#سیاه_پوشان
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغضهایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش زدستش میرود
اقتدا کردم به او، ابراز کردم گریه را
این سیاهیهای هیئت چادر خاکی اوست
با غم پنهانیاش همراز کردم گریه را
تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
با نگاه او پَر پرواز کردم گریه را
سایهای را بر سرم حس میکنم در روضهها
در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
گفتهاند: اذن دخولِ ماه غم یا فاطمهست
روزی اشک محرمهای ما با فاطمهست
شال غم بر روی دوشم، پیرهن مشکی به تن
آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
محتشم دم میدهد باز این چه شور و ماتم است
گویی آویزان شده از عرش، کهنه پیرهن
تا که از خانه به قصد روضه بیرون میزنم
حیدر کرار میآید به استقبال من
فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
مینشاند صدر مجلس گریهکنها را حسن
خواهرش هم روضه میخواند: برادر کاش کاش
وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن
بوسهای کردم گلویت را نَبرّد تیغها
غافل از اینکه تو آخر میشوی ذبح از قفا
#موسی_علیمرادی
.
#پیشواز_محرم
#سیاهپوشان
#ترکیب_بند
چاوُش که می خوانی دعایت میکند زهرا
می ریزد اشک و می زند بر سینهاش مولا
چاوش که میخوانی پیمبر میکشد آهی
شخصاً خدا در عرش روضه میکند برپا
این بیقراریهایِ پایِ پرچمِ ارباب
آرامش و اُمّید شد در قلبِ نوکرها
دارد خدا حتماً هوایِ گریهکنها را
شالِ عزا انداخته بر شانهها آقا
آقا نگاهم کرده که از شاه میگویم
شد این نفس تسبیح وقتی آه میگویم
آه از تَهِ دل میکشم چه بر سرت آمد ؟!
هر جا به پا شد روضه فوراً مادرت آمد
بر سینهاش کوبید با ذکرِ حسینم وای
ظالم که با خنجر به سویِ پیکرت آمد
پشتِ سرِ هم زخم خوردی پشت ُو رو شد تن
خنجر نمیبرّید وقتی خواهرت آمد
خیلی معطّل شد برایِ کشتنَت قاتل
تا اینکه از خیمه صدایِ دخترت آمد
راحت کنید این تشنهیِ مظلوم و تنها را
این صبرِ بیجایِ شما که کُشت زهرا را
ای سرفرازِ بیسرِ نیزهنشین ارباب
ای پاره پاره پیکرت نقشِ زمین ارباب
بر رویِ نِی قرآن که میخواندید زینب گفت
شاهِ سَریرِ عشق عاشق را ببین ارباب
چه بر سرِ آن نازنین دختر نیاوردند
ناز و نوازش شد چه بد این نازنین ارباب
جانم فدایِ روضهخوانی که ادب دارد
عالم فدایِ نالهیِ اُمُّالبنین ارباب
بر سینهاش میزد به جایِ مادری غمگین
جایِ همان بانو که خورده سیلیِ سنگین
از روضهیِ گودال سنگینتر کجا ؟! کوچه
ای وای از روزی که رفته مجتبی کوچه
دستِ پلیدی راه را بر مادرِ ما بست
بر چادرِ ناموسِ ما بُگذاشت پا کوچه
خون میچکید و خاکِ رویِ معجری گِل شد
آویزهای افتاده رویِ خاکها کوچه
چشمی نمیدید و تنی لرزید و میخندید ....
بر گریههایِ کوثرِ پرپر چرا؟! کوچه
در کوچه راهِ پابهماهی با لگد بستند
که سینه را در حینِ ندبه سخت بِشکستند
#سیاه_پوشان #محرم #امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
#سیاه_پوشان
روزی که جسم و جانِ مرا آفریده اند
با عشقِ سیدالشهدا آفریده اند
دارم یقین که گریه کنانِ حسین را
با خاک های کرب و بلا آفریده اند
وقتی قرار شد که عزادارتان شویم
ما را بدونِ چون و چرا آفریده اند
ما را برای سینه زدن خلق کرده اند
ما را بـرای بـزمِ عزا آفریده اند
از گریه های دم به دمم حدس می زنم
با گریه چشمهای مرا آفریده اند
هِی (( یاحسین )) گفته و هِی گریه کرده اند
یعنی مرا برای شما آفریده اند
در کـنجِ یک حـسینیه در شـهرِ آسمان
مدّاح و روضه خوانِ تو را آفریده اند
بـا یک تبرّک از پـرِ قـنداقه ات حسین
بـال و پَـرِ ملائکـه را آفریده اند
از خاکِ خون گرفته ی گودالِ قتلگاه
بـر دردهای شیـعه دوا آفریده اند
ما را به دست های کریمت سپرده اند
آری بـرای شاه ، گدا آفریده اند
.............
#گداي_آستان_سيدالشهدا (ع)
#علي_بشيري_نيا
.
#نوحه_سنتی مسجدی
#سیاهپوشان
سبک امشب شهادتنامه ی .....
با رخصت از شاهِ نجف
با رخصت از خیرُالنّساء
با رخصت از امام رضا
ای شاه میگیرم عزا
جانم فدایت یاحسین /۴/
شالِ سیاهِ روضهها
کرده گدا را روسفید
این اشک راهی میکند
ما را به سویِ کربلا
چشمِ مرا در روضهها
کُن چشمهای جوشان حسین
به حقِّ خشکیِ لبِ .....
طفلِ رضیعِ نینوا
جانم فدایت یاحسین /۴/
امسال پایِ روضهیِ ....
گودال جانم را بگیر
تا نشنوم که میزند
در زیرِ خنجر دستوپا
من روسیاه و عاصیام
تو روبهراهم میکنی
با روضههایت میرسم
به کاروانِ شهدا
جانم فدایت یاحسین /۴/
« ای کاروان آهسته ران
آرامِ جانم میرود »
چیزی نمانده برود
سرها به رویِ نیزهها
چیزی نمانده خواهری
در دشت سرگردان شود
با دستِ بسته میرود
تا کوفه و شامِ بلا
جانها فدایت یاحسین /۴/
#نوحه_مسجدی #سیاه_پوشان
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
.
🏴سبک #شور مراسم #سیاه_پوشان محرم الحرام
#شور_سیاهپوشان
#پوشیدم_لباسه
🏴بند اول
پوشیدم لباسه نوکریمو
اومدم میونه سینه زنا
میخونم شبیه بچگی هام
نوحه باز برا حسین زهرا
افتادم به پای نوکرات من
افتادم تو دستمو بگیری
کاشکی تو محرمت بمیرم
امیری و نعم الامیری
جونمو تو کف دست
میگیرم برات حسین
مثه حر با وفات
میمیرم برات حسین
اربابم حسین حسین حسین
🏴بند دوم
واسم افتخاره شال روضت
بازم روی گردنم بیفته
خوشحالم که سروکارم آقا
باز به هیئت شما میفته
این یه افتخاره اشک روضت
رو گونم بشینه مثه بارون
کاشکی امسالو برا روقیت
میونه روضه آقا بدم جون
میمیرم با روضه هات
میسوزم آقا برات
کاشکی امسالم باشم
اربعین تو کربلات
اربابم حسین حسین حسین
🏴بند سوم
راحته خیال من تو محشر
آخه عشقتو تو سینه دارم
تا از بچگی تورو شناختم
هر سال محرمو بی قرارم
نزدیکه محرمات که میشه
ذوق و شوق کار تکیه دارم
تا که پرچمت رو من میبینم
رو لب ذکر السلام میارم
میرسه فصل عزا
بشتابید به روضه ها
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ
یا مظلوم کربلا
اربابم حسین حسین حسین
#سیاهپوشان
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇