eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
10 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم کس در این حجره نباشد برسد بر دادم نفسی نیست مرا بس که به خود پیچیدم پا به سر آتش و خاموش بود فریادم جگرم سوخت ولی یاد مدینه هستم آن در سوخته پیوسته دهد بر بادم یادم از خد تریب آمده و از گودال تا به حجره رخ خود روی زمین بنهادم خنده ها پشت در حجره دلم سوزاندند یاد غارت شدن اهل حرم افتادم همه با خنده سوی غارت طفلی رفتند گوش خونی شده هرگز نرود از یادم
۳۱۲ به چشم نیلی ات بنگر،به چشمان ترم مادر ز ظلم همسرم،چون مرغ بی بال و پرم مادر اگر چه قاتلم در پشت در خنده به حالم کرد ولی من یاد خون سینه و میخ درم مادر اگر از سوزش زهر جفا،خشکیده حلقومم ولی دیگر نخورده نیزه ای بر حنجرم مادر به خاک حجره می غلتم من از فرط عطش اما به زور نیزه ای دیگر نغلتد پیکرم مادر تنم را روی بام خانه آوردن ولی هرگز نباشد زیر دست و پای مرکبها سرم مادر خدا را شکر در حجره به خود وقتی که پیچیدم ندیده حالت جان کندنم را خواهرم مادر شنیدم عمه ام روی بلندی بوده و دیده به یاد حنجر خشک و،به یاد خنجرم مادر شنیدم زنده زنده راس جدم را جدا کردند خدا داند که این صحنه نیاید باورم مادر
یا جوادالائمه ادرکنی گر چه از غم، شکسته بالِ من است اشک من شاهد ملالِ من است همه شب این زبان حالِ من است یا جوادالائمه ادرکنی! حالِ ابر بهار دارم من دیده ای اشک بار دارم من «از جهان با تو کار دارم من» یا جوادالائمه ادرکنی! من که مهر تو را خریدارم هم دل آزرده، هم گرفتارم «گره افتاده است در کارم» یا جوادالائمه ادرکنی! شد گواهِ شکسته بالی من چشم پُر اشک و دستِ خالی من نظری کن به خسته حالی من یا جوادالائمه ادرکنی! درد ما را نگفته، می دانی نامه را نانوشته می خوانی منم و این دو چشم بارانی یا جوادالائمه ادرکنی! ای کرم عبدِ خانه زادِ شما رحمت و جود در نهاد شما نَبضِ من می زَند به یاد شما یا جوادالائمه ادرکنی! خواهم از بَندِ غم نجات از تو التماس از من التفات از تو تا به دستم رسد برات از تو یا جوادالائمه ادرکنی! غفورزاده شفق
ترکیب بندامام جواد (ع) بر همه خلق جهانی تو کریم این کرامت ازتو باشدوزقدیم تو به هر دردی دوائی وحکیم ای گل طاها ی جنات والنعیم می رسد عطر تو همراه نسیم از عنایت ده مرا قلب سلیم کاظمینت همچو فردوس برین میدرخشد درجهان همچون نگین باب حاجاتی و تو ابن رضا میزنم ازجان توراهردم صدا ایکه هستی مظهرجودوسخا جان زهرا خانه ی قبرم بیا بر غلام خود شها دیده گشا از سؤال و پاسخم بنما رها از ازل مولا شدم پا بست تو لطف کن بوسه زنم بردست تو با همه جرم و گنه کن انتخاب از کبوترهای خودجانا حساب دانه خواهم دانه ای بهرثواب از سر کویت مکن آقا جواب گربرانی میکشم رنج و عذاب بر غم جانکاه تو گشتم کباب زهرهمسر زد به جان و دل شرر عاقبت بر کام تو شد کارگر کینه از تو تا بدل همسرگرفت او گلاب از لاله ی پرپر گرفت سرو ناز احمد و حیدر گرفت انتقام ساقی کوثر گرفت از سپهر معرفت اختر گرفت اشک شیعه ازدوچشم ترگرفت جسم پاکش تا به روی بام شد روز شیعه تار همچون شام شد شدکبوتر ها به جسمش سایبان ناله ها برخواست از کروبیان شیعه باشددرغزایش خونفشان شد رضا از داغ او نوحه کنان فاطمه در سوک او بر سر زنان تسلیت ازشیعه برصاحب زمان شعله زد داغ و غمت برجان و دل وا اسف شد ماه زهرا زیر گِل سیدکمال میرصانعی ۱۴۰۲/۰۳/۲۴
امام جواد خون شد از غم دلِ خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم میفشانم سرشک و میگویم یا جواد الائمه ادرکنی -- سینه ای پُر شرار دارم من دل و جانی فکار دارم من دو جهان با تو کار دارم من یا جواد الائمه ادرکنی -- روزگارم ز غم تباه شده قلبم از معصیت سیاه شده راهِ من منتهی به چاه شده یا جواد الائمه ادرکنی -- خسته و دلشکسته و زارم گره افتاده است در کارم جز به کویت کجا پناه آرم؟ یا جواد الائمه ادرکنی -- ای که روح عبادتی مارا عذر خواهِ قیامتی مارا جانِ زهرا عنایتی مارا یا جواد الائمه ادرکنی -- تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گدای درت جواب بده یا جواد الائمه ادرکنی -- دردِ من را دوا کنی چه شود؟ حاجتم را روا کنی چه شود؟ قسمتم کربلا کنی چه شود؟ یا جواد الائمه ادرکنی -- عزت عالمین میخواهم نجف و کاظمین میخواهم طوفِ قبر حسین میخواهم یا جواد الائمه ادرکنی -- من که چون شمع بر فروخته ام از غم غربت تو سوخته ام چشم بر رحمتِ تو دوخته ام یا جواد الائمه ادرکنی -- همسرت کرد نامراد تورا ساخت مسموم از عناد تورا ای که خوانده پدر جواد تورا یا جواد الائمه ادرکنی سیدرضا موید خراسانی
کسی خبر نشد از غربت نهانی من نیامده به سرم بهر هم زبانی من فقط غریب مدینه غم مرا فهمد که همسرم شده در خانه خصم جانی من کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بینی کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من برای مادرم آن قدر گریه کردم تا غم جوانی اش آمد سر جوانی من بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم به جلوه آمده در وقت قد کمانی من بیا و در رخ من روی مادرت را بین کبود گشته چو او روی ارغوانی من میان هلهله ها گمشده نوای دلم ز بس که کف زنند وقت روضه خوانی من چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید عیان بود ز مچ پای ریسمانی من هزار بال کبوتر نیابتاً ز حسین رسید تا که کند کار سایه بانی من سلام بر بدن بی عزیز خدا سلام بر تن عریان سیدالشهدا شاعر : قاسم نعمتی امام جواد (ع) روضه
علیه‌السلام 🔹بوی بهاران🔹 ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟ یا آفتاب رو به خراسان می‌آورد؟ می‌تابد از تمام زوایا بر این دیار می‌آید و به پیکر ما جان می‌آورد جغرافیای شرق به هم می‌خورد، ببین دارد نسیم، بوی بهاران می‌آورد آه ای کویرهای ترک‌خورده، از عطش! او چشمۀ کرامت و احسان می‌آورد رو می‌کند به جانب آفاق بی‌کران یک آسمان ترنّم باران می‌آورد این سرزمین، بهار قدمگاه سبز اوست او هر دلی که هست به فرمان می‌آورد بر دوش خود ردای پیمبر نهاده است در دست خود نگین سلیمان می‌آورد... قرآن ناطق است که لب باز می‌کند او از کتاب، مدرک و برهان می‌آورد... ای آسمان بگو که ندیده‌ست چشم تو ابری که با خود این‌همه باران می‌آورد...
دمی با آه خلوت کن، بگیر ای دل جلا اینجا بیا سبقت بگیر از خلق، با رنگ خدا اینجا به نَفْس خویش غالب باش تا صاحب‌ْنفس باشی خدایی می‌شوی با نفسْ خالی از هوا اینجا گواهم آیت «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله» است به استقبالِ استغفار می‌آید، رجا اینجا من آداب زیارت را مفاتیح‌الجنان دیدم شنیدم «فَادْخُلُوها خالِدِین» را بارها اینجا ریاض الجنة است این‌جا، نیازی بر ریاضت نیست رضایت‌نامه‌ای کافی‌ست با مهر رضا اینجا به اشکی باز گردان آبروی رفته را برگرد بجو از چشمه‌ی خیر کثیر، آب بقا اینجا.. گناهانی‌ست مخفی از همه «بینی و بین الله» که مشروط است عفو آن به امضای رضا اینجا رضای او «رَضِیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضوا عَنهُ» است اگر مشتاق رِضوانٌ مِنَ اللهی بیا اینجا خدا با دستخط او خطای خلق می‌بخشد به دست راست آید نامه‌ی اعمال ما اینجا صدای زنگِ ساعت می‌بَرد زنگ دل ما را که در دل می‌دمد هر ثانیه حمد و ثنا اینجا مُقرب باش با "یارب"، لبالب باش از "لبیک" «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاع» است لبیک دعا اینجا کنار خود امامی مهربان‌تر از پدر داریم که حاصل می‌برند از فضل او خَلقِ خدا اینجا به امر «رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا» تلاوت کن بخوان وصف مقام انبیا و اولیا اینجا قرائت کن «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْض» بیا با آیت‌الکرسی به عرش کبریا اینجا تضرع کن در این مضجع بخوان «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَع» بگیر اذن شفاعت از عزیز مرتضی اینجا عیان بین دو کوه طوس، طور زاده‌ی موساست به چشم دل تماشا کن تجلای خدا اینجا تجلی می‌کند دائم صفات کبریا اینجا همه اسمای او حُسناست «فَادْعُوهُ بِها» اینجا «مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر» را در این حرم دیدم که با «أینَ لِیَ الخَیر» آشنایم سال‌ها اینجا سحرهای دعا را با دعاهای سحر دریاب بیا لب بر دعا وا کن که می‌یابی بها اینجا شب و روز دلم با روضه و روزه هماهنگ است که دارد آه من آهنگ تسبیح خدا اینجا خوشا سی روزه‌ی ختم کتاب از باءِ بسم الله خوشا حمدی که باشد افتتاحش با ثنا اینجا به هر ختمی نثار روح خود رحمت فرستادیم به ذکر فاتحه وا شد گره از کار ما اینجا حریمش باب حاجات و کلید آن مناجات است دعا کن هرچه می‌خواهی که می‌بخشد خدا اینجا ملائک هر شبش را با سلامی قدر می‌دانند همه تا مطلع الفجر فرج گرم دعا اینجا یکی تسبیح‌خوانِ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»ست یکی با آیه‌های سجده دارد اعتلا اینجا یکی با سجدۀ «والنَّجم» در نجوای معراج است یکی گرم مناجات است با «شمس» و «ضحی» اینجا تمنا کن حقایق را، بدان قدر دقایق را به قرآن «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌» اینجا طواف زائر او آیتی از «سعی مشکور» است که مشهود است «أَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَى» اینجا خوش آن سائل که ذکر دائمش «اَوفِ لَنَا الکَیل» است خوش آن زائر که بیند «ثُمَّ یجْزَاهُ الْجَزَا» اینجا به هر خیری که نازل می‌شود آری فقیرم من عجب سرمایه‌ای دارم به امید خدا اینجا دو دست خالی آوردم پر از عطر دعا اینجا عجب جمع نقیضینی‌ست این فقر و غنا اینجا به «إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحِیم» امّیدوارم من که دیدم در زیارت «رحمةالموصوله» را اینجا «الهی لا تُؤَدِبنِی»، «الهی لا تُعَذِّبنِی» مرا تأدیب کن با رأفت و لطف و عطا اینجا «الهی لا تعاقبنی» اجابت شد، یقین دارم اگر لطفت نبود امشب نمی‌خواندی مرا اینجا من آن عبد گریزانم پناهم داده سلطانم وگرنه بوده جای مجرمی چون من کجا اینجا؟! از این درگاه هرگز دست خالی برنمی‌گردم که نگذاری بماند بنده محروم از عطا اینجا وفا آیینه‌ای دارد که می‌گیرد صفا اینجا عطا گنجینه‌ای دارد که می‌یابد بها اینجا هجوم سائلان دور ضریح او مجابم کرد همه دیدند ازاو "خیر" و کسی نشنیده "لا" اینجا عنایاتش عیان باشد، چه حاجت بر بیان باشد کراماتش نمی‌گنجد به ظرف لفظ ما اینجا حرم هرگاه مهمانم، امین الله می‌خوانم نمی‌بینم کسی غیر از علیّ مرتضی اینجا به «اللهم فَاجعَل نَفسی» آری مطمئن هستم که صادر می‌شود امر قَدَر، حکم قضا اینجا «وَ اِلْحِقْنی بِنُورِ عِزِّکَ الْاَبْهَج» دلیل ماست به بهجت می‌رسد قلب محبان رضا اینجا زیارت، جامه‌ای خواهد که از تقواست تشریفش شهادت، نامه‌ای خواهد به تصدیق وفا اینجا «فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ» فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان رضا اینجا گروهی منتظر، عُمری دعای عهد می‌خوانند گروهی ندبه‌ها دارند هر صبح و مسا اینجا بخوان با آدم و نوح از مقام آل ابراهیم ببین در آل عمران، آیتی از مصطفی اینجا حسین این آیه را وقت وداع اکبرش خوانده‌ست بخوان تا کربلایی‌تر شود دل‌های ما اینجا به رسم دعبل ای دل دم بزن از آه اهل‌البیت مصیبت‌خوان شده «قبرٌ بطوس یالها» اینجا
ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات
محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دینِ نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر است حسین
با تربت تو کام دلم را گشوده‌اند آقا ارادتم به شما ارث مادری‌ست
تا مادرم به کام من از تربت تو ریخت دیوانه‌ی تو بودم و دیوانه‌تر شدم...