eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
3 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کمیل کاشانی
ای در مسیر سبز ولا پنجمین امام بر آستان لطف تو مولای من سلام تو باقرالعلومی و مهر هدایتی گیرند بهره از کرمت غیر و خاص و عام یادت رفيق خلوت یاران همیشه وقت عشق تو آشنای دل ما على الدوام داری هزار خاطره از ماجرای عشق از کربلا و کوفه و زندان و شهر شام دیدی شده است نقش زمین نعش لاله ها دشت بلا ز خون خدا گشته سرخ فام طفل دو ساله جرم و گناهت چه بود وای زد تازیانه بر بدنت خصم بد مرام درد و بلای دوست خریدی به جان خویش گشته شراب وصل تو را زهر کین به کام پر می زند دلم به هوای حریم تو گیرد مگر به خاک بقیعت شبی مقام یا باقر العلوم (کمیل) است و ذکر تو گوید به صدق مدح شما خاندان مدام ۱۳۸۰ https://eitaa.com/komilkashani
هدایت شده از کمیل کاشانی
زمان: حجم: 133.2K
■غم صد ساله باقر العلوم ای امام مظلوم کشته حقیقت شهید مسموم وای - بقیع بی شمع و چراغت یاد آور غربت و داغت آه و واویلا (۲) دل تو کتاب خاطره ها بود سینه ات شرح داغ کربلا بود وای - شاهد داغ لاله هایی همسفر خون خدایی آه و واویلا(۲) اربا اربا تن عباس و اکبر غرق خون حنجر نازک اصغر وای - دیدی خزان کربلا را بر نی سر خون خدا را آه و واویلا(۲) چار ساله غم صد ساله دیدی پرپرستان یاس و لاله دیدی وای - از کربلا تا کوفه و شام زخم زبان خوردی و دشنام آه و واویلا(۲) https://eitaa.com/komilkashani
هدایت شده از کمیل کاشانی
زمان: حجم: 187.7K
■ دیدی خزان لاله زد غربت تو - آتش به سینه غرق عزا شد - شهر مدینه ای پنجمین امامم - به محضرت سلامم غریب امام باقر (۳) شمع وجودت - گردیده خاموش امام صادق - گشته سیه پوش شور و نوا گرفته – در بر تو را گرفته غریب امام باقر (۳) دلت کتابِ - کرببلا بود پیوسته یادِ - خون خدا بود در شور اشک و ناله - دیدی خزان لاله غریب امام باقر (۳) دیدی که اکبر - شد اربا اربا صحرا ز خون - سقا شد دریا رفتی به کوفه و شام - زخمی سنگ و دشنام غریب امام باقر (۳) https://eitaa.com/komilkashani
نور است بر مدار تو یا باقرالعلوم خورشید ریزه خوار تو یا باقرالعلوم هستی است در تصرف دست اشاره ات "جبر" است اختیار تو یا باقر العلوم در جبهه ی جهاد ، علی ذوالفقار داشت علم است ذوالفقار تو یا باقر العلوم تا که یزید خطبه ی غرای تو شنید شد مات اقتدار تو یا باقر العلوم آقا شنیده ام که در اندوه و درد بود «یا فاطمه» شعار تو یا باقر العلوم باغ وجود در غم تو شد سیاهپوش تا شد خزان بهار تو یا باقرالعلوم تنها نه من که خاطر هفت آسمان شده است آشفته ، بیقرار تو یا باقر العلوم سر می کشد ز سینه ی من شعله های آه دل گشته داغدار تو یا باقر العلوم گلقطره های پرپر اشک مرا ببین همراه جان ، نثار تو یا باقر العلوم طوف بقیع و تربت افلاکی تو را خواهم ز کردگار تو یا باقر العلوم شعر "کمیل" را ز محبت قبول کن لطف و صفاست کار تو یا باقر العلوم
دلم امشب گدای سامراست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علیّ النقیٍ الهادی حرم تو بهشت قرب خداست آسمان خاکبوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست «مهبط الوحی و معدن الرحمه» دل دریایی و زلال شماست ذره با یک اشاره ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست « من عصاکم فقد عصی الله »است که مطیع شما مطیع خداست قصه ی دوستی تان مولا شرح و تفسیر وال من والاست «قد نشرتم شرایع الاحکام» راه غیر از شما فریب و خطاست «قولکم صدق ، فعلکم حقٌّ امرکم متبع » که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نفس جاری تو عین دعاست «من اتاکم نجی» ، برای همه آن ضریح شکسته قبله نماست مشعل جامعه کبیره ی تو به یقین رهگشای اهل ولاست هر فرازش کتاب معرفت است سطر سطرش شعور و شور افزاست و خدا در طلیعه ی خلقت عرش خود را به نورتان آراست برج و باروی اقتدار شما تا قیامت بلند و پا بر جاست بزم می ، برکة السباع ، ای وای روضه هایت گریز عاشوراست خاکبوس در تو سلطان است هرکه بیچاره ی تو شد آقاست
پیغام بشارت از منادی آمد هنگامه ی شوق و شور و شادی آمد بفرست به شکرانه پیاپی صلوات در بیت جواد امام هادی آمد ...... از روز ازل زمین غلام هادی است مرهون کرامت امام هادی است " العبد و ما فی یده مِنْ مولاه" یعنی سند دلم به نام هادی است ...... سمت حرم امام هادی صلوات دست کرم امام هادی صلوات همراه فرشتگان پیاپی بفرست خیرقدم امام هادی صلوات
بر خاتم پیغمبران نقش نگین بودی پیش از غدیر خم امیرالمؤمنین بودی نور تو را آدم به ساق عرش رحمن دید روز ازل دست خدا در آستین بودی در طور سینین با کلیم الله، هم‌صحبت در چرخ چارم با مسیحا همنشین بودی خضر نبی از چشمه‌ات آب بقا نوشید تو باغبان مزرع زیتون و تین بودی از تو الفبای اصول معرفت آموخت آموزگار خاص جبریل امین بودی قرآن گواهی می‌دهد که بعد پیغمبر السابقون السابقون در امر دین بودی از سفره‌ی دنیا فقط نان و نمک خوردی شصت و سه سالی میهمان روی زمین بودی از قول (مَا ازْدَدْتُ يَقِينا) ی تو فهمیدم* علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین بودی شأن تو را ای علت خلقت نفهمیدند تنهاترین تنهاترین تنهاترین بودی
هدایت شده از کمیل کاشانی
سلام من به شهیدان مدافعان وطن مدافعان زمین آب آسمان وطن سلام من به شما که نهاده ایید از شوق سر ارادت خود را بر آستان وطن به عزم و رزم شما غبطه می خورد عالم نداده اید امانی به دشمنان وطن ز خون پاک شما این بشارت آمده است نمی رسد به خدا لحظه ای خزان وطن هماره یاد شما زنده و گرامی باد که نامتان گره خورده به داستان وطن به روی پیکرتآن زخم تیر و ترکش نیست که نقش بسته به جسم شما نشان وطن برای حفظ وطن دین خود ادا کردی شهادت است مدال تو قهرمان وطن https://eitaa.com/komilkashani
سلام من به شهیدان مدافعان وطن مدافعان زمین آب آسمان وطن سلام من به شما که نهاده ایید از شوق سر ارادت خود را بر آستان وطن به عزم و رزم شما غبطه می خورد عالم نداده اید امانی به دشمنان وطن ز خون پاک شما این بشارت آمده است نمی رسد به خدا لحظه ای خزان وطن هماره یاد شما زنده و گرامی باد که نامتان گره خورده به داستان وطن به روی پیکرتآن زخم تیر و ترکش نیست که نقش بسته به جسم شما نشان وطن برای حفظ وطن دین خود ادا کردی شهادت است مدال تو قهرمان وطن https://eitaa.com/komilkashani
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم سراپا حیرتم! از خویش می‌پرسم چرا بستم؟ عزیز فاطمه! دیر آمدم اما قبولم کن خدا داند که از این پس به عهد عشق پابستم.. خدا می‌خواست از ظلمت به سوی نور پر گیرم سر شب تا سحر دل را به بال التجا بستم جدال عقل بود و عشق، پشت خیمۀ تقدیر که دست نفس را از پشت با لطف خدا بستم فرات اشک می‌جوشد ز چشم سر به زیر من که بر کام عطشناک تو راه آب را بستم اگر فرمان دهی، حُرّ پیش‌مرگ اصغرت گردد کمر بهر دفاع از عترت آل عبا بستم دعا کن تا شهادت وا کند آغوش جان بر من که چشم آرزو بر هرچه جز این مدعا بستم
تويى به باغ ولايت گل بهار ، رقيه كبود صورت ماهت بنفشه زار ، رقيه كتاب كرببلا را كه خود تو حسن ختامى حديث مرگ تو بخشيده اعتبار ، رقيه خراب ، كاخ يزيد از شرار آه تو اما بناى دولت عشق تو برقرار ، رقيه اگر چه در غم بابا تو بيقرارترينى قرار خاطر دلهاى بيقرار ، رقيه دل كويرى من حسرت نگاه تو دارد ز ابر لطف ، کمى بر سرم ببار ، رقيه حسين ، فاطمه را در نگاه گرم تو می ديد به قاب چشم تو شد بوسه‏ اش نثار ، رقيه سه ساله وارث زهرا به درد و داغ و مصيبت خرابه بود و تو و داغ بيشمار ، رقيه
۶ سلام من به محرم به نینوای حسین به ماه ناله و اندوه در عزای حسین سلام من به حسینیه ، روضه و منبر سلام من به علم های خیمه های حسین سلام من به کسانی که بسته اند از عشق کمر به خدمت بی ادعا برای حسین سلام من به شهیدان روز عاشورا که تشنه کام ، سپردند جان به پای حسین ببین ز اکبر و اصغر به موج خون پرپر  چقدر ذبح عظیم است در منای حسین هلال ماتم و اندوه از افق سر زد رسید قافلۀ غم به کربلای حسین نوای غربت (هل من معین) شما را خواند بگوش جان شنوید عاشقان صدای حسین وَ قبره - به یقین - فی قلوب مَن والاه خوشا مجال دلی که شد آشنای حسین (کمیل) ، شال عزا را ببند و زمزمه کن که هست اجر عزادار ، با خدای حسین