#امام_عسکری__ع__میلاد
نور تو با نور خدا فرقی ندارد
نزد خدا او با شما فرقی ندارد
وقتی که صحبت از حسن باشد چه زیباست
پس عسگری با مجتبی فرقی ندارد
تاکُلُّهم نوراست وصف آل احمد
یا مرتضی،یا مصطفی فرقی ندارد
ما جود می جوئیم و تو جود تمامی
اینجا اجابت با دعا فرقی ندارد
اصلا مهم این نیست که ما با تو باشیم
دنیا و عقبا نزد ما فرقی ندارد
مادر برایش نذر کرده جان خود را
او با شهید کربلا فرقی ندارد
ام الحسناینجا دگراُمِ وَلَد بود
کی گفته با خیرالنسا فرقی ندارد
دل،شادِ میلادِ اباالمهدی است اما
با هم سُرور هل اتا فرقی ندارد
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
آقا نفسهای تو ما را هم عوض کرد
طعم قدمهایت فضا را هم عوض کرد
زیبایی نامت بهاری دیگر آورد
حالات تو حال دعا را هم عوض کرد
ای نور هستی آفرین ، عیدت مبارک
میلاد تو حال و هوا را هم عوض کرد
آری نفسهای تو اِحیاءُ القلوب است
انفاس تو ارض و سما را هم عوض کرد
تا دیده واکردی ، نگاهِ رحمت تو
سبک عنایات خدا را هم عوض کرد
مشمول عفوت شد گناهان خلایق
تقدیر تو دست قضا را هم عوض کرد
مثل علی ها و محمد های دیگر
نام حسن روزیِ ما را هم عوض کرد
رزق حسینی ها ز دستان تو بارد
آقایی تو این گدا را هم عوض کرد
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزندحسن مولی الموالی است
در فطرت من جایگاهت بی بدیل است
شأن و مقام و منزلت با تو اصیل است
مرده است آن دل که تو را از دست داده
یا محییاز اسماء تو پورخلیل است
ما رعیت کوی شما هستیم اما
یک عالمی را رعیت کویت کفیل است
حاجات خیل انبیا دست تو آقاست
در پیشِ نازِ تو نیاز ما قلیل است
کو آن که محتاج نگاه تو نباشد
یک بال از اوج نگاهت جبرئیل است
مارا ولای حضرتت آب حیات است
یک چشمه از آب حیاتت سلسبیل است
مدح تو از عبد تو کی آید اماما
مداح اوصاف شما رب جلیل است
هر کس که با آل محمد دربیفتد
پس سرنوشتش همچنان اصحاب فیل است
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
تو پَرتُو نور جمیع اوصیایی
یعنی تو در عالم امید اولیایی
تو دیده واکردی که زهرا جان بگیرد
زیرا که نور دیدۀ خیرالنسایی
برق نگاه نیِّرِ اعظم تویی تو
سبط رسول اکرمی، ابن الرضایی
حیدر به تو می نازد ای فخر دوعالم
هرچند بر غمهای عالم مبتلایی
مانند جَدّت مجتبی بی یار ماندی
مانند زینب ، راز دار کربلایی
از کودکی آوارگی را لمس کردی
از کودکی با ظلمِ دشمن آشنایی
تن داده ای بر حصر و تبعیدت که کم کم
اصحاب خوگیرند با آقا کجایی
مأمور حفظ جانِ جانانِ جهانی
یعنی که ارحام مطهر را سزایی
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
ای دل بخوان نام امام عسگری را
تقدیم کن اینک سلام عسگری را
مستی مکن هوشیار باید دم زد از او
کو دل که بشناسد مقام عسگری را
دشمن دقیقا در هدف زد نام او را
تبلیغ باید کرد نام عسگری را
باید مقیم کوی رفتار حسن شد
باید که تابع شد مرام عسگری را
باید که دستی تا ضریح معرفت بُرد
تا شیعه بشناسد قیام عسگری را
حفظ حریمش کمتر از حفظ حرم نیست
باید که بشناسی حرام عسگری را
آری خوشا آنانکه در حفظ حریمش
مستانه نوشیدند جام عسگری را
گرچه غریبانه،ولی شیعه در عالم
احیا کند با خون ،کلام عسگری را
گنجینه ای و نزد تو کنز المعالی است
یعنی که فرزند حسن مولی الموالی است
شاعر: محمود ژولیده
امام عسکری (ع)
میلاد
#امام_عسکری__ع__میلاد
از پنجشنبه های دل من عبور كن
یك روز جمعه چشم مرا غرق نور كن
آقای پنجشنبه؛ مرا هم نگاه كن
چشمان خیس و غم زده ام را مرور كن
چیزی دگر نمانده به هنگامهٔ ظهور
ما را در این دقایق آخر صبور كن
با آخرین ستاره شب های انتظار
با یازده ستاره تو در ما ظهور كن
با اشك صیقلی بده ما را و بعد از آن
سنگ سیاه سینهٔ ما را بلور كن
ابن الرضای سوم ما یا ابالحسن
عیدی بده به دست گدا یا ابالحسن
آدم کشیده بود خودش را به التجا
غم هم نشسته بود لب جادهٔ فنا
کشتیِّ نوح هم به تکسّر رسیده بود
و می طنید یک سره دور و بر بلا
موسا که رفته بود به دریا عصا به دست!
عیسا مریض بود و به ذکر هوالشفا
آتش به قهقهه همه جا گـُـر گرفته بود
آن سو خلیل بود و دو چشمِ پر از دعا
آن غصه ها و این همه غم ها یکی یکی
گشتند کو به کو همه جا را جدا جدا
تا این که چشم شان همه افتاد سمت تو
یا نه! نگاه لطف تو افتاد ابتدا
آن سو نگاه زرد و غم انگیز غصه بود
این سو نگاه سبز و سرور آور شما
از آن به بعد سائل چشمان تو شدیم
و خوانده ایم نام تو را سُـرّ مَـن رای
از آن به بعد غم که به ما روی می کند
مائیم و یک نگاه تو آقایِ سامرا
ابن الرضای سوم ما یا ابالحسن
عیدی بده به دست گدا یا ابالحسن
تا كوچه های سامره مردی نجیب داشت
آری هوای شهر فقط بوی سیب داشت
شب ها كه در ترنّم سجاده می نشست
شب های عرش حال و هوایی عجیب داشت
هر گاه با دعای فرج اوج می گرفت
زیر لبش ترنم اَمَّن یُجیب داشت
درد آمد و دوا شد و با یك اشاره گفت:
هر گوشه از كلام لبش یك طبیب داشت
آن قدر کشته شد دل و آن قدر زنده شد
با تیغ ابرویی که فراز و نشیب داشت
ابن الرضای سوم ما یا ابالحسن
عیدی بده به دست گدا یا ابالحسن
هر جا که باده هست صفای خُمش تویی
هر جا که آیه ای است ضمیر کُمش تویی
آدم طمع به کسب مقام شما نمود
در صورتی که آب و گلِ گندمش تویی
شهر مدینه شادتر از این نمی شود
چون که به لطف حق حَسن دومش تویی
فهمیدم از ترنم سرداب سامرا
هر جا که جمکران شده شهر قُمش تویی
خورشید مردمیِ زمین؛ آسمان ترین
ای خوش به حال هر که تب مردمش تویی
ابن الرضای سوم ما یا ابالحسن
عیدی بده به دست گدا یا ابالحسن
---------------------------------------------
شاعر : رحمان نوازنی
امام عسکری (ع)
میلاد
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
از بس حسین بخشش بسیار می کند
لطفش مرا همیشه بدهکار می کند
این اشک های قیمتی روضه های او
خیلی برای عاقبتم کار می کند
دستش درست انکه دلم را به دست عشق
در این جهان دین زده دیندار می کند
او دلبرانه بین من و هر چه غیر خود
با دست های عاطفه دیوار می کند
با دانه های اشک که خون نامه های ماست
ما را چه عاشقانه وفادار می کند
خاکش مسیح بود و چه زیبا دل مرا
دوری کربلاش گرفتار می کند
#حسن_کردی
#امام_حسین_مناجات
احساس میکنم که شبیه کبوترم
هرگز به غیر بامتو جایی نمیپرم
از لحظهای که پای بساط تو آمدم
مشمول لطف دائم زهرای اطهرم
حتی حبیب هم به دلم غبطه میخورَد
هرجا میان روضهی تو فیض میبرم
بالای عرش میرسم از بین روضهها
آندم که در عزای تو پایین منبرم
هرگز ملائکه به مقامم نمیرسند
وقتی که در حسینیه پای سماورم
هیات، محل تربیت خانوادههاست
سینهزدم کنار پدر، با برادرم
گریهکن مجالس روضهست مادرت
جاروکش مجالس روضهست مادرم
جاماندم از زیارت ششگوشه یاحسین
این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم
شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست
آید صدای نالهی بیبی بیحرم:
از فرط غصه موی سر من سفید شد
لبتشنه و گرسنه حسینم شهید شد
#محمد_زوار
#مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام
گدای نیمه شب آمد گدا پذیر کجاست
کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست
دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم..
نشسته ام دم این خانه،دستگیر کجاست
دوباره ریزه خور سفره ی کمیلم من
نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست
فدای دست کریمی که هرشب جمعه..
میان عرش صدا میزند فقیر کجاست؟!
شبیه طفل که گم میشود هراسانم
فرار میکنم از آن و این، مجیر کجاست؟!
جوانیم به بطالت گذشت شرمندم
پناه گریه ی این شرمسار پیر کجاست
.
فدای نام شهیدی که حضرت سجاد..
زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_عسکری_ولادت
#دوبیتی
مـا راه عـلــــی و آل او مـی پــوئیم
از منتـظـــران مـنـجــی مَــه روئـیـم
مـیــلاد امـــام عســـکــری را امشب
تبریک به صاحب الزمان می گوئیم
#رضا_رسولی
#امام_عسکری_ولادت
#امام_عسکری_مدح
اى فروغ مهر تو در كارِ ذرّه پرورى
می كنى با گوشه ی چشمى ز عالم دلبرى
آفتاب حسن تو خورشيد را شرمنده كرد
روى ماهت كرد بر كون و مكان جلوه گرى
اى نگاه روشن تو معنى عين اليقين
می نشينم پيش تو بر سفره حق باورى
خون زهرا و على جارىست در رگهاى تو
جلوه خير كثيرى از تبار كوثرى
تيغ ابرويت به هم ريزد سپاه فتنه را
هيبت تو امتداد ذوالفقار حيدرى
مكتب و مشى و مرامت زنده كرد اسلام را
در تو می ديدند مردم شيوه ی پيغمبرى
سينه ات گنجينه ی اسرار اسم اعظم است
سرّ الله - ى تو نور الله از پا تا سرى
در شعاع نور تو هفت آسمان گم میشود
كهكشان ها گشته بر ماه جمالت مشترى
ماسوى الله خلق شد تنها به يمن اهل بيت
گردش چرخ فلك هرگز نباشد سرسرى
اشك می ريزد به عشق تو ز چشم آسمان
تا زمين گردد به پايت غرق در بار آورى
سامره از لطف تو دارد هزاران خاطره
عشق مديون تو باشد اى امام عسگرى
آبرومندى كه در درگاه لطف گردگار
دست دل ها را بگيرى روز سخت داورى
دست من دامان تو چشم من و احسان تو
مهر تو باشد به من برتر ز مهر مادرى
اف بر اين دنيا كه قدر عشق را نشناختند
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهرى
#کمیل_کاشانی
#امام_عسکری_ولادت
#دوبیتی
با جلوه ی عشق و دلبری آمده است
پوشیده لباس سروری آمده است
حُسن حَسن و هیبت حیدر با اوست
یعنی که امام عسکری آمده است
#کمیل_کاشانی
#امام_عسکری_مدح
تو بی اندازه ای محدوده ی لطفت مشخص نیست
و اسلام بدون تو برای ما مقدس نیست
حسن را در جهان تکرار کردن کار هر کس نیست
پدر هادی پسر مهدیدو عالم را همین بس نیست؟
تو آن دریای زیبایی که ابعاد تو ناپیداست
اگر کم گفته ایم از تو یقینا کاستی از ماست
#مجید_تال
#امام_عسکری_ولادت
امشب که کار و بار گدایان گرفته است
بوی بهشت عالم امکان گرفته است
حاجات ما روا شده باران گرفته است
عالم تمام ، ذکر حسن جان گرفته است
شکر خدا که روزی من لطف مادری است
امشب حسن حسن حسنم جور دیگری است
شادند عرش و فرش به شادی اهل بیت
غوغای دیگری است به وادی اهل بیت
روح الامین شده است منادی اهل بیت
واکرد چشم ، نایب هادی اهل بیت
امشب چه عاشقانه عطا می کند خدا
حاجات را نگفته روا می کند خدا
هم نور چشم مادر عالم تویی حسن
هم جانشین حیدر عالم تویی حسن
پشت و پناه و سرور عالم تویی حسن
ابن الرضای آخر عالم تویی حسن
جان و دل نقی و جواد و رضا تویی
چشم و چراغ و آبروی سامرا تویی
نازد به خود خدا که تویی از مظاهرش
کعبه گرفته غم که نبودی تو زائرش
قرآن نموده فخر که هستی مفسرش
ایران بها گرفت ، تو گشتی مسافرش*
بالا نوشته اند عَلَم عزت تو را
هر جا رسیده پات شده سُرِّ مَن رَأیٰ
یوسف تو و زمین و سماوات مشتری
از هرچه گفته اند و نوشتند بهتری
دارد امامتت به جهان لطف دیگری
کار تو هست مهدی موعود پروری
ایل و تبار من به فدای مقام تو
منجی عالم است مرید مرام تو
آقا اجازه ! خاک درت می شویم ما ؟
پروانه های دور سرت می شویم ما ؟
مشمول ندبه سحرت می شویم ما ؟
یعنی فدایی پسرت می شویم ما ؟
قربان یک نگاه تو جان و جوانی ام
من را بغل بگیر که صاحب زمانی ام
مات از هنر نمایی تو مانده این زمین
بعد از هزار سال تویی محشر آفرین
لب تر کن ای امیر ، بیایند مومنین
پای پیاده ، کرببلا ، روز اربعین
آنانکه زیر سایه تو با خدا شدند
دیوانه مسیر نجف ، کربلا شدند
#محمد_حسین_رحیمیان
* طی الارض امام حسن عسکری علیه السلام به گرگان
در سال ۲۵۵ هجري قمري يكي از اهالي گرگان به نام جعفر بن شريف جرجاني عازم مكه شده و در بين راه به سامرا مي رود تا وجوهات شرعي مردم منطقه را به امام عسگری تحويل دهد، امام خطاب به او مي فرمايد كه به شهرت برگرد، ۱۹۰ روز بعد مصادف با صبح روز جمعه سوم ربيع الثاني به موطن خود مي رسي، به مردم اعلام كن من غروب همان روز نزد مردم آن منطقه خواهم آمد و اين امر محقق مي شود
حضرت پس از حضور در گرگان می فرمایند:
من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجدید عهد نمایم. و اکنون در میان شما هستم تا پرسش ها و حاجت های خود را مطرح سازید.
#امام_عسکری
#پنج_شنبه
#دوبیتی
با زائرتان ، نام مرا بنویسید
هر هفته گدای سامرا بنویسید
مهمان امام حسن عسکری ام
در دفتر پنج شنبه ها بنویسید
.........
از مبدا نور ، رو به مقصود کنیم
با هفته طواف کوی معبود کنیم
از پنجره های پنج شنبه باید
پرواز به جمعه های موعود کنیم
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_عسکری
#دوبیتی
دل ساخته یک مدینه با سامرّا
از بین دو صحن رفته تا سامرّا
یک صحن به نام عسکری بین بقیع
یک صحن به نام مجتبی ، سامرّا
#محسن_ناصحی