#ولادت_نبی_اعظم_وامام_صادق_علیهاسلام
عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست
خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست
در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست
هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست
جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست
او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست
عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست
پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است
عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر
او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر
لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر
موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر
طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر
با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر
این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر
یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود
شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما
ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما
ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما
سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما
قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما
از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما
حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما
رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم
ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق
رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق
با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق
نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق
شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق
یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق
خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق
والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است
هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش
امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش
پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش
او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش
راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش
چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش
ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش
من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را
#رضا_دین_پرور
#امام_جعفرصادق_علیه_السلام
واژه ها در هیجانند که سجّاده شوند..
پیشِ پاهای تو ای آینه..افتاده شوند..
شاعران آمده اند تا به نوایی برسند..
رخصتی گر بدهی با قلم آماده شوند
باز کن میکده را ای پسرِ خون خدا..
شیعیان آمده اند تا که پُر از باده شوند
جلوه ای کن که ببینند تو را اهلِ هنر
روی تو دیده و کُلاً همه دلداده شوند
(حضرت عشق..امامِ ششمین..نورِ خدا)
(جلوه ای کن که بتابی به دلِ آینه ها)
آمدی جهلِ بشر بلکه سرافکنده شود
آمدی با نَفَست..دینِ نبی زنده شود
آمدی ای پسرِ حضرتِ باقر..گلِ عشق
..باشکوفایی تو ..عطر پراکنده شود
آمدی شمسِ ولایت که به یک طُرفه نگاه
نورِ تو در دلِ هر شیفته..تابنده شود
آمدی تا که تلاشی بکنی بهرِ خدا..
لبِ پیغمبرِ اسلام پُر از خنده شود
(صادق آل محمّد..قدمت بر سرِ چشم)
(بنویس اسم مرا که قلمت بر سرِ چشم )
چه هیاهوی عجیبی ست در این مکتبِ عشق
سر زدی از افقِ دین و شدی کوکبِ عشق
علمِ تو علمِ لدّنی ست نه از علم زمین
زان سبب شعله وری شعله کِشی از تبِ عشق
سخنانِ تو همه خطبه ی مولاست وَ یا ختمِ رسل
سخنی تازه بگو با منِ افتاده ز پا از لبِ عشق
آمدم تا بنشینم ز تو سیراب شوم..
کی به گوشم برسد از دهنت مطلبِ عشق
(عشق را مکتبت آموخته با شورِ کلام)
(پُر کن این جامِ تهی را که شوم مستِ مدام)
ببرم شهرِ مدینه که ببینم حرمت
نکند باز که محروم شوم از کرمت
مرقدِ خاکی تو می کُشدم حضرت نور
قدمی رنجه بفرما بفدای قدمت
جای تو در دلِ شیعه ست خدا داند و بس
که بر افراشته است تا به قیامت علمت
دِینِ تو دِینِ بزرگی ست روی گردنِ ما..
زندگی کردن خوب است ز انفاسِ دمت
(هر که هستیم در این عرصه اگر که پستیم)
(صادق آل محمد به شما دل بستیم)
#محسن_راحت_حق
#عیدمبعث
ای صدای تو آشنای همه
ای نگاهت گره گشای همه
مهر تابنده ، رهنمای همه
خیر بی انتها برای همه
تا نبودی بشر حیات نداشت
به حیات خود التفات نداشت
آمدی نور شب شکن باشی
علت روح در بدن باشی
مرهم زخم مرد و زن باشی
آمدی پیشوای من باشی
که به دل های مرده جان بدهی
سرّ لولاک را نشان بدهی
جلوه ی تو دلیل دیدن ها
رفتن و دیدن و رسیدن ها
منم و شوق دل بریدن ها
شوق از تو سخن شنیدن ها
جان من از تو خواهشی دارد
با صدایت نوازشی دارد
آمدی با نوید اسلامت
وعده ی بهترین سرانجامت
تو بخوان باصدای آرامت
آیه آیه بنوشم از جامت
تو بخوان تا که کفر خسته شود
لات ،عزا، هبل شکسته شود
به زمین رنگ آسمان دادی
تا خدا راه را نشان دادی
تن بی روح را تکان دادی
و خودت سخت امتحان دادی
گفتی انسان بیا به آسانی
اشهدت را بگو مسلمانی
خشکسالی گذشت و ... باران شد
روزی بنده ها فراوان شد
عاشقی سخت بود و آسان شد
آنکه آسان گرفت سلمان شد
به علی کاش امت ایمان داشت
کمی از رنگ و بوی سلمان داشت
علی آن ره شناس و راهنماست
سرشناسی در عالم بالاست
آینه آینه صفات خداست
خوب بنگر خدا در او پیداست
کیست حیدر حقیقت ازلی
چیست قرآن به غیر وصف علی
#هادی_ملک_پور
#یارسول_الله
#عیدمبعث
قلم به دست گرفتم دوباره بنویسم
نهاد عشق شدم تا گزاره بنویسم
حروف شمسی خود با ستاره بنویسم
توان گرفتهام از یک عصاره بنویسم
عصارهای که رسید و زمین به آب رسید
عصارهای که چکید و شراب ناب رسید
در آن زمان که بشر محو بتپرستی بود
تمام فرصتشان صرف عیش و مستی بود
بقای نسل بهتدریج رو به پستی بود
بنای بتکدهها حُکم چیرهدستی بود
تمام نور رسید و جهان چراغان شد
رسید و یکشبه یک طایفه مسلمان شد
بهگوش باش خداوندگار گمراهی
رسیدهاست سحر در پسِ شبِ واهی
وزیده است نسیم خوش سحرگاهی
به سوی چاه عدم تا ابد بشو راهی
خبر رسیده که موسی به نیل آمده است
خبر رسیده دوباره خلیل آمده است
خدا به خلقت زیبای خود نمک پاشید
به خلق جاذبۀ روی عشق مینازید
خجالت از نَفَس سرد ماه میبارید
به پشت ابر تکامل روانه شد خورشید
خدا به چهرۀ او دین راستین میگفت
به آفرینش خود، باز آفرین میگفت
به سردی نَفَس آدمی حرارت داد
زمین خشکِ هوسباز را طراوت داد
به ذات گمشدۀ عاشقی کرامت داد
به مادّیّت این خاک، معنویّت داد
برای کسب شرابش زمین سبو میشد
جهان به یُمن قدمهاش، زیر و رو میشد
دو قطره اشک محمد، دو سال باران است
رسول میشود از بس به فکر انسان است
شکست خوردۀ این روزگار، شیطان است
و جبرئیل زِ عرش خدا رجزخوان است:
دوباره بر همه حجت، تمام خواهد شد
چرا که حضرت احمد، امام خواهد شد
#حمید_رمی
💠 #غدیریه | #وحی_منزل
انگور ضریح و مدح آن شاه
هستند علی السویه گیرا
گر تشنۀ مدح مرتضایی
بسم الله العلی الاعلی
شاهی که نخست کعبه میخواست
درمدحت او دهان کند وا
شاهی که عقابِ طیر مشوی
بر ساعدِ فضل او کند جا
شاهی که به قدر او گواه است
تحریم و نساء و نحل و شوری
شاهی که خدا به صوت او خواند
در عهد الست ما خلق را
پس تیغ دو دم به شکل لا شد
تا گفت جماعتی به او: لا
آنگاه خطابه کرد تیغش:
یا معشرُ لا! علیٌ أولی
مرهب جسمش هجا هجا شد
از ضربت آن امیرِ هَیجا
قربان یلی که در مقامش
خیبر شده شاه بیتِ غرّا
روزی که چو شیر آن دلاور
میزد به سپاه، بی محابا
میکرد فلانی از سر ترس
اسباب فرار را مهیا
آنگونه دویده بود از بیم
کز بعد سه روز گشت پیدا !!
در روز احد چو همزه ی قطع
باری کمر علی نشد تا
برداشت تن علی نود زخم
در معرکه ایستاد تنها
آن شب که فلان خلیفه در غار
از خوف نخفت گاه اخفا
در بستر مصطفی علی بود
آمادۀ امر حق تعالی
فرق است میان وحی منزل
با یاوه و مهمل، ای دریغا
فرق است میان در و گوهر
با آن کمتر ز سنگ خارا
پیغمبر ما زمان انذار
می گفت به قومش از تولا
ابلاغ نهایی اش غدیر است
اکملت لکم پیام والا
مانند علی به دست احمد
دست احدی نرفته بالا
بر دست نبی کسی دهد دست
کو بر سر شانهاش نهد پا
بر دست نبی کسی دهد دست
کو خاتم داده در مصلا
بر دست نبی کسی دهد دست
کو راست عصای دست موسی
بر دست نبی کسی دهد دست
کو رایتِ امت است عقبی
بر دست نبی کسی دهد دست
کو جان پیمبر است هرجا
در انفسنای آل عمران
راجع به علیست واژۀ نا
در شان، ضمیر جمع آمد
یعنی که علیست جان طاها
ای جان به فدای خاک پایش
تنها نه منم خراب و شیدا
از غرب به شرق رفته خورشید
نشناخته پیش او سر از پا
توصیف علی ز ما نیاید
ما شاعرکان گنگ اعمی
قدر زر زرگری شناسد
پس قدر علی است نزد زهرا
#مسعودیوسف_پور
👌🌺 #تقدیم_به_بهانه_هستی #حضرت_محمدصلی_الله_علیه_واله
دلداده صبح
..............
در #شبِ_فاصله گم شد دلِ آزاده صبح
کاش از راه می آمد پسرِ زاده صبح
ماه، #تسبیحِ_ستاره ست به دستش امشب
تا که خورشید بیاید مگر از جاده صبح
#چهارده_کنگره افتاد به خاک از #کسریٰ
آسمان نه... که زمین هم شده #آماده_صبح
ماه می خواست تو را سیر ببیند که نشد
چون به تن کرد زمین، پیرهن ساده صبح
پرده ی کعبه تکان خورد و جهان شد بیدار
شد نسیمی، نفسِ در قفس افتاده صبح
تا قدم رنجه کند #حضرت_انگور به باغ
تشنه شد #آمنه و... مست شد از باده صبح
پیش از آنکه همه ی شهر خبردار شوند
کعبه شد مُهر نمازش سر سجاده صبح
چشم در چشم #محمد شد و از شوق، گریست
نام او شد پس از این فاصله، «دلداده صبح»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#ابولولوء
🌺🌺🌺🌺
دارم زِ وفا عرضِ سلامت ابولولوء
قربان تو و مَشی و مَرامت ابولولوء
تو پاره نمودی ز برائت شکمِ کفر
ای خارجِ ادراک ، مقامت ابولولوء
این کار تو برتر ز تمامی عبادات
ای شاه برائت به قیامت ابولولوء
ای یاور دین، یاور حق، خادم اسلام
ای بهر عنایات و کرامت ابولولوء
دلها به شعف آمده تا گفت منادی
خارج شده خنجر ز نیامت ابولولوء
گفتی به عدو کافر و مُرتدّ و حرامی
قربان مقامات و کلامت ابولولوء
ای باعث لبخندِ علی(علیه السلام) فاتحِ پیکار
ای جانِ شما باد سلامت ابولولوء
ایمانِ خدا نیست به جز حیدر کرار
دارایی تو نذرِ امامت ابولولوء
روزی شده در خطه کاشان بدرخشی
معیار قبولی و علامت ابولولو
تا روز ظهور و فرج و دولت آن شاه
دارم زِ وفا عرضِ سلامت ابولولو
🌺🌺🌺🌺
هُوَ الجَوادُ الواسِع👉
🌹السلام علیکِ یا زینب الکبری
لعنة الله على قَتَلَةِ اخیکِ الحسین🌹
۱۴ِ ربیع الأول
#روزمرگ_یزیدعلیه_اللعنه
(لعنت ِ حضرت زینب به یزید )
🌹🌹🌹🌹🌹
موسم شادی افلاک رسید
ماه رخشانِ خداوند دمید
وَ در این عید، در این عید سعید
گوش ِدل زمزمهای ناب شنید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
حضرت زینب کبراست بلی
دختر حضرت زهراست ولی
هیبتش هست همانند علی
زینت حیدر کرارِ رشید
*لعنت ِحضرت زینب به یزید*
قلب را فاطمه آباد کنید
از حسین بن علی یاد کنید
زینبِ فاطمه را شاد کنید
با عقیله همه دم جار زنید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
به تنم زینب کبراست نَفَس
دور باد از دل من پای هوس
با حسین بن علی هستم و بس
دارم از قاتل او بغض شدید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
محضر ِربّ به سجود آمدهایم
در پِی بخشش و جُود آمدهایم
با تبرّی به وجود آمدهایم
با حسینیم نه با خصم پلید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
از برائت که به ما داده جلا
میشود خاک دل شیعه طلا
با تقرّب به شهِ کربُبلا
این شعار از دل و جان سر بدهید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
این یزید بن معاویهء شرّ
اقتدا کرد دمادَم به عمَر
زد به بستان ِخداوند شرر
پردهء شرم و حیا را بِدَرید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
این خطا پیشهء خونخوار،یزید
مثل ماری همهء عمر،خزید
جگر دین خدا را که گَزید
کرده از اهل ِسقیفه تقلید
*لعنت ِحضرت زینب به یزید*
شُکرِ حیّ ِازلی تا به ابد
که دَم از غیر،دلم هیچ نزد
دائم از یار گرفتیم مدد
که بمانیم در این خانه مرید
*لعنتِ حضرت زینب به یزید*
#فروتن
#امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح
#تولی_و_تبری
آنانکه پاس حرمت حیدر نداشتند
ایمان بهذات خالق اکبر نداشتند
گر با علی شدند مخالف، عجب مدار
تصدیق زابتدا به پیمبر نداشتند
گوش همه ز فضل علی در غدیرخم
پُر شد ولی چه سود که باور نداشتند
افشاند شه ز لعل گهرها و مفلسان
همت به ضبط آن دُر و گوهر نداشتند
چندی به احمد ار گرویدند از نفاق
جز ملک و مال، مقصد دیگر نداشتند
هرگز نداشتند به محشر عقیدهای
ور نه چگونه خوف ز محشر نداشتند!
کردند هر جفا که برآمد ز دستشان
ز آنروز که اعتقاد به کیفر نداشتند
گشتند چیره سخت به عنقای قاف قرب
زاغان که کرّ و فَرِّ کبوتر نداشتند
دین ثابت از علیست؛ بلی آن فراریان
قدرت به فتح قلعهی خیبر نداشتند
در رزم خندق آن همه لشگر بهجز علی
مردی حریف عمرو دلاور نداشتند
بیشک مقرر است بهدوزخ حمیمشان
آنانکه حُبِّ ساقیِ کوثر نداشتند
من خاک پای پاکدلانی که جان و سر
دادند و دل ز مهر علی برنداشتند
جوید صغیر، یاری از آن شه که انبیاء
جز او پناه و ملجاء و یاور نداشتند
مرحوم #صغیر_اصفهانی
#امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح
آیینۀ تمام نمایِ خدا علیست
نقشی که زد رقم، قلمِ ابتدا، علیست
دستِ خدا، زبان خدا، صورت خدا
در بندگیش، بندۀ بی انتها علیست
جان رسول و لحمِ رسول و دم رسول
شیر خدا و شیر رسولِ خدا علیست
بعد از نبی به هر زن و مرد مؤمنی
مولا علی، امام علی، مقتدا علیست
ذکر علی به وقت دعا یامحمد است
ذکر نبی به درگه معبود یا علیست
مولایِ دیگران، دگری بود و دیگری
یا رب گواه باش که مولایِ ما علیست
زیباترین دعا به لب شیعۀ علی
یا مصطفی محمدُ یا مرتضی علیست
دانید جای شیعه به روز جزا کجاست
سوگند میخورم به خدا هر کجا علیست
نفس رسول، آنکه به جای رسول خفت
تا جان کند به راهِ پیامبر فدا، علیست
دشمن به دشمنی خود اقرار میکند
مردی که داشت بازویِ خیبر گشا علیست
بسم اللَه کتابِ خداوندگار را
هرکس که با علیست بداند که "با" علیست
چشم خدا ک، قسیم جحیم و جنان به حشر
دست خدا و لنگر ارض و سما علیست
تنزیل و نور و مریم و طاها و مؤمنون
یاسین و توبه و زُمر و هل اتی علیست
گفتم دعا کنم که نگاهی به ما کند
دیدم که استجابت و ذکر و دعا علیست
بر حشر چون لوایِ خدا سایه افکند
گردد عیان به خلق که صاحب لوا علیست
آن بت شکن که در حرم ذاتِ کبریا
بگذاشت جایِ دست خداوند پا علیست
در «انّما ولیکمُ الله» سیر کن
تا بنگری ولی دگرانند، یا علیست ؟
روزِ غدیر گفت نبی در غدیر خم
یا رب تو باش ناصر هرکس که با علیست
آن کس که از ولادت خود تا شهادش
یک لحظه دل نداد به دست هوا علیست
این قول شافعیست که در شعر ناب خود
گفتا مرا علیست خدا، یا خدا علیست؟
میثم! هنوز صوت پیامبر رسد به گوش
فریاد میزند که امام شما علیست
#غلامرضا_سازگار
#تبری
سلام بر دل پاک و به چشم بد لعنت
به هرکسی که هدايت نمیشود لعنت
به آیههای برائت که در کتاب خداست
به دشمنان خداوند، مستند لعنت
چقدر خوب! که هرروز قبل صد صلوات
به دشمنان بفرستی هزار و صد لعنت
به دشمنان نبی، دشمنان آلالله
به دشمنان، همه از مهد تا لحد لعنت
"مدد ز غير تو ننگ است" پس به هرکس که
گرفته غير علی از کسی مدد لعنت
به آن فراری غاصب که شد خلیفه بهزور
ولی دو آیهی قرآن نشد بلد لعنت
به هر حرامی پستی که بين هر کوچه
مسير را به زنوبچه کرده سد لعنت
به هرکسی که امام مرا اذيت کرد
به آن زنی که به تابوت تير زد لعنت
حسين! دشمن تو دشمن خداوند است
به دشمنان تو بیحد و بیعدد لعنت
برائت از دشمن از شعائرالله است
به منکران برائت الیألابد لعنت...
#مجتبی_خرسندی
#عیدمبعث
همه ی حرف های من با تو
آبرو، اعتبار دنیا تو
نور،خورشید،بندگی،توحید
همه تفسیر می شود با تو
گرد پایت به شانه ی جبریل
یعنی از عرش آنچه اعلی، تو
جای پای تو آسمان روئید
رد شدی از مسیر هر جا تو
بالمان سوخت، خاک نشین شدیم
نرسیدیم آخرش تا تو
و به جایی نمی رسیم آقا
تا نگیری تو دستمان را … تو
کاش دستی به دستمان بدهی
آسمان را به ما نشان بدهی
نور توحید را به ما دادی
تو به دل های ما صفا دادی
ما شدیم اهل صبر، اهل ولا
بعد هر وعده غم، بلا دادی
به غریبان جمع یکباره
رزق ما را جدا جدا دادی
دست ما را به فاطمه دادی
دست ما را به آشنا دادی
حس نابی که شاعران دارند
هر چه داریم را شما دادی
با علی آشنایمان کردی
بعد هم منصب گدا دادی
با نگاه تو انتخاب شدیم
که گدای ابوتراب شدیم
لطف داری شما به نوکر هم
خوب و بد را خریده ای در هم
مست جام شما شدیم-و بعد
مست جام طهور کوثر هم
رحمت آوردی و به ما گفتی
رحمتی از خداست دختر هم
پادشاهی که می نشینی با
هر غلام و فقیر و نوکر هم
در جمالت ملاحتی جاری
بود اینگونه تا به آخر هم
جان ماها چه ارزشی دارد
می گذاریم پای تو سر هم
تو دلیل وجود ماهایی
آبروی تمام دنیایی
مکه را اعتبار دادی تو
نعمت بی شمار دادی تو
به نفس های مرده ی این شهر
عطر و بوی بهار دادی تو
آمدی نقل حسن یوسف را
بعد عمری کنار دادی تو
ابتدا بی قرارمان کردی
بعد ما را قرار دادی تو
و علی را نه خم، همان اول
سر جایش قرار دادی تو
چون علی روی شانه ات رفته
شیعه را اقتدار دادی تو
دین تو کامل از ولایت شد
شیعه بعد از شما هدایت شد
#وحیدمحمدی