#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹چه کنم؟🔹
بیتو یافاطمه با محنت دنیا چه کنم؟
وای، با اینهمه غم، بیکس و تنها چه کنم...
بی تو دنیاست مرا، همچو کویری سوزان
دور، از سایهات ای شاخۀ طوبی چه کنم؟
آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد
در چنین مهلکه، ای بضعۀ طاها چه کنم؟
من به دریای غمت کشتی طوفانزدهام
پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه کنم؟
ای که در رحلت احمد بگرفتی دستم
حال کز داغ تو افتادهام از پا، چه کنم؟
در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم
گر صدایم شنود زینب کبری، چه کنم؟...
#حبیب_چایچیان
.
#زبانحال_حضرت_زهرا
ما در کنار هم چه جانانه سوختیم
در پای شمع دین چو پروانه سوختیم
با صبر در شرار ستمها چو ساختیم
هم با قبول عشق چه مستانه سوختیم
در خانه ای که غیر خدا محرمی نبود
نامحرمان رسیده و در خانه سوختیم
می سوخت صورت من و می سوخت قلب تو
در آتشی مدام به غمخانه ، سوختیم
من پشت درب خانه و تو بین کوچه ها
از رهزن فسون ، چو افسانه سوختیم
دل غرق ذات حضرت خلّاق لا یزال
داغی زدیم بر دل فرزانه ، سوختیم
#حسین_رضایی
#فاطمیه۱۴۰۳
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#شروع_مجلس
آنکه تنها عصمت کبرای داور بود و بس
دامن پاکش فقط معصوم پرور بود و بس
چارده خورشید را آئینه و آیینهدار
با همه ابعاد توحید مصور بود و بس
در لقب انسیه حورا و زهرای بتول
پای تا سر حور خصلت انس منظر بود و بس
در تمام خلقت از روز ازل تا نفخ صور
او فقط بهر پدر در رتبه مادر بود و بس
دختر پیغمبر رحمت امام الانبیا
از تمام آفرینش کفو حیدر بود و بس
در کلام قدسی وحی و زلال ناب عشق
(کوثر تسبیح) زهرا مطهر بود و بس
آفرینش جملگی تسبیح گوی فاطمه
فاطمه شایسته ی تسبیح داور بود و بس
اولین مظلومه بود و اولین مظلوم را
از تمام ما خلق همسنگ و همسر بود و بس
فاطمه با نص آیات و روایات کثیر
روح ما بین دو پهلوی پیمبر بود و بس
بعد پیغمبر عجب کردند امت احترام
یادگارش را که این یکدانه دختر بود و بس
در میان کوچه آن روزی که افتاد از نفس
بود جرمش اینکه تنها یار رهبر بود و بس
یا علی گویان زجا برخاست ما فضهاش
پشت در، در آن شرایط یار و یاور بود و بس
غضه را میزد صدا اما نگاهش از« امید »
سوی مهدی یادگار نسل حیدر بود و بس
محمد موحدیان قمی
.
#فاطمیه
گرفت از من توان راه رفتن را غم ات زهرا
تنم در آتش افتاده ز روی مبهم ات زهرا
خمیدی و خمیدم هر دو مثل هم شدیم اما
تو از پهلوی مجروح و من از قد خم ات زهرا
تو روی از من گرفتی نشکنم از دیدن رویت
شکستم در خودم با آه و اشک نم نم ات زهرا
دو دستی که در خیبر ز جا کنده است میبینی ؟
ندارد تاب ، گیرد اشک چشم همدم ات زهرا
ستون خانه ام بودی تو ، لرزیدی و افتادی
ببین لرزه به سر تا پایم از عمر کم ات زهرا
همه رفع امور طفل هايت با خودم اما
بیا بر یاری ام بر جسم طفل درهم ات زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
#داریوش_جعفری
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
دست ها را برده تا ابرو چرا ؟!
از علی زهرا گرفته رو چرا ؟!
مانده ام در شهر یثرب ساختند
کوچه ها را تنگ و تو در تو چرا ؟!
عادت شمع است از سر سوختن
شمع من میسوزد از پهلو چرا ؟!
با تن تب دار، با حال خراب
خانه را خود میکنی جارو چرا ؟!
مجتبی قبل از همه فهمیده بود
راه میرفتی تو با زانو چرا
میبرد زخم سقیفه عاقبت
سمت گودال انتهای کوچه را ...
#محمد_توکلی
.
#حضرت_زهرا
کشتیی شکسته ایم در بحر گناه
هستیم در اندیشهٔ یک پلک نگاه
ما جز تو بگو که به کجا رو بزنیم
یا فاطمه اشفعی لنا عند الله
ــــ ـــ ـــ
.
مولا و غم و شبِ بلا جو چه کند؟
با مرثیهٔ کبود بازو چه کند؟
از داغ غم تو خانه هم می گرید
بعداز تو ابو تراب بانو چه کند؟
#محمد_صادق_بخشی
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#بستر_بیماری
#اشعار_اول_مجلسی
حال و روزم فرق دارد ،روزگارم مضطر است
خانه ام بیمار دارد ... مادرم در بستر است
هر کسی آمد عیادت گفت مادر رفتنیست
از طبیبان هم شنیدم روزهای آخر است
از ته دل مطمئنم دوستم داری هنوز
طفل ، بدرفتار هم باشد ، عزیزِ مادر است
بر خودت زحمت مده ، سرفه امانت را برید
با تکانِ سر بفهمانم که حالت بهتر است
از سرم یک لحظه حتی سایهات را کم مکن
ای که زیر چشم هایت سايهی انگشتر است
.
.
گوش شهر از پهلوانی های قنفذ پر شده
آنکه رفت از یاد نامش،پهلوان خیبر است
در سلام دومی مردم رقابت می کنند
آنچه مانده بی جواب اما سلام حیدر است
تا علی حال تو را پرسید گفتی بهترم
گل گلِ پیراهنت اما جوابی دیگر است
از حسین بی کفن ، با زینبت گفتی سخن
سنِ زینب از مصیبت هاش خیلی کمتر است
پیرهن با شوق می بافی ، بمیرم مادرم
آخرش عریان ، حسینت زیر سم لشکر است
آتش در میرسد روزی به اهل خیمه گاه
کهنه میخِ در ، تهِ گودال ، کهنه خنجر است
#امیرحسین_ثابتی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
کند در آسان اگر از قلعه ی خیبر پدر..
در میان خانه کارش سخت شد با در پدر
صبح مانند برادر ظهر هم خواهر اگر
شب برای بچه ها می شد ولی مادر پدر
نقش هایش را به خوبی کرد ایفا این وسط
بود اما بیشتر تا لحظه ی آخر پدر
با وجود سرکشی میخ آیا می شود
زندگی اش را بگیرد بازهم از سر پدر
آخر سر خاک بستر شد برای فاطمه
تا که بر مویش بپاشد رنگ خاکستر پدر
میتوان پی برد اینگونه به عمق فاجعه
بر زمین میخورد با یک ضربه یک لشگر پدر
کربلا برعکس شد پس ارباً اربا گریه کرد
بر سر اجساد یک لشگر علی اکبر پدر
#مجید_شیر_محمدی
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیدهواره
🔹گرهگشا🔹
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست..
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینۀ مصطفینما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شدهست ورد زبان فرشتهها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی، گرهگشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانۀ تو
علاج کار تو یک یا علی! و یا زهراست!
اگر چه کشتی پهلو گرفته میماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق طولانیست
چرا که فاصلهاش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلّم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینۀ حیا زهراست
اگر در آتش کین سوختهست خانۀ او
تو دردمند بیا خانۀ شفا زهراست..
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست
#سعید_بیابانکی
تقدیم به #شهدای_پاراچنار
این روزها بیش از گذشته بیقراریم
ابر بهاریم و جز این راهی نداریم
هم داغدار مادر سادات هستیم
هم سوگوار شیعهی "پاراچنار" یم
#علیرضا_خاکساری
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
آیینهی پلکها ترک میخواهد
زخم جگر انگار نمک میخواهد
با گریه بیایید به دادَش برسیم
مادر وسط کوچه کمک میخواهد
#وحید_قاسمی
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
تا شب به مسیر صبحدم راه گرفت
سرتاسر صحنِ سینه را آه گرفت
دستی _که شکسته باد_ آمد بالا
"خورشید" میانِ کوچه ناگاه گرفت
#ابراهیم_سنائی