باید از وسعت این دشت تو را جمع کنم
تازه این کار به اما و اگر داشتن است...
😭😭
یاحسین
یاحسین....
جوان از دست داده خوب درک میکنه اینو
بمیرم برای دل مادر و پدر شهدا به خصوص اونایی که آرزوی دامادی بچشون به دلشون موند 😭
پیشِ این لشکر فاسق که فقط میخندند
بدترین حال همین دیدهیِ تر داشتن است
😭😭😭
یا رقیه جان
پدر شهید نوید میگه :
این عکس را پسربزرگم انداخت. ما رفته بودیم معراج شهدا برای شناسایی نوید. فکر کنم هشتم آذر بود. من وقتی به نوید رسیدم دیگر طاقت نیاوردم. همانجا دویدم و نوید را در آغوش گرفتم. بچهام بود دیگر. دلم برایش تنگ شده بود.
😭
میدانستم زندگی با نوید خواب و خیالی بود که دیگر تکرار نمیشود. به خاطر همین محکم در آغوشش گرفتم و گریه کردم...
#روضه_مصور😭
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🌱
اینطور بود که علی اکبر به میدان رفت. مورخین اجماع دارند که جناب علی اکبر با شهامت و از جان گذشتگی بینظیری مبارزه کرد. بعد از آن که مقدار زیادی مبارزه کرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش- که این جزء معمای تاریخ است که مقصود چه بوده و برای چه آمده است؟- گفت: پدرجان «الْعَطَش»! تشنگی دارد مرا میکشد، سنگینی این اسلحه مرا خیلی خسته کرده است، اگر جرعه ای آب به کام من برسد نیرو میگیرم و باز حمله میکنم. این سخن جان اباعبدالله را آتش میزند، میگوید: پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشکتر است، ولی من به تو وعده میدهم که از دست جدّت پیغمبر آب خواهی نوشید. این جوان میرود به میدان و باز مبارزه میکند.
مردی است به نام حمیدبن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است، مثل یک خبرنگار در صحرای کربلا بوده است. البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است. میگوید: کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله میکرد، همه از جلوی او فرار میکردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعی بود، گفت: قسم میخورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت.
من به او گفتم: تو چکار داری، بگذار بالأخره او را خواهند کشت. گفت: خیر. علی اکبر که آمد از نزدیک او بگذرد، این مرد او را غافلگیر کرد و با نیزه محکمی آنچنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمیتوانست تعادل خود را حفظ کند.
در اینجا فریاد کشید: «یا ابَتاه! هذا جَدّی رَسولُ الله» پدر جان! الآن دارم جدّ خودم را به چشم دل میبینم و شربت آب مینوشم.
😭😭😭
اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد، اسبی که در واقع دیگر اسب سوار نداشت. رفت در میان مردم.
اینجاست که جمله عجیبی نوشتهاند: «فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الی عَسْکرِ الْأعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً»
#استاد_شهید_مرتضی_مطهری
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
می دونید استاد سید حسین مومنی چی میگه در مورد ارباً اربا :
اربا اربا رو عرب به قطعه قطعه شدن منظم میگن😭
علی اکبر، بابا
سخت است روی سطح عبا جمع کردنت
پاشیده اند بس که به دور و برم تو را...
😭😭
وا ویلا😭😭
💔مادر نبوده ای
که بدانی غمِ پسر؛
آتش به جان مادرِ دلتنگ میزند...
وای مادر وای مادر...
پ.ن : بیتابی مادر #شهید_مهدی_حسینی
شب هشتم #محرم🏴
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضه خوانی سوزناک #حضرت_علی_اکبر (ع)، حجت الاسلام سیدحسین مومنی
#محرم/هشتم🏴
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
▪️دعـای فرج
✨ بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ✨
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ
فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ،
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين.
التماس دعا💔
شبتون امام حسینی😭😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج▪️
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج🏴
🥀أَیُّما مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) دَمْعَةً حَتّی تَسِیلَ عَلی خَدِّهِ، بَوَّأَهُ اللهُ بِها فِی الْجَنَّةِ غُرَفاً یَسْکُنُها أَحْقاباً.
🥀هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین (ع) گریان شود، به گونهای که اشک بر گونههایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در خانههای بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آنها به سر بَرَد.
#امام_سجاد (ع)|
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۱📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🔹 منتظر بودم لااقل با پیکرش وداع کنم، اما چیزی از هادی باقی نمانده بود...
🌷همسرم و همکارانش در عراق کارگاهی داشتند. پهباد آمریکایی این کارگاه را شناسایی کرده بوده و اینها متوجه شده بودند و داشتند کارگاه را تخلیه میکردند تا به جای دیگر بروند. به همکارش که او هم با همسرم شهید شده بود میگوید علی آقا اینجا را نزنند و شهید یزدانی میگوید ما کجا و شهادت کجا.
📆روز سوم فرودین بوده و روز تولد آقا هادی. شب قبلش تا چهار صبح بیدار بودند و با همکارانش مشغول شوخی و خنده بودهاند و صبح زود ساعت ۷ هم رفته بودند سرکار.
🍲معمولاً ساعت یک ظهر کار را برای نهار و نماز تعطیل می کردند و ساعت ۳ و ۴ ظهر دوباره مشغول کار میشدند، اما آن روز بعد از نماز و نهار بلافاصله مشغول کار شده بودند. حتی صبح یک سری از همکاران برای زیارت به نجف میرفتند و به همسرم گفته بودند و اصرار کرده بودند که همراهشان برود، اما او قبول نکرده بود. گفته بود باید زودتر کارها را تمام کنیم.
🛸مشغول کار بودند که پهباد موشک را زده بود و شهید یزدانی درجا شهید میشوند و کل پیکرشان سوخته و پودر میشود، چون موشک به او خورده بود و آقا هادی هم پاهایش قطع میشود و بدنشان پرت میشود.
😢همکارشان که بالای سرشان رسیده بود میگوید او در حالت اغما بوده است و چون وضعیت جسمی او خیلی بد بوده، نمیتوانستند او را بلند کنند و میروند تا پتو بیاورند میبینند بمبهای دیگر هم دارند فعال میشوند و همه قرارگاه را تخلیه میکنند...
#شهید_هادی_جعفری🌿
#شهید_ارباً_اربا (۱)🏴
روایت همسر/رجانیوز📲
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
﷽
.
قسمتی از وصیت نامه #شهید_حرم مهدی حسینی؛
.
تو شاهد باش که به یاد علی اکبر جوانمان را فرستادیم.
درست که به پای جوانان #بنی_هاشم نمی رسد اماتو قبول کن
این قربانیان و فدائیان عشق حریمت را...
میبینی جوان هایمان چه قد قامتی دارند؟
چه چهره دلربا و ومعصومی دارند؟
همه اش به فدای ارباً اربای علی اکبر حسین.
.
#علی_اکبر ع
.
#راه_حسینی ادامه دارد...🚩
.
#شهید #شهدا #شهادت #شهیدان_خدایی
#مدافع_حرم #مدافعان_حرم #شهدای_مدافع_حرم
#تمام_زندگی_ام_فدای_رقیه س #نجف #دمشق #کربلا
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_حسینی #شهید_مهدی_حسینی
#الشام #سوریا #العراق #حزب_الله #لبنان #نجف_الشرف #کربلا
.
شادی روحش #صلوات 🌷
#عند_ربهم_یرزقون
💔 کادوی تولدم تکه های پیکرش شد...
پیکر همسرم در دو بخش آمد. چون شدت انفجار زیاد بود محل کارگاهشان در چند کیلومتری عراق چند ساعت در آتش میسوخته. حتی دوست مشترک پدرم و پدرهمسرم که در سفارت عراق بودند می گویند ساعت دو و نیم سه بعدازظهر صدای انفجار بسیار مهیبی شنیده بودند. چون انفجار بسیار مهیب بود فکر نمی کردند چیزی از پیکر او باقی مانده باشد و قرار بود لباس ها یا بخشی از خاک محل شهادتش را بیاورند، اما گشته بودند و تکه هایی از پیکرش را پیدا کرده بودند و بعد از تشخیص هویت او را آورده بودند.
🍃۸ فروردین بخشهایی از پیکرشان که چند تکه گوشت بود را آوردند و تشییع کردیم و شانزده فروردین بود که خبر دادند بخش دیگری از پیکرها پیدا شده، اما نمی دانند مربوط به کدام شهید است. میخواستند آن را در وادیالسلام دفن کنند که ایرانیها نگذاشتند و آزمایش DNA گرفتند تا مشخص شود و مشخص شد. نصف دیگر پیکر که از سرتا کمرشان بود ۲۳ فروردین آمد.
💔درست روز تولد من و خیال میکنم همسرم اینطور به من کادو داد. حتی با دفتر رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) هم تماس گرفتیم و ایشان گفتند نمیشود جسم یک آدم در دو جا دفن شود. دوم فروردین به اتفاق خانوادهام عازم شلمچه شدیم. از طرف محل کار پدرم خانوادگی به شلمچه رفته بودیم.
#شهید_هادی_جعفری🌿
#شهید_ارباً_اربا (۲)🏴
روایت همسر/رجانیوز📲
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی