eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. یلدای عشق جلوه کن ای ماه من در شب یلدای من تا که ببیند فَلک رویش فردای من عشق بیا کن نظر داده دو چشمم ثمر بار دگر می رسد فصل شکوفای من چون شب یلداست این رؤیت فرداست این آمده صبح و سحر بهر تماشای من می گذرد شام دل ، آمده آرام دل تازه مهیّا شده صبر و شکیبای من جان بدهم پای دوست ایده و راهم نکوست هیچ گُهر نَشکند قیمت کالای من کاش فتد بر سرم ، سایه ی آن سرورم چون که بُوَد قامتش سرو دلآرای من یار بهشتی نَسَب تافته گیسو چو شب قامت دلجوی او محشر کبرای من یار اگر جلوه ای در شب یلدا کند دیدن ماه رخش هست تمنّای من شمس و قمر آگهند آینه ها همرهند یوسف کنعان کجا ، یوسف زهرای من بار دگر اشتیاق آمده بعد از فراق چون که وصالش بُوَد روحِ تولّای من منتظرم منتظر ، ماه شود منتشر طالب دیدار او دیده ی بینای من «یاسر» اگر روی گل بنگرد و ، سوی گل می رود از اشتیاق این دلِ جویای من ** «یاسر» .
درتب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم برسر جادّه، سجّاده‌ی صبر افکندیم چشم برکعبه‌ی موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم روی برقبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم «رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم» تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌مان را ببرد عجب این است به هجرتو شکیبا ماندیم درفراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم واژه‌ها در صف توصیف شما مانده و ما آه! از قافله‌ی قافیه‌ها جا ماندیم  شاعر: (تربت)
درتب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم برسر جادّه، سجّاده‌ی صبر افکندیم چشم برکعبه‌ی موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم روی برقبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم «رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم» تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌مان را ببرد عجب این است به هجرتو شکیبا ماندیم درفراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم واژه‌ها در صف توصیف شما مانده و ما آه! از قافله‌ی قافیه‌ها جا ماندیم  شاعر: (تربت)
دورهم؛خنده به لب؛کرسی و فال حافظ شب یلدا شب زیبای غزل خوانی شد شب طولانی سال است کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟!
دل سرگشته‌ام سامان ندارد تب پائیزی‌ام درمان ندارد در این فصل فراق روی جانان شب یلدای من پایان ندارد
خالی شده از حضور ما خلوت صبح فیضی نگرفته‌ایم از صحبت صبح شب طول کشیده، ما به وجد آمده‌ایم از بس‌که غریبه‌ایم با «حضرت صبح»
بهاران رفت و دل تنهاست بی تو زمستان از زمین برخاست بی تو «هوا بس ناجوانمردانه سرد است» همه شب‌های ما یلداست بی تو!
آدينه‌ی انتظار سر مى‌آيد موعود غدير، از سفر مى‌آيد پايان شب بلند يلدا، آن مرد با سيصد و سيزده قمر مى‌آيد
روزم ز غمت چون شب یلدا...آقا چشمم شده از هجر تو دریا...آقا توفیق اگر رفیق راهم باشد... تا صبح صدایت کنم آقا...آقا
ای شب‌زده را ماهِ دل آرا، برگرد خورشیدِ سحرگاهیِ دنیا، برگرد تنها نه شبِ اولِ دِی، نه مولا... ای هر شبِ بی تو شبِ یلدا، برگرد
دوری تو را بهانه کردن خوب است شِکوِه ز غم زمانه کردن خوب است از دیده به جای اشک، خون می‌گریم یلداست... انار دانه کردن خوب است
پاییز من امشب شده بارانی‌تر از اشک من آسمان، چراغانی‌تر در دیده‌ی من که از تو دورم، یلدا رنجی‌ست که یک دقیقه طولانی‌تر
ندارد لذتی دنیای بی‌تو هراسانیم از فردای بی‌تو تمام آرزویم امشب این است؛ که باشد آخرین یلدای بی‌تو
والفجر که نوبت ظفر خواهد شد از شام و عراق، جلوه‌گر خواهد شد با معجزهٔ خون شهیدان، آخر یلدای مقاومت، سحر خواهد شد
بیا که بی‌تو کار ما تمام است جهان چون آفتاب روی بام است تمام عمر ما در انتظارت شب یلدای دوری از امام است