eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس حسین قربانچه ۱۴۰۳ علیه_السلام .
؛ به نام نامی او احترام بگذارید پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت به روی نسل خود این‌گونه نام بگذارید ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد زمان برای قعود و قیام بگذارید عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است که فرق بین حلال و حرام بگذارید اگر خدای نکرده دچار درد شدید کمی ز تربت او بین کام بگذارید شبیه سنت اجدادمان محرم را نشانه‌ی عَلَمی روی بام بگذارید برای اینکه سلامی به محضرش بدهید به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید بدون روضه‌ی گودال، خاک‌تان نکنند! برای ذریه‌ی خود پیام بگذارید لباس مشکی‌مان را میان خانه‌ی قبر فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید قدم به مجلس روضه مدام بگذارید شبیه ضجه‌زدن‌های مادرش هرشب برای مرثیه سنگ تمام بگذارید :: به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید کمی لباس برای امام بگذارید گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر برای طفل یتیمش طعام بگذارید
🩸 -دوم! #حسن-علیه-السلام تو و علی دو امیرید در مقام قیام یکی امیر سکوت و یکی امیر کلام سکوت کردن تو بانگِ سرخ عاشوراست چه فرق می‌کند آخر رسالت دو امام؟ میان سینۀ ما صاحب حرم شده‌ای زبس‌که سنگ تو بر سینه می‌زنیم مدام تمام عمر، تو دندان گذاشتی به جگر نبود قلب تو از کودکی دمی آرام شکست بغض نگاهت تمام عمر و هنوز غم دوشنبه نرفته‌ست از سرِ ایّام به انتقام جمل تیر می‌زدند تو را بنی امیّه و در رأس آن زنی بد نام چه گویم آه که هفتاد چوبه تیر نشست به چارگوشۀ تابوت تو در آن هنگام وصیت تو چنین بود، این که روز وداع نیاورند برون تیغِ جنگ را ز نیام دریغ و درد ولی از وصیت دوم! وصیتی که پس از سالها شنید امام وصیتی که به بازوی قاسمت بستی به کربلای حسینت رسید آن پیغام غم تو یا غمِ از دست دادن قاسم خودت بگو که بمیریم ما برای کدام؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄