﷽
حضرت امّ البنین(سلام الله علیها)
__________________________
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه ،اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
چه شیری دادهای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرینتر از شهد و عسل کردی
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بیمحل کردی
✍ #محسن_رضوانی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مرحوم #تقایی_اردبیلی
.
نشسته مادری در خانه در سوگ پسر گرید
یتیمی در کنار او ز فقدان پدر گرید
.
به یثرب شمع هجران را زند پر همچو پروانه
به یاد شمع رخسار پسر شب تا سحر گرید
.
شده گنجینۀ عشق و وفا خالی ز گوهرها
به گنجینه صدف گویا ز هجران گهر گرید
.
به عون و فضل و بر جعفر به عباس هنرپرور
به سینه پرور زهرا حسین خون جگر گرید
.
گهی در خانه چون زهرا کند بزم عزا بر پا
گهی در بیت الاحزانش نشسته دیده تر گرید
.
بقیع غم فزا گردد مکان کوکب عصمت
نه تنها بر قمر بر ماتم شمس و قمر گرید
.
زنان اهل یثرب را مخاطب می کند گاهی
دل هر کس شود از درد غصه شعله ور گرید
.
مخوانیدم دگر امّ البنین ای خواهران من
که اُمّ بی بنین را کرده دوران دربدر گرید
.
ندارد چاره در دنیا کنیز خانۀ زهرا
جز اینکه سوزد و سازد ز دل گیرد شرر گرید
.
اگر شب تا سحر گریم مرا جای مذمت نیست
که هر کس بشنود از کربلا چون من خبر گرید
.
فدای دست ها و چشم مجروحش شود مادر
که زینب گوید هر آن غصۀ آن باهنر گرید
.
سیه روزم نموده آن چنان این چرخ بازیگر
که دشمن هم به حالم چون کند بر من گذر گرید
.
خزان زودرس زد گلشنم را وقت گل دادن
چو من هر کس نچید از نخل عمر خود ثمر گرید
.
«تقایی» در غم امّ البنین کن ناله و شیون
که بر احوال فرزندش امام منتظر گرید
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب، ام الوفا، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات راهی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را در آورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه هایت هم جز این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست...
#مجتبی_خرسندی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
﷽
🌷مادرشهید🌷
ای افـــتــخـــار دیــن خـــدا مادر شهید
سررشــتۀ وفا و رضا مادر شهید
ای دامنــت فضـــای شکـوفـایی بـهـــار
ای بـاغـــبان صبر و صفا مادر شهید
ای اسوۀ تو حضرت زهرا بریز اشک
تــنـهـا بــرای کــربـبـلا مادر شهید
قــربــانی تــو در ره جــانان قــــبول شد
دیده خــدا چو صبر تو را مادر شهید
روز قــــیامت ازهــمۀ مـادران سری
گردیده هـستی تـو فـــدا مادر شهید
پروندۀ تــوکــامل و يكجا ســفیــد شد
محض شفــاعت شـهــدا مادر شهید
آنــقـدر خونــشـــان بخـــدا دارد اعـتــبار
باشد شـود گــذرگــه ما، مادر شهید
حالا که می روی به جـوار شـهیـد خویش
بردار دست خود به دعـا مادر شهید
بر مادران، که راه حسینی ست راهشان
چشـم من و دعـای شمـا مادر شهید
بی راه نـیسـت حضـرت زینـب به کربلا
شد در وفا به دیـن خــدا مادر شهید
✍️ #مجیدطاهری
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مادرشهید
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
روضه ی کربلاست تقدیرش
مثل زینب شکسته تصویرش
داغ شرمندگیِ عباس است
علت قد و قامت پیرش
کربلا را ندید، اما ماند
روی قلبش همیشه تأثیرش
داغ عباس ها نه، داغ حسین
کرد با موج غم زمین گیرش
با سکینه همیشه می فرمود:
بگذرد از عمو و تقصیرش
آب می شد رباب را می دید
آتش شرم کرده تبخیرش
از لبِ تشنه ی علی می گفت
اشک هر روز و آه دلگیرش:
حرمله در نبودِ عباسم
با سه شعبه گرفته از شیرش
روزگارش تمام روضه شده
کار او صبح و شام روضه شده
اشک و خون نقش چشم هایش بود
کربلای بقیع جایش بود
گرچه ام البنینِ تنها شد
داغدار غم پسرها شد
گرچه قطع الیمین شد عباسش
روی نیزه نگین شد عباسش
چار فرزند او شدند شهید
نخل او را تبر اگر چه برید
کم نشد از محبتش به حسین
بیشتر شد ارادتش به حسین
همه فکرش حسین بود حسین
فکر و ذکرش حسین بود حسین
شاعر: #حسن_کردی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله
یا امالعباس سلام الله علیها
هر نَفَس هربار در هربار : یا امُالبَنین
هر تپش تکرار در تکرار یا امُالبَنین
نذرِ من شد سُفرهاش از مادرم آموختم
خواندهام بسیار در بسیار یا امُالبَنین
با گرههایی که کور است آمدیم و وا شدند
رو به او گفتیم تا یکبار یا امُالبَنین
سینهام آماجِ غمها شد ولی زخمی ندید
تا نوشتم رویِ این دیوار یا امُالبَنین
بچه سیدها که بر زهرا توسل میکنند
با رعیت هرکه دارد کار : یا امُالبَنین
کارِ عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت
نالههای سینهی سردار : یا امُالبَنین
چادرش بابالحوائج خانهاش بابُ المراد
چارهی هر مشکلِ دشوار یا امُالبَنین
با دلِ زهراییاش دین باوریاش را ببین
با امیرالمومنین همسنگریاش را ببین
بچههای فاطمه مادر صدایش میزنند
مادریاش را ببین نامادریاش را ببین
کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانهاش
دائما میگفت زینب نوکریاش را ببین
بی حُسینَش مینشست و میشکست و میشکست
روضهخوانیاش ببین نوحه گریاش را ببین
بسکه از خاکِ بقیع رویِ سرِ خود ریخته
چادرِ خاکی ، سرِ خاکستریاش را ببین
از همه شرمنده اما از رُبابش بیشتر
مَشک را میگفت خاکِ روسریاش را ببین
روزها گِرد سکینه میزَنَد بر سینهاش
آه زینب چهرهی نیلوفریاش را ببین
زینبش پیشش نشست و مُشتِ خود را باز کرد
گفت مادر رَدِ خون انگشتریاش را ببین
(حسن لطفی)
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم
روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم
چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است
تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم
من که از قبر تو و کرببلا دورم دور
شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم
باز هم سائل هرساله تو پشت در است
یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم
ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه
تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم
پسرم دست تو را دست خدا می بوسید
گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم
تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت
گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم
تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید
من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم
میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم
من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم
رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین
همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم
.....
پسر فاطمه عالم به فدای سر تو
پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم
غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است
جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُمُالبَنین یعنی همان یا فاطمه
خانهی بی فاطمه هرگز نمیخواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه
حضرتِ اُمُالبَنین از جلوههای فاطمهاست
گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه
بچههای فاطمه بر دامنِ اُمُالبَنین
خواب میرفتند و میدیدند رویا: فاطمه
از همان اول همه گفتند مادرجان به او
چشمشان میدید در این خانه تنها فاطمه
با ادب فرمود : آقاجان بگو اُمُالبَنین
وَرنه نامش را صدا میکرد مولا فاطمه
او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد
او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه
مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند
مادرِ عباس وقتی میرسد با فاطمه
روزِ محشر چادر او هم شفاعت میکند
تا که میآید به محشر پشتِ زهرا فاطمه
بچههای او هم آری بچههای فاطمهاند
نیست او در کربلا و هست اما فاطمه
بسکه یا اُمُالبَنین از ما گره وا میکند
هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه
دورِ زهرا بچهها بودند و مولا بود حیف
وای از اُمُالبَنین اینبار تنها بود حیف
شاعر: #حسن_لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله،
السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء،
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته
ای بر مدارِ عشقِ علی، رُکنِ استوار
ای بر سرِ تو سایه ی خورشیدِ روزگار
ای اُمِّ فضل و اُمِّ فداکاری و ادب
مستوره ای و گنجِ نهان می شوی شمار
ای وسعتِ کمالِ تو بر عقل ناپدید
پیشِ جلال و حُجْبِ تو زانو زده وقار
حقّا کُمیتِ قافیه لنگ است پیشِ تو
ماندم چگونه مدح ِ تو گویم به اختصار
با زینبین تا نفسِ آخرینِ خویش
عهدی که داشتی ز وفا، بود پایدار
خواندی کنیزِ حضرت زهرا تو خویش را
اینگونه نامِ نامی تو گشت ماندگار
سرمشقِ عاشقی تو به عشّاق داده ای
عباس داده ای و ندادی ز کفْ قرار
بر عشق و جان سپردنِ در راهِ عشقْ هم
پرورده ای ز دامنِ تو داد اعتبار
عصرِ دهم که سینه ی او تنگ گشته بود
راهی سوی شریعه شد از بینِ کارزار
آه از دمی که دستِ اباالفضل شد قلم
تیرِ سه شعبه چشمِ قمر کرد اختیار
خم شد به زانوان بِکِشَد تیر را برون
از چشمِ نافذی که همی داشت اقتدار
در پیش ِ پای فاطمه افتاد بر زمین
ارثِ ادب ز مادرِ خود داشت آن سوار
آه از تنی که روی زمین مانْد بی حسین
آه از هجومِ لشگرِ در دستْ حربه دار
بهتر نبودی و تو ندیدی به کربلا
«روزی که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار»
اُمُّ البنین که در رهِ دین، بی بنین شده
همواره داشت بر پسران خود افتخار
خیمه میان خاکِ بقیع داشت صبح و شام
عُمری برای کرب و بلا بود سوگوار
در حشر هم بنای شفاعت، یقین شود
با دستِ با کفایتِ عباس، برقرار
آن را که نیست روی امیدی به سوی خلق
گردد به فضلِ دستِ اباالفضل امیدوار
شاعر: #وحید_دکامین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری
آسمان را زیر دین چشم هایت می بری
درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری
تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری
بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری
ای تمام مادران قربان تو نا مادری
خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین
جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین
بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین
تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین
زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار
رشته های چادرت جود کرم را آبشار
در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده
قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده
شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده
زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده
گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین
عشق معنا می شود با واژه ام البنین
ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد
چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد
اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد
تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد
نو عروسی که پی بخت سپیدت آمده
پیش پای بچه های فاطمه زانو زده
گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم
آمدم خاک در انسیة الحورا شوم
آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم
قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم
اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام
وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام
گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد
گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد
خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد
یاد گل احوال بلبل های خانه زار شد
شد تمام خواهش تو از امیر المومنین
فاطمه نه، بعد از این بر من بگو ام البنین
باز می ماند دهان از مهر این نا مادری
شیر را با شیره عشق و وفا می پروری
مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری
عرضه می داری قبولش کن برای نوکری
مادری هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود
مثل تو نا مادری، نه، مادری پیدا نشد
آن هم آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست
از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست
چهره او والقمر چشمان او شمس الضحاست
گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست
دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود
دامن ام البنین عباس پرور می شود
تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت
داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت
علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت
چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت
گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم
هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم
دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب
می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب
با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب
ناگهان روی سرش شد آسمان گویا خراب
تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت
ایستادو قطره قطره پیکر او آب رفت
آنقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک
ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک
داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک
گفت با آن یک نفس هم یا اخا ادرک اخاک
نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد
از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد
شاعر: #موسی_علیمرادی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
عباس من! بشور و بشوران فرات را
آتش بزن به دست خودت ممکنات را
در کربلا به یاد ِ علی خیبر آفرین
با رمزِ مرتضی بتکان کائنات را
تیغ آن چنان به دست و عَلَم آن چنان به دوش
در قاضریّه زمزمه کن عادیات را
عباس من! مباد امان نامه آورند
با خشمِ حیدری بدر آن مهملات را
روز دهم دریغ مدار از برادرت
آن ضربه های خیبری ِ دست هات را
در سوگِ چشم و مشک ِ تو و دست تو خدا
پر میکند ز اشک ِ ملائک دوات را
در وصف جان نثاری وشرحِ برادریت
از عرش آورند برایت لغات را
از عرش آورند طبَق های سبز و سرخ
آنک مخدّرات جمیعِ صفات را
خوانند ابوالفضائل و باب الحوائج ات
خواهند عاشقان ز جناب ات برات را
زهرا ببخش چون پسرِ دیگری نبود
تا بیشتر دهم به مقام ات زکات را...
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
چه شیری دادهای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرینتر از شهد و عسل کردی
خودش را در کنار مادرش حس کرد تسکین شد
خدا را شکر بودی زینب خود را بغل کردی
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بیمحل کردی
🔸شاعر:
#محسن_رضوانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
سعادت در خانه ام را زده است
چه عشقی به دنبال من آمده است
نگین مرا اصل دانسته ای؟
مرا لایق وصل دانسته ای؟
ولی من کجا وصل حیدر کجا؟
مرا پیش تو شأن همسر کجا!
کنار تو قلب جهان می تپید
در این خانه زهرا نفس می کشید
کنار تو حتی خسی نیستم
پس از فاطمه من کسی نیستم
نفس میزنی در هوایم بس است
کنیز تو باشم برایم بس است
غریبی اگر، یاری ات می کنم
چو مردان علمداری ات می کنم
در این راه زهراست الگوی من
فدای تو بازو و پهلوی من
من عمری به عشق تو می زیستم
کنار تو چون کوه می ایستم
سپاه تو را تقویت می کنم
برای تو یل تربیت می کنم
جگردار و غرنده مانند شیر
یلانی دلاور ولی سر به زیر
به راه تو از هرکه همراه تر
به چهره یکی از یکی ماه تر
سرافراز و سرلشکر و صف شکن
ولی خاک پای حسین و حسن
شاعر: #علی_ذوالقدر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو هرچه اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
شاعر: #رضا_دین_پرور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
💠وفات حضرت امّ البنين 💠
🔻استاد سیدرضا مؤيّد
کسی که غم به دلش کرده آشیانه منم
شرار درد به جانش کشد زبانه منم
کسی که در دل دریای غم فتاده و نیست
ره نجاتش از این بحر بیکرانه منم
کسی که مادر خوشبخت روزگاران است
ولیک تیر بلا را بود نشانه منم
کسی که همسری با علی بود فخرش
ولیک غم زده بر هستیش زبانه منم
کسی که سیده امّالبنین بود نامش
ولیک مانده از این نام بینشانه منم
به یاد قبر عزیزان خویشتن هر روز
کسی که ساخته اندر بقیع لانه منم
شدم غریب پس از عون و جعفر و عباس
کسی که بار غریبی کشد به شانه منم
کسی که چهار پسر بوده حاصل عمرش
که از شهادتشان خورده تازیانه منم
شنیدهام که جدا شد دو دست عباسم
کسی که دست به سر زد در این میانه منم
شنیدهام که به چشمش نشست تیر جفا
کسی که سوزد از این داغ جاودانه منم
غریب دشت بلا را دریغ مادر نیست
کسی که گریه بر او کرده مادرانه منم
دو نازدانه ز عباس من به جا مانده
کسی که سوخته با این دو شمع خانه منم
قلم زده است «مؤید» چو در مصیبت من
کسی که شافع او شد به این بهانه منم
#استاد_مؤيد
#حضرت_امالبنین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تمام عمر من و آستانِ اُمِبنین
که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُمِبنین
"هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک"
چه غم مرا که منم در امانِ اُمِبنین
اگر هزار گره باشدم خیالی نیست
فقط همین که بگویم به جانِ اُمِبنین
بقیع و خاکِ بقیع سرمههای مادرهاست
همان غبار که دارد نشان اُمِبنین
دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد
که گشت خانهی او آشیان اُمِبنین
چه برکتی است سرِ سفرهاش نمیدانم
علی شد از همه دنیا از آن اُمِبنین
نشسته پنج امامم کنار سفرهی او
و خوردهاند همه آب و نانِ اُمِبنین
بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد
همینکه گشت علی میزبان اُمِبنین
رسید و خانهی زهرا دوباره مادر دید
حسین دید به سر سایبان اُمِبنین
رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر....
نوازش نَفَسِ مهربانِ اُمِبنین
گرفته است به دامن چهار جانش را
هزار شُکر که آمد به خانه اُمِبنین
ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت
جگر خراش بود داستان اُمِبنین
میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند
به راه ماند ولی دیدگان اُمِبنین
بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد
خراب شد بخدا خانمان اُمِبنین
برای چار جوانش نگفت اما گفت :
بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُمِبنین
همینکه دید شده بی حسین اُفتاد و
به روی خاک نشست آسمانِ اُمِبنین
مدینه گفت که اُمالبنین نمیشد پیر
گرفت نالهی زینب توانِ اُمِبنین
نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب
ولی رسید بجایش خزان اُمِبنین
خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر ریخت
عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُمِبنین
سکینه خورد زمین وقتِ دادِ زینب شد
میان روضهی اَبرو کمانِ اُمِبنین
عروسِ سوختهی فاطمه رسید از راه
رُباب شد پس از آن روضهخوانِ اُمِبنین
مدینه دید که بیبی چقدر روضه گرفت
چقدر روضه شنید از زبانِ اُمِبنین :
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهی آبی به حرمله رو زد...
#حسن_لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شعر_آئینی
#مثنوی
#ام_البنین_س_
سلام بر مادر ياس بهشت
گل تو را خدا چه نيكو سرشت
مطلع شعر شور ام البنين
قصيده ی شعور ام البنين
اى نفست گرمتر از آفتاب
پرده نشين حرم بوتراب
حضرت حيدر به تو دلباخته
خانه ی خود بهر تو پرداخته
فاطمه ی دوم بيت الولى
قلب تو از عشق و صفا صيقلى
از تو شكوفا گل باغ يقين
روشنى و چشم و چراغ يقين
رونق كاشانه ی مولا شدى
مادر بچه هاى زهرا شدى
كنيز آيه هاى كوثر شدى
فاطمه ی ديگر حيدر شدى
همسر و همسفره ی شاه عرب
دامنت آسمان ماه ادب
ادب ز سينه تو نوشيد شير
كه شد چنين شكوهمند و دلير
تو پرورش دادهاى عباس را
شور و شعور و عشق و احساس را
نوكر آل فاطمه خواندی اش
دور سر حسين چرخاندی اش
چهار لاله ات فدايى شدند
چه عاشقانه كربلايى شدند
چو قافله سوى مدينه آمد
به اشك و آه و سوز سينه آمد
بشير ، شعر داغ را جار زد
خزان باغ عشق را زار زد
زينب تو نواى غم ساز كرد
براى تو سفره ی دل باز كرد
براى تو تمام ماجرا گفت
حماسه ی شهود لاله ها گفت
گفت كه عباس تو بى دست شد
ساقى از جام عطش مست شد
براى تو روضه علقمه خواند
ز غربت يوسف فاطمه خواند
روضه قتلگاه را شنيدى
چه سخت آه از جگر كشيدى
اگر چه داغدار سقا شدى
گريه كن حسين زهرا شدى
به سوگ آن شهيد بى سر ، حسين
ناله زدى : غريب مادر حسين
بقيع ، شاهد غم و سوز تو
روضه و اشك ، كار هر روز تو
پيكر لاله هاى خود نديدى
شكل چهار قبر مىكشيدى
كنار هركدام مى نشستى
ز صبح تا به شام مى نشستى
ز روضه ی تو قلب سنگ آب شد
كه دشمن تو نيز بى تاب شد
سوختى و سوختى و سوختى
مدينه را به ناله افروختى
اگر چه داغ روى داغ ديدى
به چشم خود خزان باغ ديدى
نخوردهاى سيلى و تازيانه
دفن نشد پيكر تو شبانه
چگويم از على و غربت او
سوخت مدينه از حكايت او
زخم دل شكسته اش نمك خورد
فاطمه ی اول او كتك خورد
شبانه از خانه غريبانه رفت
شكسته و سوخته پروانه رفت
کمیل کاشانی -۱۳۸۰
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
زائری در این حرم دارد زیارت می کند
با مرور ذکر یازهرا (س) عبادت می کند
گَردها را سرمه ی چشمان خیسش می کند
کارهای خانه را با قصد قربت می کند
با گلاب اشک می شوید در و دیوار را
دم به دم با فاطمه تجدید بیعت می کند
بوسه باران می کند صحن و سرای نور را
ساکنانش را ز جان خود محبت می کند
دیده اینجا حضرت قرآن ناطق زیر لب
هر طرف رو می کند کوثر تلاوت می کند
بارها دیوار را در نوحه خوانی دیده است
دیده در از روضه ی زهرا روایت می کند
در فضای روضه های باز آل مصطفی
هر نفس بر اهل آن عرض ارادت می کند
فاطمه حالا شبیه فاطمه در اوج عشق
هستی اش را صرف در راه ولایت می کند
از خودش چیزی نمی گوید که محو فاطمه ست
یاد زهرا می کند هرگاه صحبت می کند
ذکر تسبیحات زهرا می نشیند بر لبش
تا که در سجاده با معبود خلوت می کند
.
.
.
بند بند پیکر عباس او در علقمه
در میان شط خون غسل شهادت می کند
خواست تا قربانی این عشق باشد هستی اش
آرزویش را خدا دارد اجابت می کند
#احمدر_فیعی_وردنجانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#مربع_ترکیب
جز با زلالِ نورِ الهـی نسب نداشت …
ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت
دردی به غیرِ غربتِ شاهِ عرب نداشت
هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت
آماده کرده بود سپر های خویش را
تعلیم داده بود پسر های خویش را
تا پاسـدار خیمه ی آل عـبا شوند …
با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند
هم داستان ماه ترین ماه ها شوند
مردان پاکـباخته ی کربلا شوند
ام البنین که چار یل بی قرینه داشت
تنها مدال عشق علی را به سینه داشت
بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند
هم پای تا به سر همگی مصطفی ایند
اهل مدینه اند ولی کـربلایی اند
از نسل کوثرند سراپا خدایی اند
عمری است دل به ساحتِ خورشید داده است
سرمایه اش محبتِ این خانواده است
تا روز حشر مکتب او مکتب علیست
لب وا نکرد و دید که جان بر لب علیست
او آشنای تاب و تبِ هر شب علیست
با افتخار ، خادمه ی زینب علیست
بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو
لبریز بود از مـیِ اِیّـاکَ نـَعْبُدو …
سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین
بی شک رسیده بود به سرمنزلِ یقین
ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین
یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین …
با اینکه بعدِ روزِ دهم یک پسر نداشت
یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت
آغاز روضه بود نظر کردنش به آب
شرمنده بود مثل ابالفضل از رباب
مثل رباب ماند پس از آن در آفتاب
ای کاش رفته بود علی اصغرش به خواب
هرچند مثل حضرت زینب صبور شد
آنقدر گریه کرد از این غم که کور شد
الحق که جایگاهِ علی را شناخته
در کوره ی محبتِ مولا گداخته
هرگز به زرق و برقِ جهان دل نباخته
با نانِ خشک و خالی این خانه ساخته
ما تشنه ایم تشنه ی لحنِ حماسی اش
صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش
از راه دور ، محو تماشای کربلا است
دلواپسِ عمیق ترین جای کربلا است
آموزگارِ حضرت سقای کربلا است
او مادرِ شهید ترین های کربلا است
این زن که خاک را به نظر کیمیا کند
آیا شود که روزیِ ما کربلا کند
#احمد_علوی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو هرچه اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
#رضا_دین_پرور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل
بار دیگر قافیه "یا فاطمه جان" میشود
شاد از آنم طبع شعرم خرج جانان میشود
بانگاه لطف تو من صاحب دیوان شدم
شاعری غافل شود از تو، پشیمان میشود
چهره ی زهرایی ات همواره ثابت میکند
هر که "زهرایی" شود خورشید تابان میشود
یا ابوالفضلی بگو تا که ببیند عالمی
ارمنی در روضه های تو مسلمان میشود
مادر باب الحوائج ! خانه ات دارالشفاست
درد هر کس که دخیل آورده درمان میشود
آب کردی قلب سنگی را میان نوحه ات
دشمنت هم پای این مرثیه گریان میشود
پا به پای ناله ی جانسوز هر روز رباب
فکر و ذکرت مشک آب و کام عطشان میشود
" چشم گفت و چشم داد و چشم پوشید از عطش"
اینقدر با خود نخوان زینب پریشان میشود
**
مادر عباس های بی نظیر عالمی
یک نفر از نسل تو "عباس دوران" میشود
#علیرضا_خاکساری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مربع_ترکیب
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پر چادر مادر باشیم
نمک نام تو در کام رطب میریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب میریزد
هرچه در ساغر این سوخته، رب میریزد
از تمسک به تو بانوی عرب میریزد
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ام بنینی بودم
بسته ی چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
مثل هر روز دوباره جگرش میسوزد
جگرش در غم هجر قمرش میسوزد
پسرش رفته زدستش سپرش میسوزد
زیر خورشید دوتا پلک ترش میسوزد
با عصا آمده خود را برساند امروز
باز با سوز جگر روضه بخواند امروز
روضۀ شرم ابالفضل ز چشمان رباب
وعدۀ آب ابالفضل به طفلان رباب
روضۀ حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی برروی دامان رباب
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هررنج و عذابی بستند
روضه میخواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید زهر سمت و سرش زخمی شد
در بر مردم شهر پدرش زخمی شد
به جراحات تن قافله میخندیدند
وسط ساز و دف و هلهله میخندیدند
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
روضۀ ام بنین تاکه به این حرف رسید
زینب آمد به سخن از جگرش ناله کشید
لحظۀ پر زدنت هست به یادم ای وای
غارت پیرهنت هست به یادم ای وای
نیزه بود و دهنت هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنت هست به یادم ای وای
بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رد چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کندی به گلویت افتاد
زیر و رو کرد کسی یوسف بی جان مرا...
یوسفِ از نفس افتاده ی عریان مرا...
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
تاج زهرایی نشسته بر سرت
عرشیان جمله گدایان درت
سجده اقیانوس و دریا میزنند
رو به خشکی لب آب آورت
***
کوه والای بصیرت،عالمه
در وجود تو عیان شد فاطمه
میدرخشد ماه تو تا به ابد
از کران سرخ عرش علقمه
#سید_مرتضی_پیرانیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غزل
تو سوختی دل مادر کباب باقی ماند
چرا که جسم تو در آفتاب باقی ماند
لبم به آب خنک بعد تو نخواهد خورد
برای چشم ترم اشک ناب باقی ماند
تو رفته ای و به جز آه در بساطم نیست
برای من فقط این مشک آب باقی ماند
قسم به سوره ی کوثر که شرم، آبت کرد
فقط برای تو شرم از رباب باقی ماند
میان همهمه ی «أینَ عَمی العَباس»
به دست نیزه، هزاران جواب باقی ماند
تو رفتی و همه ی گوشواره ها رفتند ...
برای اهل حرم اضطراب باقی ماند
به روی نیزه سرت _ پیش محمل زینب _
هزار شکر که پا در رکاب باقی ماند
هزار روضه ی مکشوفه خوانده ام اما
هزار روضه ی بین حجاب باقی ماند
سرت شکست، ولی تا تنور برده نشد
تنور گفته شد اما شراب باقی ماند ...
#حجت_الاسلام_محسن_حنیفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#غزل
نياز داشت چو طفل رباب، جو به عمو
سپرد علقمه چون تشنه ها گلو به عمو
به سمت رود که دريا نمی رود، بايد
که علقمه برسد بعد جستجو به عمو
به رتبه اش شهدا غبطه می خورند اما
نمی رسد به خدا بال آرزو به عمو
شبيه ماه نبوده ست، او شبيه عموست
عمو به ماه نرفته ست، رفته او به عمو
عمو، عمو، چه عمويى که محرم عمه ست
چقدر داده خداوند آبرو به عمو
چگونه دست به دستش زدند اين مردم
فرشته دست نداده ست بى وضو به عمو
بساط خجلت عباس را فراهم کرد
امان، امان ز امان نامه ى عدو به عمو
سکينه جان! نفس کودکم نمی آید
بلند شو برو ميدان، برو بگو به عمو
عمو که رفت به عمه چقدر سخت گذشت
ميان محمل خود می نشست رو به عمو
کنار علقمه رفتند دختران اما
نداد گيسويشان شرح مو به مو به عمو
درست اول بازار شام فهميدند
پدر که نيست کنارت، چقدر خوبِ عمو...
#علی_اکبر_لطیفیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*