تعالی علیه» ناگهان سكوت كردند، ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند، چند بار عبارات را در گوش ايشان تكرار كردند اما ایشون همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن! فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند، بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف ارواحنا فداه) را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند! ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد! كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند «آسيد محمدرضا ادامه بده!!!... 📚منبع حکایت: صراط عشق. مجله فرهنگی. معرفتی ادبی هنری