eitaa logo
مادران بهشتی
96 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط با مدیر: @sadra_33 نسال الله منازل الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
📆۱۰ تیر ماه سال ۱۳۹۵ 🗓رحلت همسر و مادر مجتهده 🏳محقق، مولف و مدرس قرآن 🏳مرحوم سیده علویه همایونی 💠رهبرانقلاب ‼️رحلت بانوی فاضله، بانو سیّده علویه‌ی همایونی رحم الله علیها را به خانواده‌ی محترم و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. این بانوی ارزشمند و معلّم اخلاق و علوم دینی که از شاگردان مرحومه بانو مجتهده‌ی امین بودند، خدمات با ارزشی در گسترش معارف اسلامی داشته و عمر با برکتی را گذرانده‌اند. ۹۵/۴/۱۳ ‼️اعتقاد بنده اینستکه ما حتماً فقیه زن و مجتهد زن لازم داریم و گمان من این است که دماء ثلاثه و امثال اینها را غیر از زن هیچکس نمیتواند فتوا بدهد. به هر حال فقیه زن لازم است. ۷۹/۷/۱۵ ‼️این خانمهای طلبه وقتی درس طلبگی میخوانند و ما این همه فاضل زن داریم، حضور اینها در بین خانواده‌ها، در اجتماعات زنان خیلی مغتنم است. یک روز یک بانوی اصفهانی بود، ملّای خوبی بود و در علوم عقلی و مانند اینها بیشتر تخصّص داشتند، افتخار میکردیم که یک بانوی فاضله‌ی عالمه‌ای داریم؛ حالا چند ‌ده هزار طلبه‌ی فاضل داریم که بینشان تعداد زیادی فضلای برجسته هستند -چه در زمینه‌ی علوم عقلی، چه در زمینه‌ی فقه و بقیّه‌ی دانشهای رایج حوزه- این خیلی چیز مهمّی است؛ باید جایگاه اینها معلوم بشود. باید ظرفیّتهایی که در طلّاب خواهر هست، به رسمیّت شناخته بشود و در مراکز گوناگون فرهنگی و فکری و مانند اینها، در این کمیسیون‌ها، کمیته‌ها، شوراها و در مراکز رسمی از اینها استفاده بشود؛ این جزو کارهای مهمّی است که در حوزه باید انجام بگیرد. ۹۸/۲/۱۸ @Jahade_tabeini
*اثرات شرایط اخیر بر خانواده ایرانی* 🙃 🖌 د.موحد در اثر محدودیت های اینترنتی و فیلترینگ واتساپ و اینستاگرام : 〽️ مصرف اینترنت و هزینه خانوار کاهش یافته 📚 کتابهای بیشتری از کتابخانه برداشته شده و سرانه مطالعه افزایش داشته 🥘 میزان سوختگی و ته گرفتگی غذاها کاهش یافته 💆‍♀ تعداد مردانِ متوجهِ تغییر رنگ مو و آرایشگاه رفتن همسران، بیشتر شده 🥗 تعداد وعده‌های غذای حاضری در طول هفته کاهش یافته 🗣 تزهای تربیتی و روانشناسی کمتری روی بچه‌های طفل معصوم پیاده شده 🙋‍♂ میزان توجه مردان به جذابیت های جسمی و ظاهری همسران خود، بیشتر شده 😍 کتاب‌های قصه بیشتری برای بچه‌ها خوانده شده 💞 گفت و گوهای خانوادگی افزایش داشته 🙇‍♀ خشونت های کلامی کمتری به فرزندان اعمال شده (واااای چی میگی هی مامان مامان، بذار یه دقیقه ببینم چی نوشته/چی داره میگه) 🤝 همکاری و کمک فرزندان در امور خانه بیشتر شده و شرکت در چالش‌های پوچ اینستاگرامی و انواع دابسمش و تولید کلیپ و ویدئو کاهش داشته 🤯 میزان در قبر لرزیدن مرحوم سمیعی، دهخدا، شریعتی و... کاهش داشته 💸 خریدهای غیرضرور و هوسانه اینترنتی کاهش داشته 🏃‍♂ ورزش و تحرک (غیر از انگشت سبابه🙄) افزایش داشته 📳 احساس نیاز کاذب به انواع جینگولیجات، جشن ها و مراسم من درآوردی، اکسسوری ها، تغییر دکوراسیون ها، سورپرایز شدن ها، مینیمال کردن و ماکسیمال کردن ها، دوره و کارگاه شرکت کردن ها، تغییر تم لباس، یادگیری انواع مدل گره روسری و بستن شال و... کاهش داشته 👖🧦میزان رفو شدن جوراب ها و سر زانوها و دوخته شدن درز خشتک شلوارها افزایش داشته 🍵 میزان خواص عجیب و غریب گیاهان و معجون ها و نسخه‌های شفابخش (درمان سرطان در دو هفته) و فروش انواع دمنوش‌ها و اختراعات دکتر فلانی و حکیم بهمانی کاهش داشته 😴 ساعات خواب مفید شبانه افزایش داشته 👩‍👧‍👦👨‍👧‍👦 احساس مادر کافی و خوب و لایق نبودن و همسر رمانتیک و پایه و قدردان نداشتن کاهش داشته 👨‍⚕ رضایت از لبخندهای بدون دندان لمینیتی و چهره های بدون بوتاکس و ژل و میکرو و شیدینگ افزایش داشته 😰 تعداد کشف ابتلا به انواع بیماری‌های نادر با یک سردرد یا دل درد ساده در خود و فرزندان کاهش داشته 🆚 میزان جوابِ "سلام عزیزم 😍😘" به پست های صبحگاهی بلاگرها و سوئیت هوم ها (سلام عشقولیا💋صبح پاییزی تون دونفره❤️🍂 ) کاهش و دفعات صبحانه خوردن با همسر و تماس و احوالپرسی از نزدیکان و اقوام افزایش داشته‌ 🎭 احساس نیاز موهای فر به صاف شدن، موهای صاف به فر شدن، ابروهای نازک به پهن شدن، ابروهای پهن به نازک شدن، اندام کوچک به بزرگ شدن، اندام بزرگ به کوچک شدن، پوست روشن به برنزه شدن، پوست تیره به روشن شدن و... کاهش داشته 🤓 میزان سخنرانی‌های گوش داده شده‌ی عمل نشده و دانسته های تلنبار و انباشت شده کاهش داشته 🙂 تماس‌های چشمی بین افراد خانواده افزایش داشته 🥖تعداد چایی های یخ کرده، نان های خشک شده سر سفره و میز، خشک شدن کتری در حال جوش، سر رفتن سوپ و شیر و فرنی کاهش داشته و.... 👼 و اگر با همین دست فرمون جلو بریم، با کاهش تنوع‌های مجازی در زندگی واقعی و افزایش احساس نیاز به نوزاد در خانه - به همراه ارتقاء روابط بین همسران 😁- ان‌شاء‌الله مشکل جمعیتی کشور هم به زودی حل خواهد شد 🤣 تبدیل تهدید به فرصت ✌️😂 (همین یک هشتگ رو پاک کرده و نشر میدهند 😎😒) @hejrat_kon
﷽ -------- بہ مناسبت سالگردت... همہ از تو مـےگویند من اما… میلیــون‌ها نفر حسرت «تو بودن» را مـے‌خورند من اما... نه ڪه "تو" بودن را دوسـت نداشته‌باشم! چه ڪسے بدش می‌آید سردار یــکه‌تاز خاورمیانه باشد، منطقه و دنیایی به سرانگشتش بچرخد، دشمن از نامش هم وحشت کند، محبــوب دل‌های چندین ملت باشد، آزادی‌بخش میلیون‌ها انسان باشد و در آخر در محل سال‌ها مجاهدتش، ارباً اربا شود... تشییع‌ش تاریخی شود و نایب‌الامام برایش نمــاز بخواند و... باشکوه‌تر از این هم مگر داریم و ؟! من اما... دلم... گیـرِ خودم است مگر نه این‌که از پس می‌آید؟ مـجاهـدت من کجاست؟! من کجـای این دنیا باید باشم؟ کجاست ڪہ *اگر من نباشم، هیـــچ‌کـس نخواهدبود* و آنجا خالـے می‌ماند تا ابــد؟ میدان خاص حضــور و فـعالیــت من کجاست؟؟ ولو گــم‌نام ترین میدان! ولو بی دُهُــل و بی طـمطــراق ترین میدان؟! اصلاً مگر نه این‌که *طوبــی لِلغـُرَباء؟* خوشا به حال گمـنامان؟! کسانی که هیچکس نمیفهمد این‌ها چه می‌کنند برای کل بشــریت حتی! کسانی که مزدشان را از به‌به و چه‌چه و و "عجـب زن قهرمانی" و "چه انسان بزرگـیِ" مردم نمی‌گیرند! کسانی که نه لزوماً جسم و فیزیک‌شان، که وجودشان را می‌بینی... کسانی که برای دیده شدن زندگی نمی‌کنند و اصلاً دیده نمی‌شوند و اتفاقاً اگر دیده شوند، چه بسا به نگاه‌هایی، تحقیــر می‌شوند! . طـوبی لِلـــغُـرَباء طـوبی لِلـــ... *مـــادران* !! پی‌نوشت: ۱. یک فرزند خوب اگر شما به جامعه تحویل بدهید، برای شما بهتراست از همه‌ی عالم! امام خمینی ره ۲. باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم. آنکس که باید ببیند، می‌بیند... سردار سلیمانی 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ امسال عید در عید داریم، بهار در بهار 🌸😍 بهار طبیعت و بهار دل‌ها... شروع سال نوی طبیعت و سال نوی مؤمنین... 😇 (حیف که شروعشون از شنبه نیست وگرنه من از شنبه میخواستم خیلییی کارا بکنم 😜) اما خب از اونجا که آغاز ماه مبارک با تعطیلات عید مقارن شده، یه چندتا نکته رو با هم مرور کنیم : 🕯 بچه‌های کوچک رو دریابیم. اگر بخاطر ماه مبارک و روزه‌داری برنامه عیدمون تغییر کرده، فراهم کردن اسباب نشاط و تفریح اونها رو فراموش نکنیم. سفرهای کوتاه نیم روزه بیرون شهری، پارک، خونه دوستان هم‌بازی، بیرون رفتن بعد افطار (مخصوصاً که فرداش سر کار هم نباید بریم) و... حواسمون باشه بخاطر روزه‌داری و بی‌حالی ما دلزده نشن از ماه خدا. میشه هم از قبل باهاشون صحبت کرد و تا حدی با توجه به سن توجیهشون کرد. آدم ها با گفت وگو همراه تر میشن. 🕯 ما روزه میگیریم اما ممکنه در روزهای ماه مبارک برای عیددیدنی مهمانانی داشته باشیم که نسبت به امر واجب روزه بی‌توجه باشن یا نه عذری دارند یا نه اصلا خودشون هم روزه اند. ما باید حرمت روزه و رو نگه داریم. بنابراین میشه پذیرایی رو به صورت بسته‌بندی‌های شکیل آماده کنیم که هم‌زمان هم حفظ شده باشه. حتی میشه ازشون بخوایم در کنارمون باشن با یک افطاری ساده (و حتی غیرساده😜 🍲🥘🍕 😋😋) اگر هم جایی رفتیم و بی‌توجه به ماه مبارک ازمون پذیرایی شد با روی گشاده و بدون تیکه و کنایه😉 توضیح میدیم که روزه‌ایم و زحمت نکشید و ان‌شاء‌الله بعد ماه مبارک مجدد میایم جبران میکنیم، سهم آجیل‌مونو بذارید فریزر 😁 تو دو لایه نایلون باشه که بو نگیره لدفاً 😌🤭 🕯 هوا که خوبه. فضای غبارگرفته شهر هم که به بیش از پیش محتاج. میشه با دوستان و اقوام، سفره‌های ساده افطاری رو برد و در بوستان‌ها پهن کرد. هم دورهمی هم استفاده از بهار طبیعت هم تعظیم شعائر الهی هم رزمایش نرم و مهربان مؤمنان در جامعه. 🕯در عیددیدنی ها و افطاری‌ها هوای روزه اولی ها رو داشته باشیم 😊 یه هدیه کوچک. حتی نوازش کلامی. تکریم و تحسین بابت اراده و قدرت اطاعت از حق... 🕯اگر در ماه مبارک سفر میریم (حرام که نیست. نهايتاً مکروهه) و روزه نیستیم، خیلی خیلی حواسمون باشه که رو در ماه رمضان حفظ کنیم. اجازه خوردن و آشامیدن در مکان‌های عمومی نداریم. این کار رو در چادر مسافرتی یا محل اقامت انجام بدیم و بیرون مثل افراد روزه دار داشته باشیم. به بچه‌هامون هم این و رو آموزش بدیم (جز خیلی کوچولوها) 🕯 حتی اگر در سفر هستیم هم، خودمون رو به مساجد و مکان های مذهبی برسونیم. نمازها رو اول وقت و در مساجد بخونیم؛ مخصوصاً با بچه‌ها. تا متوجه بشن ظواهر شریعت و اعمال عبادی همیشه در جاری و پابرجاست و تعطیل بردار نیست. و کمک به دیگران رو فراموش نکنیم. خلاصه سفر ما رو از فرصت‌های ماه رمضان غافل نکنه. ماهی که همه‌ی اعمال، توش ضریب میگیرن. 🕯 مخصوصاً در شهرهای مسافرخیز و گردشگری، برپایی سفره‌های افطاری ساده در معابر و بوستان‌ها و مکان‌های عمومی به همراه پخش اذان و اقامه نماز میتونه خیلی به و دفع انواع و بی‌حرمتی ها کمک کنه. اراده کنیم و با هم‌محله‌ای‌ها و خیّرین و هیئت امنای مساجد برنامه ریزی کنیم برای برپایی سفره های افطاری ساده در سطح شهر در ایام عید در ماه رمضان... جامعه به اجتماع و اراده و قیام لله مؤمنین محتاجه... 🕯 من که میگم حتی میشه ابتکار زد و مهمونی (مهمونی وعده‌ای) عید رو برا وعده درنظر گرفت😍 خیلییی خاطره میشه. شاید فقط همین چندسال محدود بشه این کارو کرد که عید تو ماه مبارکه. فک کن. شروع مهمانی از ۱۲ شب😁 به همراه مناجات سحر و نماز جماعت صبح 🙃 فقط روم به دیوار صاحبخانه محترم باید سرویس بهداشتی رو زمان‌بندی کنه قبل اذان فرصت مسواک به همه برسه 🫣🤭😜 🦋 🖋هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
دخترم: مامان! من به ماشین دایی حسودی‌م میشه. من: چرا؟! دخترم: آخه پشت ماشین اونها اسم ماشین رو به فارسی نوشته، پشت ماشین ما انگلیسی 🥺😍🥰 خیلی ذوق کردم از این علاقه و تعصب دخترم به زبان فارسی 🤩❤️ البته که ما خودمون هم در صحبتهای روزمره تا حد توان اهل رعایت زبان فارسی هستیم؛ ما به جای «زمان» نمیگیم تایم! 👎 به جای «باشه، خب» نمیگیم اوکی 😖 به جای «ذخیره» نمیگیم سیو 😐 به جای «صوت» نمیگیم وُیس 😮‍💨 به جای «غافلگیری» نمیگیم سورپراز 😤 به جای «صفحه» نمیگیم پیج 😒 به جای «انتخاب و گزینه» نمیگیم آپشن 😢 به جای «پیامک» نمیگیم اس ام اس 🤨 به جای «افسرده» نمیگیم دپرس ☹️ به جای «لغو» نمیگیم کنسل 😞 ما سعی میکنیم به لیست بگیم فهرست، به پارک بگیم بوستان، به چک بگیم بررسی، به آپلود بگیم بارگذاری، به آنلاین بگیم برخط، به روتین بگیم روزمره/متداول، به فالو بگیم دنبال کردن، به سایز بگیم اندازه، به فونت بگیم خط، به لایو بگیم پخش زنده، به لینک بگیم پیوند، به ادیت بگیم ویرایش و.... 🌿 ما دوست داریم مراقب زبانمون باشیم. زبان ما، بخشی از هویت ماست. انگلیسی حرف زدن (اونم فقط چندتا کلمه محدود) نه نشان سواده نه باکلاسی! اتفاقا به مخاطب آگاه، می‌گه که این فرد، به هویت خودش، به اصالت خودش، کم توجهه... شاید حتی از اون چیزی که هست و اون چیزی که داره (یک پشتوانه هزاران ساله)، خجالت میکشه! مراقب زبان خود باشیم... ❤️ ✍ هـجرتــــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon پی‌نوشت: ۱. رهبر: من خیلی نگران ام ؛ خیلی نگرانم. من میبینم کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همین‌طور دارند اصطلاحات خارجی [به‌کار میبرند]. ننگش میکند کسی که فلان تعبیر فرنگی را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسی یا عربی به کار ببرد؛ ننگشان میکند. این خیلی چیز بدی است؛ این جزو اجزاء فرهنگ عمومی است که باید با این مبارزه کرد. ما در کانون زبان فارسی، داریم زبان فارسی را فراموش میکنیم؛ برای تحکیم آن، برای تعمیق آن، برای گسترش آن، برای جلوگیری از دخیلهای خارجی هیچ اقدامی نمیکنیم. یواش یواش [در] تعبیرات ما یک حرفهایی میزنند - هر روزی هم که میگذرد یک چیز جدیدی می‌آید این خطرناک است. اسم فارسی را با خط لاتین مینویسند! خب چرا؟ چه کسی میخواهد از این استفاده کند؟ آن کسی که زبانش فارسی است یا آن کسی که زبانش خارجی است؟ ۲. البته در گفت و گوهای تخصصی مون (مثلاً پزشکی) از واژه‌های تخصصی که عمدتاً لاتین هستند استفاده میکنیم. چون زبان اون علمه. البته اینم باید زیاده روی نشه. ان‌شاء‌الله روزی برسه که زبان علم، فارسی باشه 💪
پاییزتون منور به سرماخوردگی و تب و فین فین بچه‌ها شده یا نه هنوز؟ 😅 🍁🍂🍁🍂 مام درگیریمم. حالا جالبه دوتا دخترام که مدرسه میرن خوب بودن، پسرا که خونه ان مریض شدن! ولی خب به من و دخترا هم دادن 🤕 یکی از سختی‌های خانواده چندفرزندی همین بیمار شدن دومینوواره 😅 بعد ناراحتی که چرا یکی‌شون نمیگیره پسسس! میخواد بذاره همه خوب شن بعد ایشون بگیره؟ 😒 دوباره روز از نو؟! 🤧😮‍💨 خب زودتر بگیر تموم شه راحت شیم! 😅 (الان برا ما همینجوره. یکیشون نگرفته من اینجوری ام بهش: 😒👀) ❓تو بارداری داروهای مجاز کدومان؟ - قرص استامینوفن ساده (۵۰۰) در تب و سردرد و بدن درد. البته من خودم تب خفیف باشه یا درد قابل تحمل باشه اصلا نمیخورم. - قرص سرماخوردگی ساده (کلداکس و... نباشه)، تو مواردی که آبریزش خیلی زیاده و اذیت کننده شده یا احتقان بینی و سینوس ها زیاده و اذیت کننده است. وگرنه که من به این راحتی همینم نمیخورم! دقت کنید که تو قرص سرماخوردگی هم استامینوفن هست. - دمنوش ها چی؟ اکثر دمنوش ها در بارداری ممنوع یا غیرمجاز یا مورد احتیاط هستن (آویشن، ختمی، پونه ،بابونه، چهارتخم، ...) به نظرم یه دمنوش سیب/بِه و گل با چندتا دونه عناب خوبه. بعلاوه رعایت پرهیزها (سرخ کردنی، غذای سنگین، عسل سیاهدانه، و...) و خوراکی مفید (سوپ جو با بال و گردن مرغ یا جوجه، آبگوشت بلدرچين، آب سیب، غذاهای زودهضم، شلغم و...) بخورها شاید خیلی ممنوع نباشن. حداقل بخور آب ساده! ❓برای بچه‌ها چی؟ تب این ویروسی که ما گرفتار شدیم خیلی سنگین و بد بود. میشه یکی در میون استامینوفن/بروفن داد. یعنی هر سه ساعت یک بار استامینوفن (نصف وزن به سی‌سی از شربت یا دوبرابر وزن به قطره از قطره) و یک بار بروفن (یک سوم وزن از شربت) شیاف اصصصلا خط اول نیست. هرگز توصیه اول ما نیست. مگر موارد خاص. اثرشم فرق خاصی نداره. بعضی فکر میکنن شیاف مؤثرتره. شیاف دیکلوفناک هم که دیگه هِچ! تا به حال نه تجویز کردم نه برا بچه‌هام استفاده کردم. کلا که من تب خفیف بچه‌ها رو بی محلی میکنم. میگم تب مکانیسم دفاعی بدنه و زود نباید باهاش مقابله کرد. برا سایر علائم هم زود دست به دارو نمیشم. آبریزش و سرفه خفیف رو کاری ندارم. حتی داروی گیاهی. یه جور دفع بیماری هست. بیشتر بشه، همون شربت سرماخوردگی معمولی (خیلی کم و گاهی. اونم هروقت علامت داشته باشن. يعنی لازم نیست منظم و دقیق داد مثل آنتی بیوتیک. البته فاصله دو دوز کمتر از ۶-۸ ساعت نشه) و از گیاهی ها: زوفا عسلی شربت بنفشه (برای روزهای اول و تب و آبریزش رقیق) شربت آویشن (برای روزهای متأخر و سرفه‌های پخته و ترشحات غلیظ) که البته اینارم آماده نمیخرم، خودم درست میکنم. زوفا و عناب و سپستان و کلیل الملک و گل گاوزبان و ختمی و پنیرک و بابونه و... 😅 کرمانی ها یه ترکیب دارن به اسم . آماده تو عطاری ها میفروشن. هرچی بگی توش هست! کلا کرمانی ها عاشق (درمقابل مُفرَده درمانی) اند فک کنم😁. دمنوش مونم خیلی مفصله 😎 خب دیگه میدونید که برای سرماخوردگی ساده، نه آنتی بیوتیک نیازه نه سِرم! مگر اینکه مدتی ازش بگذره و بخاطر احتقان و تجمع ترشحات و مسائل دیگه، روش سوار بشه (تو بچه‌ها اغلب میزنه به گوش، تو بزرگسالان اغلب سینوس ها). یا انقققدر ضعف و بی‌حالی و افت فشار رخ بده که سرم لازم بشه! وگرنه که نه. اونم با ب کمپلکس و نوروبیون و ویتامین سی توش 😒 از طرفی، اگر لازم شد، خیلی از آنتی بیوتیک های معمول تو بارداری مجازند (آموکسی، کواموکسی، آزیترو، سفکسیم و...) یه اصل خیلی مهم، هم برا کاهش گلودرد، هم کاهش اخلاط سینوس ها و سرفه، هم کاهش احتقان، هم سوار نشدن عفونت، هم کاهش انتقال بیماری، شست و شوی مداوم و خوب بینی و سینوس ها (استنشاق) با آب و نمک ولرمه. صدقه و معوذتین هم که جای خود. @hejrat_kon
یک صفحه دعا یک آغوش شیر دو رکعت نماز یک ربع تلاش برای گرفتن بادگلو چند آیه قرآن ده خط لالایی یک دور تسبیح «سبحان الله و الحمدلله و الله اکبر و لا اله الا الله» یک دور قربان صدقه رفتن و «چی شده عزیزم» و «چرا نمیخوابی دلبرم» و «شششششششش» های ممتد طولانی یک اراده برای انجام غسل مستحب و زیارت اباعبدالله از بعید یک راند کامل «روی پا خواباندن و نخوابیدن» و در «آغوش راه بردن و نخوابیدن» و نهایتاً دراز کشیدن کنار طفل و....... سنگین شدن پلک و خواب رفتن مادر و بچه با هم... این صحنه آشنای احیای مادرهاست قبول باشد ان‌شاء‌الله! من که راستش می‌گویم قبول است مگر نمی‌گویند مهدی اگر بیاید، یار خواهد‌؟ همه یارانش را که از بهشت نمی آورد یارانش همین طفل های شیرخورده با ذکر و دعا، و خواب رفته در آغوش مادری با نیت غسل و زیارت اباعبدالله اگر نباشند، که باشد؟ 😞 نمیدانم، شاید مادر یاران بزرگ دین خدا جور دیگری بوده اند خیلی خیلی والاتر، عابدتر، عارف تر، مقاوم تر من ولی همنقدر کمم خدا 😭 من همان آرشیو ختم های نیمه مانده و چله های چهل نشده و تسبیح های افتاده از دست خواب رفته و نمازهای نخوانده پنجاه-صد رکعتیِ نیازمندِ فراغت چندساعته و روزه های مستحبی نگرفته‌ی «بار شیشه دارم/ بچه شیر میدهم» ِ شرمگینِ معرف حضور ملائک تو هستم! خدای مهربانم یا من یقبل الیسیر کم و کوچک من را بپذیر و بزرگ کن بزرگ کن! من به بزرگ کردن تو امید دارم من باید این بچه‌ها را، این امانت ها را، بزرگ کنم آن قدری که به اندازه «یار ولی تو بودن» و «ناصر حق تو شدن» بشوند خدایا من باید خودم و این بچه‌ها را بزرگ کنم! بزرگ نشویم، در طوفان حوادث دنیا و آخرت غرق می‌شویم و غرق شدنِ کسی که به تو امیدوار است از رحمت تو به دور است! به دور است! من، لم اسلط علی حسن ظنی قنوط الایاس! فتقبل منی!… ✍ هـجرتـــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- برای بعضیا فاصله افتادن بین مدارج تحصیلات ه برا بعضیا اجبار چندسال (یا ماه) کنار گذاشتن شغل (خصوصاً که شغلشون، عشقشون باشه😔) برا بعضیا کم شدن فرصت تفریح‌های آزادنه و سفرهای آنچنانی برا بعضیا لزوم تقسیم منابع مالی و رفاه مادی (انگار رزق اونا رو بچه‌ها میخورن😞) برا بعضیا محدود شدن دونفره‌ها برا بعضیا بیدارخوابی ها و اذیت های بچه و سروصدا و دنبال بچه دویدن و.... برا بعضیا به هم خوردن هیکل و اندام و سلامتی و... برا بعضیا به جای مباحثه‌ی علمی، بحث کردن با مادرای دیگه سر نحوه‌ی آروغ گرفتن و بردن لک قطره‌ی آهن از رو لباس بچه و کنترل کولیک و... خلاصه، بالاخره مادری آسون که نیست که اگر بود، انقدر ارج و قرب نداشت که اگر بود، مادری برای زن مثل شمشیر زدن در میدان جنگ برای مرد نبود برا منم اکثر اینا بوده با شدت و ضعفش اما الان، خدایا اجازه هست خودشیرینی کنم و یه چیزی بگم؟ . . الان که ماه مهمونیته، و دل مهمونات دم افطار غِنج میره با ربّنا و دنگ دنگ قبل اذان یا وقت سحر و بدو بدویِ مسواک و دویدن به آشپزخونه برا آخرین لیوان آب یا ذکر یا اباعبدلله وقت تشنگی وسط روز . گلوله‌ی بغض، سهم منه ازین مهمون‌بازیهات و مهمون‌داریهات... که چندساله درست و حسابی بخاطر بچه‌داری روزه نگرفتم... و خیلی سخته که حال ماه مبارک رو داشته‌باشی بدون روزه... خدایا بدون (که میدونی) «روزه نگرفتن» برای من خیلی سخته و پا رو دلم میذارم و افطار میکنم روزهایی رو که بهترین بندگانت روزه دارن.... خدایا این روزه‌خواری متعبدانه رو از بپذیر شادم که اطاعت امر تورو میکنم اما نمیتونم نگم که دلم برای روزه تنننننننگ شده😢 . . خدایا جان مولا ارزاق دیگه‌ی این ماه رو نصیب من و همه‌ی مادرهای مثل خودم کن... روزه‌ی زبان، روزه‌ی فکر، روزه‌ی نگاه تلاوت قرآن ذکر و دعا و... عشق... وَ اعطنا به فوقَ رَغْبتنا 😊 . . . 😭😊 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
❁ـ﷽ـ❁ گریه، زنان و سیاست ۱. ابی الحسن الرضا علیه السلام وقتی که قصد فرمود مدینه را به مقصد خراسان ترک کند، به زنان خانواده خود امر کرد که بیایند و برایش کنند. علی ابن موسی الرضا نیازی به گریه و دلسوزی دیگران پشت سر خود نداشت؛ هدف چیز دیگری بود. گریه و اشک خانواده، راهبرد امام بود برای رساندن یک پیغام. هم به جامعه آن زمان هم به تاریخ. چونان که خود ایشان نیز ساعاتی قبل از حرکت به سوی خراسان، مکرر کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رفت و با صدای بلند گریه می‌کرد. مأمون با این سفرِ فرمایشی به دنبال مشروعیت بخشی به حکومت خود بود. در میان مردم پخش کرده بودند که علی بن موسی نیز با خلافت عباسیان همراه و همدل است و می‌رود تا جانشین بعدی مأمونِ مشروع باشد. ولایتعهدی اجباری و ظاهری، فریب اجتماعی و کوشش و پوشش رسانه‌ای مأمون بود برای زمین زدن حکومت ائمه اطهار علیهم السلام و تثبیت حکومت طاغوت. امام از راهبرد اشک و گریه برای ابراز نارضایتی خود از این سفر و اعلام مخالفت با این ولایتعهدی دروغین ظاهری و غیرمشروع بودن آن حکومت استفاده کرد. گریه زنان آگاه و بصیر خاندان نبوت به میدان آمد و کنشگری سیاسی اجتماعی بود. ۲. بلافاصله بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و غصب ولایت، فاطمه زهرا سلام الله علیها مبارزه خود را آغاز کرد، مبارزه ای برای همه بشر و همه تاریخ. چرا که میدید مسیر ولایت و حکومت پیامبر اکرم منحرف شده است. این مبارزه دو بخش داشت. اول، سخنرانی و تبیین کلامی ولایت و حق امیرالمؤمنین و احتجاج با اهل سقیفه و نصرت طلبی از خواص همراه با امیرالمؤمنین. دو، بنا نمودن بیت الاحزان و اتخاذ راهبرد اشک و . گریه دختر رسول خدا، به طوری که همه مردم بشنوند و بفهمند، گریه عاطفی و دلتنگی صرف نبود! بانویی که وصیت کرده بود تابوتی برایش بسازند که حدود پیکرش هم مشخص نباشد، چطور اجازه میداد صدای شیون عاطفی و دختر-پدری اش را مردمان بشنوند؟ مگر کسی صدای گریه عابدانه نیمه شب های حضرت را میشنید؟ نه، گریه فاطمة الزهرا گریه سیاسی و اجتماعی بود. عزاداری حضرت پیغام داشت. برای توجه دادن مردم بود. مردم باید میدانستند یک چیزی سر جایش نیست که دختر رسول خدا اینگونه بی تابی میکند، شب و روز را با گریه و اشک به هم دوخته است. این گریه راهبردی برای آگاه سازی جامعه نسبت به انحرافی در بود. گریه صدیقه طاهره، کنشگری اجتماعی سیاسی بود. ۳. از عصر عاشورا، مأموریت ویژه زینب کبری سلام الله علیها آغاز شد. اولین گام این مأموریت هم با بود و بی‌حد، زنانه و عاطفی. زیر آن آسمان سرخ، روی آن زمینِ لرزان، زینب به میدان رفت. دنبال امام خود گشت. هرآنچه که بر زمین جنگ بود، نیزه و شمشیر بود و پیکرهای مدفون زیر آنها. عزادار و واله، چشم گرداند بر سرتاسر گودال. پیکر امامِ زینب پیدا نمیشد. امام هم که مأمومِ عاشق و طالب خود را سرگردان و ناکام رها نمیکند. لذا ناگاه صداآمد: اُخَیَّ، إلَیَّ! خواهرم، اینجا، بیا به سمت من! و زینب بال می‌گشاید به سوی برادر. دست می‌برد زیر شانه‌ها، حنجر بریده را بالامی‌آورد، بر رگ‌های بریده بوسه می‌زند و گریه می‌کند. همانجا شماری از مردهای جنگی که تاساعتی پیش مشغول خون‌ریزی آل الله بودند، متأثر می‌شوند! این تَرَک اول بود! بر خیال خام بنی امیه که «حسین کشته شد و از آن خاندان اثری نماند و حکومت ما بلامنازع و بلامعارض شد»! نه برادر که بر زمین افتاد، خواهر بلند شد. و بعد در تمام مسیر، منزل به منزل، در شام، کوفه، قصر ابن زیاد، مجلس یزید، خرابه، مسجد. هرجا که می‌شد، زنان لشکر بساط مبارزه را برپامیکردند؛ تلفیقی از تبیین و گریه، کلمه و اشک. هم جگرها میسوخت، هم فکرها به کار میفتاد. هم عاطفه و عزا در جامعه جریان گرفت هم سؤال ها ایجاد شد: حسین؟ نوه پیغمبر؟کشته شد؟ چرا؟ به دست کی؟ تشنه؟ سر بریده؟ فرزند شیرخواره اش هم حتی؟! آتش به خیمه های حرم رسول خدا؟! اسارت زنان آل اللّه؟! و ترَک ها، خُرد خرد، جمع شد و بزرگ شد؛ و صدای شکست و شکستنی بزرگ، جامعه را تکان داد. به حدی که یزیدِ مست خونخوار را وادار به عقب نشینی و دلجویی ظاهری کرد! آری گریه و اشک زنانه اینگونه کاربرد دارد. این طور، می‌شود کنشگری اجتماعی و سیاسی! گریه و اشک زنان مسلمان اینطور کار می‌کند! تکان می‌دهد، روشنگری می‌کند، می‌سوزاند و بیدار می‌کند. حالا کارکرد عرفانی و ملکوتی اشک های عابدانه و عارفانه بماند؛ آن حرکت و تحولی که اشک در عالم ایجاد میکند، اشکی که زنان و مردان الهی در خلوت خود می‌ریزند. اشک قدرت دارد، کار می‌کند، اثرات قابل توجه دارد. و کیست که انکار کند در این دنیا، به پلک چشمان زنان نزدیک تر است، و بهره از این عطیه برای زنان سهل تر از مردان است؟… ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
چهل روز تا شروع شهر الله، ماه مبارک رمضان، مونده میشه فرصت رو مغتنم شمرد و یک چله گرفت برای ورود بهتر و زیباتر و آماده تر به ماه خدا و نشستن بر سر سفره اون مهمانی نور و رشد چله میتونه ترکیبی باشه از - ترک یک گناه یا رذیله یا عادت ناپسند - انجام یک عبادت و حسنه 👇👇 ❌ مثلا ترکِ چهل روزه غیبت بی توجهی به وقت نماز بی نظمی خواب زیاد بددهنی دروغ کوچک، بزرگ، مصلحتی و غیر مصلحتی! داد بر سر فرزند اسراف نان اسراف آب آرایش مقابل نامحرم خرید بیش از نیاز و با تجمل گرایی چرخ زدن و وقت هدردادن در فضای مجازی درددل های غیرضروری بی احترامی به همسر پرخوری دیرخوابی افکار منفی و سوءظن نسبت به افراد خاص اطراف خشونت های فیزیکی خوردن مواد ناسالم نگاه ناپاک به نامحرم و... ✅ و مثلاً چهل روز تلاوت یک سوره مشخص تلاوت تعداد آیه مشخص (۵۰ مثلاً) خوش خلقی با یک فرد خاص که برامون سخته صبر در برابر یک مسئله خاص سکوت در موقعیت های انفجاری عصبانیت خوندن روزانه حداقل یک آیه با و تدبر نیکی به همسایه ها (چهل همسایه هرروز یکی) نیکی به ارحام (چهل تن از بستگان هرروز یکی) خدمت مشخص به والدین صدقه روزانه بیداری بین الطلوعین حفظ سوره های کوچک نماز شب نافله های روزانه (حتی شده هرروز فقط نافله یک نماز) ادعیه روزانه حضرت زهرا دعای عهد صبحگاهی تعداد مشخص آیت الکرسی برای جبهه مقاومت تعداد مشخص صلوات ۷۰ مرتبه استغفار زیارت مخصوص هر امام در روز دعای فرج ادعیه صحیفه سجادیه محاسبه نفس شبانه با یادداشت و تصمیم برای فردا تفکر در عیوب نفس هرروز یکی مطالعه کتاب هرروز تعداد صفحه مشخص (۵-۱۰-۲۵-۵۰-...) دائم الوضو بودن اذکار خاص قبل از خواب تسبیحات حضرت زهرا بعد از تمام نمازها بازی با بچه‌ها با توجه به نیت قربة الی الله حجاب بهتر و کامل تر آشپزی با آیه نور و اذکار زیارت عاشورا حدیث کساء نماز اول وقت کمک به مادران باردار و شیرده اطراف انجام امور منزل به نیت شهدا هدیه به ائمه خواندن وصیت نامه شهدا خواندن مقدار مشخص نهج البلاغه شیردادن به شیرخوار با وضو و ذکر خاص و... 👈 هرکس، طبق شرایط و نیاز و ویژگی‌های خودش، میتونه یک کار منفی رو برای ترک و یک کار مثبت رو برای انجام انتخاب کنه. یادمون باشه «قَلیلٌ یَدوم خیرٌ مِن کثیرٍ یَزول» کار کوچک و کمی که بر آن استمرار و مداومت وجودداشته باشد، بهتر از کار زیادی است که قطع و رها شود. ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon روبیکا @dr_mother8_hejrat پی‌نوشت: ١. أَللَّهُمَّ بارِک لَنا فِی رَجَبٍ وَ شعْبانَ وَ بلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ ٢. : ماه های رجب و شعبان، ماه های آماده شدن دل انسان برای ماه رمضان است. (20/ 8/ 1380) شست وشویی کن و آنگه به خرابات خرام. انسان باید این شست وشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفرهٔ الهی وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد. (4/ 7/ 1380) نگویمت که همه سال مِی پرستی کن سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا می باش
﷽ ---- همه که به یک شکل تو را نمی‌خوانند! و تو همه را دوست می‌داری... اگر نسیم می‌وَزد و تسبیح میکند، اگر باران می‌بارد و تقدیس می‌کند، اگر خورشید می‌تابد و تنزیه می‌کند، اگر مرغان آواز و پرواز میکنند و تحمید می‌کنند، من...... روزگاری، ساعات مبارک ماه مبارکت برایم به عبادتهایِ فارغِ و زمان‌دارِ سر سجاده می‌گذشت. امروز اما، صدای بی آوای من از جای جایِ خانه، به آسمان تو بلند است!... حل شده در صدای آبِ شستن ظرف، تصعید شده در حرارت گاز و بخار غذا، میان چکاچک قاشق و بشقاب‌های سفره‌های افطار و سحر، ناشنیدنی در پَسِ صدای جارو ، گم شده در صدای بازی بچه‌ها، پنهان شده در لالایی برای طفل خواب‌آلودِ بی‌قرار... گاه، در این ساعاتِ ضریب گرفته طلایی ماه مبارکت، دلم زرنگ بودن می‌خواهد، دویدن تا حد توان در کنار بندگان صالحت؛ پس لبم را در خلال همه این کارها، به اذکار و ادعیه ای که بلدم، حرکت میدهم؛ به سوره قرآنی، به مناجاتِ از دل برآمده‌ای، به دعای افتتاح و ابوحمزه گوش دادن و زمزمه کردنی، به صلواتی، استغفاری، دعایی، اشکی... و گاه، که حسرت آن فراغت و آسودگی قبل‌ترها دلم را تنگ می‌کند، که مگر سالها بر سر همان سجاده نخواندم «اللهم غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ» ؟ و مگر نخواندم «الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى […] لَا يُغْلَقُ بابُهُ، وَلَا يُرَدُّ سائِلُهُ» ؟ پس حالا چرا فکر نکنم که «این حال و احوال و روزگار امروز من، اجابت دعای سالیان سال من است» ؟ چرا فکر نکنم که « و خدمت به خلق و عَیال تو، من است» ؟ چرا فکر نکنم که «تو، همان تغییر دهنده حال ها به بهترین ها، روزگار مرا به بهترین حال تغییر داده ای»؟ «هذا شَهرُكَ الَّذي أمَرتَ فيهِ عِبادَكَ بِالدُّعاءِ و ضَمِنتَ لَهُمُ الإِجابَةَ» ! تو اجابت کننده ای و حتما دعای سال‌های سالِ مرا اینگونه اجابت کرده‌ای! . . اگر نسیم می‌وَزد و تسبیح میکند، اگر باران می‌بارد و تقدیس می‌کند، اگر خورشید می‌تابد و تنزیه می‌کند، اگر مرغان آواز و پرواز میکنند و تحمید می‌کنند، من و و میکنم و تسبیح و تقدیس و تنزیه و تحمید... ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 روبیکا @dr_mother8_hejrat 🦋
❁ـ﷽ـ❁ گویند در روز محشر اعضا و جوارح انسان، درباره او شهادت می‌دهند. چشم ها از چیزهایی میگویند که دیده اند و نباید میدیدند. گوش ها، حرف هایی را که غضب و ناخشنودی خداوند در آن بوده و شنیده اند، شهادت می‌دهند. دست ها میگویند که چه کارها که نکرده اند، پاها میگویند که چه جاها که نرفته اند. باشد باشد ما نقطه تسلیمیم در این دادگاه عدل. هر چه می‌گویند، آری! کرده ایم، شنیده ایم، گفته ایم حق است تمام روز جزا! اما… اما ای چشم های نازنین من، خواستم بگویم هرچه را که شهادت میدهید، یادتان نرود از تمام آن شب‌هایی که قرمز و خسته، میسوختید، اما اجازه بسته شدن نداشتید! چون با من، کنار طفلی گاه بی قرار و ناآرام و گاه تب دار، تا صبح بیدار بودید… پای من، هرچه را که شهادت میدهی، یادت باشد شهادت بدهی تمام آن ساعاتی را که پیوسته دور خانه با فرزندی در آغوشم راه رفتی، ساعاتی را که در اتاقی نیمه تاریک ایستادی و من لالایی خواندم و گهواره را تاب دادم، روزها و شب هایی که با من به خیابان و بوستان آمدی و رفتی تا شادی و تفریح طفلانم را فراهم کنیم، همه شب و روزهایی که درازتان کردم و نازبالشتی روی شما گذاشتم و تکانتان دادم تا فرزندم روی حرکت آرام شما آرام بگیرد و خواب برود، همه آن دردهای گزنده نیمه شبی، ناشی از باقی‌ماندن یک اسباب بازی روی زمین… دست های خوبم، کمک کارهای همیشگی ام، شما هم یادتان نرود! همه آن زمان هایی که زیر سر کودکان در آغوشم خواب رفتید و گزگز کردید! همه زمان هایی که خودتان ضعف داشتید و گرمتان بود و خسته بودید، اما کودک من را که از راه رفتن خسته شده بود به آغوش گرفتید، همه آن چنگ هایی که به لکه‌های سرسخت و لجوج لباس ها زدید، همه آن چشم چشم دوابروهایی که ده‌ها بار پشت سر هم کشیدید، همه آن ده‌ها تکه کوچک لباس خیس شسته شده‌ای که تکاندید و پهن کردید، همه آن وقت‌هایی که در آفتاب غیرقابل اجتناب مسیر، برای صورت کوچک کودک سایه‌بان شدید، همه را آن روز، در کنار همه قصورها و تقصیرهایم، شهادت دهید. پوست نازنیم یادت نرود هرچه گفتی، از همه آن قطره های شیر و غذایی که روی تو امتحان کردم تا ببینم دمایش برای دهان طفل لطیفم مناسب است یا نه هم بگویی، از همه گازهای آن دندان های تیز شیری، از همه ترک برداشتن ها، خارش ها، دوران حمل از همه سوختن ها، بریدن ها، زبر شدن ها... زبان من زبان من زبان من امان از آنچه که بین من و تو گذشته است اما تو هم یادت نرودها! 😭 همه آن کلمه های هرروزه‌ای که عشق چاشنی آن ها بود و تقدیم فرزندانم میشد، همه آن جواب های هزارباره تکراری به کودکانه ترین سؤال ها، همه آن لالایی ها با دهانی خشک و مغزی نیمه خفته در نیمه شب‌ها، همه آن صدای انواع حیوان درآوردن ها و حرف زدن از زبان هر شیء و جانوری و خنداندن ها و حواس پرت کردن ها و آموزش دادن ها، همه لحظات تو را به کام گرفتن ها و کظم غیظ ها، همه آن دلداری دادن ها و همدلی کردن ها و امید دادن ها و تشویق ها و بزرگ کردن موفقیت های کوچک و تاب آوردنی کردن شکست ها، همه آن دوستت دارم های مکرر، همه آن دنیای منی، جان منی، نور چشم منی های صادقانه، همه این کلمه هایی که تو واسطه شدی تا مثل آب و نور، به پای جوانه های زندگی ام بریزم... همه اینها را یادت بماند زبان من!... و اما تو بطن من‌... آن روزی که همه هم‌سنخ‌هایت مشغول حساب پس دادن اند که چگونه - چه از حلال چه از حرام- انباشته و گاه اذیت شده اند، تو بلند و رسا برای من شهادت بده که با چه پُر شدنی، با چند بار انباشته و خالی شدنی، به این ظاهر درآمده ای! شهادت بده که بخاطر چه حَملی، و چه بار با عظمتی، آنقدر اذیت شدی، فشار تحمل کردی، اسید بالا زدی، جای ریه ها را تنگ کردی و اجازه نفس راحت ندادی! اصلا میدانید؟ روی همه شما حساب ویژه باز کرده‌ام! روی همه لحظه‌های مادری ام! شمایید آن چه که من با افتخار و‌امید، با خود به گور میبرم تا با شاهد گرفتنتان، از خدای خود برائت از آتش بخواهم و رضوان طلب کنم! مگر وعده نکرده اند که بهشت تحت اقدام ماست؟ لابد بخاطر همین‌هاست... ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon روبیکا @dr_mother8_hejrat