eitaa logo
مادران بهشتی
96 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط با مدیر: @sadra_33 نسال الله منازل الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ -------- جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود *عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است* علمدار است سپهدار است . . اصحاب که یک به یک برزمین می‌افتند، نوبت به بنی هاشم می‌رسد عباس چشم دوخته به لبان مولا همه اذن می‌گیرند و می‌روند و بر...نمی‌گردند حسین می‌ماند و عباس و حمله‌ها و ولوله‌ها "اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!" حسین نگاهی به برادر تنومندش می‌کند، نگاهی به خیمه‌ها *"العطش، العطش... "* . "برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..." . . سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی! نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی سال‌ها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی همراه علی علیه‌السلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی ناگهان امیر و امام‌ت بگوید نه، برو آب بیاور! جز عباس چه کسی می‌تواند این فرمان را بشنود و حتی لحظه‌ای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندی‌هایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟! همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم حال گفته سقایت حرم با تو... بی‌درنگ می‌رود و در همین راه شهید می‌شود در راه ... طبق وظیفه... با أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی یعنی لحظه ای "در دل" هم چون و چرا نکردن . برای من درس و است در مقابل و (درکنار ؛ که وه که چه مقامی‌ست...) . . سال‌ها درس خوانده‌ایم با چندی توانمندی و استعداد اما امروز در مشغول و هستیم و البته که در آینده ای نزدیک فعالیت‌های اجتماعی و تحصیلی خود را ادامه خواهیم داد ، امروز - بی ولی و امّا- برای من وظیفه است . پی‌نوشت: ۱- قمربنی هاشم علیه‌السلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایت‌پذیری، تسلیم و اطاعت از امام را از که و کجا آموخت؟ در خانه، از مادرش! "هرکه بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است " . ۲- ان‌شاءالله به جنگاوری هم می‌رسیم. در رشته‌های تخصصی خود پیش می‌رویم و صحنه‌های و اقتصادی را هم خالی نمی‌گذاریم. اگر هم قبل از آن رفتیم، خشنودیم که درراه وظیفه بوده... "والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني" 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon
﷽ ----- اصلاً فکر میکنم که چرا؟… من که انقَدَر حقیرم، کَمَم، بدم، سرشارم از نقص، ازجهل، از کدورت… اصلاً من همانم که مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ، فَكَيْفَ لا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ؛ منی که خوبی‌هایم زشت و بد است چه برسد به بدی ها و زشتی‌هایم!… منی که در غنا و داشتن هایم فقیرم چه برسد در فقرم(۱)، همین من که در علم و دانستنم جاهلم چه برسد به جهل و نادانسته هایم(۲) فکر میکنم که چرا باید ادامه پیدا کنم؟… مرا چه به تداوم، مرا چه به تکثیر مرا چه به نسل، مرا چه به فرزند، مرا چه به … زشت و بد در خود چه دیده که به خود اجازه و جرئت تکثیر داده است؟ اصلاً به چه امیدی؟!… فکر میکنم و قیافه ام در هم می‌رود دارم ناامید میشوم دارم میترسم به چه حق و جرئتی… منِ زشت، منِ کم… این بچه‌ها… این ادامه… سرم مستأصل به دستانم تکیه میکند؛ شاید هم‌زمان عقلم به دلم، منطقم به اعتقادم… یکهو چشمم داغ میشود و یادم می‌آید که می‌شود دَم گرفت: یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحَسَنات! ای تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها! یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحَسَنات! می‌خندم😍 ای تبدیل کننده من به این معصوم ها! ای تبدیل کننده زشتی های من به زیباییِ این طفل ها ای تبدیل کننده حقارت و کمی و کدورت های من به عزت و آبرو و زلالِ "ادامه" من… اشک‌آلود میخندم و میگویم: خدایا! اگر لباس مادری میپوشم، آن هم مکرراً، نه گویی که از خودپسندی و خودلایق پنداری است! نه! که تماماً از یقین من به این نام توست پروردگار ما! یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحَسَنات! . . اصلاً یک چیز بگویم و تمامش کنم؟ مگر خودت نگفتی «إنَّ الحَسَناتِ یُذهبنَ السَّیِّئات» ؟ همانا زیبایی ها و نیکویی ها، زشتی ها و بدی ها را میبرند؟ پس بگو فرزندانم، نسلم، همان مبدَّل های زیبای زشتی های من، بیایند و زیر بغل های منِ از پای افتاده را بگیرند و با خود ببرند! ببرند مرا به سرای رستگاری به آستان ابدی عزت و نور . . *رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ* . پی‌نوشت: ۱- إلهي أنا الْفقیر في غِنايَ فکیف لا أَكُونُ فقيراً فِي فقرِي ۲- إلهي أنا الجاهلُ في علمي فکیفَ لا أَكونُ جَهولاً فِي جهلي ۳- مدتهاست وقتی به فرزند داشتن فکر میکنم، این ذکر به ذهنم می‌آید: یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحسنات/خدایا زشتی های مرا، با و در این فرزندان، زیبا و زیبایی کن و ذکر مدام من اینست: رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 **
﷽ ---- خیال میکنی او به تو وصل شده -با یک طناب سرخِ عروقی، خیال میکنی تو او را حمل میکنی، او از تو تغذیه می‌کند، او در تو غوطه ور است و دست و پا میزند؛ خیال میکنی!... اما به گمانم، این تویی که به او وصلی! او تو را، با آن طنابِ جاندارِ جریان دار، محکم گرفته و دائم، می‌کشد بالا، تا عرش، تا سرزمین ملکوت!... این، آن طفلِ کوچک است که تو را در آغوش گرفته و، صبح و شام، حمل میکند و می‌گردانَد بین درخت‌های باغ‌های بهشت! تو مهمان اویی در این ماه‌ها! تو از نورهای کشیده شده از آسمان تا او، تغذیه میکنی! او تو را میخورانَد از عشق، از قُرب، از تقدُّس! این تویی که در تمام این مدت، در دریای لطافت و معصومیت او غوطه وری و متمتع! تویی که مستانه دست و پا میزنی در بیکرانِ نگاه‌های لطف و لبخندِ ربوبی! تو با او وصلی تو سوار بر بالهای آن فرشته ای تو از او ارتزاق میکنی تو غرقه در زلالِ اویی! او در تمام این ماه‌ها مهمان بهشت و ملکوت است و تو، به واسطه این اتصالِ جبرآلود، هم سَفر و هم سُفره اویی... . این میهمانی های نُه ماهه‌ی باشکوه بی‌همانندترین و رشک‌آورترین هدیه گیتی است برای تو گشت و گذارها و پروازهایت در بهشت، بیش، و قُرب و نورهایت پاینده باد! . . ❤️ ! 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 **
﷽ ------- خاص ترین و بهترین و زیباترین و نورانی ترین تبریک های دنیا به مهربان ترین و والاترین و نازنین ترین و برترین "مامان اولی دنیا" 😍 *بانو مادرشدنتان مبارک!💗* گمانم از شادی شما تمام جهان شکفت، آن لحظه که برای اولین بار قنداقه ی حَسَن را به دست گرفتید و نگاهتان به چشم های معصومش گره خورد! اصلاً فکر کنم با تولد نوزاد شما و جوشش مهر مادرانه شما متولد شد!... و نه! اشتباه میکنم! مگر نه اینکه از روز الست، شما مادر ما بوده اید؟... و حتی مادر پدرتان؟ مادری، به واسطه وجود شما، ازلی بوده و ابدی خواهدبود! و اصلاً مادریِ شما، تمام امید ماست برای آن روز که «تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّآ أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا»! آن روز ما را چه پناهی جز دامن تان، حضرت مادر؟... 🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸 *مادری را دوست دارم چرا که شأنی از شئون شماست!* اصلاً هرچه را که در شماست، دوست میدارم حتی شده فقط در دل با ضعف در عمل... *هربار مادر که میشوم حس میکنم مرا از خاک برداشته اند تکانده اند و نشانده اند در طاق افلاک کنار شما!!* یا حتی شده گوشه ای، کنجی از آن سرسرای باشکوه مادری! هر بار مادر که میشوم حس میکنم به دیدنم می آیید و با لبخندی لطیف، که امتدادش میرسد به بهشت، دست بر سرم میکشید؛ چونان که رسم است مادران، به دیدن دخترهای تازه زایمان کرده شان میروند و عرق از جبینشان میگیرند . . مادری را دوست دارم چرا که *اگر نبود* خداوند آن را در مسیر زندگی شما قرار نمیداد! مادری را دوست دارم چرا که *اگر به و نمیرسید،* بهار عمر کوتاه شما برایش صرف نمیشد! مادری را دوست دارم چرا که *اگر از بهترین و والاترین مقام ها نبود* خداوند آن را برای شما مقدر نمیکرد! مادری را دوست دارم چون شأنی از شئون شما و وجهی از وجوه شماست. مادری مرا به شما نزدیک میکند و این است که عاشقانه، از جسم و روح و توان و زمان و آبروی خودم برایش مایه میگذارم #مادری سلام الله علیها علیه السلام پی‌نوشت: مامان اولی ها، حس اشتراکتون با حضرت مادر رو خریدارم😍 ان‌شاءالله همگی چهار و پنج فرزندی بشید و با تربیت صحیح، مایه شادی دل بانو😊 ۲-خدایا، اونایی که بچه میخوان و نمیشه... خودت از فضل خودت.... 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ---- میراث‌دار مظلوم لباس‌های دست‌چندمِ رُفو شده و اسباب‌بازی‌های شکسته ازکارافتاده و کتاب‌های پاره چسب‌کاری شده به نظر می‌رسند اما به واقع، میراث اصلی آن‌ها پدر و مادرهایی آرام تر، سهل گیر تر، غیرمتوقع تر، پذیراتر، بی وسواس تر و آزادی دهنده تر است؛ فرزندان سوم به بعد را می‌گویم… 🤪🤭 ! 😒🥺 😓😣 😅 پی‌نوشت: ۱- دنیای مادری چهار تا بچه (و بیشتر) گویی کلاً با تک بچه و دو بچه فرق داره😊 یه چیزایی خیلییی ساده‌تر میگذره انگار. اصلاً همین که میفهمی میگذره و باید بگذری، خودش از مهمترین دستاوردهاست... اینکه میفهمی یه چیزایی رو نه باید بشنوی نه ببینی و یه چیزایی رو بهتر بشنوی و ببینی ۲- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ 😍🥰🥺😞 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ---- که باشی یک جایی میفهمی گیر افتاده ای. گیر چیزی که سال ها فکر میکردی میشود از آن فرار کنی، میشود بیخیالش باشی، میشود خودت را بزنی به آن راه... مادر که باشی میبینی از هر راه که بروی میرسی به خودت... خودت....... مادر که باشی یکهو میبینی روزگار دست گرفته و نشسته جلویت. رویت را هرطرف هم که بکنی، همان طرف -آینه به دست- ظاهر میشود. مادر که باشی میبینی راه فراری نداری؛ همه‌ی دوروبرت پر شده از مادر که باشی میبینی اخلاق هایی که فکر میکردی میشود بی‌صدا رویش سرپوش گذاشت تا کسی نبیند، خلق و خوهایی که پنهان میکردی و میگفتی حالا آنجا بماند بدون اصلاح، چه میشود مگر؟!، ناپسندهایی که فکر میکردی میشود بی آزار تلنبار کرد یک گوشه، همه یکهو مجسم می‌شوند در قامت فرزندانت! تمام زندگی ات را پر میکنند از نمایش خودت! خودی که اغلب انکارش کرده بودی؛ حداقل گوشه‌هایی اش را... آن جاهایی که دوست نداشتی و پسندت نبود اما همت اصلاح هم نداشتی! میخواهی بگو اثر توارث و ژن ها میخواهی بگو تربیت و اثر رفتار و محیط، حالا این تویی و آینه هایت! تویی و تصویر و تجسم انکار شده هایت تویی و تربیت نشده هایت... آینه های قدی ات نه تنها شکستنی نیستند بلکه هرروز بلندتر میشوند و بیشتر خودت را نشان خودت میدهند مخصوصاً آن گوشه‌های پنهان شده را فراموش شده یا انکار شده را... مادر که باشی، در خلوت سهمگین میان خودت و خودت، هر روز تلنگر میخوری که چقدر خود واقعی ات میتواند ناراحتت کند، عصبانی ات کند، تندی کند، دلت را بشکند، ملاحظه و مراعات را کنار بگذارد، متوقع باشد، خشمش را به بلوغ نیافته ترین شکل بروز دهد، زور بگوید، درک نکند، توی چشم‌هایت نگاه بکند و دروغ بگوید،.... مادر که باشی، در سی و سه سالگی هم که شده، *هر روز یادت میفتد چقدر باید ادب شوی...* باید ادب شوی... 😰 پی‌نوشت: قصد نشر انرژی منفی ندارم، اما واقعیت تلخ سازنده ایست که جاریست در دنیای والدگری 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
خداوندگار من! من کجا و اینجا کجا؟! من کجا و ورود به شب قدر تو کجا؟ آستان و خانه‌ی تو کجا! منی که اگر لحظه‌ای رهایم کنی، رفته‌ام به هیچستان! الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله! . شک ندارم که این معصوم‌های کوچک خانه‌ی ما جالبِ رحمت تو هستند برای منِ کم‌ترین... وجودشان نور را می‌کشاند به... به هرجا که باشند! چه وقتی که بخندند و بخندیم چه وقتی که گریه کنند و اذیت شویم چه وقتی که آرامند و آرامیم چه وقتی که کلافه اند و کلافه‌ایم در همه این حالات معصوم اند و محبوب تو، مورد عنایت ویژه تو! و ما، طفیلیِ وجود آن‌ها، از نگاه تو ارتزاق می‌کنیم... چونان آهنربایی، رحم و عطوفت تو را جذب میکنند به سمت زندگی‌های ما . خدایا تو این پاک‌های سپید را امانت داده‌ای؛ به دستان من منِ مادر مگر در من چه دیدی؟ منِ ضعیف فقیر! منِ کوچک ناتوان! خدایا ببخش اما امشب خودم را هم میگذارم روی بچه‌هایم و پس میدهم دست خودت!! تا ابد، همه‌اش با خودت! ربِّ من، ربِّ ما! ما را، جملگی، در آغوش ربوبیت خود بگیر و تربیت کن! ادب کن ادب ادب... . در این شب قدر، خُذ بناصیتی یا ربِّ! بحقِّ علي... . پی‌نوشت: پروردگارم سلام ناقابل من رو امشب به روح لیلةالقدر برسون و ظهورش رو معجل کن... 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ---- اگر تو فرهنگ غربی یه روز خاص وجود داشت به نام روز ، یا مثلاً فک کن RAP Day مخفف Revising & Programming Day 😎😌 چقدر خیلیهامون از درایت و و قاعده‌مندی و قشنگی زندگی غربی‌ها انگشت به دهان میشدیم و میزدیم بر سر خودمون و میخواستیم هرجور شده به اون روز بپیوندیم و به تبعیت از خوش‌فکرهای غربی، اون روز رو هرطور شده، بشینیم به و بررسی و سالی که گذشت + برنامه‌ریزی و قول و قرار برای سال آینده… خب حالا این خود ماییم که چنین روز و شب خَفَن و حسابی ای داریم!😎 تازه اونم با دو آپشن اضافه‌ی ناب ویژه دنیای نامحدود و شگرف ماوراء ماده! ۱-استغفار ۲-دعا بابت اشتباهات سال قبل و عمری که گذشت برای هرآنچه که برای آینده میخوایم و تنهایی زورمون نمیرسه! اونم با دسته دسته مَلَک که در این شب از آسمان به زمین میان و برای استغفار و دعای ما آمین میگن! و با کلی به قول امروزی‌ها، انرژی مثبت از سراسر کیهان! و با کلی آموزش و دستورالعمل برای جلب این انرژی ها و رهیافت به نور و سعادت و رهایی چه خوبی تو خدااا 😍 انقدر مهربان... انقدر پشتیبان... انقدر نزدیک... خدایی که گفتی من اونم که اگر توبه کنی و عملت رو اصلاح کنی، نه تنها اشتباهات گذشته‌ت رو محو میکنم بلکه اونها رو به خوبی‌ها تبدیل میکنم!! (يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ/يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ) خدای مهربانی که اگر ما یه قدم برداریم به سمت خوبی‌ها، تو ده قدم برمیداری به سمت ما، و به کار و عملمون برکت میدی. خدایی که از خود ما بیشتر حواست به ماها هست و به هر شکلی شده، میخوای به ما بگی زندگی حقیقی یه جای دیگه ست و دنیا فقط یه محل گذر و ابتلا و امتحانه؛ توش خوب زندگی کنین اما دل نبندین. نه از رنج‌هاش خسته و دل‌مرده و ناامید بشین نه به خوشی‌هاش و زرق و برقش مفتون و مغرور. خلاصه که شب قدر اول شب پاکسازی و بعد شب ه درواقع شب اول سال مؤمنینه یه سال جدید برا ماها آغاز میشه خدا کمک کنه بتونیم بر اساس مون، برای بودن و موندن در مسیر ارزش هامون، برنامه بریزیم و با همت و تعهد پاش واستیم، حتی اگر زمین بخوریم و اذیت بشیم. خدا کمک کنه بفهمیم رنج‌های مسیر یک انتخاب ارزشمند به اندازه خود اون انتخاب، ارزشمند و رشددهنده است. بفهمیم دستاوردهای بزرگ، هزینه‌های بزرگ دارن. بفهمیم هیچ چیزی نیست جز اینکه دیده و مکتوب میشه و روزی به ما برمیگرده 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ----- اصلاً فکر میکنم که چرا؟… من که انقَدَر حقیرم، کَمَم، بدم، سرشارم از نقص، ازجهل، از کدورت… اصلاً من همانم که مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ، فَكَيْفَ لا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ؛ منی که خوبی‌هایم زشت و بد است چه برسد به بدی ها و زشتی‌هایم!… منی که در غنا و داشتن هایم فقیرم چه برسد در فقرم(۱)، همین من که در علم و دانستنم جاهلم چه برسد به جهل و نادانسته هایم(۲) فکر میکنم که چرا باید ادامه پیدا کنم؟… مرا چه به تداوم، مرا چه به تکثیر مرا چه به نسل، مرا چه به فرزند، مرا چه به … زشت و بد در خود چه دیده که به خود اجازه و جرئت تکثیر داده است؟ اصلاً به چه امیدی؟!… فکر میکنم و قیافه ام در هم می‌رود دارم ناامید میشوم دارم میترسم به چه حق و جرئتی… منِ زشت، منِ کم… این بچه‌ها… این ادامه… سرم مستأصل به دستانم تکیه میکند؛ شاید هم‌زمان عقلم به دلم، منطقم به اعتقادم… یکهو چشمم داغ میشود و یادم می‌آید که می‌شود دَم گرفت: یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحَسَنات! ای تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها! یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحَسَنات! می‌خندم😍 ای تبدیل کننده من به این معصوم ها! ای تبدیل کننده زشتی های من به زیباییِ این طفل ها ای تبدیل کننده حقارت و کمی و کدورت های من به عزت و آبرو و زلالِ "ادامه" من… اشک‌آلود میخندم و میگویم: خدایا! اگر لباس مادری میپوشم، آن هم مکرراً، نه گویی که از خودپسندی و خودلایق پنداری است! نه! که تماماً از یقین من به این نام توست پروردگار ما! یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحَسَنات! . . اصلاً یک چیز بگویم و تمامش کنم؟ مگر خودت نگفتی «إنَّ الحَسَناتِ یُذهبنَ السَّیِّئات» ؟ همانا زیبایی ها و نیکویی ها، زشتی ها و بدی ها را میبرند؟ پس بگو فرزندانم، نسلم، همان مبدَّل های زیبای زشتی های من، بیایند و زیر بغل های منِ از پای افتاده را بگیرند و با خود ببرند! ببرند مرا به سرای رستگاری به آستان ابدی عزت و نور . . *رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ* . پی‌نوشت: ۱- إلهي أنا الْفقیر في غِنايَ فکیف لا أَكُونُ فقيراً فِي فقرِي ۲- إلهي أنا الجاهلُ في علمي فکیفَ لا أَكونُ جَهولاً فِي جهلي ۳- مدتهاست وقتی به فرزند داشتن فکر میکنم، این ذکر به ذهنم می‌آید: یا مُبَدِّلَ السَّیِّئات بالحسنات/خدایا زشتی های مرا، با و در این فرزندان، زیبا و زیبایی کن و ذکر مدام من اینست: رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً 🖋هـجرتــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ---- همه که به یک شکل تو را نمی‌خوانند! و تو همه را دوست می‌داری... اگر نسیم می‌وَزد و تسبیح میکند، اگر باران می‌بارد و تقدیس می‌کند، اگر خورشید می‌تابد و تنزیه می‌کند، اگر مرغان آواز و پرواز میکنند و تحمید می‌کنند، من...... روزگاری، ساعات مبارک ماه مبارکت برایم به عبادتهایِ فارغِ و زمان‌دارِ سر سجاده می‌گذشت. امروز اما، صدای بی آوای من از جای جایِ خانه، به آسمان تو بلند است!... حل شده در صدای آبِ شستن ظرف، تصعید شده در حرارت گاز و بخار غذا، میان چکاچک قاشق و بشقاب‌های سفره‌های افطار و سحر، ناشنیدنی در پَسِ صدای جارو ، گم شده در صدای بازی بچه‌ها، پنهان شده در لالایی برای طفل خواب‌آلودِ بی‌قرار... گاه، در این ساعاتِ ضریب گرفته طلایی ماه مبارکت، دلم زرنگ بودن می‌خواهد، دویدن تا حد توان در کنار بندگان صالحت؛ پس لبم را در خلال همه این کارها، به اذکار و ادعیه ای که بلدم، حرکت میدهم؛ به سوره قرآنی، به مناجاتِ از دل برآمده‌ای، به دعای افتتاح و ابوحمزه گوش دادن و زمزمه کردنی، به صلواتی، استغفاری، دعایی، اشکی... و گاه، که حسرت آن فراغت و آسودگی قبل‌ترها دلم را تنگ می‌کند، که مگر سالها بر سر همان سجاده نخواندم «اللهم غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ» ؟ و مگر نخواندم «الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى […] لَا يُغْلَقُ بابُهُ، وَلَا يُرَدُّ سائِلُهُ» ؟ پس حالا چرا فکر نکنم که «این حال و احوال و روزگار امروز من، اجابت دعای سالیان سال من است» ؟ چرا فکر نکنم که « و خدمت به خلق و عَیال تو، من است» ؟ چرا فکر نکنم که «تو، همان تغییر دهنده حال ها به بهترین ها، روزگار مرا به بهترین حال تغییر داده ای»؟ «هذا شَهرُكَ الَّذي أمَرتَ فيهِ عِبادَكَ بِالدُّعاءِ و ضَمِنتَ لَهُمُ الإِجابَةَ» ! تو اجابت کننده ای و حتما دعای سال‌های سالِ مرا اینگونه اجابت کرده‌ای! . . اگر نسیم می‌وَزد و تسبیح میکند، اگر باران می‌بارد و تقدیس می‌کند، اگر خورشید می‌تابد و تنزیه می‌کند، اگر مرغان آواز و پرواز میکنند و تحمید می‌کنند، من و و میکنم و تسبیح و تقدیس و تنزیه و تحمید... ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 روبیکا @dr_mother8_hejrat 🦋