eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. هرکی یه بار مقتلت و بخونه گریه میکنه مادر پیر من برات شبونه گریه میکنه مرد اونه که توو روضه هات زنونه گریه میکنه خلاصه هرکی روضت و بدونه گریه میکنه حسین ای مظلوم،ااای ای مظلوم میخونم به زیر لب هِی آروم،ای مظلوم حسین ای مظلوم، حسین ای مظلوم غمِ من روضته والله غمِ دنیا که غمی نیست روضه خوندم و مریضم داغ تو داغ کمی نیست ای ذبیح بالقفا حسین مظلومِ کربلا، مظلومِ کربلا، مظلومِ کربلا حسین محاله اشک من نیاد روضه که میره قتلگاه یا وقتی روضه خون میگه مونده نگات به خیمه گاه خودت پناه عالمی مونده بودی چه بی پناه چقدر برای غصه هات گریه می‌کرده ذوالجناح حسین ای عطشان ااای ای عطشان کاشکی واست بمیرم آقاجان ای عطشان حسین ای عطشان حسین ای عطشان قربونت برم که حتی توو تنت پیرُهنی نیست خیلی حرفا رو نمیگم بعضی حرفا گفتنی نیست کفن تو بوریا حسین مظلوم کربلا مظلوم کربلا مظلوم کربلا حسین ✍ .👇
435.5K
(مناسب همه ایام) بند اول دلـسـردم از ایـــن روزگــاری کــه هر کاری کرده من ازت دور شم هر جور حساب کتــاب کنم آقـا قـابل نبودم که باهات جور شم ولی آقا کرم تو با همه فرق داره خوب و بد دورت میان حتی من بی چاره بابام همیشه گفته تو گوشم عزیزم آقا نــون شبه زنــدگی مــا رو بی منت داده من که تـو رو یـادم نمیره توام هوا مو داری هر دم قول میدی که ببینمت من حتی شده موقع مرگم امید فردام حسین من خیلی تنهام حسین بند دوم (شب ٣) مردم ازم دور شدن این روزا بزار برن همه تا تنها شم چله ی عاشورا گرفتم تا محرمت تو روضه ها باشم الهی که شب سوم همه جون بدیم براش توی عالم کی زده یه دخترو برای آب شب هفتم مادرا به سینه و سر بزنن یاد تشنگی و مظلومیت طفل رباب یه خواهری افتاده بی حال سرت چی اومد توی گودال انقدر صدا نزن عزیزم که مادرت هی می‌ره از حال ای جسم بی سر، حسین زخمی خنجر، حسین ------- کربلایی 👇
395.3K
بند دوم (شب ٣) مردم ازم دور شدن این روزا بزار برن همه تا تنها شم چله ی عاشورا گرفتم تا محرمت تو روضه ها باشم الهی که شب سوم همه جون بدیم براش توی عالم کی زده یه دخترو برای آب شب هفتم مادرا به سینه و سر بزنن یاد تشنگی و مظلومیت طفل رباب یه خواهری افتاده بی حال سرت چی اومد توی گودال انقدر صدا نزن عزیزم که مادرت هی می‌ره از حال ای جسم بی سر، حسین زخمی خنجر، حسین ------- کربلایی
. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله --------- شده وقتِ عزا و شده وقتِ تسلّا حسین ای گل زهرا ..... ببین کرب و بلا را ببین خون خدا را ببین قتلگهش را ببین رأس جدا را ببین ناله ی زینب ببین شور و نوا را ببین هستی حیدر بگو هستی مولا حسین ای گل زهرا ..... عجب کرب و بلایی عجب خون خدایی عجب پیکر گلگون عجب رأسِ جدایی عجب اشک فِراقی عجب شور و نوایی یکی جان پیمبر یکی گلشن طاها حسین ای گل زهرا ..... دلم غرقِ جنون است ز دل ناله برون است سری بر سر نیزه تنی غرقِ به خون است چه گیسوی پریشان چه غم ها که فزون است غمِ آل پیمبر غمِ زینب کبرا حسین ای گل زهرا ..... رسد ناله ی خواهر رسد ناله ی مادر نه مانده گل لیلا نه گهواره ، نه اصغر همه اشکِ مدام و همه داغِ مکرّر همه غرقِ عزا و همه غرقِ تماشا حسین ای گل زهرا ..... ببین دیده ی در خون ببین ناله ی گردون ببین دخت سه ساله ببین صورت گلگون ببین آهِ به لب را ببین سینه ی محزون ببین دشتِ پُر از خون ببین دیده ی دریا حسین ای گل زهرا ..... ** محمود تاری «یاسر» .
. و ناله ی زهرا ( س ) --------- رسد از کرب و بلا یا بُنَیَّ قَتَلُوک با چنین شور و نوا یا بُنَیَّ قَتَلُوک مادری ناله کُنان می زند شعله به جان دل شده غرقِ عزا یا بُنَیَّ قَتَلُوک می رسد ناله کنون با غم و اشکِ فزون در غم خون خدا یا بُنَیَّ قَتَلُوک کشته شد در برِ من نور چشم تر من با لب تشنه چرا ، یا بُنَیَّ قَتَلُوک این نوا بر لب او بشنود زینب او می رسد باز ندا یا بُنَیَّ قَتَلُوک رسد از قتلگهش جانب او نگهش شده این ناله رها یا بُنَیَّ قَتَلُوک مادری گشته حزین جسم او روی زمین رأس او سوی سما یا بُنَیَّ قَتَلُوک تشنه لب گشته شهید آن گل باغ امید آن گل باغ صفا ، یا بُنَیَّ قَتَلُوک مادری خسته جگر شیونش بهر پسر می زند باز صدا یا بُنَیَّ قَتَلُوک بنگرد خواهر او سرِ بی پیکر او که جدا شد ز قفا ، یا بُنَیَّ قَتَلُوک همره ناله و غم می خورد باز رقم بشنو «یاسر» همه جا یا بُنَیَّ قَتَلُوک ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. به نام خدا لب های تو خشکیده است در خون گلم غلتیده است ای ارغوان پرپرم ای اصغرم ای اصغرم قنداقه ات گلگون شده بنگر دلم محزون شده ای دُرِّ من ، ای گوهرم ای اصغرم ای اصغرم رفتی تو از آغوش من ای شعله ی خاموش من آتش زدی بر پیکرم ای اصغرم ای اصغرم شد غرقِ در خون حنجرت خونین جگر شد مادرت بنگر تو بر چشم ترم ای اصغرم ای اصغرم ای نور چشمانم علی ای دُرِّ غلتانم علی ای روشنای اخترم ای اصغرم ای اصغرم ای تشنه ی گلگون عِذار گهواره ات در انتظار افتاده بر دل آذرم ای اصغرم ای اصغرم ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. آئينه ی خورشید یا اَیُّها الْعَزیز یا اَیُّها الْکِرام یا بِضْعَةُ الرَّسُول آئينه ی تمام یا روضَةُ النَّعیِم آب حیات عشق ای پنجمین بهشت ای سوّمین امام در صبحِ عاشقان وَالشَّمْسُ وَالْقَمَر روحیِ لَکَ الْفِداء هستم تو را غلام نام تو یا حسین اکسیر اعظم است دارم به روی لب نام تو را مدام ای نام تو دوا ، ای ذکر تو شِفا دارُالشِّفای جان دارُالشِّفای عام از تُربتت گرفت آرامشی دلم ای خاک مرقدت بر زخم التیام زینت گرفته است از نام تو حسین هم مَسْجِدُالنَّبی ، هم مَسْجِدُالْحَرام ما را ز درگهش جایی دگر مَبَر یا سامِعَ الدُّعا یا رازِقَ الْاَنام ای نام نامی ات آوای دلنشین در لفظ عاشقان زیباترین کلام در هر دقیقه و هر لحظه یا حسین از ما تو را درود از ما تو را سلام ای کربلای تو کانون هر امید ای نینوای تو کانون هر قیام باید براه حق از جان و سر گذشت آری که نهضتت دارد چنین پیام حق را گواهی و ، خورشید و ماهی و تابیده در جهان نور تو صبح و شام بوسیده ای رخِ فرزند و هم غلام این سیره ی شما نیکوترین مرام «یاسر» اگر که گفت از مِهر تو سخن دارد تمام عمر از نامت احترام ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. به کربلا با رمز یا زهرا_نوای عاشقها یا اخا پیاده کن کاروانم را آب آورم عباس_برادرم عباس خوش به حال اصغرم که تویی سقا اینجا منای ماست_میعاد اولیاست در دشت کربلا_شور و نوا به پاست دختر شیر خدا ای تو مرا دار و ندار پا به زانوی اباالفضل علمدار گذار ز خیمه ات‌زینب_رسد به‌گوش امشب خیر مقدم ز لب مادرم زهرا همراه کاروان_ای ماه کاروان کن خیمه ها علم_دلخواه کاروان سایبانی به روی چهره ی اصغر بزنید روی گهواره ی او خیمه محقر بزنید میان گهواره_گشوده مه پاره دیده بر دو نهر آب غنچه ی زیبا سیمای ذوالجناح_ایمای ذوالحناح ماند از طی طریق_پاهای ذوالجناح گل‌عذاران‌همگی‌محو نگاهش‌شده اند ناله‌داران‌همه‌دل‌بسته‌به‌راهش‌شده اند به وادی مجنون_شکفته در هامون لاله ها دمیده از مقدم لیلا یاران من همه_گلهای فاطمه امشب گذر کنید_از نهر علقمه یاد شبهای‌عطش‌خیز و جگر سوز «فرات» ناله ی فاطمه و اشک قتیل العبرات کرب و بلا دارم_شور و نوا دارم رمز و راز نینوا پیش روی ما ✍ .👇👇
هیئت فاطمة الزهرا بیده-شب دوم محرم.mp3
3.23M
هیئت فاطمة الزهرا بیده-شب دوم محرم «ذاکرالحسین حاج مهدی بهشتی‌»
. وای من قیامت ، میون قتلگاهه غرق خون و تنها،  عمو توو این سپاهه اومدم تقاص مدینه رو بگیرم اومدم توو گودال ، برا عمو بمیرم وای ازین مصیبت ، جسارت، پشت جسارت میکنن با تموم قدرت ، یه لشکر ، عمو رو غارت می کنن ماه خیر النسا پیکرش زیر پا وای حسین غریب مادر آه و واویلتا ‌ وقتشه تلافی ، کنم محبتاش و کم کنم یه ذره ، کوه مصیبتاش و وقتشه فدا شم ، منم به جای بابا دستم و بدم من ، مثل عموی سقا من چه جور بمونم ، ببینم ، سرِ عمو روو نیزه هاست من چه جور بمونم ، ببینم ، حرم پر از نامحرماست حاجتم شد روا درد من شد دوا ای عمو خدا نگهدار .👇
. ببین مسیحای همه ، مسافر صلیب شده عمه توروخدا نگاه بکن چقد غریب شده من و خجالت زده ی ، بابای مظلومم نکن از آغوش عمو حسینم منو محرومم نکن کاشکی بیفته به دلش ، خودش منو صدا کنه پیدا نمیشه یکی از ، عموی من دفاع کنه رهاش کنید یه کم مودبانه تر صداش کنید کمتر برای غارتش تلاش کنید نگاه به حال و روز بچه هاش کنید عمو حسین…. دارم میام به قتلگاه ، تا که برات کاری کنم نه اینک تو خیمه بمونم و عزاداری کنم شاید بتونم نزارم ، که هتک حرمتت کنن اینا نمیخوان بکشن میخوان اذیتت کنن کرببلا مدینه و ، شبیه کوچه قتلگاه خودت پناه عالمی ، افتادی اما بی پناه دویدم و تورو تو این شلوغیا که دیدم و از زیر دست و پا بهت رسیدم و شدم مث عموی دست بریدم و من اومدم اینجا عمو ، اونکه میخواد دلم بشه مثل علیِ اصغرت سه شعبه قاتلم بشه نمیتونستم ببینم ، حمله به خیمه ها کنن من اومدم رو سینه ی تو سرمو جدا کنن نمیتونستم از حرم ، دزدی و غارت ببینم به تن عمه زینبم ، رخت اسارت ببینم امان امان غروب روز یازدهم دم اذان میفته قافله به دست ساربان حرمله میشه جلو دار کاروان .👇
ای کس و کار و ، پشت و پناه و ، قوت قلبه ، نو جوونای امام حسینی آتیش گرفته یاد غم تو ، همه دلای امام حسینی ای که در ساحت جانان ، سر و جان نشناسی مثل زهرا به امامت چه قدَر حساسی با این همین سن کمت یک تنه غوغا کردی قاسمی یا حسنی یا که خود عباسی فدای این سعادت و اقبال ای اولین فدایی گودال مولانا حضرت عبدالله یک تنه موندی ، پای امامت ، شیری که خوردی،  باشه حلالت ، شیر ولایت مثل ابالفضل ، دستای ظلم و ، بستی توام با ، دست بریده ات کشته ی دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بیشترش دور و بر مردان است نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست دست بر دست گرفتن هنر مردان است قیامتی کردی توو اون جنجال ای اولین فدایی گودال مولانا حضرت عبدالله برات بمیرم ، جه قد خجالت ، کشیدی وقتی ، دیدی که آقا ، توو خاک و خونه یه قد خمیده ، برا حسینش ، سینه می کوبه،  روضه می خونه بر زمین پیکر سلطان جهان ، واویلا طعنه ی دم به دم شمر و سنان ، واویلا لرزه بر جسم زمین بود و زمان ، واویلا باز هم حرمله و تیرکمان واویلا شد مثه قاسم تن تو پامال ای اولین فدایی گودال ✍ 👇
. تنها بودی سرنیزه ها می زدنت دیر اومدم‌ چیزی نموند از بدنت داره تو رو بغل می گیره حسنت بس که تورو غریب گیر آوردن عمو‌ از رو تنت لباساتو بردن عمو حتی وحوش غصه برات خوردن عمو ... هزار تا زخم رو خاک تنت می کارن باید واسه تشییعت حصیر بیارن میخوام ببوسم روتو اگه بزارن بارونی از نیزه روی پیکرته ... کار تمومه نفسای آخرته ... آه می کشی خنجری رو حنجرته شمر اومده ببره سرت رو عمو هی می کشه خنجرشو  زیر گلو نیزه مدام بدنتو کرد زیر و رو چطوری جرأت کرد موتو  دس بگیره نزاشت گلوت چند لحظه نفس بگیره سرت رو می سپارم عمه پس بگیره .👇
. علیه السلام 🍀 یک عمره منم غلام حسین همچون صیدی ام در دام حسین امشب پر میگیرم و میشینم تا روز ابد بر بام حسین یار من حسینه و، کار من حسینه و من هم میثمم، دار من حسینه و یا اباعبدالله ذکر رو لبهایی من یقین دارم که شافع عقبایی هرکجا میرم من از شما میخونم وقتی که هر لحظه شما به فکر مایی یا اباعبداله الحسین 🍀 ارباب منه صاحبه فلک پر باز کرده از لطف او مَلَک به به اونی که در بند توعه دینش با حسین میخوره محک کربلا وجودمه، نقش تارو پودمه نوکر تو منم، همین مقصودمه من به تو برگشتم تا صدایم کردی به همه گفتم که حسینه اوجِ مردی آی رفیق درد داری کربلا راهی شو شاه حسین درمون کرده وقتی برمیگردی یا اباعبداله الحسین ✍ ‌👇👇
4_5789699795719296018.mp3
2.09M
🎵 رو قولت آقا حساب کردم 🎤 ◾️ شنبه | ۱۶ تیر ماه ۱۴۰۳ ◾️شب اول محرم الحرام۱۴۴۶ رو قولت آقا حساب کردم به تو آقا سلام سایتون مستدام توی هیئت که میام حس میکنم کربلام به غمت مبتلام با تو من روبه رام عمریه که با مسیر خونتون آشنام ای بی مثل شاه لو یزل ذکر مداومم احلی مِن عسل جونم حسین سامونم حسین من تا ابد بهت مدیونم حسین
. ... گریه میکنم ‍ امین عسگری حسینیه معلی تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌لازم می شود "اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌کُن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"... اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود ▪️ ▪️ لااقل "این‌جسمِ‌عریان‌مانده" را..،دفنش کنید نامروَّت ها کسی این‌قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود... کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ زمزمه از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم . برات قتیل العبرات ، گریه می کنم تا زخم بشه پلکِ چشام گریه میکنم تا خوب بشه زخمِ تنت تا خون نیاد از بدنت برای تشنه کشتنت حسین وای یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم . با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم . سینه میزنم تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم اشک چشام بشه روون ... اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... ____ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: «حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ -علیهما السلام- هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْ‌ءٌ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ: یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ عبد اللَّه‌بن‌بکیر با امام صادق (ع) گفتگو می‌کرد. در ضمن گزارش این گفتگوی طولانی آمده است که راوى مى‌گوید: محضر امام عرض کردم: اى پسر رسول خدا اگر قبر حضرت حسین‌بن‌على را نبش کنند، در قبر به چیزى برخورد مى‌کنند؟ حضرت در جواب فرمودند: «چه سؤال بزرگى کردى، حضرت حسین با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهره‌مند مى‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مى‌کند: «یا ربّ أنجز لی ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما)» و آن حضرت به زوار خود نگریسته و به آن‌ها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان است، آگاه‌تر از خودشان به فرزندانشان است و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و براى آن‌ها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارشان درخواست استغفار براى ایشان مى‌کنند و خطاب به کسانى که برایشان گریه مى‌کنند، مى‌فرمایند: اى کسى که گریه مى‌کنى اگر بدانى خداوند چه [پاداشی] برایت آماده نموده، مسلما سرور و شادى تو بیشتر از حزن و اندوهت مى‌گردد و قطعا خدای تعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکى که ریخته‌‌اى مى‌‌آمرزد.» ..👇👇
. نیزه‌دارت به من یتیمی را داشت از روی نی نشان می‌داد پیش چشمان کودکانت کاش کمتر آن نیزه را تکان می‌داد تو روی نیزه هم اگر باشی سایه‌ات هم‌چنان روی سرِ ماست ای سر روی نیزه!‌ ای خورشید! گرمی‌ات جان به کاروان می‌داد دیگر آسان نمی‌توان رد شد هرگز از پیش قتلگاه... آری به دل روضه‌خوان تو -که منم- کاش قدری خدا توان می‌داد: سائلی آمد و تو در سجده «انّمایی» دوباره نازل شد چه کسی مثل تو نگینش را این‌چنین دست ساربان می‌داد؟ کم‌کم آرام می‌شوی آری سر روی پای من که بگذاری بیشتر با تو حرف می‌زدم آه درد دوری اگر امان می‌داد ✍ .