#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
چشم تو سمت من، دل من گير نيزههاست
اين سينه پاره پارهی شمشير نيزههاست
عشقت مرا به كوچه و بازار میكشد
زينب اسير رشتهی زنجير نيزههاست
سُرخی معجر من و پيشانیات حسين
اثبات آيه آيهی تفسير نيزههاست
اي لالهای كه خون چكد از ساقهات هنوز
اين زخمهای وا شده تقصير نيزههاست
قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديدهام
آن سنگها كه بابت تقدير نيزههاست
قرآن مخوان كه پيرزنی روي بامها
در انتظار پاسخ تكبير نيزههاست
در بين راه نيزهی تو ايستاده بود
جا ماندن كه باعث تأخير نيزههاست؟
::
گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد
اين خواب هم تجسم تصوير نيزههاست
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_جمعه #شب_هشتم
زمانْ زمان عجيبیست، امتحان سخت است
طی زمانهی بی صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانْعزيز و جانْسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
::
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
برای من چقدر لحظهی اذان سخت است
و روضه را پدر يك شهيد میفهمد
چقدر غُصهی دل كندن از جوان سخت است
تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين
بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است
::
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
برای #زائرین_اربعین
#زیارت_اربعین
حالا که دیگر جانماندم اربعین را
میبوسم از جان، جای جایِ این زمین را
این خاک که این روزها بوسیده در راه
صحنِ کف پاهای یاری نازنین را
آقا کجایی تا که همچون جاده من نیز
بر خاکِ پاهای تو بگذارم جبین را
بین کدامین موکب امشب با حضورت
خوشحال کردی مردم جاده نشین را؟!
دیدیم با قصد شکار زائرانت
موکب به موکب چشمهای در کمین را
بر دوش خود آوردهام بار سلامِ
جاماندههایی دلشکسته، دل غمین را
پا در مسیری مینهم که قبلاً از آن
بُردند اهلِ بیتِ شاهنشاه دین را...
#محمدعلی_بيابانی
#حضرت_رسول_شهادت
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمی رفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
گر می گرفت آتش کینه به خانه و
می رفت سمت پهلوی گل دست های خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_مناجات
#امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
بازهم حرف فراق است جدایی سخت است
شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است
بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من
آری آری که از این بند، رهایی سخت است
من دو ماه است که سینه زدهام در زدهام
وای اگر در به روی من نگشایی سخت است
پدر سینه زنان بی تو یتیمیم همه
اینکه باشی و ندانیم کجایی سخت است
به همین طاول جامانده ز مشایه قسم
گر ز دست تو نگیریم دوایی سخت است
سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم
دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است
تو بگو جان جوادش نظری اندازد
هر کجا جز در این خانه گدایی سخت است
#محمدعلی_بيابانی
#امام_زمان_مناجات
#امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
گرفته است دلم مثل آسمان امشب
دوباره حرف فراق است در میان امشب
به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما
چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب
فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه
گرفته کنج حسینیه آشیان امشب
یکی برای خود آرام روضه می خواند
زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب
مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد
کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب
بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه
دمی کنار عزادارها بمان امشب
نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم
بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب
پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه
در آستان رضاییم میهمان امشب
چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود
به دست بخشش آقای مهربان امشب
#محمدعلی_بیابانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#آخر_صفر
ما روز را همینکه به عشق تو شب کنیم
یا اینکه گاه نام تو را ذکر لب کنیم
شکریست که به نعمت داغ تو گفتهایم
کاری نکردهایم که مزدی طلب کنیم
نگذاشتی که در دل گودال دق کنیم
بگذار لااقل ز غمت کاه تب کنیم
ما احترام روضه تان را نداشتیم
خوب است جان دهیم که شاید ادب کنیم
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_محسنیه
#امام_زمان_مناجات
فراق تو درد است و درمان ندارد
چرا قصه ی هجر پایان ندارد
تو جان جهانی تو صاحب زمانی
بدون تو جسم جهان جان ندارد
بیا ای که در سال های ظهورت
پر است از بهار و زمستان ندارد
خودت را مگیر از دل بیقرارم
که بودن بدون تو امکان ندارد
تو این روزها باز هم غرق اشکی
و اشک تو را چشم باران ندارد
خدا را دوصد شکر آقا تو هستی
اگر زائر آن قبر پنهان ندارد
در این روزهای غریبی سپاهی
بجز همسرش شاه مردان ندارد
و بستند دستان خیبرگشا را
شنیدند و گفتند امکان ندارد
یهودی در آن کوچه دادش درآمد
مگر که مدینه مسلمان ندارد
#محمدعلی_بيابانی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب
نشستم ديده را دريا كنم دل گفت: يا زينب
نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت: يا زينب
قيامت خواستم برپا كنم دل گفت: يا زينب
زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را
همينكه لحظهی از او نوشتن شد، قلم لرزيد
از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد
به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد
حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد
خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش
هزاران جان فداي او، هزاران تن به قربانش
نخوانش زينت بابا، بگو جانِ علي زينب
نگو دختر، بخوانش مرد ميدانِ علي زينب
سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب
علی دستان الله است و دستان علي زينب
علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد
كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد
سلام اي روز ميلادت هم اشك چشمها جاري
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشمهايت شوق ديداري
و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری
هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را
که میخواند طپشهای دلت نام برادر را
كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد
كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد
كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد
کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد
اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگر حال پریشان، دست بسته، قدِ خم داری
همان دست کریمی که حسن دارد، تو هم داری
و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری
به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست
کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست
چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین، اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین، اینسان لبالب نیست
میان سینهام شوری ز شعر منزوی برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست
الا ای عقل مبهوتت! الا ای عشق حیرانت!
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت
و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند
در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند
مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح تو بدون روضهات یک چیز کم دارد
چنان نام حسین بن علی، نام تو غم دارد
دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد...
دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات
میان خندهها می ریخت اشک عمهٔ سادات...
#محمدعلی_بیابانی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب
نشستم ديده را دريا كنم دل گفت: يا زينب
نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت: يا زينب
قيامت خواستم برپا كنم دل گفت: يا زينب
زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را
همينكه لحظهی از او نوشتن شد، قلم لرزيد
از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد
به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد
حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد
خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش
هزاران جان فداي او، هزاران تن به قربانش
نخوانش زينت بابا، بگو جانِ علي زينب
نگو دختر، بخوانش مرد ميدانِ علي زينب
سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب
علی دستان الله است و دستان علي زينب
علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد
كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد
سلام اي روز ميلادت هم اشك چشمها جاري
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشمهايت شوق ديداري
و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری
هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را
که میخواند طپشهای دلت نام برادر را
كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد
كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد
كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد
کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد
اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگر حال پریشان، دست بسته، قدِ خم داری
همان دست کریمی که حسن دارد، تو هم داری
و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری
به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست
کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست
چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین، اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین، اینسان لبالب نیست
میان سینهام شوری ز شعر منزوی برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست
الا ای عقل مبهوتت! الا ای عشق حیرانت!
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت
و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند
در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند
مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح تو بدون روضهات یک چیز کم دارد
چنان نام حسین بن علی، نام تو غم دارد
دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد...
دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات
میان خندهها می ریخت اشک عمهٔ سادات...
#محمدعلی_بیابانی
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_فاطمیه
فراق تو بر دل شرر مي گذارد
شب غصه را بي سحر مي گذارد
به سوداي روي تو اي ماه زهرا
دلم در شب خود قمر مي گذارد
اگر تو بيايي ولي من نباشم
چه داغي به روي جگر مي گذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را
به دامان لطف پدر مي گذارد
كنار تو در روضه ها گريه كردن
روي اشك هايم اثر مي گذارد
عزادار زهرا دل غصه دارت
شبي تلخ را پشت سر مي گذارد
صداي نفس هاي مردي ميايد
كه دارد به ديوار سر مي گذارد
#محمدعلی_بيابانی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
نوری که هیچ می نگرد ماهتاب را
در سایهاش پناه دهد آفتاب را
زهراست کوثری که به آیات روشنش
آب حیات می دهد ام الکتاب را
همسایهٔ قنوتش اگر ما نبودهایم
خرج چه کرده آن نفس مستجاب را
حتی به قیمت پر کاهی نمیخرند
بی التفات فاطمه کوه ثواب را
زهرا که هست غصهٔ محشر برای چه
ای شیعه دور کن ز خود این اضطراب را
روزی که چشم ام ابیها به خواب رفت
از چشم بوتراب گرفتند خواب را
بانو كجاست قبر تو؟ بايد به گور برد
اين پرسش همیشه بدون جواب را
#محمدعلی_بیابانی