eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد مارا برای بزم عزا انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمش یکسال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یاحسین «ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه دار محرممیم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه ی من داده شستشو این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد تفسیر دستگیریه او از رسول ترک کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا» تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله ی محزون فاطمه مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب
. چاوُش که می خوانی دعایت می‌کند زهرا می ریزد اشک و می زند بر سینه‌اش مولا چاوش که می‌خوانی پیمبر می‌کشد آهی شخصاً خدا در عرش روضه می‌کند برپا این بی‌قراری‌هایِ پایِ پرچمِ ارباب آرامش و اُمّید شد در قلبِ نوکرها دارد خدا حتماً هوایِ گریه‌کن‌ها را شالِ عزا  انداخته بر شانه‌ها  آقا آقا نگاهم کرده که از شاه می‌گویم شد این نفس تسبیح وقتی آه می‌گویم آه از تَهِ دل می‌کشم چه بر سرت آمد ؟! هر جا به پا شد روضه فوراً مادرت آمد بر سینه‌اش کوبید با ذکرِ حسینم وای ظالم که با خنجر به سویِ پیکرت آمد پشتِ سرِ هم زخم خوردی پشت‌ ُو رو شد تن خنجر نمی‌برّید وقتی خواهرت آمد خیلی معطّل شد برایِ کشتنَت قاتل تا اینکه از خیمه صدایِ دخترت آمد راحت کنید این تشنه‌یِ مظلوم و تنها را این صبرِ بیجایِ شما که کُشت زهرا را ای سرفرازِ بی‌سرِ نیزه‌نشین ارباب ای پاره پاره پیکرت نقشِ زمین ارباب بر رویِ نِی قرآن که می‌خواندید زینب گفت شاهِ سَریرِ عشق عاشق را ببین ارباب چه بر سرِ آن نازنین دختر نیاوردند ناز و نوازش شد چه بد این نازنین ارباب جانم فدایِ روضه‌خوانی که ادب دارد عالم فدایِ ناله‌یِ اُمُّ‌البنین  ارباب بر سینه‌اش می‌زد به جایِ مادری غمگین جایِ همان بانو که خورده سیلیِ سنگین از روضه‌یِ گودال سنگین‌تر کجا ؟!  کوچه ای وای از روزی که رفته مجتبی   کوچه دستِ پلیدی راه را بر مادرِ ما بست بر چادرِ ناموسِ ما بُگذاشت پا  کوچه خون می‌چکید و خاکِ رویِ معجری گِل شد آویزه‌ای افتاده رویِ خاکها    کوچه چشمی نمی‌دید و تنی لرزید و می‌خندید .... بر گریه‌هایِ کوثرِ پرپر    چرا؟! کوچه در کوچه راهِ پابه‌ماهی با لگد بستند که سینه را در حینِ ندبه سخت بِشکستند
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از کوچیکی نذرم توو ماتم تو دلتنگی میکنم برا غم تو با دست سیدا مشکی میپوشم توو شب اول محرم تو رو در و دیوار های شهر - شعرایی از محتشمه ۲ دوباره این چه شورشه - میون خلق عالمه ۲ یادی کنیم از اونا که عمرشون گذشت با حسین یادی کنیم از همه نوکرا که گفتن یا حسین جانم حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ میون روضه ها شدم یه پا مرد زهرا برای روضه دعوتم کرد هزار و چهارصد ساله که بازارِ روضه ها گرمه و نمیشه هم سرد هزار و چهارصد ساله که - روضه میخونه مادرت ۲ الهی مادر بمیره - رو نیزه ها رفته سرت ۲ بد زدنت جایی نمونده دیگه روی بدنت بد زدنت چجوری اسبا رد میشن از رو تنت؟! جانم حسین ۴ ..👇
. مسجدی سبک امشب شهادتنامه ی ..... با رخصت از شاهِ نجف با رخصت از خیرُ‌النّساء با رخصت از امام رضا ای شاه می‌گیرم عزا جانم فدایت یاحسین /۴/ شالِ سیاهِ روضه‌ها کرده گدا را روسفید این اشک راهی می‌کند ما را به سویِ کربلا چشمِ مرا در روضه‌ها کُن چشمه‌ای جوشان حسین به حقِّ خشکیِ لبِ ..... طفلِ رضیعِ نینوا جانم فدایت یاحسین /۴/ امسال پایِ روضه‌یِ .... گودال جانم را بگیر تا نشنوم که می‌زند در زیرِ خنجر دست‌وپا من روسیاه و عاصی‌ام تو روبه‌راهم می‌کنی با روضه‌هایت می‌رسم به کاروانِ شهدا جانم فدایت یاحسین /۴/ « ای کاروان آهسته ران آرامِ جانم می‌رود » چیزی نمانده برود سرها به رویِ نیزه‌ها چیزی نمانده خواهری در دشت سرگردان شود با دستِ بسته می‌رود تا کوفه و شامِ بلا جانها فدایت یاحسین /۴/ .👇
. ‍ ⚫️⚫️ بند1⃣ صدام میکنه پیرهن سیاهی که دوخته برام، مادرم صدام میکنه نوحه ی غریبِ مادره توی ، دفترم صدام میکنه عاشقانه ترین ماه سالِ ما، محرم ...... رسیده فصل ماتم و عزای حسین( وآی)٢ پیچیده حَیِّ عَلَی البُکا تو عالمین (وآی)٢ ...... با مدد از خود زهرا پیرهن سیاه میپوشم هر کجا میرم از امشب شالِ مشکیّه رو دوشم سلام ماهه دلای بیتاب سلام ماهه حضرت ارباب .... بند2⃣ صدام میکنه پرچم سیاهی که رو سر دره، هیئتاس صدام میکنه شعره محتشم که زینت ده این، روضه هاس صدام میکنه بانیِ این روضه ها که مادره، نوکراس رسیده ماه بی قراری واسه حسین(وای)۲ پیچیده نوحو علی الحسین تو عالمین(وای)۲ .... با نگاه بی بی زهرا پای روضه اشک میریزم افتخارم اینه یک عمر توی روضه چایی ریزم سلام عشقِ همه محرم سلام ماهِ غمه محرم به قلم: (یاحسین) .👇👇
. ‍ ⚫️⚫️ بند1⃣ صدام میکنه پیرهن سیاهی که دوخته برام، مادرم صدام میکنه نوحه ی غریبِ مادره توی ، دفترم صدام میکنه عاشقانه ترین ماه سالِ ما، محرم ...... رسیده فصل ماتم و عزای حسین( وآی)٢ پیچیده حَیِّ عَلَی البُکا تو عالمین (وآی)٢ ...... با مدد از خود زهرا پیرهن سیاه میپوشم هر کجا میرم از امشب شالِ مشکیّه رو دوشم سلام ماهه دلای بیتاب سلام ماهه حضرت ارباب .... بند2⃣ صدام میکنه پرچم سیاهی که رو سر دره، هیئتاس صدام میکنه شعره محتشم که زینت ده این، روضه هاس صدام میکنه بانیِ این روضه ها که مادره، نوکراس رسیده ماه بی قراری واسه حسین(وای)۲ پیچیده نوحو علی الحسین تو عالمین(وای)۲ .... با نگاه بی بی زهرا پای روضه اشک میریزم افتخارم اینه یک عمر توی روضه چایی ریزم سلام عشقِ همه محرم سلام ماهِ غمه محرم به قلم: (یاحسین) .👇👇
. 🏴سبک مراسم محرم الحرام 🏴بند اول پوشیدم لباسه نوکریمو اومدم میونه سینه زنا میخونم شبیه بچگی هام نوحه باز برا حسین زهرا افتادم به پای نوکرات من افتادم تو دستمو بگیری کاشکی تو محرمت بمیرم امیری و نعم الامیری جونمو تو کف دست میگیرم برات حسین مثه حر با وفات میمیرم برات حسین اربابم حسین حسین حسین 🏴بند دوم واسم افتخاره شال روضت بازم روی گردنم بیفته خوشحالم که سروکارم آقا باز به هیئت شما میفته این یه افتخاره اشک روضت رو گونم بشینه مثه بارون کاشکی امسالو برا روقیت میونه روضه آقا بدم جون میمیرم با روضه هات میسوزم آقا برات کاشکی امسالم باشم اربعین تو کربلات اربابم حسین حسین حسین 🏴بند سوم راحته خیال من تو محشر آخه عشقتو تو سینه دارم تا از بچگی تورو شناختم هر سال محرمو بی قرارم نزدیکه محرمات که میشه ذوق و شوق کار تکیه دارم تا که پرچمت رو من میبینم رو لب ذکر السلام میارم میرسه فصل عزا بشتابید به روضه ها صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا مظلوم کربلا اربابم حسین حسین حسین ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. 🏴سبک و پیشواز و محرم 🏴بند اول همه جا بیرق روضه های تو برپا شده چقدر شهر ما با کتیبه هات زیبا شده طبل و سنج و علم و کتل بیارید بازم که اومد محرم و توی دلا غوغا شده همه هستیمو میدم به شرط اشکِ واست ممنونم که رام دادی بازم بیام تو روضت آقام آقام یا حسین،حسین عزیز زهرا 🏴بند دوم بازم این ده شبو میشم آقا مهمونه تو مثه زهرا مادرت میشم پریشونه تو تو لیاقت بدی آخرش برات میمیرم تشییعم بشه آقا شام غریبونه تو همه هستیمو میدم تا که بمیرم واست چی میشه قرار بدی مرگمو توی روضت آقام آقام یا حسین،حسین عزیز زهرا 🏴بند سوم تو همونی که واسه دردای من اِکسیری توی سختیا تویی که دستمو میگیری واسه لطفی که بِهِم میکنی من ممنونم میدونم واسه گناهام تو ازم دلگیری باشه بِین خودمون یه خواهشی دارم ازت به مقام پیر غلامیت برسون منو فقط آقام آقام یا حسین،حسین عزیز زهرا ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. 🏴سبک یا محرم الحرام ۱۴۰۳ 1403 🏴بند اول میارم پیرهنه سیامو؛که بپوشم براتو ارباب به محرم رسیدم آخر؛میبینم روضه هاتو ارباب دعوتم کردی هیئت؛شکرشو جا میارم بده اشکی برات که؛مثه بارون ببارم به غمت مبتلاس این؛دلم آقا هنوزم بده سوزی برات که؛مثه شمعی بسوزم تشنه لب از تو سر بریدن؛بمیرم واست رو تنت مرکبا دویدن؛بمیرم واست بمیرم واست؛حسین 🏴بند دوم السلام ای سالار زینب؛یاحسین ای غریب مادر السلام ای بریده حنجر؛یاحسین ای شهید بی سر الهی تا که زندم؛بمونم نوکرت من باشی بالا سر من؛الهی وقت مردن خواهشم اینه که تا؛اربعینت بمونم خودمو هر جوری هست؛کربلا میرسونم سر تو روی نیزه ها شد؛بمیرم واست کفنت قطعه بوریا شد؛بمیرم واست بمیرم واست؛حسین ۱۴۰۳/۰۴/۱۳ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
. ای وای    ای وای دوباره هلاله ماتم رسیده ای وای   ای وای دوباره بازم محرم رسیده ای وای   ای وای پای غم به سینه هامون واشده ای وای   ای وای دیده هامون از غمت دریا شده می پوشم باز رخت ماتم به اذنه مصطفی جده اطهرت می ندازم من روی شونم شال مشکی رو به اذنه مادرت می بارم باز مثل بارون از غم و غربت و درده خواهرت مبرم بازم خرابه من هم نوا با روضه  های دخترت .👇
. مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته چشم وا کردم ، از اول گفت ؛ این مال حسین نوکرت را جز به بزم روضه ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد ، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن تر کنی در لحظه های آخرم آتشی را که غمت در سینه ام افروخته سوختم با روضه هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته محسن ناصحی✍ .👇
. مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته چشم وا کردم ، از اول گفت ؛ این مال حسین نوکرت را جز به بزم روضه ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد ، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن تر کنی در لحظه های آخرم آتشی را که غمت در سینه ام افروخته سوختم با روضه هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته محسن ناصحی✍ .👇