eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
بر کویر سفره های سائلان باران تویی رحمت بی انتهای حضرت منان تویی آنکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم آنکه بوده خاندانش از ازل سلطان تویی جود و احسان تو را نازم که بین خانه ات سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی هر کجا حرف از کریمان دو عالم میشود اولین نامی که هر کس می کند عنوان تویی ظاهرت هرگز ز مسکین بهتر و برتر نبود آن که قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی پاسخت بر ناسزای دشمنت لبخند بود خیرخواه مهربان خیل بدخواهان تویی شیر میدانی که با یک ضربه در جنگ جمل آن شتربان را زمین انداخت از کوهان تویی صلح تو فرقی ندارد با نبردت در جمل اتحاد کامل آرامش و طوفان تویی حال یک غمدیده را غمدیده می فهمد فقط بر دل پر درد مادر مرده ها درمان تویی یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی بعد از آن کوچه فقط روی لب تو آه بود غصه میخوردی از اینکه قد تو کوتاه بود
از مردم جاهل چه بلایا که ندیدم خواندند مرا أمّي و دشنام شنیدم حیران شدم از فتنهٔ یک عده منافق در خون دل خویش همه عمر تپیدم شد فاطمه(س) دلواپس من بعدِ خدیجه(س) می دید غریبانه فقط آه کشیدم زهرا(س) همهٔ دلخوشی ام بود و پر از بغض میزد همه شب بوسه بر این موی سفیدم با درد عجین گشتم و عمرم به سر آمد دل از همهٔ خلق به یکباره بریدم در بسترِ غم خواستم ابزارِ نوشتن تا ثبت کنم اینکه علی(ع) هست مریدم مکتوب کنم غیر علی(ع) نیست خليفه در وادیِ معراج علی(ع) بود امیدم گفتند پریشانی و داری تبِ هذیان در باطنشان آتش ِ بی واهمه دیدم از کینهٔ پی در پیِ آن چند صحابه جان دادم و آخر به خداوند رسیدم رفتم ولی ای وای که میزد به کبودی هر قسمتی از نیمرخِ یاس سپیدم شد بسته دو دستِ فلق و سورهٔ انسان توهین شده در کوچه به قرانِ مجیدم!
(ع) گردو غبار غصه ها خیمه زده به سینه ام من زائر قبر غریب و خاکیِ مدینه ام کاشکی مزار من مثِ مزار تو خاکی باشه اگه که عشقت نباشه میخوام که دنیانباشه دل بیقراره ٬ ز سوز داغت دل و سوزونده ٬ آتیش آهت حسن غریبه (۴) فدای اون زائر تو زائرِ بی قرار تو مهدیِ صاحب الزمان نشسته در جوارتو غم تو و بی قراری یه دلِ پر غصه داری برات بمیرم آقا جون حرم و خادم نداری این دل زارم ٬ داره بهونه ازغربت تو ٬ داره می خونه حسن غریبه دیدی که مادرت آقا از مرتضی رو میگرفت وقتی بابات علی نبوددستش بپهلو میگرفت مادرتو چشم توبست وقتی که ازپابنشست میون کوچه یاحسن دیدی توگوشواره شکست آتیش خونه ٬ شد قاتل تو چه کرد زمونه ٬ خون شددل تو حسن غریبه مگه امام مجتبی کریم و با وفا نبود اما کسی مطیع او ز یار آشنا نبود کسی غریب تر از حسن عزیز زهرا ندیده توی خونه هیچ کسی رو اینقده تنها ندیده ازاین زمونه ٬ دیگه بریده موسم رفتن ٬ دیگه رسیده حسن غریبه @mortaza110shahmandi. ایتا
# نوحه واحدوسنگین امام حسن (ع) ای پناه دلم تویی خدای کرم نمیشه باورم نداری تو یک حرم آرزومه ، که آخرش فدات بشم آرزومه ، خادم اون سرات بشم از تَهِ دل ، میگم امام مجتبی آرزومه ، خاکِ پا زائرات بشم امام حسن ، کریم آلِ فاطمه برای غربتت ، همیشه من می سوزم به شبهای بقیع ، چشمامو من میدوزم غریب تویی ، نه خادمی نه سایبون غریب تویی ، نه دلبری نه همزبون غربت تو ، زبون زده پیش همه غریب تویی ، شد همسرت قاتلتون امام حسن ، کریم آل فاطمه حالا این بند آخر از زبون خود امام حسن👇👇 آرزومه دیگه ، به پیش مادر بِرم یاد کوچه ی تنگ ، نمی ره از خاطرم واویلتا ، تو کوچه راهمونو بست واویلتا ، خاک روی چادرش نشست مادرمو ، یجوری زد اون بی حیا واویلتا ، دو گوشوارش با هم شکست امام حسن ، کریم آل فاطمه @mortaza110shahmandi. ایتا
السلام اومده دوباره زائر روسیاه تو با دستای خالی اومده در پناه تو تو امید دلای خسته ای رضا تو پناه دل شکسته ای رضا وقتی همه دَرا به روم بسته میشه تو کلید درای بسته ای رضا امام رضا امام رضا امام رضا (۳) بی تو من فقیرم پای غمت اسیرم تو هستی امیرم بی ذکر تو میمیرم ذکر رضا مونس چشم تَرَمه ذکر رضا لالایی ِ مادرمه دلم خوشه تو لحظه ی آخر عمر ذکر رضا زمزمه ی آخرمه امام رضا امام رضا امام رضا تو دیار غربت خدا برس به دادش مونده خیره به در تا که بیاد جوادش واویلتا چشم رضا تیره و تار واویلتا آقای ما بی کس و یار غریبونه به خاک این حجره ی غم واویلتا قلب رضا چه بی قرار امام رضا امام رضا امام رضا @mortaza110shahmandi. ایتا
(ع) آئینۀ ایزدنما هو یا علی موسی الرّضا گنجینه علم خدا هو یا علی موسی الرّضا . سبط رسول مؤتمن آرام جان بوالحسن نور دل خیرالنّسا هو یا علی موسی الرّضا . مخدوم جبریل امین سر حلقۀ اهل یقین سلطان اقلیم صفا هو یا علی موسی الرّضا . ای داور دنیا و دین ای پیشوای مسلمین ای مقتدای ما سوا هو یا علی موسی الرّضا . هم حق نما هم حق تویی فرمانده مطلق تویی هم بر قدر هم بر قضا هو یا علی موسی الرّضا . هم دین و هم ایمان تویی هم جان و هم جانان تویی بر عاشقان مبتلا هو یا علی موسی الرّضا . ذرات عالم سر بسر از بیش و کم از خشک و تر گویند هر صبح و مسا هو یا علی موسی الرّضا . خورشید گردون کاین چنین تابد بر اقطاع زمین از گنبدت گیرد ضیا هو یا علی موسی الرّضا . دانای اسرار قدم فرمانده لوح و قلم دارندۀ ارض و سما هو یا علی موسی الرّضا . بر مردمان سنگ سیه با یاد پایت بوسه گه کام از تو آهو را روا هو یا علی موسی الرّضا . از معجزت ای ذوفنون در مجلس مأمون دون ماتست موسی با عصا هو یا علی موسی الرّضا . با اینکه از حکمت قدر همچون قضا نبود بدر بر هر قضا دادی رضا هو یا علی موسی الرّضا . ای مخزن فضل و کرم ای معدن بذل و نعم ای منبع جود و سخا هو یا علی موسی الرّضا . تو شاه و شاهان بنده ات پیش کف بخشنده ات خلق جهان یکسر گدا هو یا علی موسی الرّضا . چون اسم اعظم بی سخن نام تو دافع بر محن یاد تو رافع بر بلا هو یا علی موسی الرّضا . خاک خراسان تا شده منزلگهت پهلو زده از رتبه بر عرش علا هو یا علی موسی الرّضا . بر کعبه خلق از چار سودایم نماز آرند و او کرده بکویت اقتدا هو یا علی موسی الرّضا . بر ایمنی آن ره برد کز هر دو عالم آورد بر آستانت التجا هو یا علی موسی الرّضا . ای بیکسان را جمله کس ای عاصیان را دادرس ای شافع روز جزا هو یا علی موسی الرّضا . در هر دو کون از هر جهت باشد تو را بر مکرمت چشم «صغیر» بینوا هو یا علی موسی الرّضا . @mortaza110shahmandi. ایتا
گرچه میان مُلک رضا رعیتی بدم اما هنوز خیره سوی عکس گنبدم هجر حرم صدای مرا در می آورد با چشم خیس، پاره گریبانِ مشهدم دیشب شکست بغض من و در تخیلم... در صحن جامعِ رضوی اش قدم زدم با چشم خیس جامعه خواندم نفس نفس رفتم به پایبوسی سلطان قدم قدم وقتی نسیم، روی سرم دست می کشید شاید خودش رسید برای خوشامدم ریزه خورِ رضایم و بیچاره می شوم... یک دم خدا نکرده اگر که نخواهدم با ذکر یا امام رضا کیف می کنم هر صبح و شام بر صلواتش مقیدم در آرزوی خدمت و سلمانی اش شدن در انتظار پیچشِ زلفی مجعدم کفر است اگر که عشق رضا، رافضی منم دین گرکه مهر و عشق رضا نیست، مرتدم آقاست آن قدر که می آید سه مرتبه هر مرتبه به سوی خراسانش آمدم هربار پشت پنجره فولاد مانده ام از شهر طوس کرب و بلا گشته مقصدم یابن الشبیب خوانده ام و سال های سال از غربت حسین پر از داغ بی حدم
زهر کاری شد و افتاد به جانِ جگرش آتش انداخته بر دامنِ عالم شررش یادِ زهرای جوان بود در آن وقتی که خورد بر کوچه باریکِ خراسان گذرش هی زمین خورد و زمین خورد و به سختی برخاست بیشتر میشود این زهر دمادم اثرش منتظر بود اباصلت ببیند چه شده ناگهان دید کشیده است عبا‌ روی سرش دست بر سر زد و شد مضطرب و میدانست حضرت یار رسیده است زمانِ سفرش داشت از درد کفِ حجره به خود می پیچید زخمی از جور و جفا گشت همه بال و پرش چشم خود را به درِ حجره فقط دوخته بود تا در این لحظه بیاید ز مدینه پسرش آه از آن شاه که با کُنده ی زانوش رسید در دل معرکه پیشِ پسرِ محتضرش سروده :   (یونس)
🌹السلام علیک یااباصالح المهدی🌹 تا که تو هستی به دلم نیست غم با تو ندارم به خدا هیچ کم بر من ِمسکین رسد ای پادشاه فیضِ عطا و کرمت دم به دم فارِسِ عالم تو به دادم برس نفسِ عنان پارهء من کرده رَم فتنه زیاد است در این روزگار راه پر از گرگ و پر از پیچ و خم دل شده از وسعت هجران کویر دیده شد از غصهء دوری چو یَم هرچه که بردم ز تو من آبرو نآمده از لطف،به اَبروت خَم بس که خطا پوشی و بخشنده‌ای سر به گریبان حیا بُرده‌ ام هم دلِ تو سوخت به حال دلم این دل من سوخت برای تو هم اِستَغفِر لَنا یا اَبانا ۲۳ صفر ۱۴۴۵
💠 ترکیب بند مدح امام رضا علیه السلام (رضوی)💠 از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ          ⭐️ مجتبی خرسندی ⭐️ ➖➖➖ به دست لطف تو روزی کم فراوان است که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است زبان گریه‌ی بی‌اختیار می‌گوید؛ "و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است به کیمیای تو هر قطره می‌رسد به کمال کنار آب‌خوری جام جم فراوان است قرار شد به کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه‌اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می‌دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده‌ی من هم صله عنایت کن اگر چه دور و برت محتشم فراوان است دو دست خالی و بار گناه آوردم به بارگاه تو آقا پناه آوردم دوباره عرض‌ادب، عرض‌احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود؛ "سلام از دور" "سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟" ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌بام، از دور...! اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک... اگرچه لطف تو بوده‌ست مستدام از دور پناه ما کرم توست یا امام رضا زیارت حرم توست یا امام رضا خوشا به حال هرآن‌کس که شد مسافر تو که جنّ و انس و ملک بوده‌اند زائر تو تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد که مشهدی شده و آمده مجاور تو دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد دمی که پر بزند در حریم طاهر تو رضای توست رضای خدا امام رضا گذشته است اگر از همه به خاطر تو چقدر در دل خود با تو حرف‌ها دارد که بین قافیه‌ها گم شده‌ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما به کافری هرآن کس که بوده کافر تو به لطف توست که ما گریه‌کن شدیم آقا هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو تو مشرفی به غم کربلا، تو روضه بخوان تو روضه‌خوان حسینی، بیا تو روضه بخوان دلم گرفته از این روزگار یابن‌شبیب چرا که رنگ خزان شد بهار یابن‌شبیب به هوش باش که "ان کنت باکیا لشیء" فقط برای حسینم ببار یابن‌شبیب همان که از اثر تشنگی به چشمانش شد آسمان و زمین چون غبار یابن‌شبیب همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید که شد به نیزه سر شیرخوار یابن‌شبیب حجاب عرش خداوند بود عمه‌ی ما که شد به ناقه‌ی عریان سوار یابن‌شبیب از اهل‌بیت اسارت نرفته بود زنی علی‌الخصوص در آن گیرودار یابن‌شبیب ولی بدان پسرم انتقام می‌گیرد کشیده‌ایم اگر انتظار یابن‌شبیب به نیّت فرج عاجل امام زمان دعا کنیم برای دل امام زمان به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام عزیزان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز اگرچه نیست، ولی لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که به او مژده‌ی ربیع دهند که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟! دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟! به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟! چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟! زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی؟! ادای منتظران را فقط دراوردی بیا به کار بیاییم انحطاط بس است عمل کنیم، که بازی با لغات بس است بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم به‌ جای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده
خدای مهربانی هاست سلطانی که من دارم فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم کنارش ذره ناچیز چون خورشید می تابد ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم نمک پرورده ی دریای جودش بوده ام عمری پر است از شور احسانش نمکدانی که من دارم همیشه رو به گنبد با خدای خود سخن گفتم همیشه در حرم محکم شد ایمانی که من دارم نسیم رحمتش، بار گناه از دوش بردارد به آهی کاه گردد کوه عصیانی که من دارم به لطف گندمی که داده ام دست کبوترها دگر خالی نماند سفره ی نانی که من دارم چه فرقی می کند آهو، کبوتر یا که سگ باشم که او بی اعتنا باشد به عنوانی که من دارم به وقت مرگ می آید به بالینم یقین دارم شروع وعده های اوست پایانی که من دارم