eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدی در خاک ایران تا که قم بی غم شود جای پای شیعه در این سرزمین محکم شود جمع شد معصومه‌ای بر چارده معصوم؛ تا روز محشر از گناهان من و تو کم شود بس که در اوج است بر جای قدم‌هایش فقط عالَمی باید کند تعظیم و عالِم خم شود هر که لائذ شد به درگاهش شود پاک از گناه هر که عائذ شد در این صحن و سرا آدم شود فاطمه از فاطمه آمد میان شهر قم تا که سیل اشک ما در کوچه‌ها نم نم شود تا که می‌گویم علی، اشکم چنان دُرِّ نجف در حریمت روی انگشتان من خاتم شود آنقدر گفت «اشفعی لی فاطمه» هر روز که؛ مادرم کم مانده بود از شوق تو مریم شود ای حریمت عُش آل الله روی گنبدت؛ چهارده تا اسم باید نقش بر پرچم شود
سلام ما به تو ای آفتاب پرده‌نشین یگانه دختر اسلام ای ملیکه‌ی دین سلام دختر باران، بهار آوردی بهار را وسط شوره‌زار آوردی علی شدی مس این خاک را طلا کردی برای ما نجف دیگری بنا کردی به یُمْنِ تو حرم اهل بيت شد وَالله به قم خوش آمدی ای دختر رسولَ‌الله
ای جنّ و انس و حور و ملک، سائل درت خورشید، شمعِ روی ضریح مطهّرت جدّت بُوَد امیر عرب، جدّه فاطمه باب الحوائجت پدر و نجمه مادرت دخت امام، اخت امام، عمۀ امام آئینه‌دارِ امّ ابیهاست منظرت ای مه‌لقا که خواهر خورشید هشتمی صد آفتاب با خجلی گشته اخترت حتّی گر انتظار پدر، مانعت نبود کفوی نداشتی که شود عِدل و همسرت تو کیستی که همچو شه کربلا حسین باشد حرام، آتش دوزخ به زائرت! آورده‌ام پناه به کویت، ردم مکن جان جواد، میوۀ قلب برادرت عمریست بین مشهد و قم در شُدآمدیم جانم به آن مسافرت و این مجاورت! فرداست در تلاطم امواج سیّئات حبل المتین ما همه، نخ‌های چادرت این عرصه نیست جای ظهور مقام تو باشیم و بنگریم کراماتِ محشرت زهرا که جای خود، به خدا جرم خلق را بخشند روز حشر، به خدّامِ محضرت تنها نه اهل قم سر خوانت نشسته‌اند خلق جهان مدام بَرَد فیض از درت شد ماجرای عشق حسینیّ و زینبی تکرار در حکایت تو با برادرت تو زینب امام رضا، او حسین تو جز قرب او نبود تمنّای دیگرت دل کندی از دیار، به امّید وصل یار مهلت نداد اجل که رسی نزد دلبرت این را دگر حدیث و حکایت نیاز نیست حتماً رضا گرفت به دامان خود، سرت گویند ناله کردی و غش کردی از فراق تا شد نهان برادرت از دیدۀ ترت روز سلامتی اگر این است حال هجر پس چه کشید عمۀ محزون مضطرت! قلب تو از فراق برادر کباب شد امّا سرش نگشت جدا در برابرت...
هم زمزمه‌ي سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو   از راه رسيدي و کويري تشنه جنت شده، اي حضرت باران با تو ____       تا خاک مرا سرشت، يا معصومه روي دل من نوشت: يا معصومه       يک پنجره پرواز مرا خواهد برد از صحن تو تا بهشت، يا معصومه        
آئينه توحيد به قم مي آيد يا خواهر خورشيد به قم مي آيد نذر نفحات فاطمي اش صلوات با آمدنش عيد به قم مي آيد
این سرزمین که عرصهٔ جولان جنگ نیست اینجا قم است ، نیزه و میدان سنگ نیست تا تشنه می شوی همه سَقّات می شوند اینجا برای آب ، نیازی به جنگ نیست اینجا همه برای تو تعظیم می کنند حرف از هجوم تلخ نظرهای تنگ نیست قرعه اگر به نام تو افتاده غم نخور یونس در این دیار ، دچار نهنگ نیست این رسم عاشقی است که میراث برده ای رویی به غیر روی برادر قشنگ نیست آخر ، وصال رود به دریا سراب شد پس آسمان برای تو فیروزه رنگ نیست اینجا که جلوهٔ حرم اهل بیت شد پس هیچ کس چو زائر قبرت زرنگ نیست امثال من که هیچ ، فقیهان روزگار اینجا کمیت حاجتشان با تو لنگ نیست بی خود که نیست دور و بر تو شلوغ شد حاجت ، اسیر چون و چرا و درنگ نیست
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است در زلال مهر او دلها مطهر میشود در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ هر که انکار مقامش کرد کافر میشود یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم باغ جانم از نسیم او معطر میشود تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود