eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
1719914266475_-2147483648_-212419.ogg
زمان: حجم: 1.85M
شب به سبک آتیشه خونمون آتیشه خیمه ها چند تا دختر افتادن زیر دست و پا سر آقا رفته روی نیزه ها آتیشه خیمه ها می سوزه معجری بین این حرومیا تنهاس خواهری بین شمر و خولی دس به دس شد سری می سوزه معجری شده آزار براش پاهای پر از آبله خنده های این حرمله وقتی آزاد شد آب قلب مادری شد کباب ای وای از غمای رباب 🎼
۱۶ (شام غریبان) عاشقان امشب،شام عاشوراست خون دل زینب،زین غم عظماست آه و واویلا۴ کینه ی دشمن،شد فزون امشب دیده ی طفلان،شده خون امشب آه و واویلا۴ شده از کینه،هر گلی پرپر بر زمین جسم،علی اکبر آه و واویلا۴ طفل عطشانی،می زند بر سر عمه جان زینب،کو علی اکبر آه و واویلا۴ کودکی گوید،با دل حساس عمه جان زینب،کو عمو عباس آه و واویلا۴ می شود امشب،غربتش احساس بر روی خاک است،پیکر عباس آه و واویلا۴ می رسد بر گوش،گریه ی طفلان بر زمین دست،ساقی عطشان آه و واویلا۴ شام عاشورا،بزم غم برپا ذکر طفلان شد،آه و واویلا آه و واویلا۴ زینب کبری،گریه ها دارد بزم ماتم در،خیمه ها دارد آه و واویلا۴ دشمن بی دین،شعله افروزد ای خدا امشب،خیمه ها سوزد آه و واویلا۴ خیمه ها امشب،گشته ویرانه زینب است شمع و،همه پروانه آه و واویلا۴ دیده زینب یک،پیکری صد چاک بین گودال است،غرقه خون بر خاک آه و واویلا۴ @yaghubianreza
۱۶ (شام غریبان) عاشقان امشب،شام عاشوراست خون دل زینب،زین غم عظماست آه و واویلا۴ کینه ی دشمن،شد فزون امشب دیده ی طفلان،شده خون امشب آه و واویلا۴ شده از کینه،هر گلی پرپر بر زمین جسم،علی اکبر آه و واویلا۴ طفل عطشانی،می زند بر سر عمه جان زینب،کو علی اکبر آه و واویلا۴ کودکی گوید،با دل حساس عمه جان زینب،کو عمو عباس آه و واویلا۴ می شود امشب،غربتش احساس بر روی خاک است،پیکر عباس آه و واویلا۴ می رسد بر گوش،گریه ی طفلان بر زمین دست،ساقی عطشان آه و واویلا۴ شام عاشورا،بزم غم برپا ذکر طفلان شد،آه و واویلا آه و واویلا۴ زینب کبری،گریه ها دارد بزم ماتم در،خیمه ها دارد آه و واویلا۴ دشمن بی دین،شعله افروزد ای خدا امشب،خیمه ها سوزد آه و واویلا۴ خیمه ها امشب،گشته ویرانه زینب است شمع و،همه پروانه آه و واویلا۴ دیده زینب یک،پیکری صد چاک بین گودال است،غرقه خون بر خاک آه و واویلا۴ @yaghubianreza
. توو این لحظه ی ، نفس گیر و سخت کسی نیست به این خستهْ سامون بده دارن می‌رِسن، به تو مرکبا دعا کن حسین خواهرت جون بده سُمِ مرکبا ، تنِ پاک تو روی خاک می‌دوزن جلو چشم من! بلند شو حسین دارن بچه هات توو آتیش میسوزن جلو چشم من  دارن غصه ی ، دو تا عالم و یه جا توو دل خسته جا می‌کنن  دارم جون میدم ، بلند شو حسین که دارن جسارت به ما می‌کنن  واویلا حسین ۳ جان واویلا حسین  ازین قتلگاه ، بلند شو حسین که آتیش زدن خیمه هارو داداش نه تنها دلِ ، منِ خسته جون موی دخترت سوخت بمیرم براش خدا نگذره ازین کافرا از اون که خودش رو به دنیا فروخت سَرای جدا ، که رو نیزه رفت  تموم بدنها توی خیمه سوخت بلند شو حسین ، بلند شو ببین داره توی آتیش می‌سوزه حرم می‌خوان خیمه ها رو غارت کنن  کجا رفت ابالفضلِ آب آورم  واویلا حسین ۳ جان واویلا حسین ✍بهمن عظیمی مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
Mohjat.NetSh 11 Moharram 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 2.2M
1403 بنگر ای جاه و جلال زینب دل خیمه سوزد به حال زینب شده هجران تو ملال زینب اخا المظلوم با اینکه ز داغ تو خون میبارم بنت الحیدرم ز غیرت سرشارم از بار غم و بلا قدم خم نیست دارم پرچم از زمین برمیدارم یا ثارالله و ابن الثاره **** دل شب می آیم به جستجویت همه سمتی پیچیده عطر و بویت بکشان خواهر را خودت به سویت اخا المظلوم تصویری که از تو مبهم میبینم جسمی بی لباس و درهم میبینم ای هذا القلیل من بین گودال قد و قامت تو را کم میبینم یا ثارالله و ابن الثاره **** ز تو میخواهد زینب استعانت نشود شرمنده ز دخترانت منم و حالا این همه امانت اخا المظلوم آنکه جانب تو با شمشیر آمد سوی ما پس از تو با زنجیر آمد میگوید به من رباب محزونت آب آمد به دستم اما دیر آمد یا ثارالله و ابن الثاره شام غریبان محرم 1403 .
. هنوزم فاطمه گریونه اون تن زخمی و پرخونه هر روزش شبیه عاشورا هر شبش شام غریبونه زمزمه‌ی مادرت ، همینه هر صبح و شام یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام ........... دختر فاطمه شد تنها وای از غروب عاشورا ریختن تو خیمه زنها وای از غروب عاشورا روضه‌ی دیوار و در ، دوباره تکرار شد در وسط شعله ها ، عمه گرفتار شد وای حسینم حسین ...... ذکر بچه ها تو آتیش‌هاس آه أینَ عَمّیَ العَبّاس حرمله تو خیمه های ماس آه أینَ عَمّیَ العَبّاس تشنگیِ خیمه رو ، دیگه فراموش کن آب بیار لاأقل ، آتیش و خاموش کن وای حسینم حسین ...... هیچ کسی نداره رحمی بر این زن و بچه‌ی آواره همه گوشواره ها غارت همه‌ گوشها شده پاره شعله آتش کجا ، دامن طفلان کجا پای رقیه کجا ، خار مغیلان کجا وای حسینم حسین ✍ 👇
. زمینه شام غریبان سال ۱۴۰۴ ▪️بنداول▪️ کجایی ببینی دلم بی قراره کجایی ببینی زینب پناهی نداره چشمام پر ستاره شده قلبم پاره پاره شده باور نمی کنی ببینی زینب آواره شده قسمت اینه راضی ام من عشق همینه راضی ام من جسم تو غریب بی سر رو زمینه راضی ام من ای غریب بی سرم ▪️بنددوم▪️ کجایی ببینی شکسته م عزیزم کجایی رسیده آتیش به هستم عزیزم داره خیمه هات می سوزه بال کبوترات می سوزه عباس آخه کجاس ببینه موی دخترات می سوزه ای حسین بیا ببین که چی اومده بر سر ما بعد رفتنت گرفتن دور ما رو بد دهن ها ای غریب بی سرم ▪️بندسوم▪️ کجایی ببینی که می‌ رم اسارت کجایی ببینی می شه به زینب اهانت گریه سهم این حرمه دستام حالا رو سرمه جوری منو زدن ای حسین حالم مثل مادرمه نا نداره دیگه پاهام وای بین طنابه دستام ای حسین بیا که زینب داره می ره کوفه و شام ای غریب بی سرم ✍ ثواب اشعار امسال تقدیم می‌گردد به روح شهدای وطن علی الخصوص شهید ادیبی و شهید کاشفی.شادی روحشون صلوات .👇
. 📋چجوری میتونم رهات کنم چجوری میتونم، رهات کنم بذار یه دل سیر، نگات کنم میخوام تا خود صبح، صدات کنم ای عشق زینب چیشد یادگاری مادرت برادر بگو، چی اومد سرت ببین شمر و دنبال دخترت ای عشق زینب ای سربلند من، از ریشه چیدنت پس قسمت منه، رگهای گردنت ای سرفراز من، رو نیزه‌ای چرا قرآن بخون برام، از روی نیزه‌ها ......................... ما رو میبرن، بین کوچه‌ها تو میمونی و، پیکری رها کجایی تو ای یار و، من کجا برادر من تو اما توی قلب زینبی دعای نمازم توو هر شبی اگرچه لگد کوب مرکبی برادر من شب‌ها گذشته و، گریونه خواهرت سرخه لبام هنوز، از خون حنجرت أَمَّنْ یجِیبُ من، مُضْطَر شدی چرا ای سرنوشت من، بی‌سر شدی چرا .................... خداحافظ ای، یارِ آشنا خداحافظ ای، پیکرِ رها خداحافظ ای، دشتِ کربلا که میره زینب سلام ای، سر روی نیزه‌ها سلام ای، سر از بدن جدا سلام ای، مسیر پر از بلا اسیره زینب امشب رقیه هم، جامونده بین راه پیداست که روی نی، هی میکنی نگاه زجری کشیده‌ام، از زجر و طعنه‌هاش بازم‌ فداسرت، همراهمی داداش *شاعر: ✍ 🔻مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. ای وای حرم بین آتیش... پرم بین آتیش... میسوزه همه چادرم بین آتیش.. یکی بین خیمه صدا زد که عمه میسوزه ببین معجرم بین آتیش.. با سری که بر سنانه ببین که خیمه سوزانه دخترت زیر پای اسب.. رو خاک افتاده بی جانه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای وای... ببین پر ز دردم ببین رنگ زردم کجایی حسینم پر از آه سردم؟ همه جاست پر از خون.. رو خاک بیابون.. آخه من بگو تا کجا رو بگردم؟ از تو قتلگه شنیدم گفتی اخیّ اخیّ... خواهر مظلومه اینجام زینب الیّ الیّ... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای وای عزیزم پرت کو؟ حسینم سرت کو؟ میاد بوی مادر ، بگو مادرت کو؟ سرم چی آوردن؟! لباست رو بردن... بمیرم که انگشت و انگشترت کو؟ افتادی رو خاکا ای وای... مقطع الاعضا ای وای... خواهر بمیره مسلوب ال‍ـ... ...عمامه و الردا ای وای مشابه سبک زیر خوانده می‌شود👉 .👇
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. (ع) عاقبت رفتی ، کردی خاموش نور عینم رو یا رسول الله ، عاقبت کشتن حسینم رو ناله و آهه ، که بلنده از نهاد من مادرم زهرا ، تو بیا برس به داد من مثل موهات زندگیم توو دستای باده خواهرت واسه اسارت میشه آماده سرت و با عجله بُریدن و بُردن پیکرت اما زیر دست و پا افتاده از یه قطره آب لبِ خشکت شده محروم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت موندم ، بی کس و تنها توو این اوضاع ای حسینم ای ، کشته ی مقطع الاعضاء داغ هجرونت ، شد دیگه درد بی درمونم ای حسینم ای ، کشته ی افتاده در خونم واسه ی چی پا گذاشتن رو تنت ای وای پیش چشمای رقیه زدنت ای وای  نانجیبا از تنت پیراهن و بُردن روی خاکا مونده عریان بدنت ای وای  معجرا رو بردن و عباس نبود پهلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت رفتی ، جا گذاشتیم بین این اوباش دربدر موندم ، زینبم می‌مُرد برات ای کاش من که پنجاه سال ، خواهری کردم برای تو چجوری حالا ، بپوشم رخت عزای تو اکبرت رو کشتن و غرق غمت کردن نیزه ها بدجوری گُنگ و مُبهمت کردن! ای خدا لعنت کنه اونارو که اینطور... واسه چند دِرهم عزیزم درهَمِت کردن خواهرت شد به اسارت بعد تو محکوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم ✍بهمن عظیمی  .👇
. برخیز یابنَ بوتراب از خاکِ صحرا بنگر به حال خواهرت، فرزند زهرا دانم که در گودالِ خون باشد تنِ تو با سر مهیا شد، به کوفه رفتنِ تو وقتی سرت را از قفا دیدم بریدند پیراهنت را از تنت بیرون کشیدند دشمن ز عریان کردنت، قصدی دگر داشت از خجلَتِ ما در چنین وضعی، خبر داشت می‌خواست شرمنده کند آل علی را خاموش در مقتل کند نوری جلی را نورِ تو پرپر هم، بر این عالم بتابد با جسمِ بی‌سر هم، به این عالم بتابد دانم هواست هست، بر اشکِ یتیمان داری هوایم را، در این شام غریبان □ □ □ تو در میانِ مقتل و من در اسارت شد دستِ دشمن باز بی تو، بر جسارت حالا دگر کرب و بلا، دشتِ بلا شد آل علی، بر حصرِ دشمن مبتلا شد در کربلا امشب شده صادر، دو دستور آن‌سو هجوم، این‌سو فرار از خیلِ مامور مشعل بدستان حمله‌ور گشتند هر سو یک محرمی، در بینِ این نامحرمان کو از حکمِ غارت، چاره‌ای خواهر ندارد چشم تو روشن، دخترت معجر ندارد دستانِ غارتگر، به چادرها رسیدند سوی حریمت، با تفاخرها رسیدند با قهقه. دنبال دخترها نمودند با هلهله، از خود تشکرها نمودند وقتِ فرار، از پا یتیمانت فتادند در گودیِ خندق، اسیرانت فتادند جمعی، میانِ جمعِ عدوان گیر کردند یک عده، در خارِ مغیلان گیر کردند در خارها مانده، سه‌ساله دختر تو در خیمه‌ها مانده، گُلِ پیغمبر تو برخی ز طفلان گم شدند، ای وایِ زینب شاید که زیر سُم شدند، ای وایِ زینب گشتم بقدری، زیرِ خار و بوته‌ها را شاید کنون پیدا کنم، گلدسته‌ها را از ترس و وحشت، نوگلان پژمرده بودند دیدم به زیرِ بوته‌ها، دِق کرده بودند حالا ببین، زینب نشسته نافله خوان از پا فتاده، دست بسته، نافله خوان یک‌سو بدن‌ها در بیابان، مانده بی‌سر یک‌سو اسیران دربدر، با دیده‌ی تر بنگر سکینه، بی‌قرار و نوحه‌خوان است یاد عمو مویه کنان و نغمه‌خوان است گوید رباب: این غصه را باور ندارم حالا که آب آزاد شد، اصغر ندارم در پیشِ چشمِ مضطرِ ما، خیمه‌ها سوخت گهواره هم غارت شد و چندین عبا سوخت از پاره پاره کردنِ قرآن چگویم از گوشهای پاره‌ی طفلان چگویم در بینِ غارت رفته‌ها، انگشترم بود چندین لباسِ دستدوزِ مادرم بود چیزی نمانده جز تو و ما، در بیابان غارت زده مائیم حالا، در بیابان